بعنوان یک معلم دگر اندیش وقتی به یقین رسیدم که جمهوری اسلامی اجازه ادامه تحصیل در سرزمین مادریم را به من نمی دهد در سال 1384 از آموزش و پرورش مشهد سه سال مرخصی بدون حقوق گرفتم و برای ادامه تحصیل راهی بزرگترین دموکراسی دنیا شدم. بعد از سه سال تلاش خستگی ناپذیر و علیرغم کارشکنی های وحشیانه عوامل وزارت اطلاعات ایران در هند – با خواست و اراده الهی – موفق به اخذ درجه دکترای تخصصی روش تدریس و آموزش (زبان انگلیسی) شدم و به ایران برگشتم.
اما من را - با وجود داشتن مدرک ِ PhD تخصصی و سابقه تدریس در دانشگاه های داخل و خارج از کشور و نگارش 15 کتاب "تخصصی" و بیش از 130 مقاله و در حالیکه ادیتور چند ژورنال تخصصی بین المللی در آمریکا و کانادا هم هستم و "دو" "تیوری آموزشی سیاسی" و "روش تدریس" بی نظیر و منحصر بفرد خودم در سطح بین المللی ارایه داده ام - نه تنها بعنوان هیات علمی در "هیچ" دانشگاهی نپذیرفتند بلکه من را انداختند در یک مدرسه راهنمایی "الفبا" ی زبان به کلاس هفتم ی ها درس بدهم!؟؟ همانطور که در مقاله مربوطه در منابع این مقاله تشریح کرده ام مدارس را هم – همانند آپارتمانم-- به شکنجه گاه من تبدیل کرده اند!!
حتی مجوز تاسیس موسسه آموزش زبان هم به من ندادند!!! وحشتناک تر اینکه – همانطور که در مقالات متعددم تشریح کرده ام ضمن اینکه بصورت آنلاین در حال آزار و اذیت من هستند و کنترل تمام اکانت های اینترنتی من را در دست دارند من را از تمام گروه های تلگرامی معلمان و حتی اساتید زبان در سطح ملی و بین المللی حذف کردند!؟!. کاش ستم های ایشان به همین موارد خلاصه می شد. با نهایت بربریت حتی با نشر کتب و مقالات 100 درصد علمی من حتی در مجلات رشد آموزش و پرورش هم مخالفت کردند و مانع نشر آنها شدند که البته تمامی آنها را در اروپا و آمریکا منتشر کردند. در این شرایط چاره ای ندیدم جز پرداختن به مسایل اجتماعی سیاسی. اولین مقاله انتقادیم را که سه سال قبل نوشتم یارانه ام را – که همانند یارانه های سایر مردم سهم خودم از چاه های نفت و ... سرزمین مادریم هست – قطع کردند!!!! – مقاله مربوطه در منابع همین مقاله.
بخاطر نگاه انتقادیم که در روش تدریس، مقالات و کتبم تبلور پیدا کرده اند از زمانیکه یادم می آید در حال "دزدی" از من هستند. وحشتناک است اما نه تنها از "هر" فرصتی استفاده می کنند بلکه فرصت "خلق" هم می کنند تا از من و ما دزدی کنند!! بعنوان نمونه این مقاله من را مطالعه بفرمایید: تاراج و قلع و قمع من و نسل و تبار من توسط سپاه ابن مرجانه
http://iranglobal.info/node/67272
نکته ای که برای من و حتی همکارانم همواره – در طول این سالیان - قابل تامل بوده است این بوده که چرا حقوق من با مدرک PhD تخصصی و 25 سال سابقه ای که دارم از "تمام" همکارانم که بعضا مدرک فوق دیپلم دارند "کمتر" است؟! تازه حالا حقوق من ماهی دو میلیون و ششصد هزار تومان شده است!! بنا به توصیه همکاران بخاطر همین مورد ده ها بار به اداره آموزش و پرورش ناحیه یک و ناحیه هفت آموزش و پرورش مشهد و حتی به اداره کل آموزش و پرورش مشهد رفته ام و حتی به وزارت آموزش و پرورش هم نامه نوشته ام. اما در تمام موارد آنها گفته اند که مدارک من را بررسی کرده اند و مشکلی ندارند!!!؟؟؟ به قسمت بررسی شکایات و حتی حراست هم رفتم و آنها که تابلوی الله لا الاهه الا هو الحی القیوم! را روی سرشان گذاشته بودند هم گفتند نیروهای ولایی ما چنین کاری را نمی کنند!!!!؟؟؟ من اما چشم برزخی داشتم: آنها را خوب می شناختم و در وصف پاکی و صداقتشان مقالاتی هم نوشته ام – منابع را ببینید.
تا اینکه امروز رفتم به کارگزینی ناحیه چهار آموزش و پرورش مشهد که یکی از دوستانم آنجا مشغول به کار بود. با او که این موضوع را در میان گذاشتم بلافاصله بعد از اینکه حکم کارگزینی من را نگاه کرد گفت: "شما مدرک "دکترای تخصصی" دارید اما در حکم تان برای شما زده اند "دکترا"!؟؟ همانجا حکم م را اصلاح کرد که متوجه شدم "برای همین یک مورد" یک طبقه به طبقه شغلی من اضافه شد که باعث شد شصت هزار تومان به حقوقم اضافه شود!!! به او گفتم آموزش و پرورش این دزدی را از من از سال 1388 که مدرک دکترایم را ارایه دادم شروع کرده است. آن زمان قاسمعلی خدابنده رییس اداره ناحیه ما بود که الان هم شده مدیر کل استان خراسان رضوی و من را به توصیه اربابانش انداخته یک مدرسه راهنمایی الفبا درس بدهم!!! – به دوستم گفتم اگر متوجه این دزدی آنها نمی شدم تا آخر عمرم – بخاطر همین یک مورد که الان اتفاقی متوجه شدیم – از من ماهی شصت هزار تومان دزدی می کردند!!! ضمن اینکه به او گفتم آن پول ها که در این سالیان از من دزدیده اند چه می شود؟! او گفت می رود به دیون (صندوق ارزی دولت جمهوری اسلامی)!!!!! یادم افتاد که در سال اول خدمتم هم حقوق یک ماه من را از من دزدیدند و بعد که من شکایت کردم گفتند واریز کردند به دیون – یعنی چند سال بعد از بازنشستگی م به من میدهند که ارزشش با این رشد فزاینده تورم صفر می شود!!!! در آن سال حراست آموزش و پرورش – با همکاری قاسمعلی خدابنده (مدیر کل فعلی) به قصد "کشتن" من به من "سم" دادند! شرح ماجرا را در این مقاله من ببینید تا با مدیر کل هم بیشتر آشنا شوید:
http://iranglobal.info/node/66335
خلاصه اینکه از دوستم در کارگزینی اداره پرسیدم باید چکار کنم این حدود هفت میلیون که از من دزدیده اند به دیون نرود؟ ایشان گفتند باید به دیوان عدالت اداری شکایت کنم. من هم روز بعدش یک تاکسی دربست گرفتم رفتم به شعبه آن دادگاه در مشهد. آنها حدود 50 هزار تومان از من گرفتند که شکایت من را بررسی کنند. بعد از اینکه حدودا یک روز وقت من برای همین شکایت گرفته شد آنها گفتند شکایت من را ثبت کردند و نتیجه اش تا یک سال دیگر می آید! ضمن اینکه گفتند اگر قرار باشد معوقات من را بدهند امسال ماهی 60 هزار تومان شده اما در سال 1388 ممکن است که در حد 5 هزار تومان بوده که همانقدر برای من در نظر می گیرند و به من میدهند!؟! من گفتم حاج آقا آن 5 هزار تومان آن زمان معادل همین 60 هزار تومان الان بوده و بنابراین این اجرای عدالت نیست که بعد از 10 سال همان 5 هزار تومان را که باید همان موقع به من میدادید الان در سال 1397 با این تورم و گرانی ها به من بدهید. حاج آقا چیزی نگفت!!!!
ضمن اینکه 25 سال است که به من اضافه کار نمی دهند! همین امسال در مدرسه راهنمایی ای که من را انداخته اند چند همکار داریم که بین 10 تا 18 سال قبل بازنشسته شده اند اما تا 45 ساعت به آنها اضافه کار داده اند!!!! از نظر قوای ذهنی در سطحی هستند که میروند برنامه را روی دیوار نگاه می کنند بعد می روند دفتر نمره کلاس مربوطه را بردارند که بروند به آن کلاس – در این مسیر کوتاه - یادشان میرود که قرار بود کدام دفتر نمره را بردارند و دوباره بر می گردند میروند برنامه را نگاه می کنند!!! در هر صورت یکی دو بار هم که در این سالیان – از روی اجبار کمبود معلم - به من کلاس فوق العاده داده اند حق التدریس من را نداده اند/دزدیده اند- مقاله مرتبط در منابع). حتی سهم من در تعاونی مصرف فرهنگیان مشهد را هم - که خودشان از فیش حقوقی من ماهانه کسر می کردند - و معادل 400 هزار تومان بود علنا دزدیدن و پاسخگو هم نیستند!؟! به حراست رفتم حاج آقا فرمودند: "اون آقای مسیول شرکت سهم اعضا را برداشته و متواری شده است." من گفتم: به همین راحتی؟! مگر او نیروی ولایی شما نبود – مگر شما او را تایید صلاحیت نکردید؟! به او گفتم پس شما چه کسانی را به حراست و پاسبانی نشسته اید حاج آقا؟! جالب اینکه این حرف من که درباره اش یک مقاله هم نوشتم و منتشر کردم به حاج آقا برخورد! و .... مقالات پایین رو ببینید.
ختم کلام اینکه آنچه من در این 25 سال فهمیدم این است که آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در دست یک مافیای غارت گر که جهل و تاریکی را هم به حراست و پاسداری نشسته اند می باشد. – طبیعی است که اینان "هرگز" افرادی همانند من و قلم و زبان من را که نه فروختنی هستند و نه دزدیدنی بر نمی تابند.
منابع
آموزش و پرورش و آموزش عالی؛ بازوان اجرایی کاپیتالیسم در ایران
http://iranglobal.info/node/67036
عرصه آموزش-پایگاه امپراطوری تمامیت خواهان
http://melliun.org/iran/112020
کنکور؛ ابزاری برای استعمار و چپاول مردم
http://melliun.org/iran/144849
حذف مدارس تیز هوشان؛ مصلحت نظام
http://melliun.org/iran/160579
نمونه ای از دزدی و ستم در آموزش و پرورش ایران
http://melliun.org/iran/97078
من در جمهوری اسلامی ام یا در زندان یزید؟! – مدرسه گوانتاناما!
http://www.iranglobal.info/node/66835
مدیر کل اطلاعاتی قاچاقچی که به قصد کشتن به من "سم" داد!؟
http://iranglobal.info/node/66335
وزیر مونگول آموزش و پرورش مغول ها!
http://iranglobal.info/node/67827
حراست نظام "مقدس" جمهوری "اسلامی"!
http://iranglobal.info/node/67971
حراستی ها چه کسانی را به حراست و پاسبانی نشسته اند؟!
http://melliun.org/iran/145510
یارانه ام را هم قطع کردند!
http://melliun.org/iran/108708
نخبه کشی در آموزش و پرورش: جفا در حق من یا خیانت به مردم؟!
http://www.farhangiannews.ir/view-30920.html
مسیولان سایکوپت آموزش و پرورش مشهد مقدس!
http://iranglobal.info/node/68381
من تنها و انجمن اسلامی هند
http://iranglobal.info/node/67634
در چگونگی تشیص و تمییز یک آیت الله از یک آیت الشیطان
http://www.iranglobal.info/node/68811
شمرشان را هم برای زجر کش کردن من بالای سر من آوردند!
http://iranglobal.info/node/68891
ویدیوی روش تدریس (اسلحه آموزشی من)، کتب و مقالات علمی، اجتماعی و سیاسی من را که بواسطه خلق آنها مغضوب رژیم ایران شدم را در وبلاگ شخصی من ببینید:
......................................................................
*** روش تدریس بی نظیر و منحصربفرد اینجانب روشی برای توانمند ساختن و نهایتاً رها ساختن مظلومان و ستم دیدگان میباشد. - مظلومان و ستمدیدگانی که هویت و نگرش و ایدیولوژی خاص خود را دارند اما در رژیم های خود کامه و مستبد به صورت هدفمند نادیده گرفته شده و منزوی شده اند و از ابتدایی ترین حقوق انسانی خود منع شده اند. آنان درواقع برای بقای اربابان فساد و ریا و غارت و خون قربانی شده اند. روش تدریس اینجانب – که کاملا علمی میباشد - در واقع روشی برای براندازی نرم حکومتهای استثمار گر که در پی تلقین و تحمیل ایدهها و ایدیولوژی و دکترین خود به رعایا و یا همان مالمیک خود - که از نظر فکری هم مستضعف نگه شان داشته اند - هستند میباشد.
-- دکتر سید محمدحسن حسینی
----------------------------------------------
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید