رفتن به محتوای اصلی

نامه ای به جانباختگان ایران زمین

نامه ای به جانباختگان ایران زمین

 

نمی دانم کجایید. نمی دانم چه می کنید. نمی دانم می بینید یا نه. اما برایتان آرزو می کنم که هرگز نبینید. خوشا به حال تان که رفتید و ندیدید. چرا که اگر می دیدید آرزوی مردن می کردید.

شما برای این انقلاب هزینه ای سنگین پرداختید. این هزینه را برای تحقق خواسته های دیرینه ملت ایران یعنی بوجود آمدن فضای باز و آزاد سیاسی پرداختید. شما عمرتان را یکی از گران بها ترین سرمایه های خود را فدا کردید تا ایرانی دموکرات و آزاد داشته باشید. تا دیگر هیچ روزنامه ای سانسور نشود. تا دیگر اعلی حضرت و آقا نداشته باشیم. خودمان آقای خودمان باشیم. شما رفتید تا دیگر زندانی سیاسی نداشته باشیم. ساواک نداشته باشیم. شکنجه گاه نداشته باشیم. شما رفتید تا دیگر جوانی به جرم ابراز عقایدش در زندان نباشد. همه بتوانند نظر خود را بگویند نه اینکه همه شنونده باشند و یک نفر ارباب.

 

ولی افسوس که از چاله برون آمدیم و به چاه افتادیم. روزنامه ها را بستند. چماق داران متشرع به جای شعبان بی مخ ها به جان جوانان این مرز و بوم افتادند. هزاران نفر را به شکلی شبه قانونی در روز روشن به جرم داشتن نظری مخالف خود اعدام کردند. دانشجویان را از بالای خوابگاه به پایین پرت کردند. نویسندگان را قطعه قطعه کردند. میلیون ها نفر را فراری کردند. دانشجویان را ستاره دار کردند. معلمان را زندانی کردند. زندان ها را آنقدر مملو از دانشجو و زندانی سیاسی کردند تا امروز اوین نماد مقاومت صدها آزاده باشد.

آری ساواک رفت و به جای آن وزارت اطلاعات آمد. اطلاعات سپاه آمد. اطلاعات ناجا آمد. بسیج آمد. این روزها زندانیان سیاسی وکیل ندارند. اگر در گذشته زندانیان سیاسی در بندهای سیاسی بودند امروز آنها به تعدادی به مراتب زیادتر از گذشته و در بندهای عمومی نزد قاتلین و قاچاق چیان هستند. اما آیا می دانید دردناک تر از همه این ها چیست؟

ما دارای حکومتی هستیم که ادعای حقوق بشر آن گوش جهانیان را کر کرده است! حکومتی که هر روز دم از نقض حقوق بشر در اسراییل و نقض کنوانسیون های حقوق کودکان در غزه و لبنان می زند!! و جالبتر از همه این ها این است که دولتی داریم که شعارهایش از حکومت هم بزرگ تر است. دولتی مهرورز که می خواهد عدالت را در جامعه برقرار کند! رفاه ایجاد کند! امام زمان را هم در جناح خود می بیند!! هاله نور دارد و امداد غیبی!!

اما دیگر این شعارهای زیبا و بشردوستانه ملت ایران را فریب نخواهد داد چرا که مردم ایران هنوز حمایت همه جانبه و آن دست دادن ها و خوش وبش های چند روز پیش لاریجانی را با تروریست بزرگ عمرالبشیر فراموش نکرده اند. عمرالبشیری که در دارفور نسل کشی کرد و صدها هزار نفر را کشت. دست های او بوی خون می داد ولی نماینده حکومتی که ادعای آماده کردن شرایط برای ظهور امام زمان را دارد چقدر راحت با آن دستهای خون آلود دست داد.

مردم ایران هنوز، ۱۸ تیر را از یاد نبرده است. اکبر محمدی و عزت ابراهیم نژاد را فراموش نکرده است. شکنجه های افشاری و باطبی را از ذهنش پاک نکرده و البته هرگز هم نخواهد کرد.

چند روز پیش امیدرضا وبلاگ نویسی ۲۵ ساله مظلومانه در همان زندانی که شما در آن شهید شدید از این دنیا رفت! همان زندانی که شما می خواستید دیگر زندانی در آن نباشد امروز ده ها دانشجو در آن زندانی اند و نمی توانند در لحظه سال تحویل در کنار خانواده های نگران شان باشند. دانشجویانی که می خواستند شما با عزت بمانید. بزرگ و سرافراز بمانید و مشتی فرصت طلب از جنازه های پر افتخارتان سواستفاده نکنند. اما تاسف بارتر این که حتی به خانواده ها و دوستانشان نه تنها اجازه ندادند که سفره هفت سین شان را در پشت دیوارهای اوین بگذارند تا اندکی به عزیزانشان نزدیک باشند بلکه آنها را نیز بازداشت کردند تا نقض حقوق بشر در کارنامه شان تکمیل شود.

اما بگذارید قدری هم از خودم بگویم. چند روز پیش قربانی رییس حراست دانشگاهمان لوح تقدیر گرفت و مدیر نمونه کشور شد. همان مردی که ده ها دانشجو را پرونده دار کرد. ۱۶ دانشجو را به زندان انداخت. دفتر انجمن اسلامی را پلمپ کرد. امسال سه نفر را ستاره دار کرد و ۱۱ نفر را به کمیته انضباطی فرستاد. درست چند روز بعد من و دوستانم نیز از کمیته انضباطی لوح تقدیر گرفتیم. ۱ ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات آخرین حکمیست که برای من صادر شده است که احتمالا منجر به اخراج من از دانشگاه خواهد شد. من دیگر هیچ نمی بینم.فقط اشک های مادرم را می بینم. ننگ را می بینم. ظلم را می بینم.سیاهی بدبختی تبعیض و بی عدالتی را می بینم.

امروز این نامه را در آخرین روز سال ۱۳۸۷ برای شما می نویسم تا با شما شهدای عزیز پیمانی ببندم زیرا من و دوستانم دیگر بیش از این نمی توانیم ننگ و ظلم را تحمل کنیم. ما با خون فاطمی ها و باکری ها و هزاران شهید دیگرعهد می بندیم که در روزهای آغازین سال ۱۳۸۸ با هدف بازگشت به آرمانها و اهداف انسانی و آزادی خواهانه انقلاب به پا خواهیم خواست و با تمام توان در برابر زورگویان و دیکتاتورها خواهیم ایستاد. پس تا روز عمل به وعده مان بدرود.

* دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
امیرکبیر

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید