رفتن به محتوای اصلی

طغيان در وال‌استريت

طغيان در وال‌استريت

در صورتي كه اعتراضات و تظاهرات عليه وال‌استريت ادامه يابد، ظرف هفته‌هاي آينده برخي رسانه‌ها و چهره‌ها، پايكوبي و دست‌افشاني فراواني به راه خواهند انداخت. آنها اين اعتراضات را ناقوس مرگ سرمايه‌داري و استكبار تلقي خواهند كرد و حجتي بر درستي ايده‌اي كه اقتصاد آزاد، سرمايه‌داري، مناسبات تجاري بين‌الملل و نظام اقتصاد مبتني بر نظريات آدام اسميت به پايان خود خواهد رسيد. همان‌طور كه آنها سال‌ها مي‌گفته‌اند. آنها اعتراضات وال‌استريت را حجتي بر باطل‌بودن سياست‌هاي آمريكا و شكست ساختاري خواهند گرفت كه نظام سرمايه‌داري از زمان انقلاب صنعتي به اين‌سو اتخاذ كرده است و بالطبع شكست اقتصادي نظام سرمايه‌داري غرب را حجتي بر شكست دموكراسي، ليبراليسم و تمدن غرب خواهند گرفت. اما آيا اين نگاه و رويكرد ما به اعتراضات وال‌استريت مبين و منعكس‌كننده واقعيت‌هاي آن ماجراست؟ آيا اعتراضات و درگيري‌ها با تظاهركنندگان مبين آن است كه سرمايه‌داري به آخر رسيده؟ واقعيت آن است كه اساسا هر اتفاق ريز و درشت در آمريكا يا كشورهاي ديگر، بالاخص اگر دشمن ايراني تلقي شود (همچون انگلستان يا فرانسه) به منزله پايان نظام سرمايه‌داري، آغاز بحران، شروع شورش و ناآرامي‌ها در آن كشور است.

در اينكه اقتصاد آمريكا و در سطحي گسترده‌تر، اقتصاد جهان غرب، دچار ركود و مشكلاتي شده ترديدي نيست. آمريكا درحال‌حاضر در يكي از نامطلوب‌ترين و دشوارترين شرايط اقتصادي‌اش به‌سر مي‌برد و نرخ بيكاري بالا‌ست. بسياري از شركت‌ها مجبور شده‌اند تا شماري از كاركنان‌شان را در يكي، دو سال اخير كنار بگذارند و در كل بسياري از مردم مدت‌هاست كه مجبور به صرفه‌جويي شده‌اند. اما اين همه داستان نيست. بسياري از اقشار و لايه‌هاي اجتماعي جامعه آمريكا كه بيشتر در طيف طبقه متوسط قرار مي‌گيرند، درصدي از دارايي‌شان را كه در سهام سرمايه‌گذاري كرده بودند از دست داده‌اند. مي‌گويند «مال عزيز است» قطعا براي آمريكايي‌ها هم اين‌گونه است. قسمت دشوار اين است كه در يك شب 20 يا 30 درصد دارايي‌شان (كه به زحمت پس‌انداز كرده و در بورس سهام سرمايه‌گذاري كرده بودند) را از دست دادند. به مجموعه اينها بايد ميليون‌ها بازنشسته را اضافه كرد كه بخشي از دارايي يا درست‌تر گفته باشيم پس‌اندازشان را كه در سهام و بورس سرمايه‌گذاري كرده بودند از دست دادند و بالاخره بايد تعداد قابل‌توجهي از آمريكايي‌هاي صاحبخانه را ذكر كرد كه در پرداخت اقساط وام‌ها درمي‌مانند، بانك‌ها منازل‌شان را ضبط مي‌كنند و آنها بي‌خانه مي‌شوند. اما درحالي كه ميليون‌ها آمريكايي بيكارند يا بيكار شده‌اند، اندوخته‌هايشان را در بورس از دست داده‌اند يا نتوانسته‌اند اقساط خانه‌هايشان را بپردازند و منازل‌شان حراج شده، ‌درصد كوچكي از آمريكايي‌ها نه تنها هيچ مشكلي پيدا نكرده‌اند، بيكار نشده‌اند، منازل‌شان حراج نشده و ارزش سهام‌شان در بورس پايين نيامده بلكه پاداش‌هاي چشمگيري هم در يكي، دو سال اخير به دست آورده‌اند. اين درصد كوچك، مديران بانك و موسسات مالي و اعتباري بوده‌اند. اما اين همه داستان نيست. به‌هرحال اگر اكثريتي وضع مالي‌شان بد شده و در مقابل اقليتي متمول‌تر ‌شدند، مي‌شود اين را گذاشت به پاي بداقبالي گروه نخست و خوش‌اقبالي گروه دوم. اما آنچه كه باعث پاشيده‌شدن نمك بر زخم‌هاي گروه اول مي‌شود آن است كه دست‌كم مسبب برخي از مشكلات و معضلات به‌وجود آمده اكثريت، همان گروه دوم هستند. همان مديران مالي كه بارشان را در يكي، دو سال اخير قرص و محكم مي‌بندند در صحنه سياست‌هاي غيرمسوولانه و خودخواهانه‌شان مصيبت‌هاي زيادي را براي آن اكثريت به‌بار مي‌آورند.

ازجمله كارهايي كه كردند اين بود كه تقريبا اكثر وام‌هاي كم‌بهره براي خريد خانه را به متقاضيان يا مشترياني مي‌دادند كه معلوم نبود چقدر توانايي پرداخت اقساط‌شان را دارند. اين كمترين و كوچك‌ترين بي‌مبالاتي و عملكرد غيرمسوولانه آنان بود. نياز به گفتن نيست پولي را كه به عنوان وام به متقاضيان خريد خانه مي‌دادند در حقيقت اندوخته ميليون‌ها آمريكايي بود كه فكر مي‌كردند سپرده‌شان جاي مطمئني است و درصدي هم بهره گيرشان مي‌آمد.

بخش عمده‌اي از موسسات و مراكزي كه از ديد بسياري از آمريكايي‌ها مسبب بحران و ركود اخيرند، در خيابان «وال» در منطقه معروف منهتن نيويورك واقع شده‌اند كه به تعبيري مركز و قلب مالي آمريكاست اگر قرار بود كساني كه ركود و بحران مالي يكي، دو سال اخير كارد را به استخوان‌شان رسانده، خشم و انزجارشان را بر سر مسببان خالي كنند، به حق جايي بهتر از خيابان وال نمي‌شد پيدا كرد. اكنون بيش از دو هفته است كه شماري از آمريكايي‌ها، روزها در پياده‌روهاي اين خيابان تجمع مي‌كنند و عليه بانك‌ها، موسسات مالي، سرمايه‌دارها و سرمايه‌داري شعار مي‌دهند. تعداد آنان در روزهاي نخست چند ده نفر بيشتر نمي‌شد و توجهي را جلب نمي‌كرد. اما به تدريج تعداد آنان به چندصد نفر و در نهايت به دوهزار نفر رسيد. بالطبع تجمع دو هزار نفر در پياده‌رو ممكن نبود و بخشي از خيابان را مسدود كردند. پس از اين به سمت پل بزرگ ورودي خيابان وال رفتند و ترافيك را متوقف كردند. پليس در حدود 700 نفر از آنان را به اتهام «سد معبر» بازداشت كرد. بعد از 24 ساعت و تفهيم اتهام آزاد شدند تا دادگاه مجازات آنان را تعيين كند. بعيد به نظر مي‌رسد ماجرا به همين جا ختم شود. احتمالا در روزهاي آينده شمار بيشتري به اين گروه افزوده خواهند شد. آنان نام خود را «مهاجمان خيابان وال» و «اشغالگران خيابان وال» گذارده‌اند. «اشغالگران» يا «مهاجمان» خيابان فقط «مال باختگان» و متضرران نيستند. در ميان آنان مخالفان سرمايه‌داري و كمونيست‌ها هم هستند.

البته رسانه‌ها و كساني كه اين ماجرا را «قيام» يا «طغيان عليه سرمايه‌داري» و عليه «نظم جهاني كه آمريكا ايجاد كرده» مي‌دانند و آن را علامت ظهور آغاز پايان سرمايه‌داري و تمدن غرب مي‌دانند كاملا حق دارند چون به هر حال در شهر 10-13 ميليون نفري نيويورك، دوهزار نفر عدد و رقم بسيار بزرگي است.واقعا حكايت از بروز بحراني عميق در غرب مي‌كند.

اما افسوس كه تاريخ سرمايه‌داري نشان داده كه قابليتش خيلي بيش از اينهاست و بحران‌هايي را پشت سر گذارده كه وضعيت امروز در مقايسه با آنها ذره‌اي جاي نگراني برايش به وجود نمي‌آورد. فقط اي كاش در بحرين، سوريه و بسياري از كشورهاي عربي ديگر هم با مخالفان و معترضان‌شان مثل رفتار حكومت آمريكا يا معترضان خيابان وال برخورد مي‌كردند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
روز آنلاین

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید