رفتن به محتوای اصلی

ایا واقعا در صورت حمله، رژیم 48 ساعته سرنگون می شود!؟

ایا واقعا در صورت حمله، رژیم 48 ساعته سرنگون می شود!؟

مازیار

کی راست میگوید، داستان چیست؟

کسی که اندکی به امور نظامی آگاهی داشته باشد, میداند که هیچ جنگنده ای ظرفیت بیش از 2 خدمه را ندارد, آنهم در صورت 2 کابینه بودن آن(خلبان و کمک خلبان). که در اینصورت با توجّه به فوق پیشرفته بودن هواپیماهای آمریکایی رژیم تهران بیشک در شرایطی نیست که از این غلطها بکند! چرا که با تجهیزات قدیمی و کهنه شده ای که در اختیار دارد که بعضاً متعلّق به 35 سال پیش است, هرگز قادر به انجام چنین کاری نخواهد بود.

این از نظر جنگنده بودن ادعایی هواپیمای آمریکایی!! و اگر منظور هواپیماهای باری و لجستیکی باشد, آنها قطعاً مدار پروازی خود را کنترل کرده و هرگز وارد خاک کشور دیگری نمی شوند.مگر بر اثر بروز نقض فنّی که آن داستان دیگری است.و اگر منظور بمب افکن های سنگین و دورپرواز باشد, که باید گفت که آنها در ارتفاع بالایی حرکت می کنند و علاوه بر آن همگی از اسکورت هواپیماهای جنگنده به استعداد گاهی تا یک اسکادران برخوردارند. پس این ادعّا هرگز به قد و قواره رژیم پیزوری جمهوری جهل و جنایت آخوندی نمی آید!! هنوز خاطره سر نگونی هواپیمای فانتوم F-4 رژیم آخوندی بر فراز خلیج فارس توسّط جنگنده های F-15 عربستان سعودی در سالهای جنگ ایران و عراق در خاطره ها باقیست!! رژیمی که از عهده نوچه آمریکا بر نمی ایدع چگونه می تواند هواپیمای جنگی فوق پیشرفته آمریکایی را به زیر بکشد؟ در حالی که می دانیم به زیر کشیدن جنگنده حریف از سرنگونیش در جنگ هوایی ( Dog Fight) بمراتب مشکل تر است.!! پس دوستان اینترنتی من در ایران گلوبال و دیگر سایتها: باز هم فریب تبلیغاتی لابیها و هوچیگر های مزدور رژیم را خوردید!! دیدید حالا؟!!!دیدید که رژیم خیلی اوقات پیسی و نداری خود را با جنگ روانی سعی در لاپوشی آن دارد؟ این رژیمی است 48 ساعته!! یعنی در صورت یک درگیری نظامی در هر حدّی در عرض 48 ساعت سرنگون خواهد شد. این خط و اینهم نشان!!ودر انجام این مهم بیشک من هم سهم خود را ادا خواهم کرد.!

نگران زندانیان سیاسی

محمدرضا حدادی اعدام می شود براستی که تصورچنین واقعه ای غیرقابل پیش بینی است چه رسد به حقیقت آن. این کودک میبایست با همسن وسالانش بازی وشادی کند. پس ازسالها آزارواذیت اودرسیاه چالهای جمهوری جنایت وفجایع هم اکنون میخواهند اورا پای داربکشند. معلوم نیست که چگونه درچنین مواقعی خداوند یکتا همکاری نمیکند. اما بدون شک روزی رسد که سرجنایتکاران پس ازمثله کردن آنها بدارکشیده شود. گناهکان این آدمکشان مزدور وجانی مانند هیتلرحتی پس ازهزاران سال بخشوده نخواهد شد.

مزدک

با صدور مجوز وزارت خزانه داری امریکا، امیراحمدی به ایران حواله می شود!

فکر نکنم عیب از امیراحمدیها ست.بنظرم حکومتهای ایرانی هرچند درگذشته هم مزدوری غرب را میکردند ولی شناخت درستی از غربیان نداشتند.گذشته از حرامیان اسلامی که اصولا باید درانسان بودن این درندگان ضد بشر و تروریست شک کرد. بنظر میآید که اختلافات بین ایرانیان و غربیان بیشتر جنبه تربیتی و نوع نگاه به روابط انسانها و جامعه ... دارد تا مشکلات سیاسی.

متاسفانه اسلام بعنوان یک ایدیولوژی ضد بشر و ترورپرور و گسترنده دروغ و شقاوت و بی رحمی و ریاکاری خواسته یا ناخواسته در فکر و ذهن ما حلول کرده.و از ما مردمانی ریاکار و بدبین و خودخواه و مشکوک و بیدادگر ساخته.کجای دنیا دیده اید که رهبرانی با این وقاحت و بی شرمیی که از شاه و شیخ و از حامیان سلطنت و اسلام درایران سر می زند به مردم خود دروغ بگویند و در صورت اعتراض با بی رحمی و ستمگری برانها بتازند و دمار از روزگار مردمیکه اینهمه برای بقدرت رسیدن این ارازل و اوباش جانی فشانی کرده اند درآورند؟بنابراین تاختن برامیراحمدیها م تنها برای خنک کردن بعضی دلهاست و دردی از این ملت دوا نمی کند.باید بر آن اراجیفی که مقدس شده ودر ذهن و روح ما رسوب گشته تاخت و از تقدشس انداخت.باید اسلام را به لجن کشید که چنین پروردگانی را به جامعه ارایه داده است.درد ما از اسلام و فرهنگ اسلامی است.والا میانجیگری امیراحمدی درنفس خود کاری بسیار پسندیده است.ولی با وجود حرامیان اسلامی و حاکمیت اسلام به جا...ی بیشتر می ماند!

ناصر کرمی

nasser.karami@gmx.de

امیراحمدی: امیدوارم دولت ایران به ما مجوز بدهد

با نام آقای دکتر هوشنگِ امیر احمدی....

با نام آقای دکتر هوشنگِ امیر احمدی در طیف اصلاح طلبانِ دولتی اتحّاد جمهوری خواهان ایران، آشنا شدم. با کنجکاوی دریافتم که ایشان زادهء طالش هست، طالشی میباشند، در یک سخنرانی پالتالکی در ایرانی بودنِ خود مشکوکِ و شرمگین بود، در زندگینامه اش آمده است که در ایران در مهندسی کشاورزی دانش آموخته است،

با بزرگ نمایی و بزرگ منشی خود در مقامی پدارنه در استانهای جنوبی، اقوام ایرانی تبار برهنه و گرسنه را پوشاک و نان داده است، با تولید بسیار شکر در کارخانه های قندِ این مناطق سراسر منطقه را شکر باران و شکر آگین کرده است، برای به خارج آمدن خود دلیل مدرک میسازد، در ادامهء تحصیل خود در خارج مدرک دکتری میگیرد، آموزگار مدارس عالی میشود، به کارتلهای نفتی می پیوندد، انجمن و شورای ایرانیان و آمریکائیان را تآسیس میکند، کاندیدای ریاست جمهوری ایران میشود،

اکنون مسعود بهنودِ دیگری که پیوسته در میدانِ مغناطیسی اصلاح طلبانِ حکومتی اقامت دارد یعنی محمّد امینی که حرفهء اصلی ایشان تاریخ قوم سازی و هزار پاره کردنِ ایران بوده و هست، به معرفی آن در بی بی سی میگردد، که در واقع علاوه بر شناسایی فراگیر امیر احمدی، این مصاحبه برای شناساندن و تبلیغ خود و محمّدِ خاتمی هم میباشد.

از همه مهمتر در کتاب تحتِ عنوان " ما و جهانِ امروز" نوشتهء دکتر احسان نراقی، در تصاویری که در آخر این کتاب آمده، عکس کاملأ روشن آقای هوشنگ امیر احمدی در یک تصویر دیده میشود، این عکس در کنفرانس جهانی " اسلام و جهان غرب" که تاریخ در 30 و 31 اکتبر 1997 میلادی بر گزار شده گرفته شده، آقای امیر احمدی در کنار احسان نراقی و خانم "بی نظیر بوتو " و افراد دیگر با غرور دست به کراوات نشسته هست [ عکس در صفحهء 418 کتاب هست].

کسی هست که بداند این آقای امیر احمدی در رشتهء کشاورزی درس خوانده با اسلام چه رابطه ای دارد ؟ به نمایندگی از کدام مسلمانان در این نشست جهانی شرکت دارد ؟ به نمایندگی از کدام کشور و یا کدام حکومت ؟ به نمایندگی از کدام ارگان و یا شرکت و کارتلها ی نفتی و یا نهاد مدنی در این کنفرانش نشسته هست ؟ این دو وجب آدم چکاره هست ؟

زادگاه و سرزمین ما به جولانگاهِ باند مافیایی اقتصادِ جهانی و خودی تبدیل شده است، بیچاره این سرزمین و این ملّت بی دفاع که اینگونه مورد هجوم و چپاول قرار گرفته است !

نگران زندانیان سیاسی

نوری بر تاریکخانه مدیریت احمدی نژاد

زیاد تعجب انگیزنیست. زیرا که خود رئیس جمهور بهنگام مصاحبه درامریکا توسط یک مترجم ایرانی -انگلیسی جنگ جهانی دوم را با جنگ جهانی اول قاطی کردند. مترجم به داد اورسید واصلاح کرد. ازاینها گذشته جمهوری جنایت وآدمکشی چنانچه کمی سواد ویا شعورداشت اینهمه قتل وجنایت مرتکب نمیشد. کودکان زیر18 سال اعدام نمیکرد. اشخاص بینهایت بیرحم وبی وجدان نه فقط سواد ندارند بلکه ای شمه ای ازانسانیت وشرافت دروجود نامبارک آنها یافت نمیشود. بنابراین هرنوع ننگ وخفت وخواری سرزدن ازآنها عجیب وغریب نیست بلکه انتظارمیرود که باشد.

ناصر مستشار

آزادی بیان و نشر عقاید ونظرات را پاس بداریم و آنرا ارتقاء بدهیم! اگر سایت اینترنتی ایران گلوبال عهد بسته است که آزادی انتشار عقاید را گسترش دهد تا کنون نشان داده است که به عهد خود وفادار بوده است.با توهین به یک دیگرهرج ومرج را بسط ندهیم و خود را در برابر اذهان مردم کوچک و خار و ذلیل و بی اعتبار نکنیم!از آنارشیست در ابراز اندیشه هیچ حاصلی بیرون نمی آید وتنها بی ثباتی را در جامعه گسترش می دهد و در نهایت به سود رژیم اسلامی تمام خواهد شد!

سامان باربد

تاج شاهی بر سر خداوند خامنه ای،

برای مدیریت ایران گلوبال و کاربران یک پیشنهاد دارم. آیا بهتر نیست هریک از کاربران برای خود نامی را انتخاب کند و همیشه از آن استفاده کند؟ حتا اگر کسی چند فکر را به صورت موازی با خود دارد، بهتر نیست برای هرکدام از این شخصیت ها یک نام انتخاب کند و همیشه آنرا بکار ببرد؟ در اینجا نام هایی را می بینیم که "نام" نیست اما آرشیو هم می شوند، برای نمونه: یک آذربایجانی عرب زاده !!!!

آیا عرب زاده به سه علامت تعجب کس دیگری ست؟)

بی نام

خرمگس

سرباز

گاهی هم نامی در کار نیست، تیتر مقاله ای ست. یا کسی که می خواهد اظهار نظر بنویسد چند کلمه را "گل" هم می کند:

جامعه‌ای که به دوقلوهای «آنجلینا جولی» هما

نوشته: روزنامه نگار آزاد – تهران

نامه کاربران – امضا محفوظ، تهران

برخورد آرا چیز تازه ای نیست. چند خط منسوب به حافظ است که اشتیاق انسانها را برای گفت و گو نشان می دهد:

شنیدم رهروی در سرزمینی

به لطفش گفت رندی ره نشینی

که ای سالک چه در انبانه داری

بیا دامی بنه گر دانه داری

جوابش داد گفتا دام دارم

ولی سیمرغ می باید شکارم

بگفتا چون به دست آری نشانش

که از ما بی نشانست آشیانش

چو آن سرو روان شد کاروانی

چو شاخ سرو می کن دیده بانی.

حالا اگر فکر ها را دیده بانی می کنیم تا با اندیشه ها ی دیگر آشنا شویم و خود را محک بزنیم، درست نیست که صاحبان آن اظهار نظرها و اندیشه ها از پیش خود را در گل و لای فرو ببرند، ضمن این که با نام فرضی خود می توانند نکته ای را مطرح کنند. پیشنهادم اینست که به آدرس ایمیل اظهار نظر نویس که از نامهای فرق استفاده می کند نوشته شود که انتظار خوانندگان چیست و اظهار نظر درج نمی شود. مهندسان کامپیوتر می توانند به آسانی اینرا عملی کنند، حتا بدون کنترل مورد به مورد. یا حتا هربار که مدیران دکمه ی "حذف" را می زنند پیام ارسال شود و این طور نوشته ها درج نشود.

کیانوش توکلی

دوستان گرامی ! لطفا به دیگران فحاشی نکنید در صورت تکرار، باطلاع می رسانیم که امکان کامنت گذاری از شما سلب خواهد شد .فکر و اندیشه خود را بدون توهین به دیگران در اینجا بازتاب دهید؛ این بسود شماست ؛چرا که نظر شما را تعداد بیشتری مطالعه خواهند کرد

ناصر کرمی

nasser.karami@gmx.de

واژه های عربی «الله اکبر» را از میانِ پرچم ملّی ایران، از نگار گذرنامه ها و سایر اسناد و مدارکِ رسمی ایران بر دارید تیتر مقاله

به کاربران ارجمند: عرب زاده، مزدک، احسانِ علوی: با درود،...

گرچه مقالهء مورد بحث با پایین رفتن خیلی سریع آن، تقریبأ از میدان دیالوگ خارج شده، امّا بنا به احترام جوابهایی کوتاه را در یک نوشتار [ به مناسبت اشغال نکردن سایت درونی] میدهم، گرچه جواب هرکدام از شما صاحب نظران، شاید در مقاله ای هم نگنجد:

عرب زادهء گرامی، در آن زمان روسیّهء تزاری با زور و قلدری خود بر اروپا حکومت میگرد و او را خان و یا فئودال چماقدار اروپا مینامیدند، از سویی دیگر همانطور که شما اشاره کرده اید، جامعهء روسیّه از آخرین جوامع اروپایی بود که به تمدّن و فرهنگِ راسیونالیسم اروپا پیوست، دلیل این عقب ماندگی هم همان بافت جامعه و اندیشهء فئودالیته تکیه بر دین و مذهب بود، یکی از آن ریش بلندان مشهور تولستوی میباشد، که بیشتر جایگاهِ اجتماعی او در آن زمان مذهبی بودنِ آن بود، نه اثار ادبی و دیدگاهِ فلسفی او، مردم معتقدِ دینی به دیدار او و بعد از وفاتش به زیارت دینی و الهی قبر او میرفتند و میروند،

کوتاه سخن ، تولستوی و امثالهم نیکبختی و حقیقت را در دین باوری و متافیزیک می دیدند، دستور ریش تراشیدن تزار، سکولاریسم، از آسمان پایین آمدن و زمینی شدن و خردگرایی و انسان محوری بود، آیا شما فکر نمی کنید، که از زمانِ تراشیدنِ ریش در ایران و در جهان اسلام و در جهان عرب خیلی خیلی گذشته و دیر شده است ؟؟، دوستِ گرامی دین اسلام به شکل امروز جامعهء عربی را ناتوانتر و به نابودی میبرد.

ایرانیان بعد از شکستِ قیّامهای متعدّد خود در مقابل حملهء اعراب، به عنوانِ یک تاکتیکِ سیاسی شیعه گری را انتخاب کردند، در یک کلام شیعه گری بر ضد اعراب بوده و هست، ما چنین دین مذهبی را که انتخاب آن بر اساس دشمنی بوده است نخواسته ایم و نخواهیم خواست،

در مورد اینکه اشاره کرده اید که زبان فارسی و عربی باهم ارتباط دارند، شکی نیست، با این نگاه اگر به مسائل بنگریم، در خواهیم یافت که تار و پودهای فرهنگهای امروزی جهان از یک منبع می آیند. امّا بدون شک شما مورّخ و فیلسوف عربی تبار " ابن خلدونِ" را میشناسید، در در آثار بجا مانده از ایشان میتوانید نقش ایرانیان در تکامل فرهنگ و تمدنِ عربی، حتّی در زبان عربی را در یابید، که به روشنی بیان داشته که دستور زبان عربی [ گرامر] آنرا ابرانیان نوشته اند.

در پایان من شدیدأ در جستجوی ترجمهء خوب آثار این فیلسوف به زبان فارسی و یا به زبانِ آلمانی هستم، لطفأ اگر پیشنهادی دارید مرا راهنمایی کنید. و یا اگر خودتان میتوانید چرا آنها را به دانش امروز به فارسی ترجمه نمیکنید !. زیرا این خدمت بزرگی هست به صلح و تفاهم بین ایرانیان و اعراب. گرچه عده ای از اعراب او را با احمد کسروی خود فرخته مقایسه میکنید، و گُل نثار قبر ایشان نخواهند کرد.

.......................................................................

جناب مزدکِ گرامی: با سپاس از شرکتِ شما در بحث که با باز گردنِ در و پنجره ای دیگر، امکان نگاهِ بیشتری از زوایای دیگر را بر اندیشه و فلسفه ایرانی ممکن ساخته اید. آنچه از سیمرغ و سیمرغیان دارم به داستانِ و افسانه میماند تا حقیقت، بنا بر این اگر در نوشتار از آن یاد نکرده ام، نداشتن آگاهی کافی هست، وگرنه خورشید را بر بالهای اندیشهء سیمرغ سوار میکردم. امّا همینکه از فلسفهء Panteismuss نام برده ام سیمرغیان را هم شامل میشود.

با وجود این در مباحث دیالکتیکی هر وقت از مرغ و یا سیمرغ بحث به میان آمده، اتوماتیک این سئوال که تخم و یا مرغ اوّل بوجود آمده مطرح شده است که طبعأ آفرینده ای را می طلبد، و این آن چیزی هست که مخالف انسان و خرد محوری و یا ناتورآلیسم هست، من معتقد هستم که اندیشهء سیمرغی فاکتور و یا زیر مجموعه ای از خورشید و نور خدایی هست که به گفتمانِ سیاسی تبدیل شده و عدّه ای آنرا در نمادِ کاوه و پرچم کاوه به نیروی مادی سیاسی تبدیل کرده و به مرحلهء پراتیک رسانده است، امّا فلسفه نیست،

سیمرغ یک عنصر و یا یک عرصه از اندشه زایی طبیعت هست در صورتیکه اهورا مزدا [ خداوند نور و نیکی]، که نشانهء سمبلیکِ آن خورشید و نور هست، چکیدهء ذاتِ پاکیزه شدهء کرهء زمین و کل هستی خردگرای انسان محور هست. انسان با پاکیزه کردن پندار، کردار، گفتار نیکِ خویش بدنبال حقیقت یابی هست، در نتیجه خدا را که همان رشد اوج خردگرایی هست را در می یابد، [ انسان خدا را می آفریند، نه خدا انسان را ]، در هرحال امیدوارم لینک دقیق این موضوع را در سایت اقای جمالی بزنید تا ما آگاهی یابیم.

در مقاله همانطور که اشاره کرده اید، هدف فقط اسلام سیاسی و ایدئولوژیک و اسلام حکومتی بوده است، و بطور کلی با اسلام مردمی و فرهنگِ آن بخش از مردمان شریف عرب سرو کاری ندارد.

.......................................................................

جناب احسانِ علوی: اوّل اینکه هانطور که خدمت اقای مزدک عرض کردم هدف این نوشتار اسلام مردمی و توهین به باور و دین و فرهنگ کسی نبوده و نیست و همانطور که خود جنابعالی اشاره کرده اید هسته مرکزی بحثِ این نوشتار همان اسلام سیاسی و ایدئولوژیک، و اسلام حکومتی حکومتگران در جهان اسلام هست، گرچه در بسیاری از جهان عرب هنوز هر سه عرصه را بهم می آمیزند.

دوّم اینکه ایا شما براستی در این شک دارید که اعراب هر سرزمینی را که تسخیر میکردند، کتاب و کتابخانه را به آتش میکشیدند، زیرا اعتقاد داشتند که همه چیز در کتابِ قران هست و برای هدایتِ بشریّت همین یک کتاب کافی هست ؟. آیا بدستور خلفای راشدین از جمله عمر کتابهای ایران را در آب نریختند و یا به آتش نکشیدند، ایا مسلمانان کتابهای مردمان افریقایی کشور مصر را به مدّتِ 6 ماه برای گرم کردن آبهای گرمابه و حمّام بکار نبردند ؟ و مثالهای بسیار دیگر ! شما هنوز بر اساس غرض ورزی علمی و پژوهشی و تعصّب دینی به مسائل نگاه میکیند.

سوّم، ظلم ستمی را که دین اسلام یا شیعه گری بر مردمِ ایرانی [ به قول شما فارس] روا داشته بر مردمان غیر ایرانی و یا تیره های ایرانی دیگر که شیعه نیستند یا سنّی، زرتشتی، یهودی، بهایی، مسیحی،... هستند دو برابر و یا چند برابر روا داده شده است.

دین و مذهبی که بخواهد هویّت ایرانی ما را سلب کند، و بجای آزادی و دمکراسی و آرامش و امنیّت، نا امنی و سیل خون راه بیندازد و گردن بزند را ما نمیخواهیم، ما خواهانِ نابودی کشور اسرائیل نیستیم، ما خواهان به آتش و خون کشیدن خاورمیانه نیستیم، ما با دامن زدنِ به شیعه گری و سنّی گری خواهانِ دشمنی و جنگ با ملل عرب نیستیم، ما خواهان بر چیده شدن اسلام سیاسی و ایدئولوزیک و اسلام حکومتی اوّل در جهان عرب و پس از آن در ایران هستیم،

ما خواهان مردمی کردن و مدرنیزه و رفرماسیون در دین و فرهنگِ اسلامی هستیم، ما خواهان سکولاریسم و ایرانی کردنِ اسلام مطابق با فرهنگ و با بینش ایرانی در سرزمین خود هستیم نه به شکل تروریتسی و بربریّتِ آن، نه به این شکلی که سرزمین و ملّتی را به نابودی کشانده است، نه با آن و نه با این شکل که نشانه های نمادین ملّت و سرزمینی باستانی را به پایین بکشد و خود جایگزین آن شود، نه به این.....،

دین اسلام هویّتِ ایرانی بودنِ ما نیست، ما آنرا فقط به عنوانِ زیر مجموعه ای از فرهنگِ ایرانی می پذیریم، بر ما حکومت کند هرگز ! ، شما چرا آگاهانه و بر زخمهای کهنه و جدید ایرانیان پوست بر میدارید، ... با سپاس از مشارکت و بار آوری شما در بحث.

کامران

امیراحمدی: امیدوارم دولت ایران به ما مجوز بدهد

امیر احمدی یک دلال حرفه ای بین حکومت فاشیسم دینی و امپریالیسم آمریکاست.ولایت فقیه از دهها کانال با آمریکا ارتبا ط دارد که یکی از این کانال ها باند و لابی امیر احمدی می باشد. برنده جنگ افغانستان و عراق حکومت آخوند هاست و امریکا مجبور است منطقه را به تروریسم دولتی ولایت فقیه واگذار نماید. آوردن احمدی نژاد به صحنه برای حفظ دیکتا توری کار درستی بود. عربده کشی ضد اسرائیلی ضد آمریکائی او در ظاهر و ارتباط گسترده او در خفا از طریق امثال امیر احمدی با شیطان بزرگ یک حرامزادگی مطلق آخوندی پاسداری را نشان می دهد. جنگ طلبی در عراق و لبنان و صلح خواهی برای حفظ نظام در ایران و آویزان شدن به جنبش صلح طلبی با کمک لابی های دیگرش هم هنر دیگر استبداد مذ هبی است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید