یار دبستانی من، هم بغض این شب سیاه
اشکی نمونده پشت این، شکنجه های بیگناه
تب داره تن پوش طناب دار زندان اوین
رگ میزنن ،خون میچکن، فواره خونو ببین
یار دبستانی من ،بیا تو دستامو بگیر
به پای هق هق خدا، بیا تو هم کمی بشین
این روزها شیطان پیر، هم صحبت خدا شده
سجده نکرد به آدمی، که جغد روسیاه شده
زمین ما جهنمه، ما زائران دوزخیم
با اینکه از یک ریشه ایم، از پشت به هم خنجر زدیم
آغوش مام وطنت، گلگون از رشادته
اینجا تو حقتو بخوای، جواب تو شهادته
اینجا اگه تو کوچه ها ،فریاد آزادی بدی
اینجا اگه محض خدا، حرف دموکراتی بگی
اینجا اگه تو ذهن تو، آرش هنوز اسطوره هست
باید بگم یک جغد پیر، راه نفسهامونو بست
رو یال شیر خستمون،جغد سیاه نشسته بود
جغد از صدای منوتو، الله اکبر خسته بود
جواب رای من کجاست؟ فواره های خون به جاست
جواب رای هر شهید،یکبار فقط بگو کجاست
اینجا هنوز ایران ماست، ایران تاراج خزان
تن میفروشند یک قران، رای میخرند به نرخ جان
من رای نمیدهم دگر، وقتی هنوز زخم خورده ایم
ما آبروی خون همرزمان خود را برده ایم
من رای نمیدهم دگر، همسایه ام گرسنه است
اسطوره نجابت کودکی ام، حالا دگر دست خورده است
اینجا سؤالها بیجواب، یا نرخ نان یا نرخ جان
ایرنمان را ترک کنیم، هر یک دلار خدا تومان
اسیر دست وحشتیم، اما هنوز ما از همیم
تا آخرین قطره خون، ما از همیم، ما با همیم
سروده شاعری از میهن بانو غزال ب
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید