رفتن به محتوای اصلی

مگه ما موش آزمایشگاهی هستیم

مگه ما موش آزمایشگاهی هستیم

کیانوش توکلی

انقلاب ۵۷ و انقلابي که در راه است

برای نقد نوشته حمید تقوایی لازم است ابتدا آن را خلاصه کنم؛او می نویسد: " ميگوئيم انقلاب ميشود چون ميخواهيم انقلاب بشود. چون ميخواهيم انقلاب را تدارک ببينيم، آنرا سازمان بدهيم و رهبري کنيم و به پيروزي برسانيم. ...اگر در دوره شاه جنبش ملي – اسلامي فضاي سياسي اپوزيسيون را تحت تاثير خود داشت امروز اين کمونيسم کارگري است که رنگ خود را به اعتراضات و مبارزات توده اي زده است....اين فضاي چپ و راديکال بشارت دهنده شکل گيري يک انقلاب چپ و سوسياليستي در جامعه است.."

انقلاب 57 و 30 سال حکومت انقلابی اسلامی ؛ درس های ارزنده ای را به مردم و روشنفکران داده است .

درست است که مردم از وضیعت کنونی بسیار ناراضی اند ولی این به معنی پذیرش کمونیسم کارگری از سوی مردم ایران نیست ؛بلکه درست بر عکس آن بخش فعال و منتقد نظام که عموما از جامعه شهری و اقشار میانه است ؛ امریکا و اروپاو بطور کلی سرمایه داری غربی را ، آمال اروزهای امروز او را تشکیل می دهدو بی جهت نیست که کلیه کسانی که از اوضاع کشور ناراضی اند ، میل به مهاجرت به اروپا و آمریکا دارند از دید مردم سوسالیسم آن چیزی بود که در شوروی و جاهای دیگر بطور اسفناکی شکست خورد ه است ؛ ونه تنها ایرانیان بلکه مردمان جهان از کوبا تا کره شما از کمونیسم بیزارندو بی جهت نیست این حکومت های کمونیستی برای بقای خود ناگزیر به حکومت های استبدادی و موروثی متوسل شوند. دوم اینکه سطح مبارزات کار گران ایران در حد مبارزه برای دریافت حقوقهای عقب افتاده و یا اضافه دستمزد می باشد و هیج نشانه ای که طبقه کارگر به شعور سوسیالیستی آنهم از نوع حزب کمونیست کارگری دست یافته باشد ؛در دست نیست.

علاوه بر آن اسلام ستیزی بسیار تند و تیز این حزب به مانند دیوار بتونی حزب را از توده های مردم جد ا می کند

از طرف دیگر، انقلا ب امری اراده گرایانه نیست که روشنفکر نشسته در غرب آن را در خیال خود بوجود آورده باشند و بتواند سازماندهی و یا رهبری نماید و در صورت شورش و یا انقلاب کور ، حزب حمید تقوایی کمترین شانس را برای بدست گیری رهبری انقلاب دارند و از هم اکنون روشن است که مردم ایران تمایلی ندارندکه موش ازمایشگاهی چنین تئوریهای آبکی شوند.

تو را به جدت نه

xjaam@yahoo.com

انقلاب ۵۷ و انقلابي که در راه است

تو را به جدت ما را از انقلاب سوسیالیستی معاف کن. مگه ما موش آزمایشگاهی هستیم که هی باید مورد آزمایش این و اون ایدئولوی قرار بگیریم؟ سوسیالیسم کجا پیروز شده و به دمکراسی و آزادی واقعی رسیده که حالا ملت ایران جون بکنه و خودش را از شر آخوندا معاف کنه و بعد بیاد موش آزمایشگاهی سوسیالیستی و کمونیستی بشه/ نه بابا اینقدر خوابهای خوش نبینید. انقلاب آینده ایران لیبرالیسم و دمکراسی و حوقوق بشر و آزادی را خواهد خواست و لطفآ نگوئید که همه اینها خواستهای شما سوسیالیستها و کمونیستها است. اینها ایده های لیبرالیسم هستند. آزادی ای که ایران امروز به آن نیاز دارد آزادی موجود در غرب است. همین

رهگذر سیاسی

زمانی که دست سیاسیون ایرانی برای انتخاب سرمربی تیم ملی ایران به میان امد

1)نمایش فوتبال بی برنامه و سیاست زده ایران یکی از غم انگیز ترین شب هایش را پشت سر گذاشت. شبی که عرب ها در ورزشگاه آزادی و در مقابل دیدگان صدها هزار ایرانی به واسطه شکست فوتبال کشورمان رقصیدند و پایکوبی کردند تا علی دایی که غرور بی حساب و کتابش چشم او را بر بسیاری واقعیت ها بسته بود عامل یکی از تلخ ترین شب های ایرانی ها باشد.

زمانی که دست سیاسیون ایرانی برای انتخاب سرمربی تیم ملی ایران به میان امد به راحتی می شد پیش بینی کرد که سرانجام این اقدام چه خواهد بود و البته کسی هم صدای کارشناسان فوتبال ایران را در مورد عواقب این انتخاب نشنید. علی دایی بازیکن بزرگی بود که البته برای رسیدن به نیمکت تیم ملی فوتبال ایران باید بیش از این تجربه می اندوخت اما لابی های پشت پرده او را برگزیدند تا مغرور ترین چهره فوتبالی ایران در مسیری که به امروز فوتبال ایران ختم شده است قرار گیرد. او کارشناسان را مورد حمله های لفظی قرار داد، به خبرنگاران و روزنامه نگاران تاخت و آنها را تحقیر کرد ، هشدارها را نخواست که بشنود تا سرانجام یکی از بهترین شب های فوتبال عربستان را رقم بزند...

2) اما نمود رفتار دستگاه ورزش و فدراسیون فوتبال ایران که در برخورد آنها با برنامه پربیننده 90 و عادل فردوسی خود را نشان داد به این نتیجه ختم شد که رفتار غیر منطقی با منتقدان چه عوایدی برای فوتبالمان خواهد داشت. چند شغله های ورزشی که خیال می کنند نسخه های شفا بخشی برای ورزش ایران دارند بایستی پاسخی برای غرور جریحه دار شده ایرانی ها داشته باشند. شاید آنها بایستی بار دیگر به انتقاداتی که در چند ماه گذشته بر رفتار و برنامه هایشان وارد شده نگاه دوباره ای بیندازند.

3) شاید بهتر بود رییس جمهور برای دیدن این بازی به استادیوم ازادی نمی رفت. مناسبات سیاسی ایران و اعراب در حال حاضر در شرایط عادی نیست و روابط ایران و عربستان هم که با توجه به رفتار مسئولان این کشور با شیعیان و اظهار نظرهایشان در مورد ایران چشم انداز روشنی ندارد. حضور محمود احمدی نژاد حسابی این بازی را سیاسی کرد و البته باخت را تلخ تر. شاید تصور مسئولان ورزش از نتیجه بازی چیز دیگری بود که بلندپایه ترین مقام اجرایی کشور خواستند تا این بازی را از نزدیک ببیند. حالا عرب ها حسابی شادمانند که در مقابل دیدگان رییس جمهور، ایرانی ها را شکست داده اند و تا مدت ها این موضوع دستاویزی برای خوشحالی و تقویت روحیه آنها خواهد بود. بعد از شکست کشتی گیران ایرانی در حضور رییس جمهور این بار شکست تلخ فوتبال ایران در حضور وی خاطرات ناخوشایندی برای این مقام اجرایی کشور از حضور در میان تماشاگران به جا خواهد گذاشت.

کیومرث نویدی

بي‌سواد!.......... نوشته‌اي: «روشنفکر باید با مردمش مبارزه کند نه با حکومتش - تیتر مقاله» و ادامه داه‌اي:«....این تحلیل هر چند که درست بنظر می آید ولی نمیدانم چرا مرا به یاد آن گفته خمینی میاندازد که گفته بود "|گر همه مردم نه بگویند من میگویم آری".» بيسواد! شما خيلي باسوادداري. زده‌اي به خال. پيامبر شدن دردوران معاصر سر از مضحکه خميني و رجوي در مي آورد و همه همتاهايشان. به گمان من روشنگر (و نه روشنفکر) بايد هم با مردمش مبارزه کند و هم باحکومت و دل و جگرش را هم داشته باشد که هم پياز را نوش جان کند هم شلاق را. و براي رسيدن به اين جايگاه نبايد حرفه‌اي شود؛ نبايد باج بدهد؛ نبايد بخواهد رزقش را از اين راه درآورد؛ بايد چيزي شود شبيه از مابهتران. باشد و نباشد......... بيسواد تو يک روشنگري، نه روشنفکر.

فرهاد

shirinlove@yahoo.com

اوضاع نیروهای مجاهدین در عراق

فکر کنم هر کشور و يا هر دولتی حق دارد کسانی را بعتوان يک گروه بپذيرد يا نپذيرد. صدام حسين با رجوی پيمان همکاری يا صلح بست و از مجاهدين خلق به نحو گرمی پذيرائی کرد و دولت امروزی عراق هم نميخواهد ميزبان انان باشد به همين ساده گي. حال اگر مجاهدين در محاسباتشان دچار خطا شدند بايد مسئوليتش را خودشان و رهبرشان بپذيرد و سعی در خروج نيروهايش به جای امن نمايد. بر فرض که در عراق بتواند بماند بدون

اسلحه و حق فعاليت سياسی چه کاری ميتوانند انجام دهند؟

در کل رفتن از عراق به نفع کسانی است که نزديک به 28 سال است از حق داشتن زندگی شايسته انسانی محروم بوده اند و قربانی زياده خواهی رهبری مجاهدين و حکومت تروريست ملاها گشته اند.

در اخر ذکر اين نکته ضروريست که مسئوليت جان اين افراد اول بعهده رهبری مجاهدين که خودشان در جای امن قرار دارند می باشد و بعد بعده دولت عراق و نهادهای بين الملل.

فرهاد

«قطار بیکاری ترمز ندارد»

اقای کامران گرامی حداقل در بيست سال گذشته ما مخالفتی را از جناب سامع و همسرش و ديگر اعصای مثلا غير مذهبی شورا با کلمه جمهوری دمکراتيک اسلامی نديده و نشنيده و نخوانده ايم. بر عکس اين اقايان و خانمها هميشه در صدد توجيه اين اقدام ارتجاعيشان بر امده اند و ديگران را طبق معمول به باد توهين و افترا گرفته اند. در ضمن مگر همين اقا و خانم فرصت طلب به رياست جمهوری خانم مريم قجر عضدانلو رای مثبت نداده اند؟؟!! خانمی که

با صدای بلند و دهها بار بر تعهدش مبنی بر اجرای قوانين اقتصادی بازار ازاد تاکيد کرده است و زمانی که در عراق بودند با روسری و افکار اسلامی و ارتجاعيش به اتفاق همسر دومش اقای رجوی به زيارت بارگاه حسين بن علی با چشمان گريان حضور ميافت و در شهر سامره بر سر چاهی که امام زمانشان در ان پنهان شده است زاری و ندبه و فرياد و استغاثه نميکردند همان چاهي که امام راحل هم بر سرش گريه و زاري ميکرد.

افای کامران قبلا هم عرض کردم اگر دوست داريد خود را فريب دهيد مختاريد ولی لطفا ديگران را احمق فرض نکنيد و در صدد رنگ کردن گنجشکهای اسلامی و ارتجاعی به جای قناريهای خوش الوان و اصوات با مارک جعلی مارکسيست و سوسياليست بر نيائيد.

فردین نیکجو

fnikjoo@yahoo.com

جناب نویدی، میدونید، من می توانم که 24 سال از 30 سال مبارزه و تحلیل سیاسی رهبر این سازمان از شرایط حاکم بر کشورمان و منطقه خاور میانه رو نادیده بگیرم. اما هرگز نمیتوانم 6 سال اخیر، بعداز اشغال عراق در سال 2003 تاکنون را؛ که اوج شکوفایی، خلاقیت و نبوغ سیاسی، توانایی خارق العاده در تحلیل شرایط و عملکرد سیاسی رهبر و رهبران این سازمان رو نادیده بگیرم.

نگاه و بینش سیاسی این رهبر ناخودآگاه انسان را به تحسین وامیدارد. قبل از اشغال عراق، آمدن امریکا به عراق را شوخی تحلیل کرده بودند؛ و کاملا درست، این مقصر امریکا بود که شوخی شوخی عراق رو اشغال کرد.

بعد از اشغال عراق ایشون بدرستی متوجه شدند که ترکیب جمعیتی 60-70% شیعه عراقی به اضافه 10-15% کرد در یک فضای دمکراتیک قدرت سیاسی در این کشور را در دست خواهد گرفت و به این ترتیب با دوستان شیعه ایرانی خود عراق را خواهند بلعید؛ به همین منظور با زیرکی خارق العاده خود و قهرمانان اشرف به یاری جمعیت %10-15 سنی و بعثی عراقی شتافتند! برای من چاره ای جز تحسین این بلوغ سیاسی نمی ماند.

اینجا هم، باز مقصر امریکا بود که به نصایح سیاسی ایشون گوش نکرد.

مورد دیگر، موضعگیری سیاسی ایشون و سازمان پر افتخارشون در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بود. ایشون به دلیل حرکت زشت آقای سرکوزی(رئیس جمهور فعلی فرانسه) در زمان ریاست بر وزارت کشور فرانسه و بازداشت همسر ایشون؛ و به قصد تلافی بر علیه ایشون و به نفع رقیب آقای سرکوزی، خانم رویال، موضع گرفتند و تبلیغات گسترده ای را سازماندهی کردند. اما باز این مردم فرانسه بودند که اشتباه کردند و به آقای سرکوزی رای دادند. ایشون نگاه درستی داشتند. حیف که این کامپیوتر من علامت تشویق و دست زدن ندارد. آقای توکلی، ممکنه با یک کارشناس کامپیوتر مشورت کنید و ببینید آیا امکان داره که علامتی برای "دست زدن و تشویق" بر روی سایت قرار بدید؟ واقعا در بعضی موارد که از آقای رجوی و بینش سیاسی ایشون می نویسم، کمبود این علامت رو احساس میکنم.

مورد بعدی، مربوط به تحلیل عملکرد آقای بوش و دولت ایشون قبل از اتمام دوره ریاست جمهوری بود. آقای رجوی باز بدرستی پیش بینی کردند که آقای بوش قبل از ترک دفتر ریاست جمهوری به کشور ما حمله خواهد کرد. آقای توکلی! باز کمبود علامت! آقای بوش بدون حمله از دفتر رفت؛ آقای بوش از اول هم آدم زیاد عاقلی نبود، حرف و نصیحت آقای رجوی رو گوش نداد. مقصر آقای بوش بود، بازی گوشی کرد.

مورد بعدی، انتخابات ریاست جمهوری امریکا بود. آقای رجوی با نبوغ خارق العاده خود به کمک مردم امریکا شتافت و آنان را به حمایت از آقای مکین، رقیب آقای اوباما تشویق کرد. آفرین بر این زیرکی سیاسی، آقای رجوی با ریز بینی، هوش و ذکاوت فوق العاده خود به نکته ای که هیچ کس توجه نداشت، توجه کرده بود. نام آقای اوباما، حسین، ایشون بدرستی دیده بودند که نام حسین، امام سوم شیعیان جهان،آقای اوباما را به شیعیان حاکم بر کشورمان متصل خواهد کرد. به همین منظور تمام تلاش خود و سازمان پر قدرت خود را بر روی شنای بر خلاف سیل مردم امریکا متمرکز کردند. آقای رجوی! واقعا خسته نباشید؛ حیف از نبوغ شما که صرف مردم ناآگاه شود. آقای توکلی! علامت تشویق و کف زدن!

طولانی شد، فقط یک مورد دیگه اضافه میکنم؛ این واقعا حیف است که ناگفته بماند. مبارزه با دولت عراق! آقای رجوی! مهم نیست که به دلیل سهل انگاری آقای توکلی، اینجا علامت کف زدن، هورا کشیدن و تشویق نداریم؛ من نمیتونم احساساتم رو در مقابل هوش سرشار سیاسی شما کنترل کنم، به شما ایمان دارم.

آقای رجوی! من اینجا به دوستانی که نگران وضعیت قهرمانان اشرف بودند گفتم که نگران نباشند و به شما ایمان داشته باشتد؛ اما به من خندیدند! لطفا خود شما یک تحلیل از وضعیت این قهرمانان و خودت بدید و بگید که اگر لازم باشه اول دولت عراق رو سرنگون میکنید، چون اولویت دارد و بعد ایران. چون دوستان حرف و تحلیل شما رو باور دارند و بهتون نمی خندند!

ناصر مستشار

شعارهای بی مايه که هيچ دردی از مردم ايران درمان نکرده است.

عربستان در برابر صد هزار تماشاگر، ايران را شکست داد! ديدار حساس دو تيم ملی فوتبال ايران و عربستان با حضور بيش از يک صد هزار نفر در ورزشگاه آزادی با پيروزی دو بر يک عربستان به پايان رسيد. ابتدا ايران در دقيقه ۵۶ بازی توسط مسعود شجاعی به گل دست يافت اما پس از اين گل تيم ملی در لاک دفاعی فرو رفت و همين موجب شد تا در دقايق ۷۹ و ۸۶ دو گل دريافت کند. بدين ترتيب وضعيت تيم ملی ايران در بازی های مقدماتی جام جهانی به احتمال قوی به بازی های پلی اف خواهد کشيد.پایان خبر)وقتی یک انقلاب و حکومت بر آمده از آن شکست بخورد ، همه این شکست ها تنها به حوزه سیاسی و اجتماعی ویا فرهنگ و اقتصاد منتهی نخواهد شد بلکه محدوده ورزش را هم نابود خواهد کرد. جمهوری اسلامی همه عرصه های ورزش را به شکست کشانده است و تخصص جائی در ورزش ایران ندارد وزنان ایران محروم ترین قشر جامعه ایران از عرصه های ورزشی هستند.هرچقدر ملتهای دیگر به رشد ورزشی می رسند اما ایران همچنان پس رفت می رود؟

الله شیعه به تیم ملی کمک نکرد!

روشنفکر باید با مردمش مبارزه کند نه با حکومتش

فوتبال دیمی مذهبی ایران ٬امروز یکی از بد ترین روزهای خود را گذراند .فوتبالی که پیروزیش به حساب کمک خدا و امام زمان و دعای خیر گذاشته میشود ٬امروز کم آورد.سرمربی تیم ملی معلوم نیست امروز چه کار کرده بود که خدا به دادش نرسید و یا شاید هم نفرین زنان ٬ نیمی از جمعیت ایران که به ورزشگاه ها راه ندارد ٬مسبب شد.این فوتبال در این نظام خفت بار است.

هواداران تيم ملی خواهان جدايی دايی شدند، فارس

خبرگزاری فارس: تماشاگران هواداران حاضر در ورزشگاه آزادی پس از شکست برابر عربستان عليه علی دايی شعار دادند و خواهان جدايی وی شدند.

به گزارش خبرگزاری فارس، ۱۰۰ هزار تماشاگری که برای تماشای ديدار ايران و عربستان به ورزشگاه آزادی رفته بودند پس از شکست ۲ بر يک برابر تيم ملی برابر عربستان به شدت خشمگين شده و عليه علی دايی شعار دادند.

آنها با سر دادن شعار دايی حيا کن، تيم ملی را رها کن خواهان جدايی وی شدند.

تماشاگران همچنين اشيايی سمت سرمربی تيم ملی پرتاب کردند.

دايی که از شکست برابر عربستان به شدت ناراحت بود تا چند دقيقه پس از پايان مسابقه از روی نيمکت بلند نشد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید