پس از تصمیم گودالپ مبنی بر خروج شاه، همه پنجاه و هفتی ها پیاده نظام
امپریالیست ها شدند! ناصر مستشار
بهمن نیرومند بعنوان یکی از رهبران کنفدراسیون گفته است:
ما فکر می‌کردیم با رهبری انقلاب توسط خمینی؛ شاه را سرنگون خواهیم کرد و سپس قدرت را ما بدست می گیریم
(Spiegel Geschichte)
هاشمی رفسنجانی بلافاصله پس از بقدرت رسیدن خمینی در یک سخنرانی گفت
ما دیگر اشتباه انقلاب مشروطیت را نمی‌کنیم که روحانیت انقلاب مشروطیت را رهبری کرد اما قدرت به نيروی های غیر روحانی واگذار گردید،اینبار رهبری انقلاب اسلامی با روحانیت بود و قدرت سياسی نیز در اختیار روحانیون به زعامت خمینی باقی خواهد ماند
پس از انکه رهبران دولت های امپریالیستی تصمیم گرفتند که شاه باید ایران را ترک کند ،انقلاب اسلامی با امپریالیست ها همگام و همسو شد و پس از آن هرکس در به ثمر رسیدن فاجعه ۵۷ مبارزه کرد ،عملا در خدمت امپریالیست ها قدم برداشت چون بقدرت رسیدن خمینی به خواسته امپریالیست ها تبدیل شده بود اما هیچ کس از آن آگاهی نداشت و هر نیرویی از ظن خویش در راه پیروزی اهداف امپریالیست ها از خود نیرو گذاشت.
خمینی با زیرکی خاصی همه را از جمله امپریالیست ها را نیز به خدمت گرفت تا به قدرت برسد.
وقتی رهبران کنفدراسیون در دهه چهل خورشیدی به ملاقات خمینی به عراق پرواز کردند تا به او اطلاع دهند که حمایت مالی تیمور بختیار بنیانگذار ساواک به کنفدراسیون کذب و شایعه هست ،خمینی برخورد بسیار موذیانه ای کرد که محمود رفیع بعدها از موضع گيری خمینی در آنروز با خبر شد.
https://kayhan.london/1390/11/01/10233/
گفتگو با محمود رفیع بنیانگذار جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران- برلن
- خمینی دمِ در از ما پرسید شما الان کجا می‌روید؟ گفتیم می‌رویم بغداد. گفت بغداد چه کار دارید؟ گفتیم با دو روزنامه مصاحبه داریم که اعلام کنیم شایعه پول گرفتن ما از تیمور بختیار دروغ است. خمینی گفت «نکنید! این کار را نکنید!» این عین گفته خمینی است. و گفت «این داره با این پسر مخالفت می‌کنه!» ما گفتیم آقا، مخالفت با شاه دلیل همبستگی ما با او نیست. در آن زمان تعجب کردم که چرا خمینی می‌خواست ما را از تکذیب کمک گرفتن از تیمور بختیار*
*منصرف کند ولی بعدا.
خمینی به رهبران کنفدراسیون توصیه کرد که فعلا با تیمور بختیار مبارزه نکنند چون او نیز علیه شاه مبارزه می کند و اساسا خمینی کمک و یاری گرفتن از هر نیرویی برای سرنگونی شاه را مباح و جزو اصول انقلابی خویش می دانست.به همین خاطر با حضور رمزی کلارک در پاریس هنگام اقامت خمینی در فرانسه همه قرار های بقدرت رسیدنش چه بطور شفاهی و کتبی منعقد شد.تا آنجائی که اعدام هشتاد تن از بلند پایگان رژیم سابق از جمله نظامیان نیز به تصویب رسیده بود.قرار براین بود که دولت بختیار بطور سازشکارانه قدرت را در اختیار خمینی و دولت موقت مهدی بازرگان بگذارد اما شاپور بختیار در روز ۲۱ بهمن به یکباره و یکجانبه تصمیم گرفت ساعات رفت و آمد حکومت نظامی از ساعت چهار بعداز ظهر را به اجرا بگذارد که همین با شورش نیروهای پیاده نظام خمینی مصادف شد و دولت بختیار که به گفته سیروس اموزگار یکی از وزیران کابینه بختیاربدرستی گفته بود که "ما" فقط پنج درصد شانس داشتیم تا دولت را حفظ کنیم نه بیشتر!!.هم نیروی های پیاده نظام پشت سر خمینی و نیز امپریالیست ها از خمینی حمایت می کردند و دولت بختیار فقط دولت گذار به دولت موقت مهدی بازرگان در زیر رهبری خمینی و شورای
انقلاب بود.
اولین آخوندی که پس از ۲۲ یهمن ۵۷ در تلوزیون ملی ظاهر شد تا پیروزی انقلاب را تبریک بگوید،هاشمی رفسنجانی بود که بشدت به دکتر بختیار حمله کرد و گفت بختیار همه نقشه ها و قرار ها را بهم زد و باعث شد تا سلاحهای پادگان ها بدست مردم بیفتد. او گفت قر ار بر این بود که شاپور بختیار دولت را بطور مسالمت‌آمیز در اختیار دولت موقت بگذارد.
در همینجا باید تذکر داد که این دکتر بختیار بود که با سرپیچی از معالات حساب شده انقلاب را در ۲۲ بهمن به قیام مسلحانه تبدیل نمود که بعدها توسط آخوندها شکوهمند جلوه داده شود و گرنه قرار بود خمینی کامللا سازشکارانه بقدرت برسد و کاملا در کنترل امریکا همه امور هدایت شوند و نیروهای سوپر انقلابی هیچ دخالتی در انتقال قدرت و مناسبات حکومتی شراکت نداشته باشند که همه نقشه ها از هم پاشیده شدن
شاه بدرستی از اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه سخن می گفت و کاملا بدین موضوع اشراف داشت که اتحاد نیروهای اسلامی و چپی عاقبت حکومت شاهنشاهی را سرنگون خواهند کرد اما شاه برنامه مناسب و عاقلانه ای برای مقابله با نیروهای یاد شده نداشت و روی اوردن به تشکیل حزب رستاخیز و حمایت از روحانیون و سازمان اسلامی حجتیه که ظاهرا مخالف شاه نبودند نه تنها به شاه یاری نرساند بلکه زمینه ای شد که مخالفان شاه در سراسر جهان حکومت شاه را یک نظام تک حزبی که فاقد دمکراسی و انتخابات واقعی و آزاد می باشد به جهانیان معرفی نمایند که همین مقوله باعث شد که شاه در جهان بعنوان یک شاه دیکتاتور در جراید غربی تبلیغ گردد که شاه توانایی مقابله با رسانه‌های بین المللی را در اختیار نداشت تا اینکه آمریکا در سال ۱۹۷۵ شکست سختی در جنگ با ویتنام متحمل شد و حیثیت آمریکا بشدت به زیر سؤال رفته بود.بنابراین دست اندرکاران پشت صحنه واشینگتن به فکر روی کار آوردن شخصیتی به مقام ریاست‌جمهوری آمریکا برآمدند که از حقوق بشر و فضای باز سیاسی دفاع نماید .قرعه بنام جیمی کارتر که ضعیف ترین رئیس جمهور آمریکا در تاریخ ایالات‌متحده بود رقم خورد. آمریکا که در ویتنام حقوق بشر را به خون کشیده بود برای جبران آن به سراغ شاه آمده بود که رسانه های بین المللی از او یک رهبر دیکتاتور خون آشام به تصویر کشیده بودند
جرقه ارتجاعی اعتراض به مقاله رشیدی
مطلق زمینه مناسبی برای شعله ور شدن فاجعه ۵۷ بود تا سراسر گیتی به بلای اسلام گرایی گرفتار آید تا فضای باز سیاسی و قوانین حقوق بشر جیمی کارتر در غالب قوانین شرعیات اسلامی به کرسی بنشیند. و اینک ۴۵ سال تمام هست که جهان بعد از بقدرت رسیدن خمینی با حمایت از زمینه های رشد اسلام گرایی، سود های افسانه ای برای غرب و اسرائيل داشت اما این روزها غرب
برای مقابله با رشد اسلامگرایی در جهان با بن بست تاریخی مواجه شده است
امروز در اسرائیل گفته شد که آمریکا صاحب ندارد تا جهان را کنترل کند که این نشان از افول آمریکاست.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.
توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید