رفتن به محتوای اصلی

ریشه های اختلافات ایران و جمهوری آذربایجان (1)

ریشه های اختلافات ایران و جمهوری آذربایجان (1)

*  این نوشته قبل از جنگ سوم قره باغ (19 سپتامبر) نوشته شده، لذا فقط اشاره کوتاهی به رویدادهای جنگ اخیر در مقاله شده است.  در نوشته ای جداگانه به رویدادها و پیامدهای جنگ سوم قره باغ خواهیم پرداخت.

ریشه های اختلافات ایران و جمهوری آذربایجان از یک منظر به فروپاشی اتحاد شوروی و دست یابی دوباره آذربایجان به استقلال ملی (30 اگوست 1991) خود باز می گردد.

آذربایجان، زمانی که دچار هرج و مرج و کشمکش قدرت در داخل بود، و ارتش آن عملا از هم پاشیده بود، با حمله نیروهای ارمنستان و دخالت عملی روسیه و حمایت آشکار اتحادیه اروپا و آمریکا، ظرف دوسال جنگ، یک پنجم خاک خود را از دست داد و بیش از یک میلیون نفر از شهروندان آذربایجان در خاک خود آواره شده و مجبور به ادامه زندگی در طاقت فرسا ترین شرایط گردیدند. 

جنگ اول قره باغ نهایتا به آتش بس 24 دسامبر 1994 منجر شد.  ولی علی رغم چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل (قطعنامه های 1984- 1974- 1953 – 1922 در سال 1993)  دایر بر لزوم خروج نیروهای اشغال گر ارمنی از خاک آذربایجان، ارمنستان همچنان به اشغال خاک آذربایجان ادامه داد، و اعتنایی به قطعنامه های شورای امنیت نگذاشت.  "گروه مینسک"، در چارچوب "سازمان همکاری و امنیت اروپا" که در آن روسیه، فرانسه و آمریکا دست بالا داشتند نیز در مدت 25 سال اشغال خاک آذربایجان، حرکتی در جهت حل صلح آمیز منازعه آذربایجان - ارمنستان انجام نداد، و عملا نشان داد که نه تنها زیر بار قطعنامه های شورای امنیت نمی رود، بلکه منافع آنها در جهت "حفظ وضع موجود"، نه جنگ نه صلح، و تداوم اشغال خاک آذربایجان است.

جمهوری اسلامی ایران نیز در این مدت، طرفدار "حفظ وضع موجود" ، یعنی تداوم اشغال خاک آذربایجان بود، و برخلاف، گفتمان "حمایت" از تمامیت ارضی آذربایجان، و بجای دنبال کردن یک سیاست متوازن در رابطه با اختلافات آذربایجان - ارمنستان، عملا در کنار ارمنستان قرار داشت و حتی، در هر تلاشی در راه عادی شدن روابط آذربایجان - ارمنستان مانع تراشی می کرد.  (1)

تغییر"وضع موجود" در روابط  روسیه با آذربایجان و ارمنستان

جنگ دوم قره باغ (جنگ 44 روزه  -  ؟) دارای پیش زمینه های سیاسی - امنیتی طولانی بود، که میبایستی، باین و یا آن شکل منتهی به اعاده حاکمیت آذربایجان بر سرزمین های اشغالی خود می گشت.  تا قبل از روی کار آمدن پاشینیان حکومت سرژ سرکیسیان، با وساطت روسیه، در اعاده 5 بخش از 7 بخش اشغالی اراضی آذربایجان توافق کرده بود.  2 بخش اشغالی دیگر نیز، طی یک جدول زمانی قرار بود به آذربایجان اعاده شود، عملی شدن این طرح با ترکیه نیز هماهنگ شده بود، ولی، به درخواست سرکیسیان، موکول به بعد از انتخابات ارمنستان گردیده بود.

با پیروزی پاشینیان در انتخابات ارمنستان (8 مه 2018) که با یک انتخابات مخملی سازماندهی شده از طرف آمریکا - جورج سوروس بقدرت رسیده بود، منتهی به تشدید تنش ها با آذربایجان، و بدنبال آن درگیری های نظامی پراکنده با آذربایجان گردید.   تشدید تنش ها، نتیجه  تحریکاتی بود که آمریکا و فرانسه در قفقاز جنوبی بدان نیاز داشتند، تا بتوانند جای پایی در قفقاز جنوبی علیه روسیه پیدا کنند.  اینکه آمریکا، یکی از بزرگترین سفارت خانه های خود در جهان را در ایروان پایتخت ارمنستان تاسیس، و کادرهای زبده  اطلاعاتی خود را درآنجا به کار گرفته بود، نشانگر طرخ هایی بود که آمریکا و فرانسه در نظر داشتند تا در قفقازجنوبی پیاده کنند.  این تحولات مسلما نمی توانست از دید روسیه پنهان بماند، چرا که ادامه تنش ها در قفقازجنوبی بمعنای حضور هرچه گسترده تر آمریکا و ناتو در قفقاز جنوبی بود.

در نتیجه، روسیه برای مهار حضور فزاینده آمریکا و ناتو در قفقازجنوبی از طریق ارمنستان (همچون مورد گرجستان و اوکرائین)، به روی کرد جدیدی که شامل اعاده کامل اراضی اشغالی آذربایجان بود، روی آورد.  یعنی، از سیاست سابق خود دایر بر"حفظ وضع موجود" عبور کرد، و این چراغ سبزی بود که روسیه به آذربایجان داد، چرا که می دانست، در صورت عدم مداخله به نفع ارمنستان، آذربایجان قادر به آزاد سازی اراضی اشغالی خود خواهد بود.

گسترش فزاینده روابط راهبردی روسیه با ترکیه

از سوی دیگر، مناسبات رو به گسترش روسیه - ترکیه در چهارچوب "کنفرانس آستانا" در حل مسائل منطقه ای، و گسترش روابط اقتصادی ترکیه - روسیه تا حد روابط راهبردی، مانند خط لوله گاز "تورک آکیم"، ساختن راکتورهای اتمی "آک کویو" و خرید سیستم های دفاع هوایی 400 S- از روسیه، (علی رغم فشارهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ترکیه) و تبدیل شدن روسیه به شریک تجاری اول ترکیه، که در نتیجه فاصله گیری ترکیه از غرب اتفاق میافتاد، منجر به یک نوع همکاری استراتژیک در زمینه های امنیتی نیز، گردید.  لذا، روسیه دیگر مخالف مداخله ترکیه در مسائل قفقاز نبود، زیرا ترکیه را نه یک دشمن عضو ناتو، بلکه بعنوان یک رقیب و حتی شریک در زمینه های مختلف تلقی می کرد.

ترکیه  بعد از امضای قرار داد آتش بس بین آذربایجان و ارمنستان (1994) به در خواست آذربایجان، آغاز به سازماندهی ارتش آذربایجان کرد.  آکادمی های نظامی ترکیه درهای خود را به روی نظامیان جوان آذربایجان گشودند.  نسل جدیدی از کادرهای نظامی آذربایجان درعرض 25 سال از نیروی زمینی ... تا گاردهای ساحلی آن در این آکادمی ها تربیت شدند.  منابع نفت و گاز آذربایجان از یک طرف سبب شکوفایی سریع اقتصادی، و از طرف دیگر منبع تغذیه ارتش نوبنیاد آذربایجان گردید.  سود بردن آذربایجان از پیشرفت های تکنولوژیک ترکیه درهمه زمینه ها، بویژه در صنایع نظامی نیز سبب شد تا آذربایجان بتواند با اعتماد به نفس، طرح آزادی سرزمین های اشغالی خود را عملی سازد.

اگر در زمان سرکیسیان، آزادی سرزمین های اشغالی آذربایجان از طریق صلح آمیز که با میانجیگری روسیه و هماهنگی با ترکیه انجام می شد، امکان پذیر نگردید، در زمان پاشینیان، از طریق نظامی میسر شد.  در همه این مدت، هم غرب، بویژه آمریکا و فرانسه، و هم جمهوری اسلامی کماکان سیاست های سابق خود در رابطه با آذربایجان و ارمنستان را ادامه دادند.  طنز تلخی است، با وجود تبلیغات شبانه روزی جمهوری اسلامی علیه آمریکا، در منازعه آذربایجان و ارمنستان،  جمهوری اسلامی با تمام نیرو در جبهه غرب قرار داشت، و حتی، کمک های تسلیحاتی خود به ارمنستان را در روز روشن ادامه می داد.  در این میان، فریاد های آتش بس و بازگشت به میز مذاکره، در اثنای جنگ 44 روزه، که از هر طرف بگوش می رسید، معنایی جز متوقف کردن پیشروی آذزبایجان در مسیر آزاد سازی سرزمین های اشغالی خود نمی توانست داشته باشد.  در واقع، آن فریادهای صلح و بازگشت به دیپلماسی و میز مذاکره از منظر آذربایجان به معنای حفظ وضع موجود و ادامه اشغال تلقی می شد، که در 30 سال گذشته به دلیل سیاست حفظ وضع موجود گروه مینسک، هیچ نتیجه ای در پایان دادن به اشغال خاک آذربایجان نداده بود.

وقتی ارمنستان جنگ 44 روزه را باخت، در واقع هم غرب و هم  جمهوری اسلامی جنگ را باختند.  ولی، جمهوری اسلامی بعد از 3 سال از جنگ دوم قره باغ، هنوز هم، شکست ارمنستان را هضم نکرده، و قادر به درک تغییر وضعیت موجود  نشد، و هم چنان بر طبل دشمنی با آذربایجان کوبید.  حمله سازماندهی شده به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران، نمود برجسته طرزتفکر "استراتژیست" های جمهوری اسلامی، در رابطه با آذربایجان بود.

مانور "ارمنستان، متحد استراتژیک جمهوری اسلامی" با آمریکا

وقتی "متحد استراتژیک"  جمهوری اسلامی، پای ناظرین اتحادیه اروپا (ناتو) را به ارمنستان باز کرد، در مرزهای ایران، با ناتو، مانور نظامی انجام داد.  خواستار جایگزینی نیروهای فرانسه و آمریکا (ناتو) با نیروهای فدراسیون روسیه کرد.   تصمیات دایر بر دستگیری پوتین در صورت سفر به ارمنستان را امضا کرد ....  جمهوری اسلامی از خواب غفلت بیدار و متوجه خطاهای راهبردی خود گردید.   وضعیت جدید را بهتر از همه وزیر خارجه جمهوری آذربایجان "جیحون بایرام اوف" بیان کرد:  "از طرف ایران پیام های مثبتی دریافت می کنیم".

"لیباریدیان" دیپلمات و مورخ ارمنی، و رئیس هیئت نمایندگی ارمنستان در مذاکرات بعد از آتش بس 1994 با آذربایجان، قبل از اینکه جمهوری اسلامی متوجه خطای راهبردی خود گردد، سرانجام وضعیت قره باغ را چنین پیش بینی کرده بود:

"ارمنستان و جدایی طلبان قره باغ 25 سال است که فرصت های موجود برای رسیدن به صلح را از دست می دهند.  ارمنی ها هنوز با توهمات زندگی می کنند، که این، دستیابی به صلح را سخت تر می کند.  ادغام ارامنه قره باغ به عنوان شهروندان آذربایجان با تمام حقوق و امنیت برابر، تنها راه صلح پایدار در منطقه است، که حتی کشورهای ایران، فرانسه، یونان که به ظاهر در کنار ارامنه هستند قره باغ را بخشی از آذربایجان می دانند.  پس دیگر قره باغی تحت حاکمیت ارامنه وجود نخواهد داشت".

انتظار خوش بینانه این است که جمهوری اسلامی از خطاهای جدی خود در رابطه با جمهوری آذربایجان که ریشه های تاریخی - اجتماعی - زبانی - فرهنگی عمیقی با آن دارد،  تجدید نظر اساسی کرده، و روابط خود با آذربایجان را اینبار بر اساس "منافع ملی واقعی" ایران، تنظیم کند.  ولی مشکل اینجاست، که محافل پر نفوذی در ارگان های تصمیم گیری جمهوری اسلامی لانه کرده اند که دشمنی به هر قیمت با آذربایجان را بعنوان منافع ملی ایران جا میزنند.  این محافل، که به نظر می رسد در تمام رده های تصمیم گیری جمهوری اسلامی رخنه کرده اند، اگر عوامل نفوذی نباشند، مسلما منافع بزرگی در دشمنی با آذربایجان، و سنگ اندازی در مسیر دوستی ایران و جمهوری آذربایجان دارند.  متاسفانه، تا این محافل افشاء و برطرف نشوند، نه تنها در بر همین پاشنه خواهد چرخید، بلکه باید شاهد تنش های جدید، و با ابعاد بزرگتری بین ایران با همسایگان اش باشیم.      

(1)  آرمان آبویان، نماینده سابق پارلمان ارمنستان، در یک ببرنامه تلویزیونی اعتراف کرد که:  "جمهوری اسلامی با وجود اینکه سی سال از تمامیت ارضی آذربایجان دفاع کرد، اما در بین تمام کشورها بیشترین کمک استراتژیک را با آرتساخ کرد"!  یعنی جمهوری اسلامی سی سال در حرف از آذربایجان دفاع، ولی درعمل بیشترین کمک های استراتژیک را به قره باغ تحت اشغال ارمنستان نمود.  و این چیزی نیست جز، به مصداق مثل:  "به حرف هایشان گوش کنید، ولی در اعمالشان قضاوت کنید".

لینک های زیر، نظر یک کارشناس مسائل قفقاز، در این خصوص، و چند مقاله در باره اختلافات آذربایجان - ارمنستان از همین نویسنده است:

https://www.tinn.irD8%B2%D9%86%DA%AF%D9%87-%D8%B2%D9%88%D8%B1-

http://www.iranglobal.info/node/184363

https://www.achiq.info/yazi/qarabagh.htm

https://iranglobal.info/node/81977

https://www.pensouthazerbaijan.org/2023/08/blog-post_17.html

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
روزنامه آیدینلیک - ترکیه

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید