
سال ۱۴۰۱ سال از دست دادن برخی از مهمترین چهرههای مهم ادبی و هنری در ایران بود؛ از آخرین بازماندگان غولهای پیر شعر و ادبیات تا چهرههای جوان در عرصه هنر و سینما.
از شخصیتهایی که هرگز فکر نمیکردیم چنین زود عرصه هنر ایران را ترک کنند تا آنهایی که هر سال آروز میکردیم، یک سال دیگر هم باشند و سایهشان بر سر هنر و ادب ایران زمین باقی بماند.
هر قدر هم که مرگ، بدیهیترین اتفاق در زندگی آدمیان باشد، اما درگذشت چهرههای محبوب فرهنگ و هنر هر سرزمینی تلخ و مصیببار است و باور آن برای علاقمندان آن چهره، سخت و اندوهبار. مخصوصا اگر جایگزینی برای آنان پیدا نکنی و یا شاید سالها و قرنها بگذرد تا کسان دیگری بتواند جای خالی آنان پر کنند.
در سال ۱۴۰۱، تعدای از برجستهترین شخصیتهای عرصه شعر و ادبیات در ایران، این عرصه را خالی کردند.
یدالله رویایی، شاعر ۷۰ سنگ قبر
یدالله رویایی، یکی از همان آخرین غولهای عرصه شعر از زمان طلایی طلوع شاعران توانا و خلاقی بود که در ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، در ۹۰ سالگی در پاریس چشم از جهان فروبست.
آقای رویای نگاهی تازه به شعر معاصر داشت و این نگاه تازه، منجر به سبکی در شعر شد به نام «شعر حجم»؛ سبکی که مانیفست آن در سال ۱۳۴۸ منتشر شد و بعدها طرفداران بسیاری پیدا کرد و شاعرانی از این سبک تبعیت کردند.
یدالله رویایی که دارای دکترای حقوق بینالملل از دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود از سال ۱۳۵۴ در پاریس زندگی میکرد. اما از سال ۱۳۵۸ به شاعری تبعیدی تبدیل شد که تا آخر عمر در روستاهای نورماندی یا در پاریس اقامت داشت.
آقای رویایی صاحب هشت مجموعه شعر برجسته است که از میان آنها میتوان به مجموعه شعرهای «بر جادههای تهی»، «شعرهای دریایی»، «از دوستت دارم»، «لبریختهها»، «هفتاد سنگ قبر» و «درجستجوی آن لغت تنها» اشاره کرد.
همچنین نویسندگان و محققان بسیاری بر روی اشعار یدالله رویایی، کتابها نوشتند و اشعار و سبک او را تحلیل کردند؛ از جمله رضا براهنی، محمد حقوقی و علی باباچاهی.
یدالله رویایی، شاعری با سبکی منحصربهفرد در سال ۱۳۱۱ در دامغان به دنیا آمد و در سال ۱۴۰۱ در پاریس چشم از جهان فرو بست.
رضا براهنی و رازهای سرزمین ایران
رضا براهنی، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی، یکی از برجستهترین چهرههای ادبی ایران بود که در اوایل سال ۱۴۰۱، در ۸۶ سالگی در کانادا، چشم از جهان فروبست.
آقای براهنی علاوه بر پایهگذاری سبکی از آن به شعر زبانی یاد میکنند و همچنین تدوین مبانی شعر پست مدرن، شاعران بسیاری پرورش داد که برخی از آنان از چهرههای مهم شعر و ادبیات ایران شدند.
او از موسسان کانون نویسندگان ایران و همچنین رئیس انجمن قلم کانادا بود.
از او اشعار و کتابهای زیادی به یادگار مانده است که از مهمترین آنها میتوان به مجموعه شعر «خطاب به پروانهها» و «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم» و رمانهای «روزگار دوزخی آقای ایاز»، «رازهای سرزمین من» و «آزاده خانم و نویسندهاش» اشاره کرد. او همچنین چند کتاب در زمینه نقد ادبی دارد، از جمله «طلا در مس»، «کیمیا و خاک» و «قصه نویسی».
رضا براهنی دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از کشور ترکیه گرفت و سالها در دانشگاه تهران در این رشته به تدریس پرداخت.
او همچنین به دلیل برخی از نظریاتش در مورد فعالیتهای سیاسی، شرایط زندانها در زمان شاه و همچنین زبان مادریاش، ترکی، چهرهای جنجالی هم محسوب شده و مخالفانی داشته است. اگرچه نتیجه فعالیتهای ادبیاش انقدر پربار بوده که دوستداران بسیاری پیدا کند و جایگاه ویژهای در شعر و ادبیات معاصر ایران بیابد.
رضا براهنی که شعر معاصر ایران را تحولی نوین بخشید، در سال ۱۳۱۴ در تبریز به دنیا آمد و در سال ۱۴۰۱ در تورنتو، درگذشت.
عباس معروفی، رقصنده سمفونی مردگان با پیکر فرهاد
عباس معروفی، نویسنده، نمایشنامه نویس، شاعر، روزنامهنگار و ناشرسرشناس ایرانی، زمانی در برلین به زندگی پر از شور و شعف و سرزندگی خود پایان داد که تنها ۶۵ سال داشت، پر از آروزها و آثاری که نیمه تمام ماندند و طرفدارانش در حسرت خواندن آثار بیشتری از این صاحب قلم توانا و شیرین.
با اینکه آقای معروفی دوسال بود که درگیر بیماری سرطان بود و شرایط جسمی دشواری داشت، اما مرگش، انبوهی از دوستداران رمان و داستان کوتاه فارسی را شوکه و عزادار کرد.
آقای معروفی که از شاگردان هوشنگ گلشیری، نویسنده بنام ایرانی بود، با انتشار رمان «سمفونی مردگان» در سال ۱۳۶۸ به شهرت رسید و از دیگر آثار او میتوان به رمانهای «سال بلوا»، «پیکر فرهاد» و «فریدون سه پسر داشت» و مجموعه داستانهای «روبروی آفتاب»، «عطر یاس» و «شاهزاده برهنه» و نمایشنامههای «ورگ» و «آونگ خاطرههای ما» و مجموعه شعر «چهل سالهتر از پیامبر» اشاره کرد.
عباس معروفی همچنین پایهگذار نشریه ادبی «گردون» در سال ۱۳۶۹ بود که از مهمترین مجلات ادبی بعد از انقلاب در ایران به حساب میآید. او بارها به علت انتشار این مجله دادگاهی شد، تا اینکه از سال ۱۳۷۴ ایران را ترک کرده و در برلین اقامت گزید.
در برلین انتشاراتی گردون را راه انداخت و کتابهای بسیاری را منتشر کرد. او همچنین یک کتابفروشی برای فروش کتابهای ایرانی در برلین داشت.
عباس معروفی که آثارش به زبانهای مختلفی ترجمه شده، در سال ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد و در سال ۱۴۰۱ در برلین دار فانی را وداع گفت.
امیر هوشنگ ابتهاج، شاعر ارغوان غمگین
امیر هوشنگ ابتهاج، ملقب به سایه، شاعر، ترانه سرا و محقق بنام ایرانی است که در ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در ۹۴ سالگی، در شهر کلن آلمان درگذشت.
او که اولین مجموعه شعر خود را در ۱۹ سالگی به نام «نخستین نغمهها» منتشر کرد، خیلی زود توانست خود را به عنوان شاعری نیمایی تثبیت کند.
همچنین غزلها و تصیفهایش را مهمترین خوانندگان کلاسیک و سنتی روزگار خویش، چون محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، حسین قوامی و حتی احمد ظاهر خواننده اسطورهای افغانستان، بخوانند. از تصنیفهای معروف او می توان به تصنیف «تو ای پری کجایی» و «ایران، ای سرای امید» اشاره کرد.
آقای ابتهاج که با شعرخوانی در جشن هنر شیراز در سال ۱۳۴۶ خوش درخشیده بود، توانست مدیر برنامه گلهای رادیو از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ بشود وباعث شود تحولی در موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی رخ دهد.
از آثار این شاعر چپگرای بنام ایرانی میتوان به مجموعه شعرهای «شبگیر»، «چند برگ از یلدا»، «یادگار خون سرو»، «آینه در آینه» و «تاسیان» اشاره کرد. از دیگر آثار مهم او، تصحیح دیوان حافظ است که بنام «حافظ به سعی سایه» در دهه شصت در ایران منتشر شد.
او از سال ۱۳۶۶ همراه خانواده خود به آلمان مهاجرت کرده بود و تا پایان عمر در آنجا ماند.
امیر هوشنگ ابتهاج که در سال ۱۳۰۶ در رشت متولد شده بود، در سال ۱۴۰۱ در کلن از دنیا رفت. پیکر او را بعد از انتقال به ایران، در باغ محتشم رشت، زادگاهش، به خاک سپردند.
یارعلی پورمقدم، نویسنده کافهچی
ویر،YJCیارعلی پورمقدم، نویسنده و نمایشنامه نویس و صاحب کافه شوکا در تهران که برای چهار دهه، پاتوق نویسندگان و هنرمندان بود، در اسفند ۱۴۰۱، در ۷۲ سالگی چشم از جهان فرو بست. مرگ او سیل طرفداران قلم، منش و کافه او در شوک بزرگی فرو برد.
او آنقدر سرزنده و پر از شور زندگی، همیشه قبراق و سرحال در کافهاش بود که کمتر آدمی فکر میکرد او به این زودیها جهان را ترک کند. یارعلی پورمقدم که از سال ۱۳۶۰ کافه شوکا را در مرکز خرید گاندی در خیابان گاندی تهران راه انداخته بود، در سالهایی پناه و ماوای جوانان، هنرمندان و دوستداران ادبیات بود که زیاد کافه نشینی رسم نبود و اصلا پاتوقی برای جمع شدن و حرف زدن در مورد کتابهای جدید و نویسندگان نسل نو وجود نداشت.
کافه شوکا در دهه ۶۰ و تا نیمه ۷۰، تنها میعادگاه عاشقان ادبیات بود؛ با صاحبی که خود صاحب قلمی منحصر به فرد و سبکی شخصی بود؛ نویسندهای مولف که کار جدی نوشتن را با نمایشنامه نویسی شروع کرد و با نوشتن نمایشنامه «آه اسفندیار مغموم» در دهه ۵۰ خورشیدی توانست رتبه اول جایزه «جشن هنر طوس» را از آن خود کند.
از دیگر آثار یارعلی پورمقدم میتوان به «آینه، مینا، آینه»، «حوالی کافه شوکا»، «یادداشتهای یک قهوهچی» و «یادداشتهای یک لاابالی» اشاره کرد.
او که در رشته اقتصاد در دانشگاه بابلسر تحصیل کرده بود، در جلسلات ادبی کارگاهی هوشنگ گلشیری شرکت کرده و نوشتن داستان کوتاه را شروع کرد. او کتابهایش را با سرمایه شخصی منتشر میکرد و در همان کافه شوکا به فروش میرساند.
یارعلی پورمقدم در سال ۱۳۲۹ در مسجد سلیمان به دنیا آمد و در اسفند ۱۴۰۱ به علت سکته قلبی در تهران چشم از جهان فروبست.
اسماعیل شنگله، از دایره مینا تا تله تئاترهای آثار بزرگ جهان
اسماعیل شنگله، بازیگر و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون، که برای بسیاری بازیهای او در تئاترهای تلویزیونی، نوستالژیک و به یاد ماندنی است، در تیر ۱۴۰۱، بعد از یک دوره طولانی مبارزه با بیماری سرطان در ۸۵ سالگی پرگذشت.
آقای شنگله بازیگری را با تئاتر و با رفتن به هنرستان هنرپیشگی در سال ۱۳۳۵ آغاز کرد و اولین فیلمی که در آن به نقشآفرینی پرداخت، فیلم «دایره مینا» به کارگردانی داریوش مهرجویی بود.
از دیگر نقشآفرینیهای ماندگار او میتوان به فیمهای «سگ کشی»، «پارتی» و «گاهی به آسمان نگاه کن» اشاره کرد.
اما بیشتر مخاطبان تئاتر او را با تله تئاترهای بیشماری که بازی کرده است، به یاد میآورند؛ تله تئاترهایی چون « شیلی»، «تاجر ونیزی»، «قطار ارواح» و «قضیه رابرت اوپنهایمر». آقای شنگله همچنین در چند سریال تلویزیونی، نقشهایی به ماندنی آفرید. سریالهای «رعنا»، «عطر گل یاس» و «شیخ بهایی» از آن جملهاند.
اسماعیل شنگله، در سال ۱۳۱۵ در تهران متولد شد و در سال ۱۴۰۱ چشم از جهان فروبست.
امین تارخ، مرگ ناگهانی استاد بازیگری
امین تارخ، بازیگر تئاتر، سینمای و تلویزیون ایران، در مهرماه ۱۴۰۱، به علت سکته قلبی در ۶۹ سالگی درگذشت. او به علت سابقه طولانی و کارنامه پربارش در سریالهای تلویزیونی در میان مخاطبان این رسانه محبوبیت بسیاری داشت.
امین تارخ که در دانشگاه هنرهای نمایشی، در رشته بازیگری تحصیل کرده بود، اولین نقش جدی زندگیش را در فیلم «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی در نقش سرباز سپاه ساسانیان بازی کرد. اما چند سال بعد با پخش سریال «سربداران» درنقش «حسن جوری» تبدیل به چهرهای محبوب شد.
کمی بعد محبوبیت او با ایفای نقش ابن سینا، پزشک و فیلسوف نامدار ایرانی، در سریالی به همین نام افزایش یافت.
از دیگر نقشهای ماندگار او می توان به فیلمهای «سرب»، «مادر»، «دلشدگان»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «سارا» و «پا برهنه در بهشت» اشاره کرد.
او در سالهای اخیر در سریالهای تلویزیونی بسیاری باز کرد که از شاخصترین آنها می توان به سریال «آقازاده» اشاره کرد.
آقای تارخ همچنین از سالها قبل، یک آموزشگاه بایگری دائر کرد که بازیگران شاخصی مانند ترانه علیدوستی، مهتاب کرامتی، حبیب رضایی و گلاره عباسی در آنجا آموزش دیدند.
امین تارخ که چهرهای دوست داشتنی و صدایی بم و خوش طنین داشت، در سال ۱۳۳۲ در شیراز به دنیا آمد و در مهر ۱۴۰۱، در تهران، در ۶۹ سالگی، دوستداران خود تنها گذاشت.
شهلا ناظریان، از همسفر تا کازابلانکا
شهلا ناظریان، بازیگر، گوینده رادیو و تلویزیون و پیشکسوت سالهای طلایی دوبله در ایران که کار دوبله را در نوجوانی آغاز کرد، در اردیبهشت ۱۴۰۱ در ۷۴ سالگی در تهران درگذشت.
او که کار خود را با گویندگی آغاز کرد در مدت کوتاهی توانست دوبله نقشهای اصلی فیلمهای از آن خود کند. صدای پرقدرت، محکم اما پر از ظرافت و جزئیات او، روی نقشهای پر قدرت بسیاری ماندگار شدند؛ مانند نقش اسکارلت اوهارا با بازی ویوین لی در فیلم «برباد رفته» یا ایلسا لاند با بازی اینگرید برگمن در فیلم درخشان «کازابلانکا».
از دیگر بازیگران مهم تاریخ سینما که خانم ناظریان جای آنها با استادی، صحبت کرده است میتوان به سوفیا لورن، الیزابت تیلور، لورن باکال، مریل استریپ و دایان کیتون اشاره کرد.
او همچنین کار دوبله برخی بازیگران فیلمهای ایرانی را نیز انجام داده؛ از جمله روی نقشهای گوگوش، بازیگر و خواننده مطرح ایران در فیلمهای به یاد ماندنی «همسفر» و در «در امتداد شب».
او که دخترعموی ایرج ناظریان، از صداهای مشهور دوبله ایران بود، گاهی با همسرش حسین عرفانی، دوبلور بنام، روی زوج محبوب فیلمها دوبله میکردند، مانند فیلم کازابلانکا که خانم ناظریان روی اینگرید برگمن و آقای عرفانی روی همفری بوگارت دوبله کردهاند.
خانم ناظریان همچنین گوینده رادیو و از گویندگان محبوب برنامه پرطرفدار «صبح جمعه با شما» بود. او که از صداهای پرطرفدار در تبلیغهای تلویزیونی بود، در چند تئاتر و سریال تلویزیونی هم به ایفای نقش پرداخت.
شهلا ناظریان که در سال ۱۳۲۶ در تهران متولد شده بود، در سال ۱۴۰۱ در تهران به علت ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.
منوچهر اسماعیلی، از رضا موتوری تا محمد رسولالله
منوچهر اسماعیلی یکی از مهمترین چهرههای صنعت دوبله در ایران بود که توانایی بازی صداهای مختلفی را داشت، به شکلی که در سریال «سربداران» به جای چند شخصیت اصلی سریال که بازیگران مطرحی چون جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی، جمشید لایق و محمدعلی کشاورز آنها را بازی کرده بودند، صحبت کرد، بدون اینکه هر کدام از این صداها ردی از صداهای دیگر داشته باشند.
او همین کار را در دهها فیلم و سریال دیگر تکرار کرد. منوچهر اسماعیلی که در طول شش دهه فعالیت خود، مدیر دوبلاژ صداها فیلم و سریال بود، به جای مهمترین بازیگران تاریخ سینما درجهان صحبت کرده است؛ بازیگرانی چون آنتونی کویین، استیو مککویین، گری گوریپک، یول براینر، ریچارد برتون، شون کانری، راج کاپور، شون پن و تعداد بسیار زیاد دیگری از باریگران درجه یک تاریخ سینما.
آقای اسماعیلی که کار دوبله را از سال ۱۳۳۶ آغاز کرد، هنچنین جای بازیگر بنام سینمای ایران نیز صحبت کرده است؛ کسانی چون بهروز وثوقی، پرویز صیاد، پرویز فنیزاده، سعید راد، جلال مقدم، هادی اسلامی، اکبر عبدی و دهها تن از نامداران سینمای ایران.
منوچهر اسماعیلی همچنین در فیلم «شبهای زایندهرود» محسن مخملباف بازی کرده است.
منوچهر اسماعیلی که صاحب صدایی جادویی و جذاب بود در سال ۱۳۱۸ در کرمانشاه به دنیا آمد و در مرداد ۱۴۰۱ در ۸۳ سالگی، در تهران، حنجره طلایی او برای همیشه خاموش شد.
جلال مقامی، دیدنیترین دوبلور ایران
جلال مقامی، بازیگر، گوینده رادیو و تلویزیون، مدیر دوبلاژ و مجری برنامه محبوب دیدنیها، در آبان ۱۴۰۱، در ۸۱ سالگی به علت ایست قلبی درگذشت.
بسیاری از نوجوانها و جوانهای دهه ۶۰، آقای مقامی را با برنامه دیدنیها میشناسند؛ برنامهای که در آن سالهای خاکستری جنگ و بمباران و آژیر قرمز دهه ۶۰ و در تلویزیونی که تنها دو کانال داشت، توانست مشتاقان بسیاری رو روبروی تلویزیون بنشاند و دیدنیهایی از دنیای غرب و شرق برایش نمایش دهد.
در سالهای بدون اینترنت و ماهواره که تنها ارتباط انسان ایرانی با دنیای خارج از ایران، این برنامه و ویدئوهای جذابش از دنیای رنگارنگ خارج از ایران بود.
اما جلال مقامی از سال ۱۳۳۷ وارد کار دوبلاژ شده بود و صدای آرام و پر طنیناش روی شخصیتهای محبوبی نشسته بود. او روی بازیگران مطرحی چون رابرت ردفورد، وارن بیتی، عمر شریف، داستین هافمن و آلپاچینو صحبت کرده است. آقای مقامی در چند فیلم نیز به ایفای نقش پرداخته است.
جلال مقامی که صدای پرطنین و پر از ظرافتش در ذهن طرفدارانش ماندگار شده، در سال ۱۳۲۰ در تهران به دنیا آمد و در آبان ۱۴۰۱، در تهران درگذشت.
هوشنگ لطیفپور، راوی اهالی باغ دایی جان ناپلئون
هوشنگ لطیفپور، بازیگر تئاتر، گوینده و مدیر دوبلاژ پیشکسوت، در دی ماه ۱۴۰۱ در نود سالگی درگذشت و یکی از تاثیرگذارترین صداهای عرصه دوبله و مستندهای تلویزیونی را با او خاموش شد.
بسیاری صدای لطیف و آرامبخش او را با راوی سریال «دایی جان ناپلئون» به خاطر میآورند؛ صدایی که تنی منحصربهفرد داشت و شبیه هیچ صدای دیگری نبود.
کسانی که در دهه ۶۰ کودک بودند نیز صدای او را در حافظه خود ضبط کردهاند. چون او راوی کارتون «باغ گلها» بود که گربهای سفید و تنبل به نام «خپل» داشت.
صدای او برای نسلهای بسیاری از ایرانیان نوستالژیک و فراموش نشدنی است. از دیگر فعالیتهای ماندگار آقای لطیفپور، روایت مستندهای راز بقا در تلویزیون بود که بسیاری به خاطر صدای او، پای مستندها مینشستند.
هوشنگ لطیفپور که کار دوبله و مدیریت دوبلاژ را در سال ۱۳۳۲ آغاز کرد، از قدیمیترین استادانی بود که دوبلورهای مطرح بسیاری را در این عرصه معرفی کرد. صداهای ماندگاری چون پرویز بهرام، فهمیه راستکار، ژاله کاظمی و زهره شکوفنده.
هوشنگ لطیفپور که در سالهای آخر عمرش در کانادا اقامت داشت، در سال ۱۳۱۱ در تهران متولد شده و صدای متفاوتش در دی ماه ۱۴۰۱ در کانادا برای همیشه خاموش شد.
شهرام عبدولی، از بازیگری تئاتر تا نقش منفی سریالها
شهرام عبدولی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، در ماه آخر سال ۱۴۰۱، در ۴۶ سالگی به علت خونریزی مغزی درگذشت؛ بازیگری که در نقشهای منفی موفق بود و میتوانست تا سالها در نقشهای دیگری بدرخشد.
آقای عبدولی که بازیگری را در تئاتر آغاز کرده بود، با بازی در یک نقش منفی در سریال خط قرمز در سال ۱۳۸۰ خوش درخشید و در ذهنها باقی ماند. این سریال که زندگی چند پسر جوان را به تصویر میکشید، جزو اولین سریالهای تلویزیونی بعد از انقلاب بود که چند جوان در آن نقش اصلی داشتند.
او در طول زندگی کوتاه خود در سریالهای بسیاری بازی کرد. از دیگر نقشهای مهم او میتوان به سریالهای «مختارنامه»، «کمکم کن»، «رستگاران»، «سر دلبران» و «شبهای مافیا» اشاره کرد.
شهرام عبدولی، متولد سال ۱۳۵۵ در تهران، برای بازی در یک سریال خانگی به مشهد رفته بود، که دچار خونریزی مغزی شد و در اسفند ۱۴۰۱ در مشهد درگذشت.
بابک برزویه، از بازی در فیلم تا عکاسی فیلمها
منبع تصویر،SETAREH.COM
بابک بروزیه، عکاس سینما و مطبوعات و بازیگر، بر اثر بیماری مغزی در دی ماه ۱۴۰۰ به کما رفت و هفت ماه بعد در مرداد ۱۴۰۱، در ۵۲ سالگی درگذشت.
او تنها ۱۱ سال داشت که در فیلم «مدرسهای که میرفتیم» به کارگردانی داریوش مهرجویی بازی کرد، اما بعدها در دانشگاه تهران در رشته عکاسی تحصیل کرد و برای فیلم فیلمسازان مطرحی به عکاسی پرداخت؛ فیلمسازانی چون کیومرث پوراحمد، مجید مجیدی، رسول ملاقلیپور، احمدرضا درویش و مسعود کیمیایی.
آقای برزویه همچنین با رسانه و مطبوعات همکاری داشت و برای خبرگزاریهای مهر، ایسنا و فارس عکس میگرفت. او از تئاترهای بسیاری نیز عکس گرفته است.
بایک برزویه که برای عکاسی فیلم «سفر به جزابه» توانسته بود سیمرغ بلورین بهترین عکاس را از آن خود کند، بعد از گذراندن هفت ماه در کما در ۵۲ سالگی درگذشت. او متولد سال ۱۳۴۸ در تهران بود.
آرش عاشورینیا، مرگ زودهنگام عکاس «کسوف»
آرش عاشوری نیا، عکاس صنعتی، تبلیغاتی و خبری مطرح ایرانی، در مهر ۱۴۰۱، به علت برقگرفتگی درگذشت؛ در حالی که تنها ۴۱ سال داشت. این اتفاق جامعه عکاسی ایران را در سوگ فروبرد.
آرش عاشورینیا که مجموعه عکسهایش از اعتراضات سال ۸۸، نام او را بر سر زبانها انداخت، عکاسی صنعتی و تبلیغاتی را از سال ۷۹ آغاز کرد اما خیلی زود به سراغ عکاسی خبری و اجتماعی رفت.
سایت عکس او به نام «کسوف» که از سال ۸۳ راهاندازی کرده بود، مکانی جذاب برای دوستداران عکس و عکاسی بود.
او همچنین با نشریات مختلفی از جمله مجله زنان همکاری داشت.
از دیگر فعالیتهای عکاسی او، گرفتن پرتره از شخصیتهای مهم و محبوب بود؛ کسانی چون محمدرضا شجریان و سیمین بهبهانی.
آرش عاشورینیا که همیشه از اعتراضات خیابانی، عکسهای ماندگار می گرفت و آنها را در حافظه جمعی مردمانش ثبت میکرد، در ۴۱ سالگی بر اثر برق گرفتگی و ایست قبلی در سال ۱۴۰۱، چشم تیزبین و باهوشش را از جهان برگرفت و دوستان و دوستدارانش در شوکی بزرگ فرو برد. او متولد سال ۱۳۵۹ در تهران بود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید