رفتن به محتوای اصلی

نبردم لذت عشقت

نبردم لذت عشقت

نبردم لذت عشقت ولی رنجش کشیدم در سکوت

ازین عشقت همیشه شوری اشکم چشیدم در سکوت

به خود گفتم فراموشت کنم یادت نباشم هیچ وقت
زبان بی زبانم را ز ناچاری گزیدم در سکوت

به خود گفتم خیانت کن به عشقش تا بسوزد تارو پود ش
ببیند عاشقان سینه چاک نا امیدم در سکوت

به خود گفتم بگو آری به آن قلبی که می خواهد مرا
مرا چون بت پرستد ضجه ی عشقش شنیدم در سکوت

همان ضجه شبیه ضجه ی هر روزه ی من بی وفا
که ریزم پای عشقت بر تن و جانم دمیدم در سکوت

همان ضجه که وقتی داغ می شد هر دو لب هایم ولی
فقط خودم فقط خودم لبم را می مکیدم در سکوت

همان ضجه که وقتی خواستم لمسم کنی پیشم نبودی
نبودی در کنارم من بکارت را دریدم در سکوت

به خود گفتم به خود گفتم هزاران درد بی درمان تویی
که گویا خواب بودم خواب بودم من پریدم در سکوت

دراین بازی گرفتارم تو کردی در تمام لحظه ها
همیشه گریه کردم من بساط عشق چیدم در سکوت

شراب اشک را جای شراب عشق نوشیدم من آه
به جای شادی و شورش به تنهایی رسیدم در سکوت

نه عشقم قلب من قلب سیاهت نیست قلبم عاشق است
پرستم عشق پاکت را نمی بینی بریدم در سکوت

بریدم من بریدم من چرا اینگونه حالم من چرا
تو من را عاشقم کردی به جز تو من ندیدم در سکوت

چه باید کرد با تو با تو ای عشق قشنگ و احمقم
سیه کردی بدان آن آرزوهای سپیدم در سکوت

منم اینک شکسته قلب خود را می فشارم عشق من
درون سینه ام سینه ی خسته نا امیدم در سکوت

لندن بهمن ماه 1390

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

منبع:
ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید