رفتن به محتوای اصلی

مانع اصلی رفع تحریم‌ها علی خامنه‌ای و باند امنیتی-نظامی‌ او است
31.07.2021 - 08:12

حسن روحانی در ماه‌های پایانی دولت به‌صراحت و بارها گفته است که دولت در پی رفع تحریم‌ها بود و اگر می‌گذاشتند در ابتدای سال ۱۴۰۰ مذاکرات به جایی می‌رسید و تحریم‌ها رفع می‌شد. روحانی تلویحا طرف اخلال‌کننده در احیای برجام را جمهوری اسلامی ایران معرفی است: «ما در جنگ اقتصادی پیروز شدیم و فقط تحریم باقی مانده که آن هم دست خودمان است و می‌توانیم همین هفته تصمیم بگیریم که آن را تمام کنیم یا می‌توانیم تصمیم بگیریم که ماه‌ها ادامه پیدا کند.» (۱۶ تیر ۱۴۰۰)

از نظر روحانی، «آن‌ها [آمریکا] علی‌الظاهر در این مرحله جدی‌اند و می‌گویند ما تحریم‌ها را برمی‌داریم.» (۱ اردیبهشت ۱۴۰۰) او در پایان آخرین جلسه هیئت دولت در سال ۱۳۹۹ گفت: «امروز اگر هر جناح، فرد و گروهی حتی یک ساعت، به هر دلیلی که امروز فقط دلیل آن انتخابات ۱۴۰۰ است، در برداشته شدن تحریم‌ها سنگ‌اندازی کند، این کار یک خیانت بزرگ به تاریخ و ملت ایران است.» (۲۷ اسفند ۱۳۹۹)

مرجع این سخنان وقتی خود را در آخرین دیدار با خامنه‌ای یافت، رهبر جمهوری اسلامی به طور جدی به دولتش حمله کرد. خامنه‌ای در حالی از اعتماد به غرب سخن می‌گوید که خود وی جزئیات مذاکرات را زیر نظر داشته است و تیم مذاکره‌کننده بدون تایید وی آب هم نمی‌خورده‌اند. هر گفت‌وگو و مذاکره‌ای هم با تایید خود وی انجام شده است اما او نمی‌خواهد مسئولیت آن‌ها را بر عهده بگیرد و مایل است برای وفاداران به نظام «سازش‌ناپذیر» جلوه کند. او حتی سخنان خود در مورد «نرمش قهرمانانه» را هم فراموش کرده است.

مشخص است که روحانی طولانی شدن مذاکرات و به نتیجه نرسیدن آن‌ها را به مقام بالاتر خود یعنی علی خامنه‌ای و همراهان قدرتمندش ارجاع می‌دهد اما چرا علی‌رغم اراده‌ دولت بایدن برای بازگشت به برجام و مماشاتش با جمهوری اسلامی در واکنش نشان ندادن به حملات موشکی به پایگاه‌های نظامی آمریکا در عراق، تیراندازی مستقیم به مردم، تلاش برای آدم‌ربایی در نیویورک، ربودن نفت‌کش کره‌ای و اقدام‌های تروریستی بازهم مذاکرات به نتیجه نرسیده است؟ اگر خامنه‌ای به دنبال رفع تحریم‌ها بود، چرا مذاکرات وین بعد از شش دوره مذاکره تعلیق شده است؟ چرا او نمی‌خواهد مذاکرات به نتیجه برسد؟

استقبال خامنه‌ای از تحریم

خامنه‌ای در سخنان متعددی نظر خود در مورد تحریم‌ها را بیان کرده است. او بر این باور است که باید کشور به گونه‌ای اداره شود که تحریم بی‌اثر باشد: «فرض کنید تحریم باقی خواهد ماند؛ اقتصاد کشور را بر اساس ماندن تحریم‌ها برنامه‌ریزی کنید.» (۱ فروردین ۱۴۰۰)؛ «تحریم ان‌شاءالله موجب خواهد شد که اقتصاد ما مقاوم‌سازی بشود و بتوانیم یک اقتصاد مقاومتی به معنای واقعی کلمه را در کشور انجام بدهیم.» (۲۱ مهر ۱۳۹۹) او خطاب به هیئت دولت می‌گوید: «شما برنامه‌ریزی اقتصادی را مطلقا موکول و منوط نکنید به اینکه تحریم‌ها برطرف بشود، یا کاهش پیدا کند؛ نه! فرض را بر این بگذارید که تحریم‌ها بنا است ۱۰ سال بماند.» (۲ شهریور ۱۳۹۹)

خامنه‌ای و باند امنیتی-نظامی‌اش با سیاست‌هایی که در پیش گرفته‌اند، از جمله تجمیع و به دست آوردن انبوه سلاح‌های کشتار جمعی، تروریسم بین‌المللی و گسترش طلبی می‌دانند که تحریم رفع نشدنی است و رژیم و مردم تحت سلطه‌ آن باید با آن زندگی کنند. هسته‌ رهبری کشور حتی از تحریم‌ها استقبال هم می‌کند. اگر چنین نبود، در شش ماهه‌ اول دولت بایدن که مذاکرات نه زیرنظر ظریف و روحانی بلکه مستقیما زیرنظر خامنه‌ای (عراقچی با بیت هماهنگ می‌کرد) در حال انجام بود، باید تحریم‌ها رفع می‌شد زیرا دولت بایدن برای پاک کردن میراث ترامپ آماده‌ دادن هر امتیازی در چارچوب روال‌های جاری حکومتی در آمریکا بود.

برای باند حاکم بهترین آزمایشگاه منفک شدن از دادوستد با کشورهای غربی همین دو دوره‌‌ تشدید تحریم‌ها بوده است. این باند در پی آن است که مردم ایران به‌تدریج به تحریم‌های موجود عادت کنند و دولت با همین منابعی که دارد،‌از جمله فروش نفت به چین و بنزین به ونزوئلا، فروش گاز و برق به عراق و فروش نفت تانکرها با جی‌پی‌اس خاموش، کشور را اداره کند. دولت نیز برای اداره‌‌ کشور در دو سال گذشته همه‌ فشارها را به مردم منتقل کرده است؛ سرمایه‌گذاری و عمران و رشد اقتصادی و تولید شغل به صفر یا حتی زیر صفر رسیده و قیمت‌ اجناس و کالاها و مسکن همراه با قیمت ارز هفت برابر شده است و با توجه چاپ بی‌دریغ پول از این هم بیشتر خواهد شد.

خامنه‌ای و هسته‌ امنیتی-نظامی همراه وی تنش‌زایی و مذاکره با غربی‌ها تا ابد را بر به نتیجه رسیدن ترجیح می‌دهند؛ کاری که در کل دور‌ه‌ احمدی‌نژاد، ملیجک دربار وی (سعید جلیلی) انجام داد.

در دوران روحانی باند نظامی-امنیتی تا حدی مجبور بود با خواست دولت روحانی همراهی کند چون به ارز برگشت داده شده برای تبدیل حوثی‌ها به یک قدرت به‌چالش‌کشاننده عربستان سعودی و سرپا نگاه داشتن اسد نیاز داشت اما در دوران رئیسی چنین فشاری بر این باند وجود ندارد. به همین دلیل شورای نگهبان با تایید صلاحیت دو نامزد «بی رای» اصلاح‌طلب، رئیسی را به صورت قهرمان ۶۰ درصدی در دور اول از صندوق بیرون آورد.

مذاکره با غربی‌ها بر موضوع هسته‌ای متمرکز است و در این حال رسانه‌ها و افکار عمومی غربی‌ها دیگر توجه چندانی به تروریسم، آدم‌ربایی، شلیک مستقیم به مردم و جهان‌گشایی نظام نخواهد کرد؛ همان چیزی که رژیم همیشه به دنبال آن بوده است. به نظر می‌آید که تا جمهوری اسلامی هست، موضوع هسته‌ای هم ادامه پیدا خواهد کرد.

مدل اقتصادی خامنه‌ای برای مدیریت اقتصادی کشور

خامنه‌ای از بیان روش موردنظرش برای اداره‌ کشور خجالت‌زده نبوده است. اقتصاد مقاومتی وی سه پایه دارد:

۱. قطع ارتباط اقتصادی با غرب و اتکا به دادوستد با چین و روسیه برای تامین سلاح و ابزارهای سرکوب و واردات کالاهای موردنیاز (مثل واکسن)؛ البته روس‌ها معمولا به وعده‌هایی که می‌دهند عمل نمی‌کنند

۲. تمرکز ثروت و شرکت‌ها و بنگاه‌های بزرگ در دست ابواب‌جمعی حکومت و ریزه‌خوار کردن مردم

۳. ریاضت شدید اقتصادی برای مردم با قطع ارتباط آن‌ها با دنیا (حتی نداشتن قدرت سفر) و تامین حداقل‌هایی مثل نان و روغن (و نه حتی بنزین) برای مردم؛ حکومت در پی عادت دادن مردم به این شکل از معیشت است.

به تصور وی اگر سه پایه‌ فوق عملی شود، رژیم از فشارهای اقتصادی غربی و امکان کمک بخش خصوصی داخلی به هر گونه اعتراض مصون خواهد شد و می‌تواند برنامه‌های هسته‌ای و موشکی و جهان‌گشایی و تروریسم خود را بدون مانعی جدی پیش ببرد.

اگر نگاه به مدیریت اقتصادی بر سه مبنای فوق باشد، دیگر به رفع تحریم نیازی نخواهد بود. اما هر سه پایه سست و لرزان‌اند؛ چرا که:

۱. روسیه و چین نمی‌توانند نیازهای ایران حتی نیازهای جمهوری اسلامی به قطعات صنعتی (مثلا برای مونتاژ پهپاد و موشک) را تامین کنند

۲. شرکت‌ها و بنیادها و بنگاه‌های بیت و سپاه به معامله با شرکت‌های غربی نیاز دارند و از همین جهت حتی ولایتمدارترین وفاداران به حکومت و خامنه‌ای از انزوای اقتصادی در برابر غرب دفاع نمی‌کنند؛ مدیران این بنگاه‌ها مردم ایران را گاو شیرده و ایران را دامداری خود می‌دانند و کانادا و آلمان و بریتانیا را محل زندگی خود

۳. مردم ایران خود را در قالب شهروندان کره‌ی شمالی نگاه نمی‌کنند و انتظارات بسیار فراتری از زندگی دارند. حتی قشر حاکم نمی‌خواهد در وضعیت شعب ابی‌طالب زندگی کند و خریدهایش را از نیویورک و لندن و پاریس انجام می‌دهد: از خانواده‌ احمدی‌نژاد و روحانی و خاتمی تا خانواده‌ی حداد عادل و ولایتی. حتی فرزندان فرماندهان بسیج (علیرضا زاکانی) بچه‌های خود را در سوییس به دنیا می‌آورند.

عادی‌سازی انزوا و فقر

قشر حاکمی که همه‌ اعضای آن امروز عینا مانند اعیان و اشراف زندگی می‌کنند (انقلاب برای همین هدف انجام گرفت)، انزوا و فقر نمی‌خواهد. عموم مردم نیز چنین نگاهی به زندگی ندارند. در این شرایط خامنه‌ای از قشر حاکم می‌خواهد که فقر و انزوا از دنیا را بر اکثریت مردم تحمیل کند. چنین چیزی ناممکن است؛ اما علی خامنه‌ای نشان داده که ۴۰ سال است سیاست‌هایی مبتنی بر ناممکن‌ها را با هزینه‌های زیادی که همه تلف شده‌اند، پیش برده است: از ممنوعیت استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای و فیلتر شبکه‌های اجتماعی تا دو برابر کردن جمعیت کشور و از محو اسرائیل و اسلامی‌سازی جامعه. حاصل پیشبرد این سیاست‌های مقاومت عمومی جمعیتی افسرده، دچار سوءتغذیه، ساکن در بیغوله، گاه متوهم و مفتخر به اموری پوچ (مثل کیک و دانشمندان هسته‌ای) و در فکر گریز از زادگاه خود است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.