رفتن به محتوای اصلی

دلایل ایدئولوژیک دشمنی چپ قلابی با دولت (2)
23.04.2023 - 16:45
برگردان:
علی قره جه لو

این یک فساد ایدئولوژیک است که برخی از سازمان های چپ تحت هدایت امپریالیسم آمریکا به دشمنی با دولت می پردازند. به همین دلیل است که وقتی در مورد آنها صحبت می کنیم می گوییم "چپ قلابی". ابزار امپریالیسم چرا انحطاط ایدئولوژیک؟ زیرا درعصر ما، امپریالیسم، پروژه برچیدن دولت های ملی جهان ستمدیدگان و جهان در حال توسعه را اجرا می کند، و چپ قلابی نیز به آلت دست این پروژه تبدیل می شود. این یک واقعیت است که چپ قلابی درباره طبقه کارگر حرافی می کند. اما اگر این حرافی را حذف کنید، آنچه باقی می ماند دشمنی با طبقه کارگر، و ملت تحت کنترل امپریالیسم و سرمایه داری است. ما در دوران امپریالیسم، آخرین مرحله سرمایه داری هستیم. نظریه امپریالیسم توسط اقتصاددانانی مانند هیلفردینگ و هابسون در آغاز قرن بیستم پرداخته شد. رهبر انقلاب شوروی، لنین، تئوری انقلاب را در دوره امپریالیسم بنا کرد. {1} طبق گزارشی که لنین به سومین کنگره انترناسیونال کمونیستی که در سال 1921 تشکیل شد، ارائه کرد، جهان به دو اردوگاه ملت ظالم و ملت ستمدیده تقسیم شده بود. انقلاب مانند قرن 19. در کشورهای سرمایه داری، محصول تضاد بین طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار نخواهد بود. طبقات سرمایه دار امپریالیست با بخشی از استثماری که در دنیای ستمدیدگان به دست آورده بودند، طبقات کارگر خود را تغذیه می کردند و آنها را به بخشی از «ملت ستمگر» تبدیل می کردند. مارکس و انگلس در سال های آخر عمر خود از این روند آگاه شده بودند. استثمار در مقیاس جهانی بر گرده ملت های ستمدیده افتاده بود. در این شرایط، لنین مشخص می کند که محور انقلاب، در جهان تحت ستم بوده، و به عبارتی دیگر از غرب به شرق تغییر جهت داده است. اکنون، انقلاب در حلقه‌های ضعیف امپریالیسم اتفاق خواهد افتاد. چنانکه، انقلاب های قرن بیستم، یکی پس از دیگری در روسیه، ایران، ترکیه، مکزیک، چین، کره، ویتنام، کشورهای عربی، آفریقا و آمریکای لاتین اتفاق افتاد. جبهه انقلاب = جبهه دولت وقتی به قرن 20 و 21 نگاه می کنیم این واقعیت را می بینیم: کشورهایی با سنت امپراتوری ریشه دار مانند روسیه، ترکیه، ایران و چین برای اینکه مستعمره نشوند، و یا به زبان دیگر، بخاطر اینکه بدون دولت نمانند، انقلاب کردند، و دولت های انقلابی جدیدی تأسیس کردند. از سوی دیگر مستعمرات، برای صاحب شدن دولت، انقلاب کردند. در قرن 20 و 21 همه انقلاب ها در جبهه دولت و وطن رخ داد. اگر به نتایج هر دو جنگ جهانی نگاه کنیم این واقعیت را نیز می بینیم. "کاریکاتور مارکیسسم" در این فرآیند، لنین سهم مهمی در نظریه امپریالیسم در سال 1916 داشت. او در کتاب خود، "کاریکاتور مارکسیسم: اکونومیسم امپریالیستی"، تحلیل کرد که هدف نهایی امپریالیسم، استعمار جهان ستمدیدگان است، یعنی بی دولت کردن جهان تحت ستم. لنین، با این تحلیل خود پیش بینی کرد که انقلاب، از موضع دولت، یعنی، صاحب دولت شدن ملت های تحت ستم خواهد بود. پاسخ انقلابی به برنامه بی‌دولت کردن ملت های تحت ستم امپریالیسم، داشتن دولت بود. "چپ" ماورای دوران از منظر ایدئولوژیک، چپ قلابی هنوز در قرن نوزدهم زندگی می کند، بنابراین زنده نیست. زیرا ما، در قرن نوزدهم نیستیم. در این زمینه ایدئولوژیک، بخشی از چپ ترکیه و جهان، پس از سال 1980 طرفدار جامعه مدنی شد. و به سمت جریان امپریالیستی روانه شد. طرفداری از جامعه مدنی به طور خلاصه، دشمنی با انقلاب و دولت است. دشمنی با انقلاب، دست کشیدن از دولت بودن، بود. دشمنی با دولت دست کشیدن از انقلاب بود. آنها در چاه دشمنی آنارشیسم با دولت افتادند. در این چاه، از قرن نوزدهم به مدت دو قرن ، نقش یک دلقک درباری را بازی می کنند. برخی از سازمان ها و احزاب چپ با حبس شدن در جبهه ضد دولت، تحت کنترل امپریالیسم در آمدند. کارکرد اینها خدمت به برنامه بی دولت کردن، از طریق دشمن ساختن جهان کشورهای تحت ستم و در حال توسعه، با دولت بود. خیز آمریکا برای جهانی کردن نقش چپ های قلابی در کشورهای تحت ستم و در حال توسعه پس از سال 1980 و به ویژه پس از 1990 درس عبرت است. با اجرای پروژه جهانی شدن توسط امپریالیسم آمریکا، با ادعای ارباب یگانه جهان، با بهره گیری از بازگشت شوروی به سرمایه داری، سره از ناسره آشکار شد. خلاصه جهانی شدن، انحلال دولت های ملی کشورهای تحت ستم و در حال توسعه بود. گمرکات که نهادها و ابزارهای دولت ملی است، می بایستی برچیده شوند. بنگاه های اقتصادی دولتی، خصوصی سازی شده، و یارانه های کشاورزی حذف شوند. پول های ملی می بایستی ارزش خود را از دست بدهند، خلاصه، اقتصاد ملی می بایستی نابود شود. بدین گونه است که دنیای تک قطبی تحت تسلط ایالات متحده قرار بود ایجاد شود. مبارزه طبقاتی در عصر ما همانطور که مشاهده می شود، مبارزه طبقاتی در عصر ما، در سطح استراتژیک یک مبارزه ملی است. در عصر ما، مبارزه طبقاتی در نهایت در جبهه دولت ملی قرار دارد. چپ های قلابی، کمونیست های قلابی، بدلیل رانده شدن به دشمنی با دولت ملی، قلابی شدند، و خود را در جبهه ای مشابه با دیگر مهره های امپریالیسم یافتند. ما نمونه بارز آن را در ترکیه تجربه می کنیم. امروز، چپ های قلابی آشکارا زیر چتر پ ک ک بوده و با FETÖ همکاری می کنند. آنها این مواضع را با حرافی درباره طبقه کارگر می پوشانند. وظایف پیاده نظامی که به سمت آتش رانده می شوند امپریالیسم، دولت ترکیه و ارتش ترکیه را هدف قرار داده است. چپ گرایان قلابی به همراه پ‌ک‌ک و FETÖ نیز دولت ترکیه و ارتش ترکیه را در تخته هدف می نشانند. چپ قلابی، در نقش مهره ای که امپریالیسم علیه ترکیه به سمت آتش میراند، عمل می کند. اگر امپریالیست های آمریکا و اتحادیه اروپا، پس از سال 2014 سیاست سرنگونی طیب اردوغان را دنبال می کنند، چپ قلابی بدون درک این سیاست، دیوانه وار به دنبال عملی کردن این سیاست است. اگر امپریالیسم آمریکا تبلیغ می کند که "دولت ترکیه زیر آوار زلزله ماند"، چپ قلابی فدایی این جنگ روانی است. سیاست برده کردن طبقه کارگر زمان، زمان کنونی است. شرایط شرایط فعلی است. تئوری و سیاست از پراتیک این زمان تولید می شود. اربابان بازار امپریالیستی، بخشی از چپ را با افیون نئولیبرالیسم افسون کردند و آنها را به رؤیاهای قرن 19 خود بردند. تئوری، برنامه و سیاست این رؤیاها در مراکز تولید ایدئولوژیک امپریالیست ها تولید شد. با تئوری قرن 19 نمی توان انقلاب کرد. امروز، با دیدن رؤیاها در قرن 19 در حقیقت دشمنی با انقلاب انجام می شود. در واقع، با دشمنی انتزاعی آنارشیسم با دولت، در قرن نوزدهم هم انقلابی نمی توانست تحقق یابد. مارکس و انگلس مشارکت های نظری خود را با هدف "دیکتاتوری پرولتاریا" خلاصه می کردند. دیکتاتوری پرولتاریا، دولت شدن طبقه کارگر است. در مانیفست پیش‌بینی شده بود که طبقه کارگر با "ارتقا به جایگاه طبقه ملی" به این هدف دست یابد. {2} دشمنی با ملت و میهن و دولت، از هر جنبه ای که نگاه کنید، سیاست محکوم کردن طبقه کارگر با ملتش، به بردگی است. به جهان ستمدیده و در حال توسعه نگاه کنید، نه تنها در ترکیه، دشمنان دولت ملی، تحت کنترل امپریالیسم هستند. قدرت اساسی انقلاب در عصر ما در عصر ما، دولت ملی نیروی اصلی انقلاب است. زیرا، سازماندهی شده و مسلح است. انقلاب در عصر ما با تبرها و داس های جامعه مدنی ساخته نمی شود. دولت سازمان یافته، و قدرت نظامی جهان در حال توسعه و تحت ستم، نیروی اصلی رهایی از امپریالیسم است. به چین، روسیه، ترکیه، سوریه، ایران، ونزوئلا، برزیل، الجزایر و آذربایجان نگاه کنید. پویایی انقلابی دولت ملی را می بینید. لینک اصل مقاله: https://www.aydinlik.com.tr/koseyazisi/sahte-sold… بخش اول این مقاله در لینک زیر قابل دسترسی است: https://iranglobal.info/node/187186

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دکتر علی قره جه لو
برگرفته از:
روزنامه آیدینلیک ترکیه

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

Hamid Poorian

عنوان مقاله
دلایل ایدئولوژیک دشمنی چپ قلابی با دولت (2)

دوغو پرینچک
برگردان: علی قره جه لو
این یک فساد ایدئولوژیک است که برخی از سازمان های چپ تحت هدایت امپریالیسم آمریکا به دشمنی با دولت می پردازند. .... All idiots united again to support little man they find new?! enemy?! ... امپریالیسم آمریکا?!..

ی., 23.04.2023 - 23:37 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.