رفتن به محتوای اصلی

آنچه گذشت 1401
24.03.2023 - 06:48

سالی که گذشت سال بد بود، 
سال بد و از بد هم بدتر بود!             
آری سال گذشته سال بدی بود. سالی که رهبران اپوزیسیون ایران یکبار دیگر در امتحان درایت و بصیرت و موقعیت سنجی رد شدند، بد جوری هم رد شدند، یک ضرب! 
در این سال یکبار دیگر مردم تحت ستم ایران، یکپارچه بپاخاستند و مخالفت خود را با رژیم اشغالگر اسلامی ابراز کردند. آنها عزم خود را برای سرنگونی حکومت ولایتی اسلامی روشنتر از همیشه در خیابان به نمایش گذاشتند و جوانان از دختر و پسر نشان دادند که از " توپ، تانک، مسلسل " هراسی ندارند و برای آزاد سازی ایران از اشغال حکومت ضد ایرانی جمهوری اسلامی، جان بر کف به میدان آمدند. ارتش آزادیبخش ایران ( مردم بجان آمده از ظلم و ستم  ایران ) بعد از چند بار خیزش ناکام در سالهای ۹۶، ۹۸ و ۹۹ اینبار هم نشان دادند که برای جانفشانی و پیروزی بر رژیم ضحاک هیچ چیزی کم ندارند جز یک رهبری مصمم و متکی به اراده جمعی. این مردم در صورت برخورداری از رهبرانی شجاع، قادر به غلبه بر هر دشمنی هستند. در واقع این ارتش شجاع برای پیروزی فقط و فقط به رهبرانی شجاع نیاز دارد،  اما دریغ که اینبار هم رهبران خود شیفته اپوزیسیون ایران همچنان پای کامپیوتر های خود نشسته و در کلابهاوس های چند صد نفری مشغول رتق و فتق امور ملی و بین المللی بودند. آنها مثل همیشه در ۴۴ سال گذشته از انفجار خشم و تظاهرات خودجوش مردم غافلگیر شدند و نه تنها قادر به ارائه رهنمودهایی برای ادامه و گسترش اعتراضات به مردم نبودند، بلکه بعضی شان این اعتراضات را زودرس و نابهنگام ارزیابی کرده و برای تمامیت ارضی ایران مضر می دانستند و از مردم می خواستند تا صبر پیشه کرده و به خانه برگردند، و اجازه دهند این رهبران در تعامل با رژیم از طرق مسالمت آمیز مسائل را حل و فصل کنند!
واقعیت این است که رهبران احزاب و سازمانهای قدیمی و به خارج رانده شده، به زندگی در محیط امن و آسایش اروپا و آمریکا عادت کرده و بجای تلاش برای بهره گیری از موقعیت های مناسب در جهت ایجاد تغییر در ایران، منتظر دعوتنامه برای جلوس به صندلی قدرت دولتی از طرف قدرتهای جهانی هستند! آنها نه به قدرت مردم و نه به لیاقت خود اعتمادی ندارند و تحولات در کشور را تنها نتیجه تصمیمات چند دولت خارجی از جمله آمریکا و انگلیس می دانند و هرکدام  خود را نفر اول و شایسته در صف منتظران دریافت دعوتنامه جلوس بر صندلی ریاست جمهوری ایران دمکراتیک آینده! آنان توجه ندارند که حتی در صورت تعبیر چنین خوابی سرنوشتی بهتر از اشرف غنی در افغانستان نخواهند داشت. آنکه شما را می آورد قادر به بردن شما نیز هست، حال آنکه اگر قدرت رهبری برخاسته و متکی به مردم باشد، رضایت و حمایت همان مردم نیز ضامن بقائ آن است.
وجه تمایز خیزش انقلابی اخیر با جنبشهای قبلی، شعارهای ساختارشکنانه ای بود که از طرف مردم بصورت خودجوش طرح شد. در خیزش اخیر که بعد از قتل مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد شکل گرفت و بسرعت به چهارگوشه کشور گسترش یافت دیگر خبری از تقاضای اصلاحات اداری یا اعتراض به گرانی ارزاق عمومی یا بنزین نبود بلکه مردم از همان آغاز مرگ دیکتاتور و سرنگونی جمهوری اسلامی را فریاد کردند. شعارها تا طرد حکومت ولایی و مذهبی هم پیش رفت و به تقاضای حکومت سکولار و لائیک منجر شد. رهبران اپوزیسیون خارج نشین گویا بیش از حکومتیان از چنین شعارهای تندی وحشت کردند و طرح این شعارها را   افراطی و تفرقه افکنانه و ضد وحدت ملی ارزیابی کرده و مردم را از سوریه ای شدن ایران ترساندند. 
می گویند انقلابات وقتی بوقوع می پیوندند که شرائط عینی و ذهنی آن فراهم شده باشد، یعنی مردم دیگر حکومت را نخواهند و حکومت هم مانند قبل قادر به اعمال قدرت و سرکوب نباشد. به گواه حوادث شش ماه اخیر این دو عامل فراهم شده است ولی اتفاقا همین ششماه جنگ و گریز بی حاصل هم ضرورت وجود یک عامل مهم و تعیین کننده دیگر نیز خودش را به رخ کشیده است، عاملی که بدون آن امکان پیروزی مردم بر رژیم حاکم صفر است، و آن ضرورت تشکیل یک دستگاه رهبری برای تعیین تاکتیکهای مبارزه با رژیم منسجم و مسلح حاکم است. هیچ گروهی بدون رهبری قادر به حرکت و مبارزه منسجم نیست و راه به جایی نخواهد برد. مبارزه با رژیمی مستقر که به هر حال در سرکوب مخالفان متشکل و سازمان یافته عمل می کند نیاز به اتحاد و هماهنگی دارد. مبارزه متحد و هماهنگ هم بدون رهبری امکانپذیر نیست. سازمانهای اپوزیسیون ایران بایستی از قبل با تلاش برای ایجاد نزدیکی مواضع و تشکیل ائتلافها و اتحادها، برای ایفای نقش رهبری اعتراضات آماده می شدند. آنان در مهاجرت سالها برای این منظور وقت داشتند ولی نه تنها هیچ تلاش قابل توجهی در این جهت انجام نشده که بر عکس شاهد انشعابات زیادی در سازمانها و احزاب اپوزیسیون هم بوده ایم. محلص کلام، تا ما در عین تکثر سازمانی به عقاید و آرائ یکدیگر احترام نگذاریم، و قادر به همزیستی مسالمت آمیز در کنار هم نباشیم، از اسارت این رژیم دد منش نجات نخواهیم یافت. 
تلاشهایی که با گرد آمدن چند شخصیت مطرح و با شرکت شاهزاده رضا پهلوی منجر به تهیه و انتشار منشور مهسا شده است می تواند نوید دهنده آغازی برای رفع نقیصه عدم وجود  رهبری برای خیزش اخیر مردم ایران بر علیه جمهوری اسلامی باشد. این تلاش گرچه دیر صورت گرفته و هنوز در برگیرنده همه یا اکثر گرایشات فکری جامعه ایران نیست، می تواند با شرکت همه مدعیان مبارزه با رژیم حاکم تکمیل و بهتر شود. انتشار دهندگان اولیه این منشور نیز اعلام کرده اند که با آغوش باز پذیرای همه فعالان دیگر گروهها و شخصیتهای مستقل صاحبنظر که معتقد به پنج اصل اساسی آن باشند، هستند.
رهبران اپوزیسیون بایسته است که بدون پیشداوری و نیت خوانی، دست از خود برتر بینی و تلاش برای تشکیل اتحادهای موازی برداشته و تمام تلاش خود را متوجه تشکیل یک ائتلاف حتی الامکان فراگیر در مقابل جمهوری اسلامی کنند. پیروزی ما در گروی اتحاد ماست و پراکندگی و افتراق ما ضامن استمرار و بقای جمهوری اسلامی.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.