رفتن به محتوای اصلی

طرح آقای اصغر جیلو و نقش سخنگویی رضاپهلوی در دفاع از جنبش و تغییر در داخل
راهکارهای بناچار مقابل ما!
21.01.2023 - 12:27

 

آقای جیلو در مقاله شان در تاریخ بیستم ژانویه 2023 در سایت ایران گلوبال  طرح بسیار مناسبی را مطرح کرده اند که لازم است مورد توجه قرار بگیرد و صاحبنظران به آن بپردازند. آقای جیلو در بخشی از مقاله شان نوشته اند:

« شخصا فکر میکنم حمایت از یک هیئت با تعداد مساوی زن و مرد، بهتر از یک فرد میتواند معرف جنبش زن، زندگی، آزادی باشد، و آقای رضا پهلوی نیز به عنوان هماهنگ کننده و یا سخنگوی این هیئت در مناسبات خارجی با دول و محافل بین المللی ایفای نقش بکند.»

این ایده بعنوان یک «توافق اصولی» در میان اپوزیسیون ایران لازم است مورد بحث قرار بگیرد. اگر امروز یک بار دیگر طرح «پیمان نوین» شاهزاده  که در سپتامبر 2020 مطرح کردند - و یک ماهی نیروهای سیاسی از در مخالفت با آن در رسانه های ماهواره ای بر آمدند را  در گوگل جستجو کنید ملاحظه میفرمایید که آنچه در آن بیانیه نهفته است صورت مفصلی از همین است که امروز آقای جیلو پیشنهاد می کنند. در طرح پیمان نوین یک برنامه سیاسی اقتصادی نیز پیشنهاد شده بود. علیرغم این برنامه هنوز بسیاری می گویند شاهزاده چه برنامه ای دارد و زحمت مطالعه آن را نیز بخود ندادند. نکته نهفته در آن پیمان نوین که تاکید دارم دوستان برای شناخت بیشتر نگاه شاهزاده حتما مطالعه بفرمایند این نیست که شاهزاده یک تنه برنامه برای آینده ایران ریخته باشند بلکه یک راه بناچار ایران آینده را در یک نظام سکولار و دمکرات را نشان میدهند که تصور نمی کنم بجز حزب کمونیست کارگری به لحاظ نگاه اقتصادی و سیاسی، و نیز سازمان مجاهدین خلق به لحاظ سکتاریستی بودنش، با محتوای آن مخالفت داشته باشند و من مطمئنم که نکات نهفته در آن مورد مخالفت هیچ کدام از نیروهای سکولار و دمکرات از لیبرال تا سوسیال دمکرات نیست! یعنی براحتی میتوان تصور کرد که این طرح را جمهوریخواهان ملی ایران یا حزب چپ داده باشد! مشکلش فقط آن بود که رضاپهلوی آن طرح را بیرون داده بود! 

حتا هنگامی که بیانیه حزب دمکرات کردستان در رابطه با بیانیه «پیمان نوین» را ملاحظه می کنید، (مهم است! هم میهنان تنبلی را بگذارید کنار این بیانیه حزب دمکرات و نیز بیانیه پیمان نوین را مطالعه و مقایسه بفرمایید) ملاحظه میفرمایید که حزب دمکرات  ایرادی به محتوا و برنامه سیاسی و اقتصادی  پیمان نوین به لحاظ نگاه سیاسی و اقتصادی ندارند بلکه به مطالبات خصوصی این حزب برای مردم کردستان تاکید دارند و آورده اند «حزب دمکرات کوردستان ایران  همواره اعلام داشته که دروازه دیالوگ برای رسیدن به درک مشترک و نزدیکی اپوزیسیون ایرانی باز است و اتحاد و تاسیس آلترناتیوی دمکراتیک و فراگیر، در گروی نابودی جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با نظامی دمکراتیک را ضرورت امروز ایران می‌داند.» بسیار خوب! تا اینجا خبر خوش است! اما این تهدید پس از آن بسیار نالازم و خبر خوشی نیست: 

اما همزمان و منطقا، ما همکاری و حامی جریانی خواهیم بود که صراحتا و به دور از کلی گویی به ما بگوید که اگر در آینده بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی با همکاری و حمایت ما قدرت را در تهران به دست گرفت، چه چیزی برای ما تغییر خواهد کرد؟ حقوق و آزادی ما به رسمیت شناخته می‌شود و سرکوب و تبعیض و محرومیت کورد خاتمه می‌یابد؟ در ارتباط با ملیت‌های غیر فارس، حکومت پسا جمهوری اسلامی ماهیتا چه تفاوتی با رژیم کنونی خواهد داشت؟ ( بخشهایی از  بیانیه شورای سیاستگزاری حزب دمکرات کوردستان ایران در رابطه با "پیمان نوین" "رضا پهلوی")

هنگامی که پاراگراف بالا را در بیانیه شورای سیاستگذاری حزب دمکرات کردستان ایران خواندم بسیار مایوس شدم از دو جهت، اول این براورد کردم که چه میزان مردم ایران از جمله هم میهنان کرد  با این پاراگراف زاویه دارند و دوم  به چه میزان حزب دمکرات کردستان میتواند امری را از کسی بخواهد که هیچ اختیار و اجازه و مشروعیتی در این مورد ندارد! رضاپهلوی چکاره است که این مطالبات را از او میخواهید؟  مگر دیکتاتور ایران یا آقا بالاسر است؟ این مطالبه ای است که هیچ کس و هیچ نهادی بجز مجلس موسسان ایران نه میتواند تضمین کند و نه قولش را بدهد! این فکر نمیکنم مقوله ای تا این حد غیر قابل فهم باشد که دوستان در شورای سیاستگذاری یک حزب با دهه ها سابقه در صحنه سیاسی درک نکنند و از کسی مطالبه کنند که اصلا در این مورد هیچکاره است! چرا دوستان حزب دمکرات این مطالبه را مقابل «رئیس جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی نمی گذارند؟». خیلی ساده برای آن که حزب دمکرات کردستان میداند که مریم رجوی «نهادی» نیست که پاسخگوی این مطالبه باشد و به همین اندازه رضاپهلوی نیز نهادی نیست که پاسخگو باشد (نهاد منظور پادشاه خودکامه یا رئیس جمهور با اختیارات بالا). حزب دمکرات کردستان و هر حزب و سازمان و گروه دیگری از جمله سازمان مجاهدین و رئیس جمهورشان که میبرنش به ایران مطالبات شان را تنها در مجلس موسسان پس از جمهوری اسلامی میتوانند مطرح کنند و هیچ شخصیت و نهادی تا آن زمان مشروعیتی برای پاسخ دادن به این مطالبه ندارد!  

با این مقدمه برگردیم به طرح آقای جیلو. امیدوارم پس از دهه ها کشاکش در نیروهای اپوزیسیون داخلی و خارجی همه ما به این واقعیت و پیش بینی عمیق کنسول انگلیس در اصفهان در جنگ جهانی دوم رسیده باشیم که «دو ایرانی هرگز نمیتوانند باهم اتحاد کنند حتا اگر دلیل اتحاد شان بازپس گیری طلب شان از نفر سومی باشد!».  من که سالهاست به این امر واقفم و رسیده ام منتها مثل سایر ایرانیان در هر امری از جمله سیاستی که فکر میکنم به نفع منافع ملی ایران است لجوج و سمج هستم و بازهم بر امر اتحاد و ائتلاف پافشاری می کنم! این مقوله «نبود استعداد اتحاد و داشتن استعداد انشعاب»  در نیروهای چپ و راست و جمهوریخواه و مشروطه خواه و سلطنت طلب حتا احزاب کردی هم قبلا تجربه شده پس جای تعارف و چون و چرا نداریم. چند نهادی که شاهزاده هم بصورت مستقل پایه ریزی کردند و در اندک مدتی به همین سرنوشت و فروپاشی و حتا دشمنی دچار شد را نیز همگان واقفیم. 

حال که خودمان و ایرادات کارمان را شناختیم بیاییم به رفع ایرادات و درمان متدیک در سیاست مان بپردازیم. تفاوت ما در امر متدیک سیاست با اروپاییان این است که اروپاییان به این مهم پی برده اند که در یک ائتلاف به همه آمال و آرزوهای شان نمیتوانند برسند بلکه به بخش بزرگی از آن میتوانند برسند و با همین نگاه به قول زنده یاد داریوش همایون «همرایی یا کانسنسوس» توانسته اند در طی دهه ها به تقریبا صد درصد خواسته هایشان از جمله تحصیل به زبان مادری، فدرالیسم - مثل آلمان فدرال یا سوییس-  و سایر مطالبات شان برسند که در آغاز شاید غیر ممکن می نمود. آنچه هست این کشورها با طرح های از پیش تعیین شده و با صد درصد مطالبات شان مثل حزب دمکرات کردستان جلو نیامدند بلکه اول مقدمات را پذیرفتند و محیط سیاسی در کشورشان پدید آوردند که بتوانند مطالبات شان را مستقیم با همه مردمان کشورشان در میان بگذارند و به هدف شان برسند. شاید لازم باشد یک تصویری از آینده ایران پس از جمهوری اسلامی بدهم. فرض کنیم «شاه برگشته!» (یک شوخی که ایرانیان برای تصویر ایران قبل از 22 بهمن و شروع دوباره سیاست مطرح می کنند) و چند سالی هم مثلا 5 سال گذشته و همه چیز گل و بلبل شده و اقتصاد بخوبی میگردد مردم غذایی برای خوردن و مسکن و امید به آینده در همه کشور برقرار است و اوضاع اقتصادی در بهترین حالتی که بتوان تصور کرد به زمان شاه برگشته (ادعای بهتر از آن فقط ادعاست!). حال مردم کردستان مطالبه تحصیل به زبان مادری تا هر مقطعی از دبستان تا پایان دکترای دانشگاه را بخواهند مطرح کنند و برای رسیدن به این خواسته تظاهرات کنند و احتمالا درگیری رخ دهد و حتا برفرض تظاهر کنندگان کشته و زخمی هم بشوند - محال میدانم اما فرض میگیرم-  آیا تصور می کنید که مردم تهران به حمایت از این خواسته مردم کردستان که هیچ منافاتی با امر حقوق بشر ندارند بر نخواهند خواست و متقابلا تظاهراتی به این خواسته مردم کردستان برگزار نخواهند کرد؟ من بعنوان یک تهرانی تحصیل به زبان مادری از دبیرستان به بعد را به نفع منافع ملی نمیدانم اما حتا اگر چنین باشد تحصیل به زبان مادری تا سطح دانشگاه را نیز فاجعه ای برای ایران نمی بینم. در نهایت می گویم به من تهرانی چه ربطی دارد که کرد میخواهد دانشگاهش را به زبان کردی بخواند یا به انگلیسی یا ترکی! نفع و زیانش پای خودش! و اگر ببینم کسی را در کردستان بخاطر طرح این مطالبه در خیابان کتک میزنند چه برسد به کشته و زخمی کردن حتما به حمایت از هم میهن کرد خودم برخواهم خاست و فکر میکنم وقتی شما پلاکارد «ژن ژیان ئازادی» را در دست ترانه علیدوستی بازیگر تهرانی می بینید اگر زیرکی و بینش عمیق داشته باشید پی میبرید که تا چه حد مردم تهران که قلب تپنده سیاست ایران در این شهر میتپد از این  خواسته حمایت خواهند کرد. این مهم از این رو یاد آور شدم که دوستان کرد میتوانند متدهای صلح آمیز دیگری را که شدنی است برای رسیدن به مطالبات شان بجای تهدید و نشان دادن زور و اسلحه استفاده کنند و مطمئن باشید که جامعه ایرانی به جایی رسیده است که درک خوبی برای این مطالبات داشته باشد. اگر دوستان عنایتی به مقوله عدم تمرکز که مورد قبول مشروطه خواهان و جمهوریخواهان است داشته باشند ملاحظه میفرمانید که 90 درصد مطالبات فدرال در این ایده نهفته است بدون آنکه عنوان  فدرالیسم که برای امروز  تن من هم از شنیدن ان کهیر میزند را داشته باشد! متاسفانه فعالین سیاسی ایرانی آنقدر خود محور هستند (بجز محسن کردی و چند نفردیگر و شوخی هم نمی کنم!) که زحمت مطالعه و مداقه برنامه های سیاسی و منشور و اهداف  دیگر گروه ها را مورد مداقه قرار نمیدهند تا بجای یافتن نکات افتراق که کار همیشه شان - آقای احمد پورمندی و فرخ نگهدار نمونه های بارز آن-  بگردند ببینند نکات اشتراک شان چند درصد است! آن گونه که من بررسی کرده ام همه نیروهای سیاسی ایرانی بجز حزب کمونیست کارگری برنامه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی شان در 95 درصد موارد شبیه هم و با انشاء گوناگون است!  دلیل این طرز نگرش به سیاست خیلی راحت بر میگردد به این که ما ایرانی هستیم و نگاه و تفکر اروپایی را نداریم! اگرنگرش یک اروپایی به جای ما به امر سیاست در ایران بود براحتی می پذیرفت که فعلا از راه رضاپهلوی پله اول را طی کنم، بقیه مطالباتم را که فعلا شرایط طرح آن مناسب نیست بگذارم برای وقتش، مثلا 5 سال بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی - و نه مثل انقلاب 57 یک ماه بعدش -  با ترتیب دادن تظاهرات همزمان در سنندج و تهران و حمایت ترانه علیدوستی ها و علی کریمی ها و سایر مردم ایران به مطالباتم برسم! این یک نگاه نرم به سیاست و امکان نتیجه اش بسیار ممکن تر است تا آن که چند هزار نیروی مسلح را در اقلیم کردستان در آب نمک بخوابانید که هنگامی که مقر شان موشک باران بشود فکر نمی کنم ترانه علیدوستی برایش پلاکارد «ژن ژیان ئازادی» در دست بگیرد. عزیزان سیاست هنر ممکنات است و زور بر نمیدارد مگر آن که به توپ و تانک و هواپیما مسلح باشی و تفکری مثل پوتین هم داشته باشی تازه به جایی هم نرسی کما این که بعنوان حزب دمکرات کردستان هفتاد سال است که نرسیده ای! 

این همه صغرا کبرا از این روی چیدم که عریان و بدون پرده پوشی و تعارف داده ها را مقابل مان بگذاریم و انتخاب های بناچار مان را ببینیم و تن در دهیم:  

1- در یک ائتلاف نمیتوان خواست حدا کثری داشت! یک خواست حد اقلی که از جانب همه مردم در ایران - و نه فقط کردها و بلوچ ها و.. - حمایت شود میتوان به نتیجه رسید. 

2- نکته مهم دیگر! اگر سیاست زمانه ایجاب کند و ناچار باشیم که حتا اگر تن مان کهیر بزند بعنوان نیروی سیاسی خواهان همکاری در طرحی   که جناب جیلو مطرح کردند یا تکمیل شده و یا مشابه آن حضور داشته باشیم بناچار باید در چارچوبی که رضا پهلوی نیز با توجه به آتمسفر سیاسی ایران  بناچار در آن قرار گرفته تن در دهیم و مطالباتی را مطرح نکنیم که از این بناچار او خارج باشد و از عهده براوردنش بر نیاید چرا که در غیر اینصورت ا مشروعیت خود را در نگاه ایرانیانی که وکالت شان را به او اعطا کرده اند از دست خواهد داد و کلا موضوعیت او از میان خواهد رفت و بدنبالش هر طرح ائتلافی با شکست و فروپاشی روبرو خواهد شد. امیدوارم دوستان این مهم  را در یابند! اگر دوستان این مهم را در نمی یابند و برای یک  طرح ائتلاف و بعد شکست و رسوایی  که قبلا بارها تجربه شده است وسوسه میشوند، بهتر است نه خود را اذیت کنند و نه دیگران را و بدنبال نا امید کردن بیشتر مردم نروند که این به نفع هیچکس نیست!  و در این مورد باید بسیار مراقب موش دوانی های وزارت اطلاعات و نفوذی هایش نیز باشیم! 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.