رفتن به محتوای اصلی

پای درخت کریسمس در تاشکند.
28.12.2022 - 21:48

پای درخت کریسمس در تاشکند.

سال نو مسیحی در راه است.در میدان بزرگ شهر تاشکندایستاده ام.به درخت بزرگ کریسمس که با صد ها لامپ کوچک چشمک زن با ستاره ای بزرگ ودرخشان بر فرازش خود نمائی می کند می نگرم.
به مردان وزنانی از ملیت های مختلف که دست کودکانشان را گرفته در میدان می چرخند، نگاه می کنم.تاتارها، روسها،اوکرائینی ها،تاجیک ها،کره ای ها،هندی ها،تعدادی خانواده ایرانی ونهایت خود مردمان ازبک.
 گروهای موسیقی در میان شادی جمعیت می خوانند. هنر جویان مدرسه رقص وموسیقی با لباسهای رنگی درانتظار آمدن به صحنه هستند. کودکان در محوطه مقابل سن در حال رقصیدن کودکانه خود هستند. رقصی بر آمده ازشادی پاک وزلال درون کودک. جست وخیز می کنند.دست هم را می گیرند چرخ می زنند. می خواهند حرکات چند دختر وپسر ده ،دوازده ساله را که روی سن با لباس های مخصوص رقص، استادانه درحال اجرای فلامینگوهستند، تقلید کنند.
پیر مرد ی ازبک  دست خانمش راگرفته .محکم پای بر زمین می کوبد. دور زنش میچرخد،دلبری می کند.تعدادی بشادی میخندند. مرد بازوانش را می گشاید .زن با رقصی موزون مانند دختری جوان چرخی می زند در کنارش قرار می گیرد .جمعیت کف می زنند.
 بیاد یک ترانه آذری می افتم "یاشن نه دخله وار.سن چه ربطی دارد وقتی عاشقی."فضا مملو از خوشی وشادی است .بوی کباب از گوشه میدان از چادرهای غذا بمشام می رسد.دیک بزرگ "ازبک پلو" را از این فاصله تشخیص می دهم .
 کنارم زنی میانسال، محجبه ایستاده است.مسئله ای که نگران آینده این سرزمینم می کند.از یک دوست ازبک میپرسم ."نمی ترسید به سرنوشت ایران دچارشوید؟"خنده ای می کند.
سپس سکوتی که ویژه ازبک هاست! هیجانزده نمیشوند ،قادر به کنترل احساسات خود هستند .اخلاقی شبیه به چینی ها ،به کره ای ها دارند.کارشان را آرام،بادقت وحوصله انجام میدهند.
می گوید"نه نگران نیستیم .دین که سیاست نیست! یک امر قلبی است. بعلاوه دولت که کارش را بخوبی انجام می دهد. زندگی ما در این چند سال بسیار تغیر کرده، بهتر شده .دولت می گوید"هر کس کار خودش را خوب انجام دهد.ازبکستان دولت بزرگ آینده خواهد بود."
چنان با اطمینان می گویدکه جوابی نمی دهم .تنها آرزو می کنم که خانه وصاحبان آن روزهای خوبی داشته باشند .زنی از کنارم می گذرد.با عطری چنان آشنا که بی اختیار چند قدم دنبالش میروم .عطری سکر آور.مانند عطر گل یاس که از گل دان بزرگ کنار پله های خانه پدری شب هنگام بر میخواست .
مادرم داخل می شد. با چند گل سفید یاس که داخل بشقاب روی میز می ریخت.اطاق بوی گل یاس میگرفت .دستهایش را می گرفتم به بینی ام می چسباندم .میخندید !"باز این پسر دیوانه ام چه میخواهد؟" دستش را میبوسیدم. به چشمان زیبایش خیره می شدم. چشمانی که در فراق پسر تا آخرین لحظه حیات بر در خیره شد. آخ که زندگی چگونه لبریز از نشانه هاست.یک بوی آشنا، یک نگاه ، یک خنده ترا در کوچه ها ودهلیز های ذهنت می چرخاند. مقابل دری می ایستد.آن نشانه با خاطره ای در مقابل در ظاهر می شود.سرشاری زندگی با خاطره درهم می پیچد.پس از مدت ها با خاطره ای بهمان نشانه سحر آمیز زندگی بر میگردی .
آوخ چه تلخ است! یافتن ودیدن نشانه هائی که خاطرهای تلخ با خود حمل کنند. دریغ ودرد که درسرزمین من نشانه ها بیشترآمیخته با درد اند. بخصوص دراین چهل واندی سال !که چهره این ملت هرگز نخندید .هرعیدش عزا شد وزیباترین مراسم شادمانیش در آخرین چهارشنبه   سال شادی ترس خورده .
سرزمینی که از نشانه ها وخاطر ها می هراسی .بخانه بر می گردم .یک کانال تلوبزیونی دارد مراسم چهلم کودک دهساله زیبا بنام کیان پورفلک را نشان می دهد .با چتر کوچکی بر دست .قایق چوبی کوچکی بر کنار عکسش .پسری که توسط رژیم به گلوله بسته شد.
 مادر ضجه می زند. قلبم فشده می شود .به درخت کریسمس ومردمانی که دور آن می رقصد فکر می کنم .بر شادیشان شادم .اما دراین سو در این سرزمین نشانه ها چه میزان تلخند .هر نشانه در سرزمین من با خون ترسیم میشود.
 ای سرزمین محبوب من در کدامین هنگام هر نشانه تو یاد آور لحظات شادی خواهد بود؟ لحظاتی که هزار دستانت بی هراس در سرا پرده گل نشسته بشادی بخواند؟ 
کی در کدامین هنگام مادران عزا دار رخت عزا از تن خواهند گرفت شادمانه در میان مردمی که آزادی را ببهای خون عزیزانشان جشن گرفته اند ،شادمانی خواهند کرد؟ کی؟ چه وقت؟صدائی در گوشم می پیچد.زمانش تلاش است !مبارزه است !پایداری وامید.
باید بنویسم حداقل کاری که می توانم بکنم !
 می نویسم :"سال نو قدمش بشادی وصلح مبارک باد."
ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.