رفتن به محتوای اصلی

چرا برلین؟
19.10.2022 - 18:54

 

سه روز دیگربزرگترین همایش ایرانیان در حمایت از خیزش عظیم و تاریخی جوانان و مردم ایران درشهربرلین صورت خواهد گرفت.

اما چرا برلین ؟ برای چنین همایش بزرگی انتخاب گردیده است؟

چه رابطه ای بین این دعوت تاریخی واین شهر وجود دارد؟

چه رشته های عاطفی وتاریخیست که برلین را به این جنبش عظیم جاری در ایران پیوند می دهد؟

به خیزش جوانانی که با شعار زن، زندگی، آزادی! آغاز گردیده است؟

من دلیل این انتخاب از طرف دعوت کنندگان را نمی دانم!اما بدرستی این انتخاب احسن می گویم .به پپیشنهاد کننده آن آقای "حامد اسماعیلیون" درودمی فرستم.

چرا که از نظر من شهر زیبای برلین با رشته های زیادی به تاریخ معاصر ایران متصل بوده و بخشی از تاریخ مبارزات ایرانیان را از دیروز تا امروز در خود دارد.

رشته هائی که تا امروز کشیده می شوند.

صدواندی سال ازتجمع روشنفکران دوره مشروطیت وروشنفکران بعد آن در سیمای "حلقه برلینی" ها می گذرد.مجموعه ای از تاثیر گذار ترین نخبگان سیاسی وفرهنگی دوران پس ازمشروطیت در بیداری ایرانیان .ازحسن تقی زاده تا حسین کاظم زاده ایرانشهر.از محمد قزوینی تا محمد علی جمالزاده .از ارانی تا پور داوود.ده ها چهره معروف سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی وهنری دیگر.

روشنفکرانی که با عشق به ایران نشریه "روزنامه"بیداری بخش "کاوه" بسر دبیری حسن تقی زاده سیاستمدار تجدد خواه را منتشر ساختند. روزنامه کاوه معتقد بود که" انحطاط ایران در عرصه علمی، فرهنگی و حتی اخلاقی باعث شده است که کشورما «صد هزار فرسنگ» از ملل متمدن اروپا عقب بماند. کاوه «سنت» و مظاهر آن را به چالش می کشید و با پرسش جدی از سنت، در صدد بود مبانی نظری نوسازی جامعه ایرانی را محقق سازد."

یک قرن واندی از آن سالها که بخشی روشنفکری جامعه سنت و مظاهر آن را به چالش کشیده بودند می گذرد.پرداختن به این صد سال و آنچه بر سر ایران زمین گذشت در مجال این نوشته نیست.

تلخ است باوراین که!هنوز مسئله اصلی این خیزش جوانان جنگ سنت است ومدرنیته . تلخ است اعتراف به این که هنوز بخش بزرگی از جامعه قادربه بریدن ناف خود از مذهب ،از سنت ،از ایدولوژی هائی که زمان عقب ماندن وسکت بودن آنها را در عمل نشان داده! نیستند. هنوز نمی توانند قبول کنند که این نسل دیدی واقع بینانه تر به تحولات اجتماعی ،تحولات فرهنگی ناشی از تحولات علمی وتکنولوژی دارد.هنوز قادر نیستند دریابند که فاصله این نسل با نسل های قبلی خود یک فاصله فرهنگی ناشی از دسترسی نسلی است به داده های عصر جدید که ما با آن بیگانه ایم .

هنوز قادر نیستند درک کنند که شعار"زن ،زندگی ،آزادی "شعار حزبی با پرجم های ایدولوژیک طبقاتی نیست. زیبائی این جنبش، این شعاردر سنت شکنی آن در متلون بودن شرکت کنندگان آن است.

قبول احترام به فردیت هر انسان. قبول این که هرانسان برفکر خود وبربدن خود اختیاردارد . قبول این که هر کس فقط وفقط صاحب یک رای است . هیچ ژن برتر،هیچ جایگاه موروثی ،هیچ چهره حزبی ،مذهبی،قومی وقبیله ای صاحب یک رای بیشترنیست.قبول این که مبارز بودن این یا آن فرد در گذشته ملاک نیست . ملاک نقش و تاثیر گذاری او در جنبش کنونی است.

رشته های فکری که سنت شکنی ونو آوری و تجدد خواهی این نسل را با ویژگی های زمانی خود از کسانی که هنوز قادر به فرا رفتن از چهار چوب حزبی وسازمانی خود نیستند . هنوز نمی توانند زن را بدون روسری در خود جای دهند. هنوز روسری وتفکر بسته سازمانی مشخصه آن هاست جدا می کند. مانع از وصل شدنشان به نسل کنونی و به روشنگران "حلقه برلینی ها می گردد.

در این همایش عظیم اگر بدقت نگاه کنیم باید این منورالفکران سده آغازین قرن بیستم رادر کنار خود ببینم.با تفی زاده با کاظم زاده ایران شهرهم قدم شویم.

دومین رشته ارتباطی در برلین را ببینیم . این که چگونه جنبشی که بانام مهسا امینی دختر کرد گره خورد وبخون خواهی اواز کردستان آغاز شد. نخست سرزمین ایران را در نوردید.نام دختر ایران گرفت.سپس از مرزهای ایران فراتر رفت وجهان را به حمایت خود کشید. بعد سی سال باردیگراین جنبش اعتراضی چگونه با نام فاجعه "میکونوسن" در برلین بهم پیوند می خورد.

بیادمان می آورد.ابعاد جنایت عظیم صورت گرفته در برلین راکه توسط تروریست های حکومت اسلامی صورت گرفت. جنایتی تلخ وناجوانمردانه که طی آن سه تن از رهبران حزب دموکرابیک کردستان "دکترصادق شرفکندی " "همایون اردلان" "فتاح عبدلی "ویکی از فعالان صلح وحامی پناهندگان"نوری دهکردی"برگبار بسته شدند.

جنایتی که ابعاد آن دادگاه میکونوس را بیکی از طولانی ترین وتاثیر گذار ترین دادگاه ها تبدیل کرد. پنج سال بطول انجامید.در نهایت رای به زندان ابد شدن دو متهم اصلی "کاظم دارابی" تبعه ایران و "عباس راحل " تبعه لبنان داد ودو متهم دیگر با زمان های کمتر داد. "خامنه ای ،رفسنجانی ،ولایتی و فلاحیان "را به آگاهی مستقیم ازاین جنایت برنامه ریزی شده متهم کرد .

روز بیست سوم باردیگر داد خواهی ده ها هزار ایرانی مهاجر به اجبار ترک وطن کرده است نسبت به جنایت های جمهوری اسلامی! که برلین وبرلنی ها هنوز خاطره آن جنایت را در ذهن خود دارند.

نهایت برلین یاد آور فروریختن دیواری است که سال ها نماد مستبدانه تفکری بود که زیر عنوان جامعه سیوسیالیستی وعدالت اجتماعی آزادی را قربانی کرده بود.

بین یک شهر دیوار کشیده وملتی را از یک دیگر جدا ساخته بود.

دیواری با ملات ایدولوژی کمونیستی.دیواری که نهایت فروریخت و با فرو ریختن خود ویرانی پنهان شده در بطن جامعه را نشان داد.

نشان داد که هیچ دیواری که خودی و غیر خودی را در دو سوی خود قرار دهد. اساس خود نه بر آزادی انسان از هرایدئولوژی محدود کننده در قالب یک طبقه ِ،یا امت قرار دهد! پایدار نخواهد ماند . سه مولفه ای که می تواند ارتباط دهنده ده ها هزار ایرانی به تاریخی و دید گاه هائی باشد که ما امروز سخت به دانستن آنها نیازمندبم . ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.