رفتن به محتوای اصلی

نسلی که هنوز نمی شناسیم .
15.10.2022 - 07:03

نسلی که هنوز نمی شناسیم .
نسل ما محصول جامعه دردورانی معین ،باکاراکتر و روانشناسی معینی است.شخصیت های شکل گرفته کم وپیش شبیه بهم.  شیوه زندگی،پروسه طی شده،تجربه تاریخی ،شرایط جهانی ،تفکرایدولوژیک،ویژگی های ملی ما! هر کدام نقش اساسی در این شکل گیری بازی کرده اند.مانند هر نسل دیگر!
 امروزوقتی بدقت وتا حد امکان به شخصت فردی سیاسی و سازمانی خوددقیق می شوم.به مسیر طی شده می نگرم. می بینم بیشتر افراد،دسته جات،احزاب وگروه های سیاسی درمحدوده معین زمانی شبیه بهم هستیم. با وجود اختلافات فکری ناشی از جهان بینیمان. در بسیاری ازعرصه های فکری و عملی شبیه بهم فکر می کنیم وعمل می نمائیم. مطلقا وارد بحث در مورد ایدولوژی ها نمی شوم.
جمهوری اسلامی برنده انقلاب وقبضه کننده قدرت. با تکیه بر ایدولؤژی بنیاد گرایی اسلامی! جمهوری اسلامی ولایت فقیهی را ینیان نهاد. با بهره گیری از امکانات وسیع مالی برگسترش وکوبیدن پایه های حکومتی آن تلاش کرد.
شکل جدیدی از حکومت وحکومت مداری مبتی بر یک تفکر بغایت عقب مانده را بر مردم تحمیل نمود. تفکری انحصار طلب که میخواست از ملت  امت اسلامی بسازد . امتی منطبق بر معیار های فکری او.منطبق بر اصل ولایت فقیه و دستگاه عریض وطویل او.  سازمان دهنده پروسه تلخ اجتماعی تحت نام خودی و غیر خودی ، متعبد یا تخصص که منجر به  به سرکوب جریان ها و افراد غیر خودی صاحبان دانش و متخصصین  گردید. داستان تلخی که هدف این نوشته نیست .
 جریانهای سیاسی ،اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکست خورده درزیر فشار خرد کننده یک حکومت وحشی ناگزیرمحدود ترشده وجلای وطن کردند. این مهاجرت ودوری که بعدا اثرات شکست سوسیالیسم موجود نیزحد اقل در بخش چپ بر سنگینی آن افزود. ساختمان فکری بسیار احزاب وسازمان های چپ را فرو ریخت! اما هرگز جایگزینی منطبق بر تفکری سازنده ونوین مبتی بر جهان معاصرجای گزین آن نگردید.
تعدادی برهمان سیاق سابق ماندند .تعدادی درمرده ریگ گذشته بدنبال راهی بینا بینی سرگردان شدند.تعدادی ترک تابعیت کرده ازدور خارج گردیدند.
نهایت این فرو پاشی نتوانست آن طور که انتظار میرفت منجر بیک نوگرائی وظهور احزاب و سازمان هائی با استقلال فکری وسیمائی مدرن بگردد.سیمائی که پاسخ گو به زمان وتحولات جاری باشد.
 نه احزاب ،نه سازمان ها ونه متاسفانه افراد قادربیرون ریختن تفکرات کهنه،جای گزین کردن تفکری مدرن ناشی از تحوالات بسیارسریع در جهان نگردیدند. 
در بهترین حالت به چند جلد کتاب ترجمه شده بسنده کردیم . اما هرگز منطبق بر سیمای جدید جهان معاصر نگردیدیم. در لحظه عمل ورهنمود به همان شیوه یاد گرفته وشرطی شده در ذهن خود عمل نمودیم . از این رو پیوسته چند قدم از تحولات جاری عقب مانده و قادر به درک عمبق تحولات چه در عرصه جهانی و چه در بطن جامعه ایران ونسل جدید پا به هستی نهاده در آن نگردیدیم.
ما نسلی بودیم وهستیم که زمانی بر ما گذشته. شخصیتی شرطی شده یافته ایم.  بهر میزان هم که تلاش میکنیم قادر نیستیم از پیله تنیده شده بدور خود بیرون بیابیم.  پروازی آزاد در دنیای جدیدی که هیچ بخشی از فرهنگ سلیبرتی های آن، بسیاری ازنحوه نگرش و گذران آنها را قبول نداریم! داشته باشیم.
 خنده دار می شویم وقتی با لباس های عاریتی که از آن ما نیست در بالمسکه ای که بازی گران خود را دارد شرکت میکنیم واز منظر تحلیل گران همه چیز دان که عادت ماست شروع بدادن رهنمود به آن ها میکنیم . از این رو بهترین حالت همان چرخیدن در دایره هم نسلان خود وپذیرفتن نسل جدید و قبول حمایت کردن آنها از طریق شیوه های سنتی ومرسوم خودمان است.ارج نهادن وصمیمانه تشویق کردن و تلاش برای فرا گیر تر کردن دامنه مبارزه در خارج از طریق کشاندن هم نسلان خود به حمایتی پیگیرکه بهترین جلوه آن همین برپاپائی همایش های عظیم خارج از کشور می باشد. صدای آن ها باشیم.بی آن که تراوشات فکری خود بجا مانده از عادت ،از بازی های سیاسی،دلهره های ذهنی خود از یک قطبی شدن جهان ،از نئو لیبرالیسم ! پیش کشدن برخی چهره های اصلاح طلبان مورد قبول خود! وغیره را  وارد صحنه مبارزه آن ها کنیم.
 قبول کنیم این که شیوه مبارزه آن ها متفاوت و رهبرانی که در پایان این مبارزه بسیارسنگین ونفس گیر بیرون خواهندداد!نیزمتفاوت خواهد بود. ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

نظرات رسیده

Ahmad Madah

انقلاب اسلامی از نگاه من نوزادی بود حاصل هم آغوشی دو زوج نا متجانس و بنیاد گرا ! آنها که مارکس را خاتم الفلاسفه می دانستند و گروه خاتم الانبیائی که در اواخر قرن بیستم توان خروج از فضای فکری محدود قبیله ای قرن هفتم مکه و مدینه نداشتند.به گمان من انها که از انقلاب خمینی هنوز حمایت می کنند در همه جنایات اخیر شریکند..

ش., 15.10.2022 - 09:30 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Abolfazl Abdi

چناب محققی ، ضمن تقدیر نوشته های شما ، نقدی که از دید من باید زمینه ی گفتگوی همه جانبه تر را فراهم نماید ، اینست که احساس میکنم شما عمدتا تاثیر شرایط و اوضاع احوال سیاسی را عامل اصلی و تعیین کننده میدانید برای توضیح و شرح چرایی تفاوت نسل ها . در اغلب پاسخ هایتان به چرا ها نیز ، بر یک حس برتری و بهتری یک نسل بر ان دیگری ، تاکید خاص دارید .ضمن اینکه واقعیت اوضاع احوال سیاسی به شدت متفاوت پیش و پس از انقلاب 57 نیز ، مسیله ی ساذه ای نیست که حتما بتوان نتیجه ی مورد نظر شما را از ان اقتباس کرد

نه اینکه در درست و دقیق بودن مقایسه هایتان بخواهم تردیدی وارد کنم . بلکه این سوال برام هست که بر فرض که تحلیل جامعه شناسانه ی شما را بپذیریم که جامع و همه جانبه است .

ایا همه ی مثبت ها اختصاص دارد به نسل جوان و منفی ها میماند برای نسل سالمند ؟

فکر نمیکنید این همه عمده کردن شاخص و مولفه ی سیاست و نقش ان در شکل گیری خلق و خو و رفتار انسان ها ، غیر از انکه شما را از یک نگاه علمی جامعه شناسانه ، مقدار زیادی دور میکند ، به لحاط پیام مثبتی نیز که قاعدتا این روزها بویژه بهتر است به عمد در نوشته های نویسندگان برجسته شود ( به قصد ترویج امید به پیروزی به برکت همبستگی ) ، شما نا خواسته گویی در جهت عکس این ضرورت ، پند و هشدار میدهید ؟

بیشتر از انکه به همدلی و هم اندیشی تاکید شود و تفاوت ، افتراق و فاصله را بزرگتر از انچه هست bold نکنیم ، گویی علاقه ای خاص دارید که این نکته را بزرگتر از انچه هست به رخ بکشید .در حالیکه حتما این روزها بسیار از زبان نسل جوان شنیده و خواهید شنید که تاکید میکنند ، ما چندان برایمان مهم نیست والدینمان چه اشتباهاتی داشته اند و چه تفاوت هایی با ما دارند . ما اصلا وقت نداریم به این چیزها فکر کنیم . ما داریم عمل میکنیم و انها را ازاد میگذاریم که تحلیل کنند و تاریخ بنویسند .

بر فرض که نقد من به این نوشته ی شما که به نحوی به برخی دیگر هم اشاره دارد ، کاملا نا مربوط و مردود باشد ، نمی توانم بپذیرم که این مقطع ، زمان مناسبی باشد برای چنین بررسی ها و تحلیل هایی . بویژه که هنوز نقاط عطف بسیاری در پیش است که نمیدانیم و علم غیب نداریم واقعا که ایا هر دو نسلی که اصرار دارید حتما روش ها و نگاهشان را جدا از هم تعریف کنید ، عملا به همین خوبی یا بدی ، به همین قوت یا ضعف ، مواجه خواهند شد با ان وظیفه ی خطیری که در انتظارشان است یا خیر ....اگر پاسخ ممکن است در مواردی خیر باشد و از قضا چه بسا نقش تجربه و پختگی نسل قدیمتر در مقطعی بسیار حایز اهمیت باشد ، چه لزومی دارد این همه هیجان زده ، اعتبار یا بقول جوونا credit اضافی بذل و بخشش کنیم برای نسل جوان که بسیار محتمل است تعریف و تمجید اضافی ، نتیجه ی وارونه به بار اورد و غرور کاذب تولید کند ؟

برای روشن تر شدن این نقد ، بد نیست اشاره کنم به یادداشت قابل انتقاد اقای فاضل غیبی که دیروز منتشر کرد و میتوان انرا نسخه ی افراطی این یادداشت تلقی کرد . چنانچه فرصت کنید انرا بخوانید ممکن است با برداشت من موافق باشید. ایشان به نوعی اصل حضور و وجود افرادی که به چارچوب های فکری و ایدیولوژیک گذشته همچنان پای بند هستند و انها را " برخی چپ ها " نامیده است ، را به عنوان یکی از عوامل ادامه ی حکومت سرکوبگر بر شمرده است .

ش., 15.10.2022 - 09:29 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.