رفتن به محتوای اصلی

از ایستادگی تا ایستادگی,
05.07.2022 - 07:00

 

۴۳ سال است که مثلا در مقابل آمریکا ایستاده ایم, همواره شعار داده ایم که مشت بر دهان آمریکا میکوبیم, آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند, از روی پرچم آن کشور در کف خیابان رژه میرویم, برای گسترش ایدئولوژی رژیم اسلامی و مقابله با آمریکا با صرف ملیونها دلار در سطح منطقه پخش شده ایم. در تمام این مدت ما نه مشتی بر دهان آمریکا زدیم و نه جلوی غلط کردنش را توانستیم بگیریم, بلکه درحالیکه زیر ضربه های خورد کننده تحریمهای آمریکا کمرمان خم شده است همانند کسی که دارد از یک آدم قویتر کتک میخورد و فقط قادر است پیوسته به او فحش بدهد همچنان به شعار دادن مشغولیم. در واقع ما جلوی آمریکا نایستاده ایم بلکه فقط برایش خط و نشان میکشیم, این ایستادگی از نوع شعاریست و نه ایستادگی واقعی.

اگر پس از پیروزی انقلاب که در وقوع و پیروزی آن آمریکا نیز نقش موثری داشت با توجه به فرصت پیش آمده با ایجاد تفاهم ملی بین همه جناحهای سیاسی که پس از انقلاب از زیر زمین به سطح آن آمده بودند یک اتحاد رنگارنگ ملی ایجاد میکردیم و به جای انحصار گرائی و سرقت انقلاب به وحدت نیروها میپرداختیم و بطور مسالمت آمیز از مرحله "که بر که" عبور میکردیم, و هر جناحی که با رأی مردم پیروز میشد جو مسالمت جویانه فضای سیاسی را حفظ میکرد آنگاه توان قابل توجهی داشتیم تا با اقدامات سیاسی منطقی و برنامه ریزی های هوشمندانه اقتصادی با توجه به درآمد سرشار نفت در زمان مناسبی به مرحله رشد اقتصادی و رشد نسبی در همه زمینه ها برسیم و توانمندی سیاسی و نظامی خود را هم افزایش دهیم تا قادر به ایستادگی باشیم. ایستادگی در مقابل آمریکا با دشمنی و ستیز کار بجائی نمی برد چنانکه نبرد, ولی با وحدت ملی و رشد همه جانبه و بکارگیری نیروهای نخبه کشور که امروز از میهن رانده شده و در سطح جهان پراکنده اند و نیز همزیستی مسالمت آمیز با کلیه کشورهای جهان میتوانستیم بمانند یک کشور پیشرفته یک ایستادگی مناسب در مقابل دخالت خارجی از جمله آمریکا در امور کشورمان بوجود آوریم.

اما ما چه کردیم؟ روحانیت با به انحصار گرفتن وسرقت انقلاب به سرکوبهای بیرحمانه و هدفمند در جهت استقرار قدرت خود دست زد و تمام توان ملی را به هرز داد و نیروهای آماده به ایثار ملی و سازنده را به جلاد سپرد و یا از صحنه سیاسی کشور بیرون انداخت چون تنها چیزی که برایش مهم بود دستیابی به قدرت مطلق و تحکیم موقعیت خود بود. بدیهی بود که روحانیت به تنهایی دانش و توانائی ایجاد یک زمینه منطقی در روابط بین المللی و اداره امور کشور را نداشت چنانکه امروز شاهد عواقب آن هستیم, ساده انگاری اداره کشور, عدم توانائی مدیریت امور مردم و ایجاد یک بوروکراسی هرج و مرج گونه, رفتارهای فاشیستی با مردم, اختلاسهای گسترده دولتی و گسترش فقر و فساد, تخریب روابط بین المللی که موجب بروز تحریمها شد و تمام بار سنگینش بر دوش مردم است, و بسیاری از اقدامات منفی دیگر تمام انرژی سازندگی اجتماع ایران را به تحلیل برده است و ما را بیش از هر زمان در مقابله با مشکلات ناتوانتر ساخته و جایگاه بین المللی ما را ضعیفتر کرده است.

ما امروز در همه زمینها به بن بست رسیده ایم, تنها چیزی که برایمان باقی مانده, شعارهای تو خالی و مرگ بر این و آن گفتن است, در حالیکه مرگ بیش از هر زمانی گریبان خودمان را گرفته است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.