رفتن به محتوای اصلی

در مورد شهرام همایون با توجه به مواضع کیانوش توکلی
29.03.2022 - 13:40

 

 Missing media item.

قبل از هرچیز تاکید کنم که علیرغم انتقادادی که در این مقاله نسبت به شهرام همایون و سیامک منظرپور دارم اما هیچ تردیدی در وطن پرست بودن این هردو ندارم. اما صرف میهندوستی دال بر صحت روش مبارزه یا صحت رفتار نمیتواند باشد.

من برنامه کیانوش توکلی را دیدم و مواضع او را تایید می کنم. کیانوش توکلی خیلی حرفه ای و سیاسی به مساله می نگرد. نه من علوم سیاسی خوانده ام و نه کیانوش اما دهه ها مطالعه شخصی و دنبال کردن مباحث ما و بسیاری مانندهای ما در میان ایرانیان فعال را به قول کشتی گیران در سیاست تا حدی «نخوانده ملا» کرده است که میتوانیم براحتی اشکال کار تحصیلکردگان علوم سیاسی و جامعه شناسی را نیز بگیریم و حتا صاحبنظر باشیم. 

مشکل شهرام همایون این است که نه علوم سیاسی و جامعه شناسی خوانده و نه در طی دهه های اخیر، مشغله تلویزیون برای او وقتی برای مطالعه شخصی و کتاب خوانی گذاشته است. این ضعف در شهرام همایون باعث شده است که او نتواند ضعف راهبردی برنامه هایش را تشخیص بدهد یا تشخیص میدهد اما به دلایلی نمیخواهد بپذیرد. آنچه از سیاست میداند نیز پامنبری مصاحبه هایی بوده است که با شرکت کنندگان در برنامه هایش داشته است و نه تحصیل یا مطالعه شخصی. 

کارنامه چند ساله اخیر شهرام همایون نشان میدهد که او شاید بصورت ناخودآگاه تبدیل به فردی به دنبال جنجال شده است تا یک فعال سیاسی که واقعا به دنبال پیدا کردن راه حلی باشد. شرکت گاه تا هشت نفر از نحله های فکری گوناگون در برنامه هایش را که در آخر بیننده تنها دقایقی از نظرات شرکت کننده را می شنود و در آخر نیز هیچ چیزی بجز جنجال عایدش نمی شود را بگذارید کنار برنامه پرگار بی بی سی که وقتی برنامه تمام میشود میتواند گاه تا چند روزی فکر شما را به خود مشغول دارد. و من تعجب میکنم از شرکت کنندگان در این جنجال های هفت هشت نفره یا حتا 4 نفره که اصلا برای چه شرکت می کنند و خود را مضحکه و بازیچه دست شهرام همایون می کنند که خود آگاه نیست چه میکند. حمایت شهرام همایون از «هخا» و آن جنجال فضاحت آمیز نشان از این دارد که شهرام همایون براحتی خود را به دست افکار عوام میدهد و هرچه عوام پسندید او نیز به خیال «صدای مردم» و افکار عمومی آنها را دنبال کرده است. 

 آمریکا سرزمین آزادی هاست. شما میتوانید با حمایت مالی علاقه مندان تان فعالیت کنید. شهرام همایون یکی از آنهاست که توانسته است با براه اندازی یک تلویزیون در لس آنجلس نظر بخشی از ایرانیان ساکن آمریکا را به خود جلب کند و انصافا زحمت زیادی در این دهه ها کشید و دست خالی و فقط و فقط با تکیه بر کمک مالی ایرانیان علاقه مند تلویزیونش را گردانده است. اینچنین است در مورد تلویزیونهایی مثل تلویزیون پارس. اما اخیر - با همان نگاه شهرام همایون - من نسبت به منبع مالی او مشکوک شده ام. دیگر مثل قبل دنبال فروش پرچم و سکه و سایر مسائل که گاه به حد التماس هم میرسید نیست. مقدرای اعتماد بنفس پیدا کرده و محکمتر و مطمئن تر حرف میزند. ممکن است گردن کلفتی مثل اسرائیل از طریق آقای مناشه امیر که ساعتی هم در تلویزیون او برنامه دارد پشت این قضیه ایستاده باشد. کمک هایی که به شهرام همایون میشود تصور نمیکنم او اینقدر ارق میهن پرستی و عدم وابستگی به بیگانه باشد که از کمک کننده بخواهد که منبع پولی که برای او فرستاده را نیز مشخص و معلوم کند. لذا این امر بر خود شهرام همایون نیز میتواند صادق باشد که حامی مالی بیگانه دارد.  دلیل این سخنم این است که سلطنت طلب سنتی حامی این تلویزیون امروز دیگر نمیتواند برای شهرام همایون خط مشی تعیین کند. بنظر میرسد او تا حدی استقلال مالی یافته است اما بازهم برای حفظ ظاهر در حین برنامه از کمک های بیست دلاری و صد دلاری تشکر می کند. 

برای تشریح میزان نفوذ کمک کننده ها در خطی مشی تلویزیونهایی مثل کانال یک و یا تلویزیون پارس، اجازه بدهید یک خاطره را برای تان تعریف کنم. سال 2004 مدتی در کالیفرنیا بودم و در تلویزیون پارس در کنار خانم هما احسان برنامه سیاسی اجرا میکردم. سپس پیشنهاد کردم یک برنامه مخصوص خودم را داشته باشم که موافقت شد. در شروع برنامه مقداری به تاریخ معاصر پرداختم. در بخشی به حزب توده پرداختم و دادن صفت خائن به حزب توده را صحیح ندانستم و تاکید کردم که اگرچه از نگاه ملی گرایی همکاری با کشور شوروی خیانت به حساب می آمد اما باید دید که این «خیانت» بخاطر پول و مادیات صورت گرفته یا آرمانهای انسانی؟  از نگاه من خیانت در صورتی خیانت به حساب می آید که طمع مالی پشت آن نهفته باشد. از این دیدگاه در برنامه ام گفتم اگرچه من بعنوان یک ملی گرای لیبرال عمل افسران حزب توده در زمان شاه را صحیح نمیدانستم و محکومیت آنها را تایید می کنم اما هرگز نمی گویم که آنها به طمع مالی قصد خیانت به مردم ایران را داشتند به همین دلیل ساده که پولی برای این کار نگرفته بودند و دزدی نکرده بودند و همه شان انسانهای باسواد و شرافتمندی بودند. وقتی این سخنان را بر زبان راندم بع یک دقیقه نکشید که  مسئول اتاق فرمان با تکان دادن شدید دستها اشاره کرد برنامه را تمام کنم. برنامه را تمام کردم و دیگر اجازه اجرای برنامه به من داده نشد. من هیچ شکی نداشتم که بینندگان سلطنت طلب سنتی بیسواد و عقده ای حامی این تلویزیون - نه مشروطه خواهان -  تلفن را برداشته و تهدید به قطع کمک مالی شان کرده بودند. 

  اما بیش از ده سال است که تلویزیون پارس و تلویزیون کانال یک که سابقا تنها منبع خبر رسانی و تحلیل سیاسی از طریق ماهواره ای برای مردم ایران بودند و اسیر دست این سلطنت طلبان، رقیب های جدی و حرفه ای یافته اند که نظرات سلطنت طلبان را اجرا نمی کند  آنها با ارائه کار حرفه ای و بهره بری از مفسران آگاه و حرفه ای توجه مردم را به خود جلب کرده اند و تلویزیون شهرام همایون را از سکه انداخته اند. شهرام همایون متاسفانه فاقد این دید هست که ضعف خود را تشخیص دهد. لذا چاره ای برایش نمی ماند که مثل دختربچه ها - دقیقا مثل دختربچه ها که به عروسک دیگری حسادت میکنند- حرفهای نامربوط و غیر حرفه ای در مورد آن تلویزیونهای دیگر بزند که نزد هیچ صاحبنظر حرفه ای قابل پذیرش نیست. تنها استدلالی هم که میکند بازهم کودکانه و قیاس به نفس است. از نظر شهرام همایون کسی که پول میگیرد الزاما مزدور است.  مثلا اگر عربستان سعودی به یک گروه مبارز ایرانی کمک می کند برای این است که میخواهد ایران تجزیه شود. خود همایو میداند که چنین نیست اما بازهم از این عذر کودکانه دست بر نمیدارد و به هر دری میزند که این تلویزیونها را به خیال خودش از چشم مردم بیاندازد و چه تلاش بیهوده ای که بیشتر ارزش خود شهرام همایون را پایین می آورد. شهرام همایون مثل کودکی حسود به هر دست آویزی می آویزد که از دهان شرکت کننده در برنامه هایش بیرون بکشد که تنها تلویزیون ماهواره ای ملی تلویزیون خودش است و بی بی سی و اینترنشنال و صدای آمریکا ضد منافع ملی ایران کار می کنند و مجریان آنها نیز خائن به ایران. این عمل شهرام همایون بسیار کودکانه، غیر حرفه ای و زشت است و او متوجه زشتی کارش نیست یا متوجه هست اما به سیم آخر زده است.   بیننده بخوبی می بیند که شرکت کننده از شنیدن این سوال تکراری شهرام همایون که : «آیا بنظر شما  این تلویزیونها و مجریانشان به ایران خیانت نمی کنند؟». کاملا مشخص است که طرف اکراه دارد پاسخ بدهد و من و من کنان تلاش میکند از کنار قضیه بگذرد مگر آنکه آدم بی مایه ای باشد که این نظر همایون را تایید کند.  این وضعیت شهرام همایون را بیش از پیش نزد صاحبنظران مضحکه و بی اعتبار می کند. 

 در مورد مقوله خیانت - امروز خیانت به جمهوری اسلامی که توسط اپوزیسیون صورت میگیرد را ما خیانت نمیدانیم بلکه خدمت به مردم ایران میدانیم لذا اهمیتی به خزعبلات جمهوری اسلامی نمیدهیم. در اینجا باید دید یاری گرفتن از عربستان سعودی برای چه منظوری بکار میرود. اگر هدف  عربستان سعودی زدن جمهوری اسلامی است این همان هدف ماست. این را جمهوری اسلامی باید پاسخ بدهد که چرا به حوثی های یمن که دشمن عربستان هستند کمک می کند. اگر جمهوری اسلامی دست به این ماجرا جویی ها نمیزد حکومت تن پرور عربستان عمرا بخواهد خود را درگیر گاو بدشاخی مثل آخوندها بکند. 

صورت دیگر مساله که شهرام همایون بدرستی طرح میکند، کمک عربستان به گروههای جدایی طلب و فدرالیست است. این بر علیه منافع ملی ما است و من مخالف آن هستم. حال ممکن است عربستان سعودی هم به من کمک کند و هم به یک نیروی جدایی طلب. من بازهم کمک عربستان را رد نمی کنم اما با توان مالی که بدست می آورم همزمان بر علیه نیروی جدایی طلب نیز مبارزه تبلیغاتی ام را انجام میدهم و زیر هیچ شرطی از جانب عربستان نمیروم که با آن نیرو مخالف نباشم حتا اگر کمک مالی عربستان را از دست بدهم. در عین حال چه عربستان سعودی در کار باشد و چه نباشد من - در شرایط امروز - مدافع آزادی بیان هستم حتا اگر آزادی بیان نیرویی باشد که خواهان جدایی بخشی از ایران باشد. برای آنکه خواننده تصور نکند که دارم جانماز آب میکشم تاکید میکنم که بعنوان یک سیاستمدار ماهر در بازی های سیاسی اگر زمان شاه بود و من سیاستمدار و کاره ای در زمان شاه بودم، حتما همه گونه سانسور را در این مورد - تبلیغ فدرالیسم یا جدایی طلبی را - تایید می کردم و عقیده به آزادی بیان را در این مورد زیر پا می گذاشتم. اما جهان تغییر کرده. امروز شما نمیتوانید با سانسور جلوی نشر افکار را بگیرید. بهترین کار این است که با تبلیغات مناسب جلوی افکار   طلبان تبلیغات آنها را بگیرید. از همین روست که در فردای آزادی ایران نیز ما بناچار نمیتوانیم در کشور سانسور اعمال کنیم. هرآنچه در داخل گفته نشود، مثل همین امروز، ماهواره ها در خارج به گوش مشتاقانش خواهند رساند لذا بهتر است که بحث را از فانتزی به زمینی تبدیل کنیم و بناچار آزادی بیان را در داخل ایران رعایت کنیم تا از نزدیک به یک همزیستی مسالمت آمیز برسیم.  انچه در اینجا ذکر کردم یک رئال پولیتیک است که متاسفانه بسیاری اهل سیاست - از نظر من ساده لوح و ساده اندیش -  که سیاست را نه خاکستری که سیاه و سفید می بینند از این هنر، یعنی «سیاستمداری» بی بهره هستند. سیاستمدار باید هنر مانور دادن داشته باشد. 

آنچه ما امروز در تلویزیون «ایران اینترنشنال» می بینیم همین کمک مالی عربستان در خدمت مردم ایران است و من بخوبی کارکنان این تلویزیون مثل مراد ویسی را درک میکنم که با طیب خاطر و وجدانی آسوده برای این تلویزیون کار می کنند که از نظر من بجز خدمت به ایران نیست.  عربستان شاید روزی با جمهوری اسلامی به توافق برسد و باهم رفیق شوند و فردایش هم تلویزیون ایران اینترنشنال را تعطیل کند اما این به معنای بازی خوردن مراد ویسی یا کارکنان این تلویزیون و سوء استفاده از آنها نیست بلکه این کارکنان وطنپرست این تلویزیون بوده اند که از عربستان سعودی تا آنجا که شده استفاده کرده اند و برنامه هایشان در ایران با استقبال مواجه شده و سهم بزرگی در تغییر افکار عمومی و نو شدن آن داشته اند. بنظر من تلویزیونهایی مثل بی بی سی، ایران اینترنشنال و صدای آمریکا سهم بزرگی در آگاهی سیاسی ایرانیان و نیز تحولات اخیر ایران داشته اند. نسل تازه ای که از زیر سیل تبلیغات رسانه ای جمهوری اسلامی تشنه به دنبال حقایق میگردد خود را از برنامه ها و تفسیرهای سیاسی و اجتماعی این تلویزیونها سیراب میکند. این تلویزیونها بسیار حرفه ای عمل میکنند و تلویزیون کانال یک شهرام همایون در مقابل آنها به بند کفش هایشان نیز نمیرسد چه برسد به زانوی شان. این را ما اهل سیاست می فهمیم. اما همه مردم ایران اهل سیاست نیستند و همه اهل هنر و هنرشناسی نیستند. از این روست که ما می بینیم هر کسی یا نیرویی در ایران 80 میلیونی علاقمندان خود را دارد. تکلو و سحرتبر میلیونها فالوئر دارند و ایرانیانی که زیاد از سیاست سر در نمی آورند و اهل تماشای برنامه پرگار بی بی سی نیستند به تلویزیون جنجالی شهرام همایون جذب میشوند. لذا شمار زیاد بینندگان شهرام همایون دال بر صحت و حرفه ای بودن کار او نیست. توضیه من به آقای شهرام همایون این است که دست از جنجال ها و حسادت های کودکانه بردارد و کارش را به تقلید از برنامه های تلویزیونی که هر بار فرصت می یابد به آنها انتقاد می کند حرفه ای تر کند. نخوردی نان گندم دیددی دست بی بی سی و ایران اینترنشنال. مثل آنها بشو. 

در مورد سیامک منظرپور در یک کلام او بسیار کم تجربه،  فاقد توان تجزیه تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی  در اپوزیسیون و نیز بسیار ساده نگر است. او براحتی در دام افعی های مارخورده سیاست گرفتار و خورده میشود. و در این مورد با پاهایی بس کوتاه در دانش سیاسی میخواهد قدم های چند کیلومتری بردارد و این روش تابحال بیشتر باعث مضحکه او در افکار عمومی اپوزیسیون در داخل و خارج شده است. ارائه ایده «شورای انقلاب» در کلابهاوس پته بی مایگی او را بشدت روی آب ریخت و مورد تمسخر همه قرار گرفت و فراموش شد.  همین شرکت در برنامه شهرام همایون فقط برای آنکه در تلویزیون دیده شود نه تنها هیچ سودی برای او و اهدافش در «جبهه فراگیر ملی ایران» که بنیانگذار آن بود  نداشت بلکه یکی دیگر به امتیازات منفی او و عدم کاردانی اش افزود. کسی که هدفش متحد کردن نیروهای اپوزیسیون باشد هرگز و هرگز نباید با انتقاد نا معقول و آلت دست شهرام همایون شدن خود را هدف تیغ حملات نیروهای اپوزیسیون قرار دهد. و این یکی از دلایل بزرگی است که سیامک منظرپور و فعالیت هایش در «جبهه فراگیر ملی»  را تلویزیونهای حرفه ای مانند ایران اینترنشنال و بی بی سی جدی نمی گیرند و ناموفق عمل کرده است. 

این که مطرح می کند کاملیا انتخابی فرد سردبیر ایندیپندنت فارسی/ شهریار آهی/ ایران فردا علیرضا نوری زاده  / جنبش مبارزه عربی برای آزادی اهواز / حزب دمکرات کردستان ایران / سازمان مجاهدین / جیش العدل / شورای مدیریت گذار و...علاوه بر کمک های عربستان دولت امریکا سالانه 65 میلیون دلار بعنوان کمک به اشخاص و احزاب سیاسی ایران پرداخت می کنند اگر حقیقت داشته باشد را اگر به من هم بدهند دیگر نگران سیر کردن شکمم نمیشوم  و از فردا فعالیت هایم را بسیار بیشتر خواهم کرد. هم بر علیه جمهوری اسلامی و هم بر علیه نیروهای فدرالیست و جدایی طلب. صحبت 65 میلیون دلار فکر میکنم در زمان جورج بوش در کنگره تصویب شد که امر پنهانی نیست و در اصل برای ایجاد رسانه و تلویزیون ماهواره ای صدای آمریکا به زبان فارسی بود. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!