دفاع از تمامییت ارضی یا سوق دادن احزاب کردستان به سوی تجزیه ایران
از فردای پیروزی انقلاب خلق های ایران حزب دمکرات کردستان ایران به رهبری زنده یاد دکتر عبدالرحمن قاسملو مطالبات سیاسی کردهای ایران را در چارچوب شعار استراتژیک این حزب "دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان" به رهبران تازه به قدرت رسیده ایران ارائه داد. این برنامه از لحاظ محتوی دربرگیرنده حداقلی از مطالبات سیاسی کردها بود. جمهوری اسلامی به خاطر ماهییت ارتجاعی و دیکتاتوری خود نه تنها از پذیرش و تحقق بخشیدن به این برنامه سر باز زد بلکه جنگی ویرانگر را علیه مردم کردستان آغاز کرد و خواسته های دمکراتیک مردم کردستان را با کشتار پاسخ داد.
جنایات روز افزون جمهوری اسلامی در کردستان طی سی و سه سال گذشته باعث شد که مردم کردستان بیش از پیش به بی حقوقی خود واقف شوند و برای رهایی از ستم ملی که برآنان روا داشته می شود مبارزات خود را درهمه زمینه ها به ویژه در زمینه های فرهنگی و سیاسی گسترش دهند. بیداری ملی در کردستان رفته رفته کل جامعه را فراگرفت و بخش هایی از کردستان که در گذشته کمتر به صورت عملی در مبارزات رهایی بخش شرکت کرده بودند را نیز در برگرفت.
جمهوری اسلامی نیز در دیگر سو با تجزیه طلب خواندن کردها سرکوب بیش از پیش کردها را توجیه کرد و کار به جایی رسید که رهبران کرد دکتر قاسملو و جانشین وی دکتر شرفکندی را یکی پس از دیگری ترور کرد به این امید واهی که می تواند با قتل رهبران کرد ریشه آزادی خواهی کردها را بخشکاند و و تلاش مردم کردستان برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت خود را ناکام بگذارد. ترور رهبران و کشتار مردم کردستان راهی است که جمهوری اسلامی در عوض تحقق بخشیدن به خواسته های انسانی مردم کردستان در پیش گرفته است. متاسفانه این رفتار و دیدگاه تنها منحصر به حاکمان امروزین ایران نیست بلکه مشابه همین افکار به صور دیگر در میان اپوزسیون سراسری ایران نیز دیده می شود.
به دنبال انتشار توافقنامه سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران و کومله کردستان موجی از مخالفت و دشمنی با این دو حزب و در واقع با مردم کردستان از سوی نیروها و شخصیت های سراسری آغاز شد.در جدیدترین نوع مخالفت با این توافقنامه شماری از کردهای وابسته و نودو نه درصد ناشناخته را علم کرده اند تا تحت عنوان روزنامه نگار و روشنفکر کرد با امضا بیانیه مخالفت خود را با خواسته های دمکراتیک مردم کردستان اعلام کنند.غافل از انکه این شیوه برخورد با واقعییت های موجود صحنه سیاسی کردستان نه تنها کمکی به حفظ تمامییت ارضی کشور نمی کند بلکه باعث می شود که مردم کردستان بیش از پیش خود را در چارچوب جغرافیای سیاسی امروز ایران بیگانه احساس کنند و در فکر رهایی و یافتن راهکارهای جدیدتری برای تعیین سرنوشت سیاسی خود شوند.
سی و دوسال قبل شعار استراتژیک احزاب و مردم کردستان برای رهایی از ستم ملی "دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان" بود. عدم برخورد صحیح با این خواسته باعث شد که احزاب و مردم کردستان در پی یافتن راهکار بهتر و جدی تری برای رهایی از ستم ملی شوند. در همین راستا حزب دمکرات کردستان ایران با اهتمام به سطح بیداری گسترده ملی مردم کردستان شعار استراتژیک خود را سال هشتاد و سه و در کنگره سیزده هم خود از دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان تغییر و در واقع به شعار فدرالیسم برای ایران ارتقا داد.
این تغییر مهم در شعار استراتژیک حزب دمکرات کردستان ایران می تواند حاوی درسی بزرگ برای سیاستمداران ایران به طور کلی چه انهایی که در راس قدرت هستند و چه انهایی که در کسوت اپوزسیون مبارزه می کنند باشد. و ان اینکه سرکوب خواسته های حداقلی مردم کردستان نه تنها باعث از بین بردن خواسته ها انان نشد بلکه سبب شد که مردم کردستان بیش از پیش به ستم واقعی که برانان میرود واقف شوند و برای رهایی از این ستم مبارزات خود را گسترده تر کنند.
انتخاب شعار فدرالیسم که خواسته های مردم کردستان را از حالت حداقلی به سطحی معقولتر و بالاتری ارتقا داد حاوی درسی بزرگ بود که رهبران و سازمانهای سراسری باید به ان توجه و اهتمام کامل داشته باشند. به زبانی دیگر ان عده از نیروها و شخصیت هایی که دلی در گرو یکپارچگی و تمامییت ارضی ایران دارند باید رهبران احزاب کردستان را دریابند و برخلاف جمهوری اسلامی که به نابودی فیزیکی انان متوسل شد از انان تشکر و قدردانی کنند که در راه یکپارچگی ایران گامهای عملی نهاده اند.
اینجا و انجا از نیروها و شخصیت های سیاسی سراسری شنیده می شود که می گویند حزب دمکرات کردستان ایران از ارمانهای زمان دکتر قاسملو فاصله گرفته است و مسیر تجزیه ایران را در پیش گرفته است. این در حالی است که انان نیک می دانند که در واقع عکس این ایده صحیح است و رهبران و احزاب کردستان در پی تجزیه ایران نیستند و نیروهای سراسری باید نه تنها از تکفیر و ترور رهبران کرد بپرهیزند بلکه سپاسگزار آنان نیز باشند که در این مقطع زمانی از ازهم گسیختن کامل بندهای ارتباط مردم کردستان با دیگر بخش های ایران جلوگیری می کنند و گرنه عکس العمل مردم کردستان در برابر سرکوب های شدیدتر حکومت مرکزی و سیاست های مشابه اپوزسیون تلاش و قدم نهادن به سوی استقلال کامل کردستان است.
کوتاه سخن انکه تجزیه طلب خواندن احزاب کردستان به جای پشتیبانی و دفاع از خواسته ها و برنامه های بر حق آنان ، ترور و کشتار رهبران کرد در عوض تشویق و دستمریزاد گفتن به آنان، لطمات جبران ناپذیری را بر پیکره لرزان تمامییت ارضی کشور وارد می کند. لطماتی که جبران آن از عهده همین تهمت زننده ها غیر ممکن خواهد بود.
تجزیه طلب خواندن مردم کردستان و ترور رهبران کرد سبب تغییر شعار حداقلی و استراتژیک احزاب کردستان از خودموختاری به شعار بینابین فدرالیسم شد. بی گمان ادامه سیاست نادرست حکومت مرکزی و اپوزسیون سراسری در قبال مردم و احزاب کردستان شعار فدرالیسم را به سوی شعار استقلال کردستان در برنامه رسمی این احزاب سوق خواهد داد.
امید است که حکومت مرکزی و اپوزسیون سراسری بتواند نمره قبولی از این درس عملی تاریخ سی و دو ساله مبارزات مردم کردستان بگیرد چرا که جلو حرکت تاریخ را با خود فریبی نمی توان گرفت.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
لاله موذن
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید