چیزی شکسته است در مردم
محمدحسین روانبخش در سرمقاله مردم سالاری با اشاره به وضعیت سال های جنگ نوشته در آن روزگار بودجه مملکت صرف جنگ میشد و به جایی رسیده بودیم که به قول بعضی از افراد«برای تهیه بند پوتین رزمندگان» هم ممکن بود به مشکل مالی برخورد کنیم.
نویسنده همه تجربیاتی که از نوجوانی تا به حال اندوختهام مانع شد که بپرسم چرا در روزگاری که نفت را بالای ۱۰۰ دلار میفروشیم و آنقدر وضعمان خوب است که هیات همراه احمدینژاد به نیویورک ۱۴۰ نفر است باید این طور ثانیهای قیمت اقلامی مثل شکر بالا برود؟! در واقع فروشنده خرده فروش که آخرین حلقه زنجیر است چه کاره است و چقدر در این گرانی تاثیر دارد که من اعتراضم را سر او خالی کنم؟!
مقاله مردم سالاری در نهایت نوشته این روزها آنچه شکسته است آرامشی است که باید در بازار باشد، آنچه شکسته است اعتمادی است که باید به برنامههای اقتصادی دولت باشد، آنچه شکسته است امید به آینده قشر کم درآمد جامعه است. واقعا اگر شبیه وضعیتی که این روزها در اقتصاد ایران شکل گرفته در کشور دیگری شکل میگرفت، مسوولان اقتصادیاش نه تنها استعفا میدادند که از ناراحتی و شرم، خودکشی میکردند، اما بنازم به اعتماد به نفس وصلابت بعضی مسوولان خودمان که همتشان صرف بگو مگو با هم و انداختن تقصیرها به گردن یکدیگر است که هیچ دردی از مردم دعوا نمی کند.
آقای احمدی نژاد شما چکاره اید؟
ثمینا رستگاری در مقاله ای در کلیکاعتماد نوشته بالاخره یک روز دوره آقای احمدینژاد تمام خواهد شد و تاریخ بیحب و بغض درباره او داوری خواهد کرد؛ روزی که صحت و سقم تمام اتهاماتی که به او میزنند برای همه مشخص خواهد شد. امروز آن روز نیست اما تا به همین امروز میتوانستیم بیطرفانه محمود احمدینژاد را کسی بدانیم که جایگاه ریاستجمهوری در ایران را معنایی دیگر بخشید.
نویسنده سپس با اشاره به مصاحبه خبری دیروز پرداخته و نوشته احمدینژاد در این سخنرانی به سوالات جواب داد اما مسوولیت هیچ کدام از نابسامانیها را بر عهده نگرفت و نشان داد این ادعای او که رییسجمهور در ایران کارهیی است رو به افول گذاشته. او پذیرفت که نهادها و افرادی هستند فراتر از دولت که در مقابلش کارشکنی میکنند و نمیگذارند کار خودش را بکند حتی فراتر از این کار را خراب میکنند تا او بدنام شود.
اعتماد نوشته حال مهمترین سوال این است که شما چه کارهاید آقای رییسجمهور. شما که خود را مهمترین شخصیت اجرایی میدانید؟ مگر شعار شما "ما میتوانیم" نبود؟ در این جلسه اعتراف کردید که حتی وزرایتان علیه شما کارشکنی میکنند، آنها هم وقتی که از ایران دورید حرفی میزنند و کاری میکنند که شما به آن اعتقاد ندارید؟
محمدسعید احدیان هم در سرمقاله کلیکخراسان نوشته ظاهرا آقای احمدی نژاد یک نکته مهم را فراموش کرده اند و آن این است که ایشان رئیس جمهور کشور و عالی ترین مقام در حوزه اجرا می باشند اینکه یک نفر مصاحبه ای کند یا فلان خبرگزاری خبری را در سایتش بگذارد یا رسانه ای دیگر پیامکی را بفرستد یا.... هیچ کدام پاسخ به این سوال عادی و البته بسیار مهم مردم نیست که دولت برای حل وضعیت موجود به جای حرف های تکراری چه “برنامه” و “طرح جدیدی” برای آینده دارد.
به نوشته این روزنامه افکارعمومی وقتی میبیند دولت به جای برنامه های اعتماد بخش فقط وعده و صحبت های کلی که بارها نیز تکرار شده است به افکار عمومی ارائه می کند و زمانی که به دلیل تصمیمات عجیبی مانند قطع ناگهانی ارائه ارز بدون داشتن برنامه ای جامع برای آینده، بازار ارز، فکر می کند دولت خود به دنبال افزایش قیمت دلار است، هیچ گاه نمی تواند بپذیرد همه در این انفجار قیمت ارز نقش دارند جز دولت که مسئول ترین دستگاه کشور در این موضوع محسوب می شود.
ایشان هم کاره ای نیست
جوان روزنامه وابسته به سپاه و هوادار دولت احمدی نژاد در گزارشی نوشته دکتر محمود احمدینژاد رئیسجمهور در روزی مقابل خبرنگاران نشست که فضای رسانهای و افکار عمومی از گرانی اقلام در سوپر مارکتها و دهنکجی دلالان بازار ارز به مدعی مدیریت جهانی و اظهارات خود رئیسجمهور درباره مذاکره با امریکا سرگیجه تاریخی گرفته بود و قرار بود رئیسجمهور درمانی برای این سرگیجه باشد.
به نوشته این روزنامه محصول سه ساعت سخنان جدی و شوخی و سرگرمیهای این نشست و از جمله خوشرقصی خبرنگاران دولتی که با پرسشهای هماهنگشده به استقبال از رئیس دولت آمده بودند، چیزی نبود جز تکذیب و مخالفت با سران دو قوه مقننه و قضائیه، رئیس رسانه ملی، شهرداری تهران، خبرگزاریهای به زعم رئیسجمهور وابسته به نهادهای مختلف که از دولت پول میگیرند و علیه دولت مینویسند، مشاور عالی مقام معظم رهبری، سازمان تبلیغات اسلامی، شیوه پخش خبر در سیما و نهایتاً مخالفت با یک به اصطلاح خودی یعنی وزیر ارشاد و البته ۲۲ نفر دلال ناشناخته و بدخواهان بینالمللی.
جوان اضافه کرده: بههرحال ادبیات خاص رئیسجمهور برای مخاطب ناآشنا نیست، آنجا که در نقد نهادها و شخصیتها و خبرگزاریها به جای پاسخگویی در تحقیر آنان از جملاتی نظیر «بگذار هر چه میخواهند بگویند» استفاده کند، ولی در پایان از مهر و دوستی سخن بگوید و البته مثلاً درباره پیامک خبرگزاری مهر که در همان لحظه به دستش میرسد و آن را خلاف واقع میداند، بگوید سخت نمیگیریم، میگذریم.
منصور حقیقتپور نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در سرمقاله تهران امروز نوشته فرافکنی هیچگاه و در هیچ دورهای درست نبوده و نیست؛ اما گویا این بار رئیس جمهور بنا را بر این گذاشته تا این نوع ادبیات را در کشور نهادینه کند. ما به هیچ عنوان این نوع ادبیات را درست نمیدانیم از سوی دیگر ادب را از برخی بیدینها باید یاد گرفت که زمانی که اشتباه میکنند هرچند که کوچک باشد؛ اما از ملت خود عذرخواهی میکنند درحالی که دولت ما گویا از این ادبیات خوشش نمیآید و به جای معذرت خواهی از مردم مشکلات را بر گردن سایرین میاندازد.
نویسنده سپس پرسیده: آقای رئیس جمهور چرا ارز تا این حد افزایش پیدا کرد؟، چرا ثروت مردم به یکباره کاهش شدیدی یافت؟ آیا روزنامهها و خبرگزاریها مسئول چنین اتفاقاتی هستند یا مسئولان دولت خود شما؟ و یا افرادی که توانایی لازم در دولت را ندارند؟ ما معتقد هستیم که دولت باید شجاعت و رشادت داشته باشد تا به صراحت اعلام کند که کدام کار خود اشتباه بود و کدام به کمک و کار کارشناسی نیاز دارد. چه کسی میتواند در بازار و در کشور اخلال ایجاد کند؟
حوزه مسئولیت ها
خبرنگارجهان صنعت که در جلسه مصاحبه خبری رییس جمهور شرکت داشته از احمدینژاد پرسیده منتقدان بر این اعتقادند که برخی حرفها در حیطه اختیارات یا شئونات رییسجمهور نیست. آخرین آن هم ایجاد رابطه با آمریکا در سفر به نیویورک است، این نقدها به قدری جدی است که حتی مشاور ویژه مقام معظم رهبری در حوزه بینالملل هم آن را مورد توجه قرار داد و در این خصوص اعلام کرد که قرار نیست با آمریکا رابطهای برقرار شود. آیا رییسجمهور حیطه وظایف و اختیاراتش را نمیشناسد و اگر میشناسد پس چرا چنین رفتار میکند یا در صورتی که معتقدید رفتار رییسجمهور صحیح است به چه دلیل به آن تذکر داده میشود.
به نوشته این روزنامه: احمدینژاد اما در پاسخ به این سوال خیلی مفید و مختصر پاسخ داد که من چنین باوری ندارم اصلا چرا این سوال را از من میپرسید از کسانی پرسش خود را بپرسید که چنین ادعا میکنند.
حماس در دامن اردوغان، نفر بعدی کیست؟
حسن هانیزاده در سرمقاله تهران امروز نوشته سخنرانی اخیر خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس در چهارمین کنگره حزب توسعه وعدالت ترکیه که در آن از رجب طیب اردوغان نخست وزیر این کشور به عنوان رهبرمدرن جهان اسلام یاد کرده بود، شگفتی ناظران سیاسی منطقه را به همراه داشت.
به نظر این کارشناس مسائل سیاسی صرفنظر از اینکه سخنرانی رئیس دفتر سیاسی حماس صرفا جنبه تعارف سیاسی داشته یا اینکه حماس اساسا در پی خلق یک «المعتصم» جدید برای ملت فلسطین است اما به اعتقاد همه ناظران منصف جهان اسلام اساسا مسئله فلسطین همواره در طول ۳ دهه گذشته مدیون تفکرات رهبر انقلاب ایران و ارزشهای والای این انقلاب بوده است.
نویسنده در این مقاله تاکید کرده اگر چه برخی دیکتاتورهای عرب و متفکران دروغین جهان عرب این شعارها راناشی از نیاز ایران به بازی با مسئله فلسطین تلقی میکردند اما این سوال مطرح میشود که قضیه فلسطین چه سودی برای ملت ایران به همراه داشت؟ اما ظاهرا برخی از رهبران فلسطینی مصلحت ملت خود را به خوبی نمیدانند.
حسن فاتحی در سرمقاله ابتکار در همین مورد نوشته زمانیکه به سیاست مدیریتی داخلی نقد مینویسیم که بجای هزینه برای دیگران مشکلات کلان داخلی را دریابید واگرهم میخواهید هزینه کنید،لااقل کاری کنید که که کاسه داغتر از آش نشویم،متاسفانه باچشمان بسته منتقدان را مستحق برچسبهای غیراخلاقی مینمایند تا حرف ومنطق درستی شنیده نشود.
به نوشته این مقاله یکی ازشخصیتهای که ایران بسیار برایش هزینه کرد خالد مشعل بود که ازجانب حماس سخن میگوید ونمایندگی میکند. وقتی حوادث سوریه درراستای خیزشهای مردمی منطقه شکل گرفت، همین خالد مشعل بلافاصله صف خودرا از نظام حاکم سوریه جدا کرد ودرنهایت حتی دربرابر نظام حاکم سوریه ایستاد.
نویسنده سرمقاله ابتکار روزی را در نظر آورده که دوستان لبنانی ایران هم منافعشان ایجاب کند که موضعی شبیه خالد مشعل بگیرند و نوشته هرچند قبول چنین فرضیه وتحلیلی سخت است ولی درعالم سیاست امروزی،هیچ رویدادی خارج از تصور نیست.
نشر بیمار در حال احتضار
دیبا داودی در یادداشتی دراعتماد نوشته وضعیت نشر در ایران به معنی واقعی کلمه معیوب و بیمار است. تیراژ کتابهای چاپشده در کشور چند دهم میانگین جهانی که نه حتی منطقهیی هم نیست، قیمت کتاب به فراخور جایگاه نداشتهاش در میان اقشار گوناگون جامعه آنقدر اندک است که اغلب درصد تعلق گرفته به مولفان یا مترجمان کفاف حتی ماهی از زندگی روزمرهشان را نمیدهد.
نویسنده این مقاله چند علت برای بیماری نشر ذکر می کند. یکی این که قیمت کاغذ ظرف شش ماهه اول امسال تقریبا هفت برابر شده و همین یک دلیل کافی است تا ناشران ورشکسته، نویسندگان و مترجمان بیکار و بازار نشر سرشکستهتر از همیشه باشد. دوم این که انتظار مولفان و مترجمان برای بازگشت به کارشان را پایانی نیست، گرچه گویی این پایان حادث شده است؛ از آنجایی که این روزها شاهد گران و گزافتر شدن قیمت تمامشده کتاب هستیم.
نویسنده اعتماد سرانجام نومیدانه پرسیده آیا این شرایط نابسامان را پایانی نیست؟ آیا این خانه از پایبست ویران شده را کسی به فکر مرمت هست؟ آیا ساکنان شریف این خانه را کسی پاسخگوست؟ آیا دغدغه فرهنگ از حد شعار فراتر نخواهد رفت؟ همین امروز هم دیر شده و وعده فردا و فرداها تنها زمان میکشد و جان میفرساید. بدنه نحیف کتاب، نشر و فرهنگ همین حالا نیازمند تدبیری درست، دقیق و عاجل است.
خودکشی از ترس اخراج از مدرسه
مغرب در تیتر اول خود خبر از خودکشی دانش آموزی از ترس اخراج از مدرسه داده است.
به نوشته این روزنامه در کبودرآهنگ همدان، سالار دانش آموز هفده ساله که روز قبل شیطانی کرده بود و مدیر مدرسه تهدید کرده بود که از وی شکایت خواهد کرد تا اخراج شود، از بیم انجام این تهدید خود را کشت.
مغرب در یادداشتی به همین مناسبت نوشته هیچ کس آمار دقیقی از تعداد دانش آموزانی ندارد که سالانه دست به خودکشی می زنند. یعنی جائی نیست که این آمار را ثبت کند گویی چندان اهمیتی ندارد اما خبرهای غیررسمی حاکی است که تعداد دانش آموزانی که در یک سال خودکشی می کنند بالای سیصد نفر است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید