چاره جویی یا نوشدارو بعد از مرگ سهراب!
همزمان با انتشار اعلامیه های هشدار آمیز جامعه روحانیون مبارز و مجمع مدرسین طلبه خانه قم، در روز های گذشته، جمعی از " سابقون" و پایوران نظام از خاتمی و روحانی تا ناطق نوری و علی لاریجانی با شعار نجات جمهوریت نظام، گرد هم آمدند. ویژگی این جمع، از جمله آن است که جملگی در تمام دوران ج.ا. از بازیکنان اصلی لیگ1و لیگ برتر نظام و سرقفلی داران دکان و سفره انقلاب بوده اند. برخی "آبی" و شماری "سرخ" بازی کرده اند، اما اینک یک ضرورت و یک نگرانی مشترک وادارشان کرده که شعار مردم را پذیرفته، قبول کنند که " دیگه تمومه ماجرا!" و لازم است که برای نجات سفره مشترک انقلاب، " سرخابی" بپوشند.
همه این پایوران، پیش از انقلاب، یا در شمار روضه خوان ها و به قول آن هنرپیشه فیلم مارمولک "آخوند دو زاری" بودند و یا افرادی معمولی که اگر انقلاب آنها را به بالا پرتاپ نمی کرد، حالا- اگر شانس می اوردند- به عنوان کارمند اداره فرهنگ فلان شهرستان بازنشسته شده بودند. انقلاب گرچه بر خلاف وعده های رهبر خدعه گر آن، کوخ نشینان را به مقام انسانیت نرساند و آب و برق و اتوبوس را برایشان مجانی نکرد، اما این آقایان را از تیمچه های بازار برکشید و به مقام سروری رساند. حالا آنها نگران هستند و حق دارند که نگران باشند. انقلاب فاسدی که در بهمن 57 به پیروزی رسید، در مسیر تبدیل شدن از فاسد به افسد، به قول صایب سعید پیوندی ، فرمانش را به سران مافیایی سپرد که در لباس "اسلام گرایان حرفه ای" طبقه جدیدی شده اند. آنها آنچنان نیرومند هستند که حسین شریعتمداری به عنوان یک روزی نامه نویس جلنبر و مواجب بگیر آنها و دیگران، می تواند نفس رهبر نظام را در سینه خفه کند. طبقه-مافیای " اسلام گرایان حرفه ای" مثل یک غده سرطانی همه پیکره نظام را تسخیر کرده است و اینک به مثابه آخرین قدم، قصد دارد همه سابقون نظام را هم با تیپا از سر سفره انقلاب بلند کند.
به نظر می رسد که برای نجات خوان نعمت و آقایی حضرات، تحت نام خر رنگ کن " نجات جمهوریت نظام" بسیار دیر شده باشد. جمهوریت نداشته نظام در همان 22 بهمن درپیش پای ولایت فقیه ذبح شده بود و این کاریکاتور فرتوت نه سقفی بر سر آنهاست و نه سایه ای بر سفره انقلاب شان!
این برآمد اما، گرچه سهراب بر زمین افتاده را درمانی نیست، اما نشانه روشن و برجسته ای است: میان مردمی که ماجرای اصلاح طلب- اصول گرا را تمام شده اعلام کرده اند، وصلت اصولگرا و اصلاح طلب تکرار کمیک تراژدی بهمن است . جایی برای نشستن میان صندلی مردمی که راه شان را از نظام جدا کرده اند و طبقه- مافیای " اسلام گرایان حرفه ای" نمانده است و کلاه " نجات جمهوریت نظام" برای سر مردم بیش از اندازه تنگ است.آقایان حق دارند که نگران سرانجام نظام باشند، اما خودکرده را تدبیر نیست. آنکه شناسنامه نظام و معمار این راه بود، در استخر فرح به پایان خط امام رسید. آقایان! بن بست را باور کنید و پیاده شوید!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید