تهدید های اسراییل، این بار ظاهراً جدی و همراه با تدارکات است
مذاکرات پنجِ منها و به علاوهٔ یک، یا پنجِ به علاوه و منهای یک، با ج.ا چه به نتیجه برسد، و چه به نتیجه نرسد، نخواهد توانست مانع اقدامات متفاوت با پیش اسراییل علیه مراکز اتمی ایران شود.
حتی می توان احتمال داد که به نتیجهٔ ملموس رسیدن این مذاکرات، اسراییل را در یکسره کردن تکلیف خود با تأسیسات اتمی ایران، مصمم تر خواهد کرد.
و البته آنچه به نظر می رسد این است که حداکثر نتیجهیی که احیاناً از مذاکرات فعلی که علی الحساب متوقف هم شده است حاصل شود، تعویق بعضی از اقدامات تنبیهی علیه ج.ا خواهد بود، همراه با کمی وعده و وعید.
مگر آن که نرمش این دفعهیی ج.ا خیلی قهرمانانه تر از نرمش آن دفعهیی باشد. که آن هم معلوم نیست که در کدام دور از مذاکرات، اتفاق خواهد افتاد، اگر اتفاق بیافتد.
و اگر دور دیگری در کار باشد.
بودجهٔ روی کاغذ سر هم بندی شدهٔ دولت رییسی برای سال آینده، حاکی از محاسباتِ مبتنی بر عادی شدن نسبی شرایط تعامل اقتصادی با طرف های خارجی است که حتی در مورد چین و روسیه هم تا حدود قابل توجهی به آنچه «احیای برجام» نامیده می شود بستگی دارد.
مشکل اما این است که احیای مردگان کار سادهیی نیست.
بعد از حذف «اعتدال گرایان» از قدرت، که خودشان بعد از حذف «اصلاح طلبان» از قدرت بود که توانسته بودند در سایهٔ دیوار «دولت پنهان»، بساط خنزر پنزری دولت آشکار خودشان را پهن کنند، خیلی ها فکر می کردند ـ و بعضی از آن خیلی ها هنوز هم اینطور فکر می کنند ـ که تصمیمگیری در ج.ا دیگر آسان شده است.
ولی چنین نیست. همچنان که چنین نبوده است.
و همچنان که چنین نخواهد بود.
خامنه ای، که جای خود دارد، حتی خمینی هم ـ در ابعادی کلاً متفاوت ـ مجبور به رعایت توازن قوا بود.
از خمینی به بعد، سال هاست که نه در یکپارچگی و هماهنگی و تصمیمگیری متمرکز، بلکه در کشاکش و توازن قوای ناپایدار اجزای تشکیل دهندهٔ ج.ا است که سرنوشت مقطعی هر موضوعی تعیین می شود.
منافع هنگفتی با یکپارچه شدن ج.ا به خطر خواهند افتاد یا از میان خواهند رفت، و منافع هنگفتی با یکپارچه نشدن ج.ا و ممانعت از تمرکز تصمیمگیری ها، زاده خواهند شد و یا رشد خواهند کرد.
و ج.ا چیزی جز جمع غیر ریاضی منافع هنگفتِ متضاد نیست!
ــــــــــــــــــــ
در محاسبات سود و زیانِ در هم کوبیدن تأسیسات اتمی ایران، اسراییل عواملی چند را در نظر می گرفت و می گیرد، که تعدادی از آن ها که قبلاً خطر هایی جدی حساب می شدند دیگر خیلی جدی نیستند و می توانند کنار گذاشته شوند.
نگرانی بابت «پاسخ غیر منتظرهٔ» ج.ا، در شرایطی که بالا و پایین و زیر و روی توان نظامی ج.ا برای اسراییل روشن است، اهمیت قابل ملاحظه یی ندارد، و آنچه می مانَد، نگرانی بابت «پاسخ منتظره» است.
پاسخ منتظره ج.ا هم، دو نوع می تواند باشد:
ـ پاسخ سیاسی
ـ و پاسخ نظامی
پاسخ سیاسی ج.ا، کم و بیش از جنس همان مشت های محکم حواله شده به اینجا و آنجای دنیاست توسط امام جمعه های مفلوک تکیه زده بر تفنگی که مثل شمشیر و نیزه در گذشته های دور، جزیی از تشریفات و الزامات شرعی ایراد خطبه های نماز جمعه است، به علاوهٔ قطعنامه هایی وتو شونده در سازمان ملل.
پاسخ نظامی ج.ا به اسراییل، طبعاً درگیری و جنگ کلاسیک که ج.ا مطلقاً نه جرأت ورود به آن را دارد، و نه توان و نه امکانات آن را، نخواهد بود.
حتی پاسخ، از طریق حملات هوایی ناموفق هم برای ج.ا ممکن نیست.
ــــــــــــــــــــ
پاسخ نظامی ج.ا، اگر مستقیم باشد می تواند عمدتاً در حملات موشکی از خاک ایران خلاصه شود که ظاهراً عملی به نظر می رسد، اما تا چه اندازه موفق یا ناموفق خواهد بود را من و شما نمی دانیم.
شاید باید این را از آن «ویروس دوقطبی» بپرسیم که در کروناسنج فوق مدرن اختراعی جان بر کفان سپاه جاسازی شده است تا به هنگام مشاهدهٔ همنوع خودش در چند متری، به طرف او بچرخد و شروع به احوالپرسی و چاق سلامتی با او کند، و عقربهٔ دستگاه تغییر جهت دهد و فرمانده عملیات به این ترتیب از وجود کوید ۱۹ در بدن فرد مظنون مطلع شود.
برای یافتن پاسخ، همچنین می توانیم به تماشای مانور های نظامی ج.ا برویم به شرطی که مواظب باشیم که موشکی، گلولهیی، توپی، چیزی، برگشت نخورد و ناکام و پاسخ نگرفته به درجهٔ رفیع شهادت نائل نشویم.
پاسخ نظامی غیر مستقیم دادن ج.ا به اسراییل اما، دیگر امروز ـ که با دیروز فرق دارد ـ بر خلاف گذشته ها قطعاً کار آسانی نیست.
بسیاری از نیرو هایی که حاضر بودند که به ازای پول و سلاح، به نیابت از ج.ا عمل کنند، یا از میان رفته اند یا ضعیف شده اند، یا گرفتار درگیری های درونی با یکدیگرند، یا دست و بالشان بسته است، یا برایشان صرف نمی کند که خود را وارد معرکهیی آنچنانی کنند.
و تازه، اگر هم وارد معرکه شوند، کار زیادی از آن ها علیه اسراییل بر نخواهد آمد.
بر خلاف تصور رایج، مهم ترین متحد منطقهیی ج.ا، یعنی حزب الله لبنان گرچه به کمک های بی دریغ ج.ا نیاز مبرم دارد، و رهبرش هم خود را پیرو خامنه ای معرفی می کند، از آنجا که یک نیروی بومی لبنانی است که ادامهٔ حیاتش در گرو بقای لبنان، و در گرو حضور سیاسی قدرتمند کنونی خودش در حاکمیت و در سیاست لبنان است، خود را فدای ج.ا نخواهد کرد، و به اقدامی که منجر به جنگ لبنان و اسراییل شود دست نخواهد زد.
چنان جنگی، نه فقط به لحاظ ضربات غیر قابل جبرانی که به لبنان می زند، بلکه به دلیل بی اعتبار کردن و منزوی کردن حزب الله در صحنهٔ سیاست لبنان، جز پایان اقتدار این جریانِ در حال حاضر به خوبی تثبیت شده نخواهد بود .
ورود حزب الله به جنگ در سوریه هم نه به منظور کمک رسانی به ج.ا یا بشار اسد، بلکه به منظور ممانعت از کشیده شدن جنگ به داخل خاک لبنان بوده است و اجتناب از تبعاتی که شکست بشار اسد در سوریه برای حزب الله در لبنان می توانست داشته باشد.
به تعبیری دیگر، آن که در این میان برای بقای خود مجبور به باج دادن و به تنظیم خود با آن دیگری است، ج.ا به فلاکت افتادهٔ امروز ایران است، نه حزب الله لبنان.
بقیهٔ نیرو های مرتبط با ج.ا در منطقه هم کاری که کار باشد از دستشان بر نمی آید اگر چه بخواهند.
و اما این که بخواهند یا نخواهند، و این که اصلاً تا چه اندازه از ج.ا حرف شنوی داشته باشند یا نداشته باشند هم خودش جای بحث دارد.
سال ها پیش، توازن قوا در منطقهٔ خاورمیانهٔ بزرگ، و جغرافیای سیاسی منطقه، و فرهنگ غالب در منطقه، و فضای اطراف ایران، و عوامل دیگر، به گونه یی بود که کارشناسان معتبر و اسم و رسم دار و با تجربه، کشیده شدن جنگ احتمالی اسراییل و ایران به سراسر منطقه را تقریباً قطعی می دانستند و حتی یکی از آن ها در سال ۲۰۰۷ میلادی (که در همان زمان، خلاصهٔ تحلیلش به همین قلم ترجمه و منتشر شد) از درگرفتن جنگ اتمییی در سراسر منطقه با احتمال شانزده تا بیست و هشت میلیون کشته فقط در یک طرف جنگ سخن می گفت.
حالا ولی دیگر خیلی چیز ها عوض شده اند.
از جمله بنا به دلایلی که به شمه یی از آن ها در بالا اشاره شده است.
ــــــــــــــــــــ
کسانی که ساده دلانه امید بسته اند که اسراییل، نه فقط مراکز اتمی، بلکه مراکز قدرت ج.ا را ـ بدایتاً و به قصد کمک به مردم ایران ـ هدف قرار دهد و آن ها را از دست ملایان مثلاً نجات بخشد، شاید امروز به ابعاد فاجعهٔ اتمی احتمالی دستپخت مشترک ج.ا و اسراییل چندان توجهی نداشته باشند، و این امید واهی حتی سمپاتی هایی هم نسبت به عملیات اسراییل در ایران، در آن ها به وجود آورده باشد.
اما واقعیت بیداری، کاری به خواب های خوش و ناخوش ندارد و پایانی بر هر کابوس و بر هر رؤیاست.
اسراییل، یک ج.ا ناتوان و ضعیف و درمانده که تا کنون هرچه کرده است در خدمت اسراییل و سیاست های آن بوده است را بر یک حکومت ملی و مردمی و مستقل و آزاد و پر توانِ برآمده از دل توده ها که پتانسیل آن را دارد که ایران یکپارچهٔ بزرگ فردا را به قدرتی تبدیل کند که بی آن که با کسی سر جنگ و نزاع داشته باشد حرف اول و آخر را در منطقه بزند، ترجیح می دهد.
حتی حرف و حدیث هایی ـ که چندان هم حرف و حدیث نیستند ـ در مورد نقش اسراییل در پروسهٔ پیچیده و پر ابهام سقوط نظام پیشین که افزایش اقتدار نظامی و سیاسیاش اسراییل را نگران موقعیت خود در منطقه کرده بود وجود دارد که تشخیص درستی یا نادرستی آن البته زمان می طلبد.
دولت های راست و چپ اسراییل نشان داده اند که بر خلاف بسیاری از مردمان کشور خود، و برخلاف میلیون ها یهودی صلح طلب سراسر جهان، جان غیر اسراییلیان منطقه، کوچکترین ارزشی برایشان ندارد و می شود صدتا صدتایشان را به این بهانه و آن بهانه کشت و خانه و کاشانه و جانپناه بازماندگانشان را روی سر آن ها خراب کرد و چیزی هم طلبکار در آمد و وعدهٔ تکرار داد.
«تنبیه جمعی» به سیاق رسم و رسوم قبایلی نیز تا کنون جزء تاکتیک های جنگی رسمی و حتی عادات روزمرهٔ دولت های راست و چپ اسراییل بوده است.
اگر اسراییل به طور جدی به تأسیسات اتمی ایران که غالباً در مجاورت مردمان عادی محلات و شهر ها بنا شده اند حملهٔ هوایی یا موشکی منهدم کننده کند، فاجعهٔ اتمی وحشتناکی رخ خواهد داد که لحاظ کردن ابعاد آن ـ منطقاً ـ باید یک دغدغهٔ بازدارنده برای اسراییل باشد.
نه به دلایل انسانی ـ که هیچ وقت مورد توجه دولتمردان اسراییل نبوده است و نیست ـ بلکه به دلیل عواقبی که برای اسراییل خواهد داشت.
به دلایل گوناگون، و مخصوصاً به دلیل تظاهر ج.ا در مقام دشمن شمارهٔ یک مردم ایران به دفاع از فلسطینیان و دوستی با آنان، و به دلیل عربده کشی های شبانه روزی و دشمنی صوری ج.ا با اسراییل، ایران تنها کشور مسلمان منطقه است که تعداد زیادی از مردمان آن، به مرور زمان، و با تازه شدن نسل ها ـ بر مبنای قوانیین جاذبه و دافعه ـ از حساسیت های متداول مردمان کشور های مسلمان منطقه نسبت به اسراییل فاصله گرفته اند.
و نیزدر میان آن ها کم نیستند کسانی که اسراییل را دوست خود و کشور خود تلقی می کنند.
آن فاجعهٔ اتمی محتمل، که تا دهه ها و دهه ها و نسل ها و نسل ها اثراتش باقی خواهد ماند، اما به راحتی می تواند این معادله را از بن و بنیان دیگرگون کند.
اسراییل، ظاهراً این بار در تصمیمش به یکسره کردن کار خود با فعالیت های اتمی ج.ا، جدی تر از همیشه است.
فقط باید دید که چه چیز ها را در محاسباتش در نظر خواهد داشت یا نخواهد داشت، و از چه ابزار هایی برای اجرای تصمیم خود استفاده خواهد کرد.
این ابزار ها، قطعاً از نوع برجام و مذاکره و دیپلوماسی و این قبیل چیز ها نخواهند بود.
۲۷ آذر ۱۴۰۰
ققنوس ـ سیاست انسانگرا
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید