پیشوا و یک اتفاق ساده!
خانم آذر منصوری در کنگره حزب اتحاد ملت، مهم ترین حزب اصلاح طلب کشور، به عنوان نخستین زن به دبیرکلی حزب بر گزیده شد. او در سخنرانی خود فراموش نکرد که از اهمیت نقش آقای خاتمی در جریان و جبهه اصلاحات یاد و تقدیر بکند و این یعنی آقای خاتمی کماکان از نگاه این حزب " قطب" و پیشوای اصلاحات است و باید از او انتظاراتی در این حد و اندازه داشت.
آقای خاتمی هم در پیام خود به کنگره، بار ها از ضرورت رفتن به میان مردم، گفتگو با آنها، شناخت درد ها و مشکلاتشان و.... داد سخن داد و این تصور را دامن زد که پیشوای اصلاحات می خواهد سرمشقی برای پیروانش باشد و به دردهای مردم و رنج هائی که مردم از بی قانونی و ستم می برند، توجه کرده و در عمل نسبت به آنچه در پیام خود مورد تاکید قرار داد، پایبندی نشان بدهد.
چند روز بعد از پیام خاتمی، در رباط کریم تهران - بیخ گوش ایشان- یک " اتفاق ساده" افتاد: یک تیم موتور سوار، گوهر عشقی، مادر پیر ستار بهشتی را مورد حمله قرار داد و خانم عشقی را مجروح و بیهوش در خیابان رها کرد و گریخت. خانم عشقی یک مادر مسلمان و محجبه است و این اتفاق زمانی افتاد که او به رسم معمولش، رهسپار گورستان رباط کریم و زیارت گور فرزند شهیدش بود. ستار بهشتی را پلیس فتای نظام زیر شکنجه کشت و این امر مسلمی است که حتی حکومت هم منکر آن نیست.
آقای خاتمی که در همین پیام هم از علی ابن ابی طالب، امام اول شیعیان به بزرگی یاد کرد، مثل بقیه اصلاح طلبان، اغلب از داستان کندن خلخال از پای زن یهودی و بر افروختگی امام شان به مثابه نشانه حساسیت در مقابل ظلم با افتخار یاد می کنند و خود را پیرو آن امام و " ظلم ستیز" می دانند. می توان فرض کرد که آقای خاتمی در اجرای رهنمود های خود، روزی تصمیم بگیرد که به میان مردم برود. برای شروع از رباط کریم و گورستان شهر شروع کند . اگر در آنجا مردم ازاو بپرسند که آیا جان گوهر عشقی از خلخال پای زن یهودی کم ارزش تر است؟ و اگر نیست، چرا ایشان در مقابل این حد از ظلم سکوت می کنند، جواب پیشوا چه خواهد بود؟ خاتمی زمانی در سوگ اسدالله لاجوردی- جلاد اوین- زبان به ستایش گشود و او را سرباز اسلام نامید و پیام به کنگره قبلی حزب اتحاد ملت را هم با ستایش افراطی از قاسم سلیمانی آغاز کرده بود. آیا مردمی که آقای خاتمی دم از ضرورت گفتگو با آنها می زند، حق ندارند میان این سکوت و آن ستایش ها پیوند برقرار کنند و ادعای نقد گذشته او را جدی نگیرند؟
آقای خاتمی! یا دست از ادعای پیشوائی اصلاحات و ارسال پیام های آنچنانی بردارید و یا در عادی سازی جنایت با سکوت جهنمی خود مشارکت نکنید. لت و کوب کردن یک مادر سالخورده و داغدار در روز روشن، شاید برای شما یک اتفاق ساده باشد، اما اگر غبار از عینک خود بزدائید، یک نشانه بزرگ را می بینید. نشانه عبور نظام از آخرین خط قرمز ها! راستی آقای خاتمی! اگر این بلا را " منافقین" بر سر مادر سردار سلیمانی شما آورده بودند، باز هم از کنار این اتفاق ساده می گذشتید؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید