در حالی که بایدن پس از ورود به کاج سفید، در شطرنج تاریخی با چین، مهره چینی با استراتژی "رقابت فعال" را آغاز کرده و هنوز دست به حرکت تاکتیکی مهمی نزده، چین وزیر خارجه اش را به منطقه فرستاده تا پس از دیدار از ترکیه و عربستان راهی تهران بشود و بنا به گزارشات طرف های ایرانی، قرار داد راهبری 25 ساله را امضا کند.
گرچه همه مفاد این قرار داد افشا نشده اند، اما در همان حدی که به بیرون درز کرده - یا نشت داده شده- می توان بدون خطا، آنرا قباله تبدیل ایران به حیات خلوت و عمق استراتژیک چین در منطقه دانست. خامنه ای می خواهد با بستن این قرارداد پای حضور وسیع و همه جانبه و بوپژه حضور نظامی چین در ایران را باز کند تا غرب و بوپژه دولت بایدن را در موقعیت انتخاب قرار بدهد : یا پذیرش جمهوری اسلامی همانگونه که هست و لغو کامل تحریم ها و یا قبول پیروزی چین و قطعی شدن دست بالای اژدهای زرد در معادلات خاورمیانه و قبول شکست استراتژی رقابت فعال پیش از آغاز تحقق آن! ظاهرا بازی هوشمندانه ایست، اگر چینی ها ساده و خطی بازی کنند و آمریکا را هم چوب الف فرض کنیم! چینی ها در زمان ترامپ، قرارداد پیشنهادی جمهوری اسلامی را با سردی و بی اعتنائی پس زدند، چون بالا بردن سطح تنش با ترامپ دیوانه را به مصلحت نمی دیدند. اینک آنها با استراتژی دیگری در کاخ سفید روبرو هستند و بر اساس شناخت از آن و آنگونه که بایدن اعلام کرده است، حالا گام اول را در " رقابت فعال " در خاور میانه بر می دارند تا نشان بدهند که برنده و بازنده این استراتژی کدام طرف ها خواهند بود.
طبعا مسافرت به آنکارا و ریاض، پیش از سفر به تهران می تواند برای اطمینان دادن به دو رقیب بزرگ منطقه ای ایران صورت گرفته باشد، که قرار داد راهبری با ج.ا. به مناسبات خوب پکن با آنها لطمه ای نخواهد زد و چین موازنه فعلی میان قدرت های منطقه ای را به هم نخواهد ریخت. احتمالا چینی ها موفق شده اند که از عربستان و ترکیه با دست خالی بر نگردند و حالا اگر واقعا قرار داد را امضا کنند، شاهد برخورد تند آنها نخواهند بود و آنها به عنوان بازیگران فعال تیم بایدن در مقابل چین وارد میدان نخواهند شد.
دولت دموکرات ها در آمریکا، به هیچ وجه به یک برد آسان چینی ها تن نخواهد داد و چه بسا که رفتارش را با ایران، چین و یا هر دو، بطور رادیکال تغییر بدهد تا چینی ها را از فکر خوردن مهره ای به نام ایران منصرف نموده، خامنه ای را هم از کشاندن پای بزرگان به یک درگیری سنگین منطقه ای پشیمان کند.
بازیگران چینی بسیار هوشمندانه بازی می کنند و در آمریکا هم از شاه دیوانه خبری نیست و کلاسیک ها فرمان سیاست را در دست دارند. اما در هر حال خامنه ای برای حفظ نظامش، ایران را سپر بلا کرده است. چه ما به حیاط خلوت چین بدل بشویم و چه آمریکا چینی ها را از بازی با این مهره منصرف کنند و با احیای "محاصره اوبامائی" ، همچنان گلوی اقتصاد خسته و فرسوده ایران را بفشارند، آنکه زیر چرخ ماجراجویی و میهن فروشی خامنه ای و سرداران دزدش له می شود، ایران و ملت ایران است. خامنه ای مثل هر دیکتاتور خودشیفته دیگری، توان ارزیابی بازی غول ها را ندارد و بیهوده تصور می کند که می تواند چین و آمریکا را بازی بدهد و برنده از میدان بدر بیاید. او دارد شانس بزرگ ملت ایران را که با پیروزی دموکراتها در آمریکا پدید آمد، با بلوف های تو خالی می سوزاند. راه نجات ایران کاملا مشخص است : آمریکای بایدن قصد جان نظام خامنه ای را ندارد و آماده است با محدود کردن بلندپروازی های نظامی و اتمی فقها و تضمین امنیت متحدان خود، بویژه اسرائیل ، حضور فعال غرب در اقصاد و سیاست منطقه را تقویت کند. این سیاست که می تواند جزئی از استراتژی "رقابت فعال" هم باشد، هیچ مانعی برای مناسبات نرمال ایران با روسیه و چین فراهم نخواهد کرد و برعکس، شانسی تاریخی برای ایران فراهم می آورد تا با اتخاذ یک سیاست مبتنی بر موازنه مثبت، در امنیت، توسعه همه جانبه را پی بگیرد. متاسفانه درک قرون وسطائی و به شدت عقب مانده خامنه ای از سیاست و منافع کلان مافیای نظامی-روحانی حاکم، سیاستورزی ملی را در این نظام تعطیل کرده اند و مردم ایران برای نجات کشور هیچ چاره ای جز مانع زدائی واقعی و پایان دادن به ولایت مافیا ندارند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید