ای كسانی كه در طول تاريخ با دروغ فريب خورده ايد، با جنايت و نيرنگ و غارت و فساد ناچار شده اید دست به دستشان بدهيد، اکنون بعد از چند سال كه در حكومتی به نام امام زمان در دانشگاه تهران برایتان سخنرانی كردم، امروز برای دومين بار شما را فراخواندم تا واقعيتها را در میدان آزادی به شما بگويم....
من نيستم ولی هستم! هستم ولی در ذهن شما مردم كه خرد را گم كرده ايد و در بیخردی به دنبال من میگرديد.
نبودم را، اما با دروغ و زير سايهی هزاران نیرنگ پنهان كردند، آنچنان در ذهنها حكاكی شدم كه پس از مرگ مسيح، علمدار او شدم! دست به دست گشتم تا در حيلهی دام این نامسلمانهای به اصطلاح مسلمان شده گرفتار شدم... قرنها گذشت تا امروز كه به نام من چاه جمكران زدند و من در ذهن شما آنجا خوابيدهام تا فريبكاران نابكار جيب شما نابخردان را خالی و به نام من كاخها بسازند و ثروتها اندوخته كنند...
همهمهای در بين مردم درگرفت! در بعضی از نقطهها و گوشههای ميدان درگيری بوجود آمد...
امام زمان، چوبدستی خود را بلند كرد و فرياد زد:
ای كسانيكه... (باصدای امام زمان، مردم ساكت شدند)
….ای كسانيكه در اين چهل سال فريب خورده ايد، اگر در سخنرانی قبلی خودم در دانشگاه تهران با زبان طنز با شما سخن گفتم، امروز زبانم از حقيقت تلخ است! از امروز بايد خرد را جايگزين من كنيد و مرا از ريشه از زندگی خود بيرون كنيد! درب چاه جمكران، اين دكان دروغ و فريب را برای هميشه ببنديد... امروز، روز افشاگريهای دروغ است و دروغ بايد رسوا شود تا شما مردم به خرد و دانایی برسيد!
امروز زمانی است كه بايد به شما نويد بدهم كه اضمحلال نهاد روحانيت قطعی است، شما در طول اين چهل سال شاهد بوديد كه چطور و چگونه با نام من تسمه از گردهی شما مردم نجيب و زحمتكش كشيدند، برای همين است که من امروز آمدهام و شما را در اينجا جمع كردهام كه واقعيت را برايتان تعريف كنم.
امروز شما مردم ايران حامل بزرگترين رنسانس در تاريخ كشورتان هستيد، رنسانس در ايران يعنی نفی كامل عقب ماندگی، یعنی نفی قشر روحانيت، يعنی رستاخيز ملی شما مردم برای جمع كردن بساط ضحاكان زمان. باور كنيد اين رجزخوانی روحانیت و حاکمان امروز، از سر استيصال و درماندگی است! امروز روز مهمی برای تاريخ اين مملكت است زیرا که جامعهی ايران در اعتراضات خود و جنبشهای دانشجویی و مردمی در طی اين چهل سال به جهانيان ثابت كرد كه روند جنبش اجتماعی و سياسی قابليت طرد كامل بساط حوزهی علمیه و روحانيت را دارد...
همهمهای در بين مردم شروع شد كه نشان از شوق و هيجان داشت كه يكباره همه شروع كردند به كف زدند و سوت كشيدن و هورا گفتن.....
....رنسانس امروز شما درس بزرگی برای جهان اسلام خواهد بود كه هرگز و هرگز اسلام را در سياست دخالت ندهند و روحانيت برای هميشه در اين سرزمين ريشه كن شود... از اين سپاه و نيروی اطلاعاتش اصلا وحشت نداشته باشيد كه وقتی بساط روحانيت فروبپاشد سپاه با دار و دستهاش آب میشوند.... اين حكومت ديگر نه قابل دوام است و نه رگ اصلاح شدن دارد، تمامي شاهرگهايش در همهی زمينهها زده شده است. من نمیخواهم وارد عرصهی ارقام بشوم كه جز بیآبرویی چيزی ندارد، فقط برای شما مردم كه زود همه چيز را فراموش میكنيد اعلام میكنم كه اين حكومت دانش شما، فرهنگ شما و تمامی دادههای علمی را حتی مهمتر از همه، جان انسانها را از بين برده است.
من به شما مردم ايران اميد میدهم كه عمر اين نظام به سر رسيده، اعتقادات دروغينش هم رسوای جهان شده است. مردم بدانيد و خودتان را از چنگال اين توهماتی كه برایتان میسازند بيرون بياوريد، اينها با ایجاد توهم، شما را مغز شویی كردند... امروز كه من اينجا هستم شايد اخرين روز و آخرين نفسهای من باشد، ولی شما به هوش باشيد!
خدا كه شاهد و ناظر اين اجتماع بود، آمد در كنار امام زمان اشاره كرد سخنان خود را خلاصه كن که بايد برويم.... ولی امام زمان با حالتی كه رضايت از چهرهاش نمايان بود ادامه داد:
ای مردم (همه ساكت میشوند)... ای مردم، به فكر اسلام نباشيد، کتاب « قرآن» نشانگر فقر ایدئولوژیکی-فرهنگی-دینی در کشورهای اسلامی است. عمق فاجعهای که نسلهای بعد نیز گریبانگر آن خواهند بود: مغزشویی به سبک اسلامی.
امام زمان سكوت كرد، باز هم خودش را جابجا كرد و مردم همچنان به او خيره شدند، عصايش را بلند كرد و فرياد زد:
زندگی شرافتمند خود را از اين حكومت جنايتكار پس بگيريد، شرف خود را از اين بيشرفها كه چهل سال شما و اين سرزمين را غارت كردند پس بگيريد...
امام زمان باورمند بودن حرفهايش را در مردم با نگاهش ارزيابی میكرد، احساس كرد نفوذ كلامش در مردم اثر كرده است، در نتیجه فرياد کشید:
ای مردم، مملكت در سراشيبی سقوط است......
خاک سرزمینتان در اشغال بيگانگان قرار گرفته و جهانيان چشم به ثروت اين خاک دوختهاند، اگر امروز قيام نكنيد، فردا همين خاک دچار مخمصههای دهشتناكی خواهد شد... در انتظار ظهور من هرگز نباشيد من ظهوری نداشته و نخواهم داشت اين هم دروغ بزرگ تاريخ است كه روحانيان مذهبی برای فريب شما آفريدهاند تا جيب و سفره خود را پر كنند....
سپس امام زمان از بلندای عصايش فرود آمد، دستهايش را باز كرد و درازی دستهايش مردم را درگرفت و سر خم كرد و به چشمانشان نگاه كرد و آرام گفت:
فقط كافی است شما مردم متحد شوید، نفسهای روحانيت در ايران به شماره افتاده است، از بس تقيه كردند و دست به غارت و جنايت زدند، ديگر كسی به خزعبلاتشان توجه نمیكند... شما مردم، امروز به دنيا نشان داديد كه با بودن در كنار همديگر میتوانيد كوه دماوند را به حركت درآوريد...!
پس غيرت و شرف ايرانی خودتان را جمع كنيد و نگذاريد خون صدهاهزار ایرانی كه اجازه نداد دشمن پرچمش را در خاكتان افراشته كند، پایمال شود و امروز بايد شاهد همان دشمنی بود كه در سكوت شما وارد كشور شدند! من آخرين اخطار را به شما میدهم! دنبال مهملات اين حاکمیت روحانی نباشيد، مملكت را نجات بدهید و دست همهی اين غارتگران و دشمنان مردم را کوتاه کنید، بیاعتنا بودن شما موجب ويرانی و غارت اين خاك شد، غيرت و شرفتان را نمایان كنيد و ايران را نجات بدهید....
امام زمان همانطور كه پرواز میكرد، بالای سر مردم در مقابل چشمان حيرت زدهی آنها عصايش را تكان داد و آخرين كلامش را گفت: "ای مردم، بدانید و آگاه باشید که تاریخ فریاد دروغین زخم های بشر است! و شما فقط با اتحاد خود و خرد خود میتوانید این زخم ها را التیام ببخشید. همينطور كه فرياد اتحاد میزد، محو شد!
انبوه جمعیت به فکر فرو رفت و اندیشیدند که چگونه کیشِ شخصیت و آموزههای خطرناک دینی در کشورشان، بنیادهای فکری ضدانسانی و تمامی آنچه که نمیتواند به همزیستی مسالمتآمیز انسانها کمک کند به ذهن شان تزریق میگردد.
باشد که روزی بساط دین از عرصۀ عمومی برداشته شود!
ی. صفایی
11 آپریل 2020
لینک "اولین سخنرانی امام زمان":
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید