در خیابانهای خلوت شهری، سنبلهای خمیده و سر به زیر، راهی خانه هایی شدند که باید قرنطینه باشند. مردمانی پشت پنجره ها - لابد در جست و جوی بهار - به آسمان آبی خیره اند، مردمانی در بالکن های پیر و خسته درخود فرورفته، سیگارکشان با سرفه های خشک. پنجشنبه آخر سال بود اما کسی به فاتحه مادر و عزیزی نرفت، کرونا نگذاشت. روز پدر رسید و با روز مادر فرنگیان همزمان شد. فیلمی نشان داد که حاجی فیروزی دایره را به پر کمر بسته، داشت خریدهای عید خانمی را بر دوش می برد.
گالری ها بسته، مدرسه و دانشگاه ها تعطیل، نمایشخانه ها سوت و کور، سینماها تاریک، خیابان ها خلوت، کم کم مترو و اتوبوس هم کم مشتری می شوند، اما در بیشتر آپارتمان ها پیداست که چراغ هایی تا دیر وقت روشن است. این مردمانی که در چهارباغ اصفهان، حافظیه شیراز، میدان شهرداری رشت، شاه گلی تبریز، کوه سنگی مشهد شب ها، تنها و سردر گریبان می گذرند کدام گفته و شنیده، کدام شعر و آهنگ را در درون می خوانند.
اما سوی دیگر تصویر هنری، مردمانند که بیکار نمی مانند. آن یکی از هر زاویه شهر خود ترکمن صحرا عکس می گیرد. و گاه چه می کند این نورهای سرد و شاخه های نور دست گشوده بر آسمان در تاریکی جنگل. صدها نفرند هنری مردمانی که با ماسکی بر صورت دارند، فیلم های مستندی را می سازند که در سال های دیگر راهی جشنواره های معتبر جهانی خواهد شد، تا با نمونه های دیگری که از همه جهان می رسد، در رقابت شوند. شاعران هنوز مصیبت به اوج نرسیده در دفترهای خود بیت ها دارند حزین از سال کرونایی.
حق نشر عکسM.BImage captionنقاشی دیواری در تهران
سال از زبان اهل قلم
چگونه سالی باید می رفت، چه امیدوار سالی باید می رسید که اهل معنا پیام محمدعلی موحد ادیب و عرفان شناس و تاریخدان را برای دوست و آشنا بفرستد. پیامی که در آن مصحح مثنوی مولوی جهان را آبستن حوادث شگرف می بیند اما به تاکید می گوید: "روزگار بدی است. اما هرگز شک نکنید که در جنگ میان مرگ و زندگی، زندگی پیروز خواهد شد." و چگونه سالی است که اهل معنا آن را جلا می بخشند به دنبال موحد، مقصود فراستخواه، مهدی یزدانی خرم، هادی خانیکی، رضا میرکریمی، عبدالجبار کاکایی، پانته آ سیروس و علی میرفتاح و بسیاری از امید می نویسند.
هوشنگ اعلم مترجم و نویسنده نوشته: و حالا دوباره تقویم ورق خورده است، سالی رفته. سالی بد و تلخ و سالی دیگر در راه است. سالی که نمیدانیمش بس که به رو به رو فکر نمی کنیم. حتی احتمالات را هم نمی بینیم. فقط می دانیم سال نو می شود تا خورشید ۳۶۵ بار دیگر طلوع کند و سال نو شده کهنه شود.
پوریا سوری، سردبیر ماهنامه وزن دنیا در سرمقاله شماره آخر سال نوشت: امسال سال سختی بود. سال شکم های گرسنه و امیدهای نومید و دست های لرزان و کلید های شکسته و مشت های گره کرده و باز هم مشت های گره کرده و مشت های وا شده /کاسه شده و تن های بیجان و بغض های شکسته و قامت های شکسته و نمازهای شکسته و کورهای سرد و غم های آماس کرده برجانی هزار زخم که عجیب است با این همه باز هم نفس می کشیم و زیر لب می گوییم چه امید ماند؟
ثریا خلیق خیاوی شاعر جوان با عنوان لال سروده:
زنده لال و مرده لال و بغض لال و حرف لال
واقعیت مثل گنجشکی است، زیر برف لال
نمره هایم چند شد، گفتم . صدایی زرد گفت
فعل لال، امتحان لال و قلم در صرف، لال
نورها کورند، مجبورند، محصورند، آه
شهر لال و شیوه لال و فکرهای ژرف لال
میز صبحانه است و من شبنامه می خوانم چرا؟
صبح لال و میز لال و تکه های ظرف لال
گاه باید راز دل را زیر آب، آتش کشید
نغمه لال و نعره لال و آب لال و حرف لال
کیوان صمیمی در سرمقاله ایران فردا نوشت: حکومتیان چه بپذیرند و چه باز هم در انکار و پنهان کاری برآیند، این ویروس ( پنهانکاری) به تدریـج و طـی چهـار دهـه سـازه های ایـن عمـارت و امـارت را جویده و سـتونها و نظامات آن، عملا فروپاشـیده اسـت. فروپاشـی در ارکان و زیرمجموعه های متعددی به وضـوح احسـاس میشـود امـا به مـدد قـوه ی قهریه، سـقوط حادث نشده اسـت.
به نوشته این متفکر: هانا آرنت در کتاب خشـونت می نویسـد: "حکومتها اگر از ارتش و پلیس اسـتفاده نکننـد از بیـن میرونـد و اگـر هـم زیاد اسـتفاده کننـد، از بیـن می روند". زیـاده روی در بکارگیـری قـوه قهریـه نه تنهـا مانـع سـقوط نمی شـود بلکـه اسـتمرار ظلم هایی نظیر خشـونت و دروغ و تهدید و تحدید، نتیجه ای جز سـاقط شـدن نخواهد داشـت.
حق نشر عکسسال ۱۳۹۸/ BOZORGMEHR HOSSEINPOR
از سیل تا کرونا
بزرگمهر حسین پور نقاش و طراح برجسته در توضیح این تابلو نوشته: این تابلو را بر اساس تابلویی از " کاسپار" هنرمند بزرگ رمانتیسم کشیدهام که نامش " سرگردان بر فراز دریای مه" است. نام این اثر را نیز میگذارم : سرگردان بر فراز ایرانی پر از غم.
حسین پور در توضیح بیشتر افزوده: در این اثر به سیل لرستان( قلعهی فلکالافلاک به عنوان سمبل خرمآباد)، سیل شیراز و دروازه قرآن که ماشینها را آب برد، آلودگی هوای تهران،دختر آبی، حوادث آبان و بنزین، آتش سوزی جنگلهای گیلان، شلیک به هواپیمای هموطنانمان... و کرونا اشاره شده است.
آنالی اکبری قصه نویس در قصه کوتاهی با عنوان کابوس ضدعفونی شده، تصویر قرنطینه نشینی را آورده که به خانه برگشته است. قصه شماره نوروز کرگدن چنین تمام می شود:
گوش بودم و چشم. چهار سال بود که ندیده بودم کسی با لباس خالدار روی مبل بنشیند و از چیزهای واقعی حرف بزند. زن شبیه به مادربزرگی بود که روزی همه داشتیم؛ مادربزرگی که دیگر هیچ کدام از ما زنده ها نداشتیم.
حباب را از سر برداشتم. چهار سال بود که وحشت از مرگ به من اجازه این کار را نداده بود. چهار سال بود زندگی را از خودم گرفته بودم تا زنده بمانم. حباب را برداشتم و زن را سفت در آغوش گرفتم؛ سفت به اندازه همه سالهایی که دستهایم شانه های کسی را نفشرده بود. سفت به خاطر همه روزهایی که بدون گرمای انسانی گذشته بود. سفت به جبران همه لحظه هایی که در دنیای زنده ها مرده بودم.
پیرزن بی هیچ تعجبی آغوش را پاسخ داد و گفت: "چیزی تا عید نمونده. فردا میخوام با هرچی که تو خونه دارم آش بپزم. میمونی؟" میماندم، البته که میماندم. اگر قرار بود بمیرم، باید در خانه می مردم.
حافظ موسوی در شعری در شماره پایان سال ماهنامه وزن دنیا با عنوان با دریا سروده:
امروز اگر با دریا سخن گفتم
به درشتی سخن گفتم
و نومیدی و خشمم را
در ماسه ها فروریختم
امروز دریا با من سخن گفت
به درشتی سخن گفت
با دهان کف آلود
و توفان خشمش را
روانه ساحل کرد
اکنون، من، ساحل و دریا
خاموشیم
و افق خون آلود را می نگریم
و چون سخن بدین جا رسید. برخی نکته دانی کرده، در مقابل شکایت دیگران از قرنطینه خانگی و تنهایی آن، به یاد شاکیان آوردند که یک هنرمند هم ۹ سالی است که در قرنطینه است، در حقیقت چنان که سعید حجاریان هم نوشته قرنطینه همان حصرست. میرحسین موسوی که پیش از ورود به سیاست نقاش و معماری هنرمند بود، آخرین تصاویرش نشان می دهد که در حصر نیز با پشتکار در کار نقاشی است.
در روزهای هفته چه بسیار بودند که همزمان با ابراز نگرانی از وضعیت زندانیان سیاسی و حقوق بشری در زندان هایی که خطر ابتلا به کرونا در آن بالاست، خواستار پایان حصر غیرقانونی سران جنبش سبز هم شدند.
اما نه برای آنان، که برای همه کسانی که پرسیده بودند ۴۵ هزار زندان به مرخصی رفته در مقدم کرونا، چرا در بینشان نسرین ستوده، نرگس محمدی و نازنین زاغری دیده نشد.
حق نشر عکسپیمان معادی، نوید احمدزاده در جشنواره پراگImage captionپیمان معادی، نوید احمدزاده در جشنواره پراگ
زور کرونا به متری شش و نیم نرسید
در حالی که حوادث بزرگ جهانی مانند مسابقات فوتبال و گلف یا جشنواره های هنری و فستیوال های مد - مانند مد میلان که از معتبرترین گردهم آیی مدسازان جهان است - در اثر خطر کرونا تعطیل شدند و تعطیل هر کدام میلیون ها و گاه میلیاردها دلار به حرفه ها لطمه زد. متری شش و نیم فیلم پلیسی سعید روستایی در جشنواره پراگ به نمایندگی از سینمای ایران حضور دارد. این فیلم با بازی درخشان پیمان معادی و نوید محمدزاده در مقابل هم، در بخش سیاه جشنواره پذیرفته شده و در روزهای اول تا چهارم فروردین نمایش داده می شود.
جمهوری چک در جهت مقابله با کرونا از موفق ترین کشورهای اروپایی است و با همین جسارت برگزاری جشنواره پراگ تعطیل نشد. اما بسیاری از فیلم هایی که در ایران و در وسط فیلمبرداری یا نزدیک به پایان فیلمبرداری بودند، از کار باز ماندند. از آن جمله تولید «هیس پسرها گریه نمیکنند» است که کرونا آن را به تعویق انداخت.
خانم پوران درخشنده کارگردان این فیلم از درگیری همیشگی با سانسور و صدور مجوز با خبرنگاران سخن گفت و از جمله گفت دو سال عمر من برای پروانه ساخت فیلم هدر رفت.
از دیگر فیلم هایی که در این هفته از فیلمبرداری منع شد چپ، راست بود که رامبد جوان، پیمان قاسمخانی، سروش صحت و حامد محمدی چهار کارگردانی که در ساخت آثار کمدی سابقه دارند در این فیلم کنار یکدیگر قرار گرفتند.
فیلم سینمایی چپ، راست که پیش تولید و تولید آن در دی و بهمن امسال در سکوت کامل خبری پیش رفت، از جمله پروژه های سینمایی بود که در اولین ساعات اعلام شیوع ویروس کرونا از سمت ستاد ملی مقابله با کرونا، برای حفظ سلامت و ایمنی هنرمندان و عوامل پروژه که از سرمایه های اجتماعی کشور هستند، مجبور به توقف کار شد. در حالی است که گفته شد کمتر از یک هفته تا پایان فیلمبرداری فیلم باقیمانده بود.
حق نشر عکسSABANEWSImage captionتدفین هوشنگ ظریف
با ماسک در بدرقه ظریف
همه کسانی که هفته پیش در تشییع جنازه هوشنگ ظریف استاد و پیشکسوت تار در بهشت زهرا حاضر شدند تاکید داشتند که اگر کرونا نبود و قرنطینه نشینی بزرگ تر ها جمعیتی که ظریف را بدرقه کردند این همه کم نبودند.
کافی است یاد آریم که حسین علیزاده موسیقدان و نوازنده تار و سه تار در تشییع ظریف گفت او ما را عاشق هنر کرد. ظریف روزشنبه پیش به علت ایست قلبی درگذشت.
هنرمند دیگری که باز عده کمی وی را بدرقه کردند، خانم گلزار محمدی دبیر جشنواره بین المللی تئاتر عروسکی تهران بود که از سالیان پیش در حرفه عروسکی مشغول بود و بعد از مبارزه ای طولانی با سرطان صبح یکشنبه هستی را وداع گفت.
خبر مهم و خوش دنیای موسیقی در هفته ای که گذشت انتشار آلبوم خراسانیات بود. آلبومی از ترانه های خراسانی پرویز مشکاتیان با صدای محمدرضا شجریان که در سال های اوج همکاری آن دو در سال ۱۳۶۵ ضبط شده بود اما در سی و چند سال گذشته هرگز به بازار وارد نشد.
انتشار صدای خوش شجریان و نواز دلنشین سنتور مشکاتیان، بیش از همه یادگاری برای آوا مشکاتیان است که می بیند کار مشترک پدر و پدر او با استقبال روبرو شده است.
طرح هفته: کرونا
کار هادی حیدری. برداشتی از رنه مگریت
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید