در چند نوشته جملات سومری و ترکی را مورد بحث قرار دادیم و کم و بیش به گرامر زبان سومری نیز اشاره شد. شاید بد نباشد در این قسمت نگاه مختصری داشته باشیم به دستور زبان سومری.
عنوان کتاب جدید دستور زبان سومری را داریم، علاقمندان می توانند به آن رجوع کنند:
SUMERIAN GRAMMAR BY DIETZ OTTO EDZARD
اینجا تنها الفبای گرامر مطرح میشود و نه بیشتر. مطالب را من از منابع مختلف جمع آوری کرده ام که نگاه مختصری داشته باشیم به آنچه در این مورد وجود دارد. برای یادگیری گرامر مذکور لازم است به کتاب بالا مراجعه کرد.
نکته دیگر اینکه زبان سومری برای زبان شناسی هنوز مسایل بسیاری دارد که دقیقاً روشن نشده است. در عرصه های گوناگون از جمله تلفظ و نگارش کلمات. دستوز زبان و غیره.
از نظر من تا زمانی که زبان سومری را جدا از زبانهای اتصالی « منطقه اورال-آلتای» مورد کند و کاو قرار میدهند، و همینطور جدا از زبانهای اتصالی باستانی مثل ایلامی و غیره، دشواریهای زبان سومری حل نخواهد شد. چیزی که میتواند به گشودن مشکلات این زبان یاری کند به کار گیری امکانات زبانهای اتصالی این منطقه است، از جمله زبانهای خانواده ی معروف به ترکی. در این رابطه هم لازم است از امکانات زبانها و لهجه و گویشهای شفاهی بهره ی لازم گرفته شود.
در زبان سومری صدای نون عُنه داریم : ñ > ng =ĝ این صدا در زبان ترکمنی، قشقایی، و در برخی لهجه های زبان ترکی آذربایجان، هنوز هم وجود دارد. آن مسیری را طی کرده و جای خود را به آواهای دیگر داده است. طبق تحقیقی که در دهه های اخیر در گویشهای اورمیه و اطراف اش صورت گرفته صدای ĝ حدوداً چنین مسیری در زبان شفاهی این منطقه داشته است:
ĝ= nġ/ng, n, ġ/g, ğ, y, v/w, h , m
URMİYE AĞIZLARI Doktora Tezi TALİP DOĞAN
در این تحقیق پیرمرد هفتاد ساله ای این جمله را استعمال میکند:ossun da yaxçı. men, muna dédim
در سومری کلمه ی mu-na بسیار استعمال شده است. اهل فن خارجی با هزار مصیبت از راههای دشوار و ناهموار و بیگانه تلاش کرده اند بدانند که معنی این واژه چیست؟ در صورتی که اهالی منطقه مذکور در زبان شفاهی ترکی خود، به راحتی همین کلمه را استعمال میکنند. دقیقاً به همان معنی که در سومری مطرح است.
واژه kas سومری را در ترکی به اشکال kas, kaç, kaş, qaş, qaç داریم، دقیقاً به همین معنی که در سومری هست. zu سومری یعنی دانستن. وقتی توجه کنیم که بخشی از کلمات مرکب ترکی دو قسمت " قدیم و جدید" دارند، یا از دو واژه ی هم معنی درست شده اند به راحتی میتوان به ریشه ی کلمه ی مرکب رسید. در ترکی « sor bil» داریم. که کوتاه soru-şub bil-mək است. اینجا sor-maq و bil-mək دو فنومن مختلف را نشان میدهند اما وقتی so تغییر یافته zu باشد بدین معنی ست که آن هم به مفهوم دانستن است. کلمه bil این مورد را نشان میدهد. یعنی zu معادل so است و هر دوی اینها به معنی bil ، دانستن اند. و معنی سومری آن و همینطور bil ، مرکبِ so یا sor ، این موضوع را عیان میکنند. این اصطلاح مرکب ( sor bil) مانند اصطلاح « bənd bərə» است که هر دو واژه به معنی « سد آب» اند. انسان برای اینکه منظور خود را به شنونده دقیق تر برساند کوشیده دو کلمه ی هم معنی را به صورت مرکب یا کنار هم ، استعمال کند و هنگامی که لهجه ها و زبانها را دور از هم دیده کوشیده دو کلمه از دو زبان یا لهجه را در کنارهم به کار گیرد و منظور خود را کامل تر برساند. این نیاز موجب شده کلمات «هم معنی» کنار هم قرار گرفته اند. ما در ترکی آذربایجان از این پدیده ها زیاد داریم. اینجا بن واژه های سومری واضح دیده میشوند.
روند و مسیر تغییرات آواها نیز نشان میدهد کلمات قدیمی چگونه تغییریافته و به ما رسیده اند. واژه سومری kur به معنی çöl یا dağ-daş و سرزمین و کوه را در نظر گیریم می بینیم کلمه ی kir ترکی قدیم به معنی çöl یا صحراست. و u سومری به i ترکی تغییر کرده است. همینطور مانند ترکی یک کلمه با تلفظ یکسان به معانی مختلف کاربرد داشته است. sor به معنی سورماق ( مکیدن) هم معنی و هم تلفظ با واژه ی سومری sur است.
KIR - 1. çöl, daşlıq yer, düzənlik, 2, Kir Çeçək (antroponim) KIRA - 1. tarla, əkin yeri, 2. antroponim, şəxs adı
ترکی قدیم بخش لغت نامه.
واژه یkaranlık، qaranlıq تاریکی، را به شکل
qərənqulux در منطقه مذکور استعمال میکنند. همانطور که در بالا آمده ĝ =ng به ġ/g=q تبدیل شده است. در واقع اصل کلمه karaĝlık بوده . مقایسه آن با qərənqulux نشان میدهد که چه تغییراتی یافته است.
در [kana [DARK سومری با تبدیل n به r که قانونمند است kara سیاهیِ تاریکی، حاصل میشود.
[kukku [DARK PLACES ، این کلمه که در سومری به معنی جای تاریک است، مانند واژه ی korku یا qorku در ترکی به نظر میرسد، که در جای تاریک به شخص چیره میشود. در واقع همان « جای تاریک به همراه تولید ترس» است.
اما در سومری آنها برای خود ترس لغات دیگری دارند.
برای [kukku [DARK تاریکی، کلمه ی xux-xu یا xu-xu را هم داریم که یک"موجود ترسناک خیالی در تاریکی "ست. در واقع این خود تاریکی می باشد. با تبدیل x به k داریم kuk-ku . یا ku-ku ظاهر می شود. این واژه همان کلمه سومری ست که بعدها در ترکی تغییر آوا داده است.
کلمات korku و xu-xu و kara و معادل آنها در سومری همه « تاریکی » و اثر آن را توضیح میدهند. روشن است که برداشت و منظور ما از آنها برابر با منظور سومری ها نیست. اما هر دو زبان با تغییر صداها یک فنومن را روشن میکنند، تاریکی.
« ترکیب قومی -زبانی مردم آذربایجان و کردستان( ایران) از هزاره 3 ق.م تا سده 7 ق.م اساساً « لولوبی-قوتی» ست، که آسیانی [اتصالی] زبان اند». ( آذربایجان در سیر تاریخ رییس نیا ص. 162جلد 1).
En-ḫedu-ana ان خودو آنا ، شاهدوخت و شاعره سومری، دختر سارگون اکدی شاه معرو ف، از شهر ur، که در 23 قرن قبل از میلاد زندگی میکرد، در شعر خود نام عیلام و سرزمین لولوبی و سوبیر را میاورد، با چشم داشت احترام متقابل از کوهستان.
از ماورای هزاره ها،
با فریاد ان-خودو-آنا
از برای همزیستی مسالمت آمیز
از برای احترام متقابل
میتوان آگاه شد
که چرا سومر
75 سال در اشغال کوهستان بود
که چرا سومر
اشغال گری پیشه نکرد.
En-ḫedu-ana
ni2-bi na-ma-ra-ab-ak
25. in-nin-me-en
an niĝin2-na-ĝu10-ne
ki niĝin2-na-ĝu10-ne
26. d inana-me-en
an niĝin2-na-ĝu10-ne
ki niĝin2-na-ĝu10-ne
27. elamki su-bir4ki-a
niĝin2-na-ĝu10-ne
28. kur lu5-lu5-bi-a
niĝin2-na-ĝu10-ne
29. kur-šag4-ga
du7-du7-da-ĝu10-ne
30. in-nin9-me-en
kur-re te-a-me-en
ni2-bi na-ma-ra-ab-ak
31. d inana-me-en
kur-re te-a-me-en
ni2-bi na-ma-ra-ab-ak
32. ḫur-saĝ
ebiḫki-ke4 te-a-me-en
ni2-bi na-ma-ra-ab-ak
ETCSL : c.1.3.2
25. [İnana An-a sarı]:
Mən İnana
Ondakı
An-nı gəzdim
Kir-i gəzdim
26. Mən
d. İnana!
Ondakı
An-ı gəzdim
Kir-i gəzdim
27.
Elam subirka-nı
Gəzdim mən
28.
Kir lu-lu-bi-yanı
Gəzdim mən
29.
Kir kurşağa
Döndüm
30. Mən
İnana!
Ondakı
Kir-ə yaxınlaşdım
Nə mana, bakdı!
31.
Kurşak
Ebiḫ kir-ə yaxınlaşdım
Nə mama, bakdı!
32. Mən
d. İnana!
Ondakı
Kir-ə yaxınlaşdım
Nə mana, bakdı!...
---
لغات ترکی قدیم
anآسمان، بالاgöy, gög
kir صحرا، کوه çöl, dağ-daş
kurşak مرکز، qurşaq کمر، کمره، bel
mana: mənə به من
nə bakdı: hörmət eləmədi احترام نگذاشت
d.: dangır خدا
--
،مقایسه شود
.ترکی شعر چندان فرقی با سومری آن ندارد
[ کوهستان]
سخن اینانا به خدای آسمان( An):
- من بانو( اینانا)
وقتی آسمان را سیرکردم
وقتی زمین را سیر کردم
من الاهه اینانا
بدانگاه که آسمان و زمین را سیر کردم
بدانگاه که سوبیر و عیلام را سیر کردم
و کوهستان لولوبی را،
و بر کمره ی کوهستان چرخیدم
من اینانا
بدانگاه که به کوه نزدیک شدم
آن
احترامی برایم نگذاشت!
همان طور که به رشته کوه Ebiḫ نزدیک شدم
من الاهه اینانا،
آن
احترامی برای من نگذاشت!...
«لولوبی-قوتی» ها که زبانشان بنا به نوشته های سومریان، به عیلامی شبیه بود، بعد ها دولت ماننا را بوجود میاورند.
این بومیان ، همسایگان میان رودان، که روابط مختلف با سومریان داشتند، هزاره ها در این سرزمین زندگی کرده اند. آثار رد پای « زبان و فرهنگ آنها» و دیگر اقوام اتصالی زبان که زیاداند ،
نه تنها در نامها و آثار و نوشته های باستانی وجود دارد ، بل حتی می تواند در زبان های کنونی محلی نیز موجود باشد. باید دید.
پیوند دو زبان بر این پایه ها استوار است:
1- بن واژه ها: du سومری[du [GO برو ، du get رفتن یا سومری[di [SPEAK و de ترکی ، بگو . de و di به معنی رفتن [di [GOهم در هر دو زبان استعمال می شوند. de balamsan یعنی برو کار را انجام بده تمام کن. همین طور معنی گفتن هم میدهد.
du get اکنون به معنی " بلند شو برو" است، ولی وقتی توجه کنیم که gi در سومری « رفتن به قصد برگشتن» می باشد و du یعنی get روشن میشود که این دو کلمه مانند مفهوم شان در سومری، به هم کلید شده و هم معنی هستند:
du get: du gi
2- تغییرات صداهای قانونمند مانند xux-xu و kuk-ku
(از جمله x,q,k ) به هم تبدیل میشوند.
3- کلمات مشترک موجود tor و tur کوچک
4- کلمات دو بخشی که هر دو بخش هم معنی هستند get-di ( هر دو بخش به معنی رفتن است) ، de-di ( گفتن).
de2 "to say
5- کلمات مترادف که با هم میایند و هم معنی هستند مانند bənd bərə, səs-kuv، در سومری gu de [SAY] wr. gu3 de2 "to say ( هر دو کلمه هم معنی اند).
kuv در سومری ku=gu است که v حذف شده. و در səs-kuvهر دو کلمه یا بخش هم معنی اند.
6- ترجمه تحت اللفظی کلمات و جملات که نگاه و زاویه حسی دو زبان را در رابطه با پدیده ها نشان میدهند. این دو زاویه حسی بهم نزدیک اند. مانند tar=yar "سخن شکافتن" ( یارماق) یعنی قول دادن درسومری، و "سخن بریدن" söz kəsmək ترکی:« قول و قرار گذاشتن». معنی تحت اللفظی لغات ذکر شد.
tar سومری همان yar ترکی ست که t به y تبدیل شده.
7- گرامر
در مورد رابطه گرامر سومری و ترکی سخن زیاد است. در جای خود به آن خواهیم پرداخت.
تغییر قانونمند آوا یعنی چه:
این مسئله برای زبان شناسی از الفباست. اینجا جهت اطلاع اشاره کوتاهی بدان بد نیست:
تبدیل ç به ş قانونمند است. چرا؟
1- در گویش یا لهجه و زبان مردم این تغییر تحقق یافته( aç = aş باز کن), olsun, ossun
2- برای آن سند داریم( این تغییر کتباً یادداشت شده. یا قابل آزمایش و تجربه است)
3- آواها ی مشخص از زاویه صدا شناسی به هم « نزدیک» اند و به « جای همدیگر» می نشیند. مانند i, y , ı , e, ə,a یا n , m, d, t, b, p , o, u, ö, ü...
4- و غیره. افتادن یک حرف. یا اضافه شدن یک آوا.
dubsar کاتب
Sumerian/Grammar
1. ضمایر
------
ĝ =ng تلفظ اغلب n
تلفظ " ز z"
mən من
--
sənتو
--
--
اول و دوم شخص جمع، فاقد کلمه مستقل
---
onlar آنها
ضمایر شخصی سومری به تدقیق دیگر:
(or ĝe26-e)
Pl جمع
ضمایر ملکی
مفرد
-ĝu mənim my 1st sg
-zu sənin your (s) 2nd sg
-ani onun his/her 3rd sg
-bi onun its 3rd sg inanimate
--
جمع
-me bizin our1st pl animate
-zu.ne.ne sizin your (p) 2nd pl
-a.ne.ne on.lar.ın their 3rd pl
مثال:
ama.ĝu [ana.m] = my mother
lugal.ani [lugal anın, onun luqal-ı] = his king or her king
nin.a.ne.ne[ xa.nım on.lar.ın, onların xanımı, xatını, xatunu] = their queen
وندهای ملکی در حالت genitive or locative به چیزی متصل شوند ، وندهای مفرد به a ختم میشوند:
-ĝa [mənim] - my (1sg sent., gen & loc)
-za [sənin] - your (s) (2sg sent., gen & loc)
-ana [onun] - his/her (3sg sent., gen & loc)
-bi.a [onun] or .ba - its (3sg non-sent., gen & loc)
----
The Plural Marker
کلمه در زبان سومری مانند دیگر زبانها تشکیل شده از یک یا چند آوا. مانند e به معنی خانه، قصر، معبد، و lu-gal ( شاه) و غیره . و صفات و دیگر اجزای جمله. تنها فرق مهمی که به چشم میخورد این است که "بن" ها "وند" های مختلف میگیرند و معانی جدیدی میافرینند.
جمع بستن چیزها در زبان سومری با ene و تکرار کلمه، و در مواردی با واژه ی hi-a به معنی " مجموعه چیزهای مختلف" مثلا گوسفندان گوناگون، صورت میگیرد.
šeš.ene [qardaş.lar] brothers, or perhaps the brothers
h تلفظ می شود ḫ خ .
nin šeš [bacı qardaş] = sister and brother
[nin šeš].ene [bacı.lar qardaş.lar; (bacı-qardaş)-lar] = sisters and brothers
"nin šeš.ene [bacı qardaş-lar]" can mean two things: either sister and brothers or sisters and brothers
udu-hi-a گوسفندان مختلف
:منابع بخش ضمایر
DANIEL A FOXVOG-
SUMERIAN GRAMMAR
INTRODUCTION TO SUMERIAN GRAMMAR
wikibooks.org/wiki/Sumerian/Grammar-
DIETZ OTTO EDZARD-
On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar-
Peter J. Huber
Plural جمع
مثال
(diĝir-ene خداوندان
(lugal-ene شاهان
lugal-umun هفت شاه. غیر از عدد علامت جمع ندارد.
(bad دیوار ، دیوارها. بدون علامت جمع.
(du-duکلمات kur-kur کوهها. سرزمینها. همه ی سرزمینها. علامت جمع « تکرار اسم».
(šu-šuدست ها ؛ a-gal-galآب بزرگ ؛ udu-hi-a گوسفندان مختلف. علامت جمع تکرار صفت.
SUMERISCH Ernst Kausen
حرف اضافه u و معنیlu-gal
lugal یا برعکس که در خط میخی نوشته اند gal-lu چون اسم خاص شده نیازی به ترجمه آن به " شاه" نیست. معنی تحت اللفظی اش " آدم بزرگ" است. با توجه به لغات قدیمی میتوان این نام را « kəl-lu یا lu-kəl» نوشت. همینطور lu-qal.
qal در ترکی کوتاه qal-ın است به معنی قدیمی بزرگ. و معنی جدید « ضخیم». اکنون هم به آدم بزرگ qalın adam گفته میشود.
kəl در ترکی از لغات فراموش شده است به معنی بزرگ. تنها در مورد « گاومیش نرkəl» آنرا استعمال میکنیم. qala به معنی بزرگ در جمله bir qala adam یعنی bir qala kimi adam در واقع بزرگی « قلعه» را تداعی میکند و نه به صورت انتزاعی معنی " بزرگ" را. اما میشود بزرگی را هم از آن برداشت کرد. gal سومری همین واژه ی qal-ın یا kəl است. که g به k و a به ə تبدیل شده. این تغییرات قانونمند است. در ترکی قدیم g را k و ə را a تلفظ میکردند. از سوی دیگر اینها آواهایی هستند که به هم تبدیل میشوند.
دو اسم nin و lugal را کنار هم بگذاریم "ملکه " یا اسم خانمی که شاه است ساخته میشود: lugal nin . در زبان سومری بین دو اسم حرف اضافه ی " و ، və " وجود نداشت. بعدها u از زبان اکدی وارد زبان سومری شده است. اکنون در ترکی در برخی عبارات دو اسم را بدون هیچ حرف و وندی کنار هم میگذاریم. dədə bala gəlsin; پدر، فرزند بیایند. زن ، بچه بروند arvad uşaq getsin . یا بین دو اسم به جای və ،
ilə, inən, میاوریم. və نیز استعمال میشود.
کلمات:
1. qardaş; the brother šeš
2.bir luqal xanım ; a queen lugal nin
3. ana uşaq; mother and child ama dumu
4. qardaş bacı; brother and sister šeš nin
til [dir, dir.lik] = life
bad [bərə, duvar] = wall (n)
Uruk [şəhər adı] = Uruk, a great city in early Mesopotamia
e [ev] = house, and sometimes temple
e.gal ["yekə,böyük, kəl, kalan" -ev; qəsr] = palace
til.zu =sənin dir.liyin your life
bad.bi =onun duvarı its wall
nin.ani =onun xatını his/her queen
bad Uruk.ak =Uruk(un )duvarı the wall of Uruk
onun uşağı üçün for her child = dumu.ani.ir
luqal.ım my king = lugal.ĝu
onun evi his house = e.ani
sənin evin(ocağın) xatın.ı the queen of your temple = nin e.zu.ak
---
bad سومری( دیوار)
کلمه bad سومری با تلفظ bəd و bənd و مترادف با bərə اکنون به معنی « سد» فارسی، سد رودخانه ،استعمال میشود. اما معنی قدیمی و نه چندان قدیمی اش همان « دیوار» است.
اصطلاحات « dədəyin bəd bərəsin» یعنی « dədəyin var yoxun, dar-duvarın, hər-nə-varın، nə ki varın» نیز به این معنی اشاره دارد.
در اورمیه گردشگاه معروفی هست که با نام « bənd و bəd» شناخته میشود. و روخانه ی شهرچایی از آنجا به طرف شهر جاری می شود. کوههای اطراف این گردشگاه مانند « دیواری» آنرا احاطه کرده اند.
هم معنی با کلمه bəd واژه ی bərə است. آن هم به معنی « دیواری»ست که بر روی آب رودخانه میسازند تا آب آن را بند آورند. اصطلاح « su gəldi bərə basdı» هم آنرا توضیح میدهد.
به نظر میرسد کلمه سومری bad به معنی دیوار همین واژه bəd یا bənd کنونی ست که مترادف با bərə است واستعمال میشود. این دو کلمه به صورت یک کلمه مرکب نیز کارببرد دارد به شکل « bəd-bərə» یا «bənd-bərə».
بسیاری از کلمات قدیمی در زبان مردمان منطقه رایج اند که میتوانند در خواندن متنهای قدیمی از جمله سومری یاری رسان باشند. "زبان شفاهی و لهجه ها و گویشها" برخلاف زبان کتبی به زبان یا زبانهای قدیمی بیشترنزدیک اند.
یک بانو یا الاهه ی سومری
3. the Genitive
کسره در حالت مضاف و مضاف الیه ak-
luqal Urim.da.kı; Urim.in luqal.ı lugal Urim.ak = the king of Ur
dumu nin Lagaš.ak.ak
اینجا دو بار ak علامت genitive آمده . nin ملکه، dumu بچه، lagaš اسم شهر.
dumu nin Lagaš.ak.ak = dumu [nin [Lagaš.ak].ak] = [the child of [the queen of Lagash]] = the child of the queen of Lagash
nin Lagaš.ak laqaşın xatını
ak آخری مربوط به dumu است. laqaşın xatını-nın uşağ.ı کودکِ ملکه یِ لاگاش
dumu nin.ani.ak
o xatın-ın uşağı
--
törü xanımın-ki
dumu در ترکی törü است. d به t و ö به u و m به r تبدیل شده . قانونمند. türk هم به معنی همین törü یا در اصل dumu است.
o xa.nım-dakı, xanım.ınkı törü
o xatın-ın uşağı, o xatın-ın törüsü
lugal Urim.ak در متنها به صورت lu-gal Urim-ma ظاهر میشود. در زبان ترکی بخواهیم بگوییم " لوگال برای اوریم" ، می توان گفت:
lugal Urim.a به مفهوم لوگالِ اوریم. Urimin lugalı
{é} + {lugal+ak} + Ø > é lugal-la
The house of the king
: در ترکی به معنی " خانه برای لوگال" ، است. (خانه لوگال) میشود ev luqal-(l)a
luqalın evi
----
-- فعل -İ
فعل i-mək تنها فعل بیقاعده در ترکی آذربایجان ست.که به عنوان فعل کمکی و فعل اسمی، عرصه استعمال وسیعی دارد. آن به صورت مستقل فاقد معنی ست .حالت مصدری اش (i-mək )نیز در کلام کاربرد ندارد. در«زمان حال» تنها به صورت«وند یا پیوند» به آخر کلمات افزوده شده بیانگر زمان حال میشود.
صرف فعل « i» یا i-mək « استن و بودن» در سومری و ترکی:
سومری:
i.men I am 1st sg
i.men you(sg) are 2nd sg
i.me.am he/she/it is 3rd sg
i.menden we are 1st pl
i.menzen you(pl) are 2nd pl
i.meš they are 3rd pl
ترکی:
i.əm I am 1st sg
i.sən you(sg) are 2nd sg
i.dir he/she/it is 3rd sg
i.yik we are 1st pl
i.siniz you(pl) are 2nd pl
i.dirlər they are 3rd pl
---
i.meš they are 3rd pl سومری
onlar i-miş آنها می بودند. زمان متفاوت است.
فعل i-men استن، بودن . مثال:
i.men = to be
0) lugal.zu i.men
0) I am your king
1) šeš.ĝu.ene i.meš
1) They are my brothers
2) bad til.ak i.me.am
2) It is the wall of life
آن دیوارِ زندگیِ ست.
3) nin.zu i.men
3) I am your sister
4) lugal.ene i.menden
4) We are kings
5) nin Uruk.ak i.men
5) I/You am/are the queen of Uru
mu-na-ab-us2-e
او آن را به روی این گذاشت.
در مورد mu که در عبارت( mu-na ) قرار دارد توضیح روشنی در کتابهای گرامر ندیدم. در ترجمه نیز آنرا به حساب نیاورده اند یا به عنوان « خواست فاعل» در نظر گرفته اند. هر چند که این ایده چندان بیراهه هم نیست ولی مشکل را حل نمی کند.
به نظر میرسد mu اینحا و نه در جای دیگر ( که جزو ضمایر ملکی ست) ، میتواند شکل قدیمی bu باشد. چون صدای m در بخشی از کلمات قدیمی بعد ها به b تغییر یافته است.
با تبدیل شدن m به b واژه ترکی bu حاصل میشود. و وند حالت "به" na نیز با آن سازگار است.
bu-na با مفهوم امروزی اشاره به فاعل است. که مثلا خانه برای او ساخته شده است. البته bu-na میتواند o-na نیز درک شود ، مشکلی نیست. ولی mu-na در واقع اصطلاح قدیمی ست که بجای « bu-na یا o-na» کاربرد داشته است. با این نگاه، برگردان جمله چنین است: او (n -) به او ( mu-na) که اشاره به " فاعل غایب" سوم شخص مفرد، در جمله است، بنا کرد (چیزی، مثلاً معبدی ، خانه ای، را). به صورت کوتاه « او بنا کرد» ، در واقع " او به او بنا کرد" ، معنی میدهد. اما این معنی مشکل وجود mu-na را حل نمی کند. مگر اینکه با توضیح بالا موافقت داشته باشیم. این ایده که mu همان bu است، استعمال کلمه ی muna به جای buna در گویش ترکی منطقه، قضیه را اثبات میکند. توجه به استعمال همین کلمه در تحقیق دانشگاهی زیر مشکل گشاست:
متن زیر به ترکی ترکیه است و واژه ها را با e به جای ə نوشته اند که لازم است مورد توجه واقع شود. ge با تلفظ gə صحیح است. حذف صدای ə کار بسیار نادرستی بوده که انجام داده اند. در ترکیه گذشته از لهجه های دیگر ، آذربایجانی های قدیم زندگی میکنند که در زبانشان صدای ə وجود دارد. الفبای ترکیه ناقص است. و دشواری آفرین. در عوض الفبای آذربایجان بسیار دقیق و پاسخگوی نیاز.
نویسنده سطور زیر با اینکه از الفبای تلفظ استفاده کرده ولی مشکل تلفظ دقیق کلمات حداقل برای خواننده هنوز باقی ست.
TALİP DOĞAN
جام رزین تپه ی حسنلو ( سولدوز-اورمیه) متعلق به اواخر هزاره دوم-اوایل هزاره اول قبل از میلاد- جام ماننایی ( آذربایجان در سیر تاریخ...رییس نیا)
---
فعل جالب و زیبای gi
در زبان معیار
mən deyim من بگویم
sən de تو بگو
o desin او بگوید
--- در لهجه
mən deyim من بگویم
sən de -gi-nən تو بگو
o desin او بگوید
اما چرا inən را بهمراه دارد، که معنی ilə میدهد؟
( بشوی -ام)
yu-gu-nanبشوی
( بشوی-همراه هم)
yu-sun بشوید
----
qı=gi=qe=qə=kı=ki
nan , به جای "تو" نشسته معادل sən است ولی معنی «تو » ندارد.
با متد nan=ilə معنی فعل امری مذکور میشود:
yu-qeyit(yu) ilə «بشوی- با -برگشت». «بشوی -باز شوی، با هم» انجام گیرند. کوتاه، منظور « بشوی! ».
نگاه حسی به « رفت و برگشت دست هنگام شستن» دوخته شده و عبارت آنرا منعکس میکند. دست یکبار جلو میرود- و بعد عقب می نشیند- دو باره بجلو میرود. حرکت « رفت و برگشتی»ست. gi.
بیان این حرکت توسط (gi ( gu,qı یک نگاه حسی ست. این نگاه در سومری هم باز با فعل gi بیان میشود.
به خاطر این قضیه از فعل gi و وند nan در دوم شخص مفرد استفاده شده است. در استعمال فعلهای دیگر نیز این حرکت « رفت برگشتی gi» در دوم شخص وارد شده و چگونگی عمل را منعکس میکند.
de-dim, de-gi-nən گفتم، بگو. در واقع فعل gi چه در سومری و چه در ترکی « رفت برگشتی یا دیگری بین» است.یک پدیده ی دو طرفه و متقابل، را منعکس میکند. یک طرفه نیست.
gi با همه بن فعل ها در دوم شخص استعمال میشود .
---
gə-g-i کوتاه شده کلمه زیر است:
gəl-gi-nən تو بیا
**
bi-lə-m( خود-ام)، bilə خود. bi بن ضمیر. که باز به مفهوم « خود öz» است.
bi-lə-n خودت
bi-lə-si خودش
--- صورت های زیر بیشتر رایج اند:
اینجا -ləm-,lən,ləsi به معنی özüm,özün,özü آمده اند. و نشانه mən,sən,o هستند.
bi بن ضمیری ست که جانشین من، تو، او میشود. و درحالت جمع نیز ثابت میماند. به عبارت دیگر bilə ضمیری ست که نقش مذکور را ایفا میکند.
bi-lə-m-i من را، خودم را
bi-lə-y-in تو را ، خودت را
ولی در لهجه ترکی اورمیه ، در پیوند با lə- به عنوان جانشین ضمایر شخصی سه گانه مفرد به کار میرود.
اما ترکیبات آن به صورت جمع نیز کاربرد دارد. تغییرات در بخش دوم ، خارج از bilə صورت میگیرد. bilə به تنها یی یا مستقل به مفهوم ضمیر کاربرد ندارد.
bi-lə-mi-zə, bi-lə-yi-zə, bi-lə-lə-ri-nə به ما، به شما، به آنها.
bi -ی این لهجه را میتوان « بن ضمیر bilə نامید». ضمیر bilə در مفرد و جمع ثابت است.
bi بن ضمیر:
ریشه این بن ضمیر میتواند در ترکی قدیم یا سومری باشد. در سومری bi ضمیر سوم شخص ملکی غیر انسان است. در ترکی قدیم هم bi معنی boy تیره دارد.
که اشاره به ریشه و « خود» است. boylu حامله و بچه دار. اینجا هم bi بنوعی «خود» را میرساند. boyun batsın ( مفهوم منفی) رشد نکنی، بچه دار نشوی. باز به « خود» و ریشه اشاره دارد. öz, خود.
**
(gətirərdilə(r) ona kəbin kəsmə tutardıla(r). dönərdilə(r), bi yom‿ordan gətirərdlə(r
TALİP DOĞAN
--- دشواریهای کار
برای اینکه خواننده اندکی با دشواریهای کار یافتن معانی کلمات آشنا شود روند تلاش برای یافتن معنی و تغییرات bi yom را با قید " احتمالاً" اینجا ذکر میکنم. و در آخر به معنی آن می پردازیم:
1- bu vaxt این هنگام
2-belə, bu tərz بدین سان ، بدین طریق، اینطور
3-bu durum
-احتمالاً yom شکل لهجه ای و تغییر یافته ی du-rum( شرایط) است. که با آمدن bi در اول کلمه ، du افتاده و r به y تبدیل شده است: bi-yum =bi-yom این وضعیت
- احتمال دوم، yom یوم عربی ست که به معنی «وقت» وارد زبان ترکی شده است. این وقت
- احتمال دیگر اینکه yom شکل تغییر یافته yon ترکی قدیم است که به شکل yom در آمده. معنی آن tərz, davranış است. bi yom این طور .
- bi-yom آن جا، آن وقت. orada, burada, o zaman, bu zaman
این سئوال که yom چگونه به این شکل در آمده فعلاً میماند.
bi yom این( آن) زمان، وضعیت، طریق را میرساند.
---
مطالعه بیشتر:
bi yom aldım
bi yom yedi
ÖD-1. zaman, vaxt, 2. = öt, öd kolu - zaman, dövr, mərhələ, terk ödün - sürətlə, tezliklə
ÖDKİ - vaxtkı, zamandakı ÖDSÜZ - vaxtsız, zamansız, müddətsiz, ödsüz kolusuz - vaxtsız ÖDÜN - zaman, vaxt, bir ödün - bir dəfə, vaxtilə, kün ortu ödün - günorta vaxtı, nahar zamanı, ol ödün - o vaxt, onda, kayu ödün - nə vaxt, nə zaman, kop ödün - həmişə, hər zaman, terk ödün - tez, cəld, uzun ödün - uzun müddət, ür keç ödün - çoxdan, ödün ödün - həmişə, hər zaman
ترکی قدیم
o bi yom gəldi او در این(bi ) هنگام( yom) آمد.
bilə به معنی kəndi ، özü درست است.
bir تأکیدی ترجمه نمی شود.
- bi ضمیری.
--- بعد از این احتمالات باز
برگردیم به bi yom عزیز
سه bi بر میگزینیم:
1- bi کوتاه bir یک
2- bi به معنی این، آن : یا کلاً ضمیری.
3- bi، کوتاه شده ی bir ( تأکیدی).
با bi مشکلی نداریم، معنی اش اغلب bu است و به ندرتbir( یک) . نمیتواند کوتاه bir تأکیدی باشد. علت در زیر.
bi اینجا عملاً معنی « bu, o» میدهد. و برابر ضمیر bi در سومری و ترکی نیز هست که گفتیم.
و بن ضمیر bi-lə به معنی خود öz یا özü است.
در محل به جای "دفعه" کلمات yol راه، یا ayaq پا، را استعمال میکنند.
bir yol gəldim یک بار آمدم
bir ayaq getdim یک بار رفتم.
---
bi yol dedim "این" دفعه گفتم. ( یک بار گفتم)
bi gəl bura بیا اینجا( تأکیدی)
bi yol dedim این دفعه گفتم. (bi در این جمله میتواند bir یک، نیز باشد.) بستگی به منظور گوینده و چگونگی لحن دارد. یک دفعه گفتم. این بار گفتم.
اغلب به معنی این یا آن ، bi به کار گرفته میشود. اما « کوتاه bir تأکیدی نیست.»جلو آن اسم هست، فعل قرار نگرفته. یعنی اینجا با 2 تا bi سرو کار داریم.
...bi yol mən این دفعه من...
bi yom کوتاه شده ی bi yol mən است. m نشانه و مخفف mən ، و yo کوتاه شده ی yol است. bi نیز همان bu یا کوتا bir به معنی یک می باشد. برگردان جمله bi yom dedim میشود " این دفعه گفتم" .
یک دفعه گفتم. ( انتخاب یکی از این جملات، توسط چگونگی منظور، میسر است).
----
bə yaq dedim
yaq کوتاه ayaq است. جمله فوق ترجمه میشود: دفعه قبل گفتم. با تبدیل bi به bə و استعمال ayaq معنی دفعه قبل یا قبلاً حاصل میشود.
---
gi را با gil نباید اشتباه کرد.
te→ teĝ نزدیک شدن
tuku→du-du داشتن
naĝ→na-naنوشیدن
ĝar → ĝa-ĝa نشستن
gi→ gi-gi برگشتن
dug →e صحبت کردن
its, their, this, that, those
ni اش: ama-ni مادر اش
انلیل رفت
انلیل با آذرخش سخن گفت.
شناخت و کاربرد وندها در جملات میسر است ولی آشنایی با آنها به صورتی که اینجا آمده نیز شاید خالی از فایده نباشد.
نه-nu Negative
نه na
nu=na=nə
na-mu-e-ši-du : he may not come to you
نباید انجام بگیرد bara-
واقعاً چنین است-na(n)
می خواهم، میخواهیم انجام دهیم-ga
-ha Precative, Affirmative
واقعاً چنین است. هنوز معلوم نیست-ša
و -u
باید انجام بگیرد ولی ممکن نیست -nuš
کسره در حالت مضاف و مضاف الیه-ak genitive
وند فاعلی-e
خالی -Ø absolutive denotes the patient
.باید انجام بگیرد. ممکن است. مطمئن است که -a
در -a locative
در خانه e-a
-ir dative denotes a beneficiary
( همراهِ ، با ، در ( داخل خانه -da comitative denotes with
تا-ta ablative-instrumental denotes motion going away
(تا( آسمان) ، برای (زندگی او -še
مانند -gin equative denotes like
نزدیک-e directive denotes nearness
---
aga، در پشت ، پشت
dim همسان، برابر
تشبیه
ge>-gi>-gin>-gim
:با تأثیر پذیری متقابل از کلمه قبل از خود به اشکال زیر هم دیده میشود که به معنی " مثل " مانند است
m-gi, in-gi, nam-g
مثل آسمان an-gim/ asman gimi
----
در جلوی توigi zu
در جلوی او igi -na, idi-ani
از جایی، در جایی ta
در بالا ، در آسمان an-ta
در پایین، در زمینki-ta
در کجا؟ me-e-ta
da نزد ، پهلو
نزد خدای آسمان an-da
کودک نزد مادر dumu-ama-da
za-(e)ra به سوی تو
(چوپان را فراخواندن( بدون حرف اضافه را sipa-še-pa
:معنی افعال زیر
به جلو bara
.در ترکی ستvarmak و barmakکلمه بالا معادل
نزدda
در پهلو ta
به پهلو si
p.16
به نقل از ب.کری. سومریان. ص 146با کمی تصحیح:
«
Nanna-ra Urnammu-(ke) e-ani mu-na-du
Nanna´ya Urnammu evini dik´di برای ناننا، اورنامو، خانه اش را ساخت.
در قسمست اول جمله فاعل و در آخر فعل میاید
در برخی موارد وقتی تکیه به جای نهاد ( مبتدا) روی اجزای دیگر جمله باشد نظم جمله از قاعده ی فوق خارج می شود.
e-a(k) en-ki,ke temen mu-si-ge
ev´in en-ki temelini goydu
اساس خانه را انکی گذاشت.
در جمله فوق تکیه روی خانه است. خانه ( مفعول) قبل از فاعل آمده است.»
7. زمان
.در زبان سومری جملات شامل زمان حال، زمان گذشته، زمان « حال-آینده» تحت عنوان جملات امری
ba-da-ab-gar šu(!)-uš-ku-un-šu(!) he was placed with him by someone
an-na-ni-⸢ib2 ⸣-gar šu-uš-ku-un-šum he was placed for him (by someone)
ab-gub na-zu-uz it has been stood
nu-ub-dim2-me-en u2-la e-pi-eš I do not make it
ga-gen lu-ul-lik may I go!
ga-am3-ma-gen lu-ut-ta-al-kam may I come away!
mu-ra-an-sum
{mu-jr-a-n-sum-Ø} 3-5-6-10-11-13
VENT-2s-DAT-3.HUM.A-geben[PFV]-3.P
.او آن را به تو داد
mu-na-ab-us2-e
{mu-n-a-b-us-e-Ø} 3-5-6-10-11-12-13
VENT-3.HUM-DAT-3.NHUM.P-auferlegen-IPFV-3s.HUM.A
mu-na : bu-na(bu-nun)-a-b( o-ni) -us2-e(us-ə)qoydu
bunun( onun) uzərinə onu qoydu
.آن را به روی این گذاشت
ba-úš
ba (4) - uš (11) - Ø (13) "او می میرد"
MED-sterben-3.sg.Subj
ba-hul
ba (4) - hul (11) - Ø (13) "او خراب شده است"
MED-zerstören-3sg.Subj
ba-an-tuku
ba (4) - n (10) - tuku (11) - Ø (13) "er nahm für sich( او ازدواج کرد )"
MED-3.sg.Ag-haben-3.Obj
igi ba-ši-bar
igi-Ø ba (4) - ši (8) - n (10) - bar (11) - Ø (13)
Auge-Abs. 3.SA.Pr-TERM-3.Sg.Ag.-richten-3Sg.Obj.
به چیزی چشم دوخت
gözünü bir şeyə tikdi
جملات دیگر--
1.
im-ta-sikil-e-ne
{i-m-b-ta-b-sikil-e-ene} 0-3-5-8-10-11-12-13
PROTH-VENT-3.NHUM-ABL-3.NHUM.P-reinigen-IPFV-3p.HUM
im|b|.ta|b|.<si.kil>.e.ne
آنها همینجا این را تمیز میکنند
کلمه ی sikil سومری تمیز بودن. در ترکی همین کلمه به شکلها و معانی مختلف که همه تمیز بودن و شدن را میرسانند اکنون استعمال میشوند: silkələ-mək, sil-mək, silik ...
2.
zú-ĝu11 ma-gig
{zu-ĝu m-Ø-a-gig-Ø} 3-5-6-11-13
Zahn-1s.POSS VENT-1s-DAT-krank.sein[PFV]-3.
دندانم مرا اذیت کرده است( جانم را به درد آورده).
gig معادل همین واژه ی ترکی در این جمله است که گفته می شود: dişim məni gicəldib
تبدیل g به c قانونمند است.
3.
ki-bi-šè ba-ni-in-ĝar
{ki-bi-še ba-ni-n-ĝar-Ø} 4-9-10-11-13
Ort-3.NHUM.POSS-ALL MED-LOC-3.HUM.A-stellen[PFV]-3.
او آن را بجای اش گذاشت
4.
nu-mu-ù-ta-zu
{nu-mu-j-ta-Ø-zu-Ø} 1-3-5-8-10-11-13
NEG-VENT-2s-ABL-1s.A-wissen[PFV]-3.P
´ich habe es von dir nicht erfahren´
من آن را از تو آگاهی نیافتم.
5.
hé-mu-ù-zu
{he-mu-j-zu-Ø} 1-3-10-11-13
PREC-VENT-2s.A-wissen[PFV]-3.P
میخواهی آنرا بدانی.
6.
ù-na-du11
{u-n-a-j-dug-Ø} 1-5-6-10-11-13
SEQ-3s.HUM-DAT-2s.A-sagen[PFV]-3.P
و بعد تو به او چنین گفته ای.
SUMERISCH Ernst Kausen
--------
* özün: bi-lə:
bi بن کلمه bi-lə
bi در ترکی قدیم boy تیره، قامت. ( اشاره به ریشه)
boylu حامله ( بچه دار)
در سومری ni : خود.
--- بن و آوا های زیر در بعضی کلمات به هم تبدیل میشوند:
ni:bi: be
n , b , m و i ، e .
----
در پیوند:
آرشیو: http://iranglobal.info/taxonomy/term/81
http://www.iranglobal.info/node/66984
http://iranglobal.info/node/65670
http://iranglobal.info/node/70330
16- قصه کلمات Kİ-EN-ĜİR
http://iranglobal.info/node/67988
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید