به ویژه زمانی که، این چیزهای " ناشناخته"، «متدها و اندیشه های نوی» بودند.
متأسفانه چنین برخورد نادرستی، در مورد اولین تمدن تاکنون شناخته شده ی منطقه ما هم، رایج است. مخصوصاً در عرصه ی زبان و فرهنگ سومری. از انقلاب مشروطیت تاکنون، به خاطر تعصبات ناسیونالیستی حاکم برفرهنگ فارسی، وقتی موضوع زبان شناسی سومری مطرح شده، در کنار دولتها، حتی کسانی از اهل "فرهنگ" نیز این عرصه پژوهش را برای علاقمندان تنگ نموده اند. ولی علی رغم این واکنش های متعصبانه، کارتحقیق پیش رفته و میرود. پژوهشِ ارتباط و پیوند زبانها، مانند دیگر رشته های علمی، ارزش خاص خود را دارد، که در خدمت آگاهی بشر از چگونگی سیر تکاملی اشتراکات و تفاوتها، و ارتباط و نزدیکی و دگرگونی زبانهاست.
حرف ( و کلمه) a را در نظر گیریم. هم a داریم و هم a2 و همینطور kušA2 : کوش A2:
a2 به معنی a2 : time
2-یک شکل ( کلمه میخی سومری) ، میتواند معانی گوناگون داشته باشد. مثل a2 در مثال بالا.
برای مطالعه اشکال و معانی، به فرهنگ ePSD مراجعه شود.
3. nin-a-ni
4. ur- {d} namma
5. nita kal-ga
6. lugal uri5 {ki} -ma
7 lugal ki-en-gi ki-uri-ke4
reverse
8. e2-a-ni
9. mu-na-du3
10. ki-be2 mu-na-gi4
xanın, "Ev -an"-na
(اینانا، خانم اش(خانم معبد
ya
CDLI-Nr. P432144
چون وند na جزو اسم شده آنرا طبق به کارگیری سومری ها E.an.na نوشته اند.
جا دارد اینجا، در این رابطه، به اسم و کلمه ی eyvan ایوان که امروزه در زبان آذربایجان و فارسی استعمال میشود نیز اشاره کنیم. داستانش مانند داستان نام همین معبد است.
ey.van در زبان ترکی آذربایجان به « بالکون» گفته میشود، ریشه واژه ev.an ، به معنی خانه an ، منزل An یا آسمانan ، که با افزوده شدن y به شکل eyvan در آمده. ایده ی اسم، منزل را دو بخش کرده، خانه شخص ev، و خانه An خدای آسمان ( یا خود آسمان an) که ev.an می باشد. در اثر استعمال یا در ترکی به شکل eyvan در آمده است.
xanın, "Ev -an"-na
a-na
a به o و na به nə تبدیل شده.
ترکی قدیم:
ança (КТ. в.З) “o qədər, eləcə” آن قدر
anta (KT. k.2) “orada” در آن-جا
(ol (KT. к 13) - o (əvəzlik
anam [WHAT] wr. a-na-am3 "what" Akk. mīnu
enam [WHAT] wr. en-nam "what" Akk. minû
(a-na: what (a,'to', + ni,'he, she', + a,'the
Sumerian Lexicon
John A. Halloran
NIZAMI XUDIYEV
s.56 və 53
خانم اش ( خانم معبد، الاهه اینانا)
çən , çəm مِه .
آن ní "self , özü; a : o خود
ihr,sein(poss. pron. sing
ni [SELF] wr. ni2 "self" Akk. ramānu
ni سومری، برابر (n(i ترکی: özü ( در ریشه). حال، برابر « را» در فارسی ست. onı(u) gurdum او را دیدم. özün(0) gözlə با تُن خاصی: مواظب خود باش. özünı(ü) gözlə خودت "را" مواظبت کن. ( مواظب خود باش).
همانطور که ملاحظه میکنیم i هم می تواند بیافتد و n باقی مانده به واژه özü اضافه شود: özün خودت.
در مقایسه onın و ani ، تبدیل a به o و افزوده شدن n صورت گرفته است.
nam سومری، اراده، سرنوشت. mu : در حالت فاعلی، ضمیر اول شخص مفرد یعنی ĝu من، تلفظ nu، به mu تبدیل میشود . mu سومری به معنی mən ، özü , öz ، همان است که اکنون با عوض شدن جای m و u، به شکل um در ترکی می بینیم؛ مثلاً در sor( بپرس)، داریم،soruسئوال، و sor.um، به معنی "سئوال ام". پرسش من. dur.um: dur وضعیت من. duru وضعیت ، حال. جمله: durum qolaydı وضعیت ام(یا وضعیت) خرابه.
kişi, ən güclü
kal معنی « باارزش بودن»، دارد. در ترکی مفهوم " dəyərli olub qalmaq" را میرساند. اینجا« ارجمندی از نظر قدرت سیاسی»، یا نیرومندی سیاسی، مد نظر است.
kal با تعدادی از کلمات سومری مانند kala'a , kalag , kalaga ,kalak , kalam رابطه دارد( جهت مطالعه معنی آنها رجوع شود به فرهنگ ePSD). برای یافتن « رابطه»ی کلمات سومری-ترکی، به این واژه های ترکی مصطلح توجه شود:
yab.ba , kərmə və daş qal-ağı ; qal-aq qurma
.durub qal-an, şey və yer
kələlən-mək : qalan-maq= böyük və güclu olmaq
این اصطلاح را قصابی از طایفه çon-qara-lu در اورمیه، هنگام دیدار « رضا شاه پهلوی» از این شهر، برای استقبال از او به کار برده بود که بعدها زبان زد مردم بود. طایفه çon-qara-lu در لهجه ترکی خود نون عُنه (ng ( ğ دارند مانند سومری ها یا ترکمن و قشقایی ها. بن واژه های مذکور به معنی « بزرگ، نیرومند، ارزشمند، افزونی، استحکام» معانی خود را حفظ کرده اند.
Lugal, Urim.a
( جمله، طرز احساس و تفکر و دید و بیان زبان سومری را نشان میدهد در مقایسه با زبان ترکی). همین "طرز بیان" را اکنون در ترکی هم استعمال میکنیم. همچنین میتوان نوشت
k کوتاه ak کسره بعد از مضاف, چون قبل از ak حرف صدا دار وجود دارد a حذف شده است. و فقط k مانده.
و e برابر صدای ə و a ترکی.
ocaq, onun
ev .i.ni
ev.ini
o öz evini
ani ، در ترکی( onun.ki ( anın.ki : onı ؛
در رابطه با ev (معبد):o özü-nü ; o özü-nı
ani ضمیر سوم شخص مفرد: مال او
ni و =öz هم قصه دارند:
پیش از ادامه موضوع، یک مثال:
کلمه « طپانچه» در زمان سعدی و فرخی به معنی « سیلی» بود.( از طپانچه لعل کرده روی و ران. فرخی)، ولی حالا به معنی « هفت تیر» است. ظاهراً کلمه tapança( در ترکی) از « صدای tap» یا « şaq» که سیلی ایجاد میکند گرفته شده ایست. و معنی خود را از دست داده و مفهوم جدیدی یافته است. اما ریشه tap آن همچنان باقی ست. می توانیم بگوییم از صدای « سیلی» پدید آمده است. یعنی دو معنی را کنار میگذاریم و به tap سیلی میرسیم. در مورد کلمات ترکی و سومری هم ضرورتاً این متد عمل میشود. حالِ کنونی کلمات در صورت لزوم کنار گذاشته میشود و به گذشته آنها دقیق میشویم.
oni در ترکی به معنی « آن را یا او را» جدید است و به مفهوم سومری نیست.
کلمه ترکی özı-ni یا کتبی özünü از دو کلمه «سومری و ترکی» درست شده است. آن واژه ای ست « مرکب» . قدیم و جدید یا سومری و ترکی. در قسمت های گذشته این نوشته آمده که بخشی از کلمات ترکی مرکب اند از دو قسمت « سومری و ترکی».
اینجا ni سومری ست با معنی "self" و öz ترکی با معنی "self". هر دو به معنی «خود». در واقع دو واژه هم معنی قدیم و جدید به هم وصل شده اند. و یک معنی دارند. « خود"self" ». این نوع کلمات در ترکی بسیار اند. قبلاً به تعدادی از آنها اشاره کرده ایم. این نکته نیز یکی از پیوندهای این دو زبان است.
o bina qoy.du
(n.) وند سوم شخص مفرد او : o در ترکی
:du
dü.zəlt.di
در حالت مصدر ، "ساختن"
yer: ki
i :bi ؛ از فعل i.mək استن و بودن ( ol, bu, o )
nə :e در ترکی. n اضافه شده . و e سومری به ə ترکی تغییر کرده
گفته میشود زبان سومری 8 حرف صدادار(مصوت) داشته است.
چهار کوتاه، چهار بلند (short and long):
a e i u مصوتهای کوتاه اند.
ولی در برگردان خط سومری، سنتاً وجود مصوتهای بلند را ندیده می گیرند .
حروف بی صدا عبارت اند از : b , d , g , (ng )ĝ , ḫ , k , l , m , n , p , r , s ,(sh )š , t , z .
همینطور وجود صدای h( ها) و y نیز مطرح است ولی در برگردان خط معمولاً منتقل نمی شود.
ḫ : خ ؛ š ش؛ ĝ : انُگ ng ( مثل صدای i-ng در انگلیسی). گاهاً نیز صدای n میدهد.
(š (as in ship ؛ (ĝ (wie in si ng ( معروف به نون عُنه) ؛ (ḫ (wie in loch یا خ در فارسی و ترکی آذربایجان.
ḫ خ را اغلب و برای راحتی h می نویسند. لازم است توجه کرد کلماتی که با h نوشته شده اند صدای خ ḫ مد نظر است و نباید با صدای «ها» اشتباه کرد. اما چون در ترکی، ها h به صدای x خ نیز تبدیل میشود،
میتوان ḫ خ و h را در برخی کلمات که مطابقت با صدای حرف یا کلمه ترکی دارند، و این واژه ها نیز، در زبان سومری هم معنی اند، و شکل میخی برابر دارند، حروف مذکور را به جای همدیگر تلفظ کرد.
همینطور است در مورد دیگر حروف یا صداهایی که در برگردان کلاسیک منتقل نشده اند. مانند:g در gu به معنی پرنده. میتوان آنرا q و qu خواند و مخفف qu-ş پرنده در ترکی دانست.
در این موارد مانع آکادمیک وجود ندارد. و کمبود صداها نیز این خوانش را تقویت میکند و به راز گشایی پیوند دو زبان ترکی و سومری یاری میرساند.
یا در مورد h و ḫ خ مثلاً در[ šag hul [HAPPY، میتوان خول را هول نیز تلفظ کرد که به معنی « خوشحال» است. استعمال صدای«خ ḫ» به جای صدای «ها h» در لهحه ها و زبانهای خانواده ترکی رایخ است: xəbər, habər.
در کلمه سومری HU-LA-NAیعنی: "در خوشحالی"، مانند کلمه ترکی həl-lənə، خوشحال شود( توضیح بیشتر در پایین)، ḫ خ میتواند h ها نیز تلفظ شود.
چهار مصوت بلند و h (ها) و y (ی) را خواننده ترکی زبان خودش میتواند هنگام خواندن کلمات در نظر داشته باشد.
الفبای کنونی (لاتین) برای زبان سومری حدا اقل تعدادی صدا کم دارد. همینطور است ماجرای صدای q (ق)، که عملاً آنرا در g ادغام میکنند. یا o را در u . و غیره.
اما در کنار اینها، فرهنگ استاندارد ePSD حروف y , w را برای نشان دادن صدای تعدادی از واژه ها قید کرده است.
صدایz را برابر z در انگلیسی یا ترکی در نظر می گیرند. به نظر برخی پژوهشگران در واقع صدایی بوده بین ts مانند صدای z در آلمانی. ولی عملاً ز یا س تلفظ میکنند. از نظر من، ترکی زبانان می توانند آنرا نسبت به کلماتی که هست ز یا س تلفظ کنند: مانند ze سومری به معنی «تو»، که در ترکی( نسبت به صداهای زبان ترکی) میتوان آنرا se یا sə یا ze و zə تلفظ کرد:کشتزار sen, sən, zəmı تو
za-e (older zé) , zu : you
با توجه به دیگر ضمایر میتوان گفت ze سومری به نوعی مخفف همان sen یا sən یا san ( تو) ترکی ست.
تا جایی که دیده ام علت مشکل « کمبود صدا ها یا تُن ها» آن است که ظاهراً « اسناد کافی» برای اثبات وجود این «صداهای از قلم افتاده» در دسترس نیست؛ و همینطور، «جامعه علمی زبانهای باستانی»، به نتیجه مشترکی در این موارد نرسیده است.
---
منبع:
1-
ETCSL : Sumerian language
2-
ePSD
1Sp me, ĝá-e (older ĝe26) I
3p e-ne (older a-ne) he, she
ترکی:
mən من
sən تو
(o , (ol , an او
--ضمایر مفرد و جمع شخصی ملکی سومری،:تلفظ nu ) ĝu )
2nd sg. -zuمال تو
3rd sg. person (-a)-niمال او
3rd sg. non-person -biمال او
1st pl. -me مال ما
2nd pl. -zu-ne-ne مال شما
3rd pl. (-a)-ne-ne مال آنها
ضمایر شخصی جمع ترکی
biz ما
siz شما
olar) onlar ) ایشان
منبع:
SumerianGrammar HD
DIETZ OTTO EDZARD
p.30
INTRODUCTION TO SUMERIAN GRAMMAR
p.31
en.wikibooks.org/wiki/Sumerian/Grammar
فعل i-mək تنها فعل بیقاعده در ترکی آذربایجان ست.که به عنوان فعل کمکی و فعل اسمی، عرصه استعمال وسیعی دارد. آن به صورت مستقل فاقد معنی ست .حالت مصدری اش (i-mək )نیز در کلام کاربرد ندارد. در«زمان حال» تنها به صورت«وند یا پیوند» به آخر کلمات افزوده شده بیانگر زمان حال میشود.
صرف فعل « i» یا i-mək « استن و بودن» در سومری و ترکی:
سومری:
i.men I am 1st sg
i.men you(sg) are 2nd sg
i.me.am he/she/it is 3rd sg
i.menden we are 1st pl
i.menzen you(pl) are 2nd pl
i.meš they are 3rd pl
ترکی:
i.əm I am 1st sg
i.sən you(sg) are 2nd sg
i.dir he/she/it is 3rd sg
i.yik we are 1st pl
i.siniz you(pl) are 2nd pl
i.dirlər they are 3rd pl
---
i.meš they are 3rd pl سومری
onlar i-miş آنها می بودند. زمان متفاوت است.
1
Eridug.a e gu.a bi.n.du*
At Eridug, he built the house by the riverbank
O Eridug.da, ev.i, gu.ru.da bi.na.qoy.du
O Eridug.da, çay qırağın.da ev tikdi
gu سومری کنار آب، ساحل
guاینجا،برابر qıraq , çay qırağı, guru yer , qu.ru
n. اشاره دارد به سوم شخص مفرد (او)
bi. وندی ست که نشان میدهد «عملکرد» انجام یافته. اینجا برابر ol ترکی. و همین طور به جای ضمیر اشاره این و آن نیز میاید.
du ساختن
*
2
Enlil.e ud.e gu ba.n.de*
.Enlil spoke to the storm
Enlil ud-a gu lu.n.dı
Enlil ud.a de.di
انلیل آذرخش را گفت.
gu...de در سومریsəs verib danışmaq
gu یا qu (تلفظ کنونی gu یا qu)
qu, qu.laq صدا، ابزار صدا : میتوان نوشت:qu-de-di یعنی səs-lən-di, danışdı .یا (gu lu.n.dı(u . در ترکی قدیم کلمه:
kü - “xəbər, məlumat” ( خبر و اطلاح دادن، صحبت کردن. و در ریشه سخن گفتن) . kü= gu=qu
منبع کتاب قبلی.ص. 50 ( ترکی قدیم...). نام کامل منبع در پایین.
جمله: qu, desən, qulaq tu-tu-lar( گو، بگویی( ضعیف ترین صدایی دربیاوری، اشاره به سکوت مطلق) گوش آسیب می بیند. gu =qu صدا دادن، سخن گفتن
در ترکی قدیم g و q را معمولاً k تلفظ میکردند. kü همان gu در سومری و (qu(-laq و هم خانواده با (gü(-lmək است. ( gü اینجا با حالت خاصی səslənmək). تولید صدا با حالت خاص .
بُن gu در زمانها و حالتهای مختلف به شکل gu, gü, kü, qu,qü, go ظاهر شده و مفاهیم مختلف یا مشترکی را نشانه بوده است. ولی همه یک بن و کلمه اند.
gü-lmək, gu-l-mək , gu-de-mək : səs-ver-mək و... همه از یک دسته و خانواده اند. اینها ریشه gu ی سومری را در ارتباط با ترکی قدیم و جدید نشان میدهند.
gu-l-mək مورد استعمال ندارد به جای آن « qu demək» به کار می بریم.
ol = ba ,bi : از olmaq؛ انجام گرفتن. یعنی: bir şey, ya əməl, öz yerini alıb ، تحقق این یا آن عمل و شئ. اینجا صحبت تحقق یافته.
bi- : به معنی این، bu
FOXVOG
n. اشاره به فاعل سوم شخص مفرد
e. در Enlil.e «علامت مسندی یا حالت خبری»در رابطه با فاعل. بر«حالت فاعلیت» انلیل تأکید دارد.
توضیح بیشتر در پایین.
این کلمه نیز با od ترکی ، آتش، رابطه و پیوند دارد. آذرخش از زاویه ای « آتش» است و در طبیعت نیز ایجاد آتش سوزی میکند. اینجا ud سومری در رابطه با od ترکی، در ریشه، به واقع یک کلمه اند.
*منبع:
Sumerisch / Grammatik Wikibooks
https://en.wikibooks.org/wiki/Sumerian/Grammar
lugal-e bad i-n-sig *
.Der König (lugal) riss (i-n-sig) die Mauer (bad) nieder ( آلمانی)
lugal bənd-i(-n) sıxdı
lugal bənd-(i) yıxdı
لوگال دیوار را خراب کرد.
i-n-sig :در سومری: خراب کردن. sig کلمه ای ست نزدیک و تقریباً هم مفهوم با sıxmaq یا yıxmaq
bəndi sıxmaq برابرِ خراب کردن دیوار .که اکنون yıxdı گفته میشود.
bənd :bəd : bad سد، دیوار . bənd را bə-rə نیز گوییم به معنی سد: su gəldi bərə basdı
n- اشاره به سوم شخص مفرد lugal
i- صدایی ست که به خاطر وجود حروف بی صدای قبل و بعد از خودش پدید آمده. اصطلاحاً
/ prothetischer Vokal /ì گفته میشود.
e- در lugal ،وند فاعلی ست. بیانگر حالت« ergative »در جمله .کاراکتر فاعلیت لوگال را برجسته میکند.
.e ergative denotes the agent-
در جاهای دیگر «نزد، نزدیکی» را نشان میدهد:
.e directive denotes nearness-
sug [EMPTY] wr. sug4 "(to be) empty; (to be) naked; to cut clear, strip" Akk. erû; urrû; riāqu
در کلمه sug با تبدیل s به y کلمه yug که در واقع yoq یا yok باشد حاصل میشود. مثال دیگر همین واژه خودمان sig در جمله بالاست. با تبدیل s به y کلمه yig که yıq یا yık( خراب کردن) باشد به وجود میاید.
چه sig مربوط به sıq باشد و یا مربوط به yıq ، در هرحال نشان میدهد این واژه سومری sig با زبان ترکی در واژۀ yıq و sıq ارتباط دارد. و همانطور که در سومری به معنی خراب کردن است در ترکی نیز به همین معنی ست.
sur, yur, yar , yarı
در گروه هایی از کلمات سومری، تغییرات آوایی گوناگونی رخداده، که میکوشیم در قسمت های بعدی نوشته به آنها نیز بپردازیم.
*منبع:
ePSD
SUMERISCH : Ernst Kausen
šag4-ge guru7-ĝa2 an-ta ga-ab-gi4
.Qəlbim istədiyi yerə getməliyəm
.Qəlbim istədiyi yerə getməyimə icazə verin
Let me go down to wherever my heart desires
شاقگه گورونا ، آنتا قابگه ( بگذار به جایی که دوست دارم بروم)
gi4: محوطه را گشت زدن و برگشتن ( حرکت مایل)
در عین حال کوتاه ge.t یا gə.l که به معنی « حکم و امر» به انجام «حرکت و عمل» است. غیر مستقیماً معنی « برو، بیا» را نیز شامل میشود:
šag4-ge : könül qoy, könül gəl , ürək ge.t.sin
امر و حکم به دل است. با منظور بیا و برو. از سوی دیگر « gen» سومری هم به معنی امر به « بیا و برو» ، رفتنن و آمدن است. در زیر باز به این مورد اشاره داریم.
guru7
معنی اول: روشن و درخشان ( به این معنی املاء و تلفظ کلمه اصولاً görü باید باشد. به خاطر عدم مصوتهای بلند در الفبای برگردان ، منتقل نشده است)
cul-la : gul-la
cul-la-ya- atdı
چوخور خیلی-خیلی کوچک ( اندازه کف دست) را çuxur-cuq و برای بادام badam çuxur-cuğu یا به اصطلاح برخی مناطق
« cul-la» یا با توجه به لهجه آدمها و طوایف، gu-l-la گویند.
در برخی لهجه های آذربایجان غربی آنرا « cu-l-la» میگویند. اینجا cu, gö, gü یک بن اند. و همینطور çu. در çu.xur .
لغت gur سومری در gu.ru ، بن gu دارد و اشاره به زمین گود. این بن همان است که در بالا به اشکال مختلف آن اشاره شد و به شکل « cu» در cu-l-la هم داریم.
cul-la-ya- atdı، نام یک بازی ست که کودکان با بادام انجام میدهند. زمین را به بزرگی « کف دست» و به ارتفاع نصف یک لیوان معمولی، گود میکنند، و به فاصله یک و نیم یا دو متر، بادام ها را به داخل « گودی culla» میاندازند.
تعداد بادامها در داخل گودی، مفرد باشد، کسی که سر culla ایستاده آنها را بر میدارد، اگر جمع باشد، برابر آنها را میدهد. یک بازی برد-باخت ، با بادام است.
مهم اینجا نام و کلمه ی « culla » ست که به گودی کوچک یا çuxur داده اند. بن این نام و دیگر واژه های مذکور در اینجا، در واقع همان بنی ست که در سومری نیز وجود دارد: gu در gu-ru، که اشاره به « جای گودی در پایین سطح زمین» دارد.
معنی لغوی culla هم göllə است. یعنی çuxuru doldur گودی را پر کن. معنی کلمه göl نیز مانند آن است، یعنی گودی پرشده. اینجا آب. در culla پر شده با بادام.
بن هایgö, cu, gu, gü, çu, go همه با بن gu سومری در واژه guru هم معنی و مفهوم اند و در تلفظ و املاء ، کلاً و نه جزاً ، یکی هستند. یعنی اشاره زبان سومری به گودی زمین، همان اشاره ای ست که در ترکی نیز انجام میدهیم و با همان بن واژه و معنی و مفهوم و تلفظ کلی.
.Qəlbim istədiyi yerə getməliyəm
.Qəlbim istədiyi yerə getməyimə icazə verin
Let me go down to wherever my heart desires
بگذار به جایی که قلبم اجازه میدهد بروم.
.Könül qoy aşağı- yuxarı-da, önümdəki yeri, qıylanım
ga-ab-gi4 : qabağı qıylanmaq مقابل را گشتی زنم
.(šà(-ge)...guru7: all that one wants ('heart, stomach' ( + 'to the') + 'a large silo
همه ی چیز هایی که آدم میخواهد( دل میخواهد)؛ قلب، معده + به طرف جایگاه بزرگ.
.anta [UPPER] wr. an-ta "upper" بالا
.(gaba-gi4: opponent; opposition ('rival' + 'to besiege مقابل
rival: در ترکی suçu آبیار، آبرسان
.(gi(4): to surround, besiege; to lock up (circle + to descend into
املاء و تلفظ این کلمه هم با توجه به زبان سومری و ترکی قدیم و جدید میتواندqı باشد. çəp, əyri, qıyıq ( حرکت یا حس مایل) . منظور، گشت زنی.
gi [TURN] wr. gi4; gi "to turn, return; to go around; to change status; to return (with claims in a legal case); to go back (on an agreement)" Akk. lamû; târu
gi4 : qıy vurmaq, qıylanmaq
با توجه به اینکه ga-ab-gi4 از سه سمبل ( شیر+ دریا+ گشت مایل) درست شده، منظور گوینده آن است که، ana sütü sevimli, dəniz genişli yerləri(hər yeri), qıyıq kəzim
آیا متد نامبرده میتواند در گشودن راز جمله پایین ما را یاری کند؟
šag4-ge guru7-ĝa2 an-ta ga-ab-gi4
این جمله سومری را با کلمات ترکی، که در « معنی و تلفظ»، با آن نزدیک یا یکی هستند، میتوان بمانند جمله پایین نوشت. هر چند که « صدا و کلمات کنونی» معنی امروزی دارند، اما می توانند یاری کنند به معنی قدیم سومری نزدیک شویم:
.şaq qoy, goru-na( aşağı), an ta(n)(yuxarı), qabağı gıylanım
könül) şaq, qoy, aşağı-yuxarı-da, qaba-ğı gıylanım)
šag4 سومری، یعنی قلب. منظور، هم قلب، عضوی از بدن ürək، هم قلب به معنی دل یا در ترکی könül و göyül ، دنیای روحی درون انسان. به اصطلاح « قلب و دل روحی» . در سومری اسامی مرکب زیادی با šag4 وجود دارد که مانند نظایر آن در ترکی به « دل درونی انسان» مربوط میشوند. رجوع به فرهنگ ePSD.
در جمله سومری بالا šag4 به دل روحی اشاره دارد.
در ترکی واژه « şaq یا şəx » داریم که در فارسی هم به عنوان « شق» ، به معنی « راست»، مخالف با کج یا شکسته استعمال میشود. آدم شق و رق؛ اتو کشیده.
یا در ترکی şəx dur, şəx get, şəx ol , و غیره داریم که به همان معنی « راست» بودنِ « فرم» و «محتوای ، درونِ»، چیز یا شخص است.
!Şəx ol, sınma یعنی چه؟ یعنی دل قوی دار. şəx یا şəq یا şaqq "راست" اینجا به معنی « راست بودن درون، قلب، دل روحی» ست. šag4 سومری به معنی « قلب و دل» ، مفهوم « وسط، کمر، میانه» را نیز میرساند. قلب در درون انسان نقطه مرکزی حیات محسوب میشود. şaq یا şaqq یا şəx ترکی به همین معانی نیز استعمال میشود: havanın şaqqı sindi یعنی « قلب و دل و کمر هوای سرد» شکست. منظور « سردی هوای یخبندان شکست». کاهش یافت. « راست ایستادگی هوا شکست». دل و مقاومت هوا شکست.
šag4-ge ی سومری را میتوان با منظور «دل روحی» با این عبارت ترکی گفت:könül qoy
könül qoy دل اجازه بده، یا könül gəl دل بیا، مفهوم بن های( gə(ge و qo ، نه تنها اکنون در ترکی میتوانند "هم مفهوم و منظور" باشند، بل حتی در سومری نیز بن ge ( اجازه بده، بگذار، امر کن)، ge بیا،
برو gen-ni "هم معنی و منظور" اند:
p.16 ; 8 Peter J. Huber صفحه .
کلمات gəl و get همچنان که در سومری هست، اکنون هم "مترادف همدیگر " استعمال میشوند: gəl ba ; get ; gəl bir ; get ba
اکنون بعد از چند هزار سال این بن ge یا gen را نه تنها در کلمات و افعال یاد شده داریم بل، آن به صورت دست نخورده نیز در زبان ترکی یا ترکی آذربایجان باقی ست:
gen ترکی، گستردگی فاصله، گشاد، دور، وسیع، gen-dən gen-ə دورا-دور، ( فرهنگ بهزادی). در واقع gen سومری، دور شو، gen ترکی، دور،
( فاصله دو طرف از هم، a و b) در ریشه مفهوم یگانه ای دارند. هر چند که ما اکنون آنرا به معنی سومری به کار نمی بریم.
ba در !get ba : همان ba در سومری ست که داریم : ! gen-ba go away
ba ترکی برابر uzaq دور! uzaq ol !: get
p.8,15,16,Peter J. Huber ; “On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar”
لغات لهجه با خط بزرگ:
gissi < gitsin
ossun < olsun
« مشکل برگرداندن خط ، کمبود حروف صدادار، معانی و تفاسیر مختلف و مانند اینها» چیزی نیست که اصل را نقض کند. «زبان در کلیت خود» اصلی را نقض یا اثبات میکند و نه در جزئیات.
این فعل gi4 یا اکنون qı در زبانهای غیر ترکی( مثلاً فارسی، انگلیسی، آلمانی) در رابطه با حرکت و پدیده ی مذکور یافت نمی شود. و مختص این دو زبان خویشاوند است.
در کل زبانها نسبت به هم دو عنصر دارند « دوری و نزدیکی». عنصر دوری نباید عنصر نزدیکی را نقض کند. اینکه گفته میشود زبان سومری یک زبان « تنها و ایزوله» است، به خاطر تأکید و عمده کردن عنصر « دوری» ست که عملاً عنصر نزدیکی را نقض میکند و « یک اصل سیاسی» ست به خاطر « جلو گیری از برداشت ناسیونالیستی». «وجود عنصر خویشی نزدیک» چیزی علمی ست، اینکه از آن سوء استفاده شود یا نشود، مربوط به علم زبانشناسی نمی شود. به سیاست ربط دارد. که حقوقی نقض میشود یا نمی شود. بدیهی ست که هیچ جا نباید حقوق دیگری نقض شود. و مشکل پیش آید. در عین حال، سوء استفاده از یک اصل علمی نیز زیانمند است. و غیر مجاز.
« باید نه علم مورد سوء استفاده قرار گیرد و نه حقوق کسی و چیزی ضایع شود». راه و برخورد درست چنین است. کار این پژوهش بر این اصل قرار دارد.
و بدون توجه به سیاست میکوشد « فنومن و ارتباطات» را با حفظ احتیاط و حرمت علمی، کند و کاو کند.
کاری که ما در رابطه با مقایسه دو زبان ( وندها، افعال و دیگر کلمات، معنی و جملات و...) انجام میدهیم متأسفانه کمتر یا حتی نایاب صورت گرفته و در این خصوص منابع تقریباً صفر است.
جا دارد پژوهشگران این زمینه را عمیقاً دنبال کنند و گره « پیوند» دو زبان را به خوبی برای علم زبان شناسی بگشاید. بدون توجه به سیاست این و آن.
gabağı gəzmək, qıylanmaq: gaba-gi4
اصطلاحات روزمره: şəx get , şax gəz, şəx dolan ، یا şaq baxmaq یا dim-dik baxmaq امروزه استعمال می شود.
šag4 سومری را در ترکی به معنی قلب، عضوی از بدن، استعمال نمی کنیم ولی معنی « قوت قلب و راستی قامت» را با کلمه şəx که شکل تغییر یافته šag4 است، میرسانیم.
واژه šag4 در نزد سومری ها به احتمال قریب به یقین از صدای قلب گرفته شده است. آنها صدای قلب را "شاق-قا -شاق" احساس میکردند. در ترکی صدای زدن انگشت به دیوار tıp, مشت به دیوار یا افتادن با پا به روی زمین tap و صدای جهش آذرخش şaq ، بهترین و عالی ترین نوع این سری صداها، حس و قلمداد شده است. وقتی قلب şaq-şaq یا şaq-qa-şaq کارکند یعنی صحیح و سالم است، یا « درست و راست». اینجا نیز مفهوم şəx یا şaq و šag4( که در واقع یک کلمه اند) به هم نزدیک میشوند. هر چند به پدیده های مختلف اشاره دارند.
حالا وقتی میخواهیم بگوییم "قلب تو خوب کار میکند"، ترجیح میدهیم به جای صدای tap-pa-tap ، بگوییم « قلب تو şaq-qa-şaq » چالیر. میزند. و لبخند برلبان طرف مقابل نشانده و خیالش را راخت میکنیم.
şaq را در بیان صدا، و şəx را به معنی« راست و شق و رق» به کار می بریم. اما آنها در ریشه هم معنی هستند. و در سومری همان šag4 است. ولی در سومری این کلمه معنی قلب دارد.
guru7 سومری را به شکل gor یا goru داریم. معنی « جایگاه پایین» را دارد. اما مفهوم امروزی معنی« گور» یا قبر میدهد. که باز به معنی جایگاه پایین است. در سومری معنی اولیه آن که همان « جایگاه پایین یا در ترکی aşağı yer باشد ، حفظ شده است. در اصطلاح gora get به گور برو ، یا goru çatlasın قبراش بترکد ، کلمه gor حفظ شده است. همانطور که گفتیم در زبان سومری به معنی « جایگاه پایین یا در ترکی aşağı yer استعمال شده است.
guru7-ĝa2 سومری ، تلفظ goru-na . یعنی به سوی پایین. و an-ta اینجا، در بالا، معنی میدهد.
برابر an-ta اکنون چنین است: uca-da
ترکی قدیم:
bunta (KT.k. 10) “burada”( مکان)
anta (KT. k.2) “orada” ( مکان) منبع قبلی ص56
anta kisrä: Ondan sonra ( بعد از آن ( زمان).
منبع قبلی.ص 222 (بند6)
a-na (that) which
?a-na-aš/šè(-àm) (it is) for what? = why
?a-na-gin7(-nam) (it is) like what? = how
?me-a in where? = where
منبع: p.36 DANIEL A FOXVOG
INTRODUCTION TO SUMERIAN GRAMMAR
KIYIK - çəp, əyri, qıyıq
ana sütü sevimli, dəniz genişli yerləri(hər yeri), qıyıq kəzim
منبع: سومریان...: نویسنده: ب. کری. بخش لغت نامه .
an-ta=an-da در بالا ، هر دو کلمه ترکی قدیم
بگذار به جایی بروم، که دلم میخواهد. به هر کجا که دلم میخواهد و دوست دارم بروم.
اینجا šag4-ge » könül qoy دل اجازه بده» ، guru7-ĝa2 و an-ta« پایین و بالا aşağı-yuxarı» ، منظور « هرجا hər yer» ،
« هرجا را که دل دوست دارد و اجازه میدهد»، önü əyri gəzim ) ga-ab-gi4) مقابل را (مایل)گشتی زنم. چرخی در محوطه مقابل زنم. ( محوطه ایکه بالا-پایین را شامل است). یعنی منظور همه و هرجا؛ « هرجا را که دل میخواهد». در متن اصلی (Lugalbanda and the Anzud-bird) منظورِ شخصیت داستان Lugalbanda همین است که به پرنده Anzud میگوید: بگذار به هر کجا که دلم میخواهد و دوست دارم بروم».
buru [HARVEST] wr. buru14; gur7; gur16 "harvest, summer" Akk. ebûru خشکی تابستان( quru -luq, quru)
ud [SUN] wr. ud "day; heat; a fever; summer; sun" Akk. immu; ummedu; umšu; šamšu; ūmu خورشید و... ( od)
اینها همه کلمات مشترک و هم معنی با کلمات ترکی اند.
بگذار هرکجا که دلم میخواهد بروم.
---
دلم بگذار در پایین و بالا، [ همه ی جاهایی را که دوست دارم] گشتی زنم. ( منظور انجام یک حرکت مایل ، یعنی گشت زدن و برگشتن، است. چرخ زدن).
معنی تحت الفظی: دل بگذار بالا-پایین روبرو را، چرخ بزنم.
Let me go down to wherever my heart desires
بگذار هر کجا که قلبم اجازه میدهد بروم.
love
šag4 ki aĝ2-zu-u3 ud he2 -em-su3-re6-e
Sevginiz davamlı olsun
May your love be lasting
--
za.e ki-AĜ2-gu10
"you are my beloved"
Sən mənim sevgilimsən"
زای کیانگو
.It would be pronounced, ze ki angu, where ang is as in English bong or dong
منبع:
Sumerian Lexicon
John A. Halloran
http://www.sumerian.org/
59...Sumerian Questions
lu
lu; -lı; -li- در آخر اسامی ترکی که به عنوان وند میایند برابر همان lu در سومری ست. به معنی شخص یا آدم. ( مرد یا زن).
-kis بخشی از واژه است که به qız تبدیل شده یا با کلمه qız یا kiz ارتباط نزدیک دارد. تبدیل s به z قانمند است: zopa, supa بزرگ، گنده، چوبدست. چماق.
kisikil [WOMAN] wr. ki-sikil; lu2ki-sikil; mu-tin; mu-ti-in "young woman" Akk. ardatu; batultu *
matan qız : mu-tin
کلمه matan در این اصطلاح، با اندکی تغییر در mu-tin یا mu-ti-in حاصل شده است. معنی، همان young woman یا ki-sikil است.
در واژه mu-tin با تبدیل حروف صدا دار به a کلمه matan به معنی" gözəl xanım qız" دختر خانم زیبا، پدید آمده است. اکنون ما دو کلمه را که هر دو به یک معنی اند « دختر خانم» استعمال میکنیم.
*
dıdı-dıdı tök قطره-قطره بریز
dıdı-dıdı dedi اند-اندک توضیح داد. یا به معنی ریز-ریز گفت( همه چیز را. از سیر تا پیاز).
کلمات (didil-mək , didi-lək, dıdılaq(k در این رابطه معنی دارند. ریشه اصطلاح (dıdı-dıdı (vermək , demək , görmək, eləmək در سومری واژه ی
و
didila [SMALLER] (87x: Old Babylonian) wr. di4-di4-la2; di4-di4-la; di4-di4 "(to be) small(er)" Akk. daqqu کوچکتر
است.
didila hul خوشحالی اندک.
به معنی همان cıq-qıla`-cıq-qıla
یا , çıq-qıla و cın- qı-la است که در زبان سومری به صورت didila می بینیم. و به شکل dıdı-dıdı، و (dıdıla-k(q,x نیز باقی مانده است.
مصدر didil-mək یا dıdılmaq در ترکی منشاء این کلمات ترکی ست.
*
جمله: çox həllənmə زیاد خوشحال نباش.
زبان شفاهی و لهجه ها پر از لغات قدیمی اند، و به خوبی ریشه مشترک دوزبان مذکور را نشان میدهند.
*
hul [RING] wr. hul3 "ring; rein" Akk. hullu
در زبان ترکی آذربایجان اسم نوعی فرفره را hol گوییم. چوبی ست مخروطی شکل با قاعده قوسی، و در رأس، نوکی فلزی دارد. اندازه اش کمی بزرگتر از تخم مرغ است. با پیچاندن نخ کلفت به دور کمر اش، با پرتاب بر روی زمین، به گردش در میاورند.
حرکت بسیار سریع محوری یا وضعی یا «حلقه ای» آن « donub»، یخ زده، نامیده میشود. ظاهراً نام این فرفره، hol، با حرکت وضعی یا حلقوی اش، و کلمه hul سومری به معنی حلقه، بی ارتباط نیست.
ترکی:
Bayramınız mobarək
Bayramınız uğurlu olsun
سومری:
šag4 hul2 zag-mu
ürək xoş, yeni il
Happy New Year
لغات:
šag [HEART] wr. šag4; ša; ša3-ab "inner body; heart; in, inside" Akk. libbu
hul [REJOICE] wr. hul2; hu-ul "joy, rejoicing; to rejoice" Akk. hidûtu
mu [YEAR] wr. mu "year" Akk. šattu
zagmuk [NEW YEAR] wr. zag-mu "new year; beginning of a cycle?" Akk. zagmukku
در آذربایجان:
--- پدر و مادر کودکان را به اجرای این رسم تشویق میکنند:
در چهارشنبه ی آخر سال، صبح زود، بچه ها هنگام پرش از روی جوی آب، میگویند:
!Ağırlığım, uğurluğum, tökül bu suyun üstünə
منظور : «وقار و سعادتم جاری باد! »
« با وقار و سعادتمند باشم».
وقار و سعادتم جاری باد. همیشه با وقار و سعادتمند باشم.
خوشبخت شوم چهارشنبه
!Ağırlığım, uğurluğum, tökül bu suyun üstünə
« سنگینی من ( توان و وقارم) ، سعادتم( خوشبختی ام) ، بر روی این آب بریزد( منظور با آب جاری شود، به آینده من.»
کوتاه و به قول معروف « خوشبخت و سعادتمند باشم».
زیبایی این رسم، در بیان جمله ای ست که: در آن « وقار و سنگینی و سعادت کودک» را با « روانی آب» پیوند میزند، و به آینده و آرزو وصل میکند.
«زاویه نگاه حسی» به پدیده ها و اشیا، و چگونگی بیانِ « آرزوی سعادتمندی» در مقایسه با دیگر زبانها، ویژگی خاص خود را دارد، که بسیار قابل توجه است.
نگاه "گشت زنی چشم انداز مقابل" را ، در جمله سومری بالا، مقایسه کنید با نگاه« جاری شدن سعادت با آب، به آینده ی کودک». این دو نگاه حسی، یگانه و هم زاویه اند، در رابطه با پدیده های مقابل خود.
---Meşə بیشه
guruʾuš [TREE-TRUNK] wr. ĝešguru5-uš "tree-trunk" Akk. kisittu کُنده ی درخت:
kötük , ağac kötükü . gürü kötük. در سومری guruʾuš
zirdum [OLIVE] wr. ĝešzi2-ir-dum "olive" Akk. serdu زیتون
zirdum [TREE] wr. ĝešzi-ir-dum "a tree" درخت
uš در سومری به معنی مردن است:
uš [DIE] wr. uš2 "to die; to be dead; to kill; death" Akk. dāmu; mâtu; mūtu; uššu
U در ترکی باستان معنی yuxu خواب دارد:
u-da (KT, s. 35) yuxu-da در خواب
tüşə - yuxu görmək
ص.120
TÜŞ-1. yuxu, yuxu görmə
ص. 561 - لغت نامه ی منبع:
UV - yuxu
N izam i Xudiyev. Q ədim tü rk yazılı abidələrinin dili. B akı, “Elm və təh sil”, 2015, 596 səh
املاء اصولاً qürü uş خشکیده-مرده: ( نزدیک به مفهوم qürü-müş) خشکیده ی کنونی. uş سومری ( مردن) با u و uv و tüş و udı ( خوابیدن) حالت « نزدیکی» مفاهیم را میرساند. با توجه به اینکه سومریان مرگ را نیز نوعی خواب
به حساب میاوردند و میاندیشیدند که انسان در دنیای زیر زمین بیدار شده و شاهان باز نیاز به نوکر و خدمه و غذا دارند. در دوره ای این چیزها را به همراه مرده در گور میگذاشتند.
اینجا کلمات U و Tüş ،خوابیدن، ترکی قدیم، و uş مردن، سومری، نزدیکی مفاهیم را بیان میکنند.
ترکی قدیم: IĞAC - ağac, ot ığac - bitki, nəbatat, yaşıllıq
eş سومری، درخت، با yış (کوه بیشه زار) ترکی قدیم رابطه دارد.
yığaç>ığac>ağaç >YIŞ - orman - meşə
ĝeš [TREE] wr. ĝeš; mu; u5 "tree; wood; a description of animals" Akk. işu
.še terminative denotes motion going toward- (تا، برای، سوی)
در سومری « سوی درخت» گفته میشود: ĝeš -še . تلفظ ĝ هم n است.با تبدیل شدن n به m که مجاز و قانمند است کلمه ی meş-şe یا meşə در ترکی پدید میاید. اکنون این واژه را برای بیشه استعمال میکنیم.
کلمه tir به معنی چوب را در«dam tiri »، تیر بام، هنگام ساختن خانه به کار می بریم.
کلمات tir و meşə هر دو پیوند با زبان سومری دارند و به ریشه این دو زبان مربوط میشوند.
tir [FOREST] wr. tir; ĝeštir "mud; forest, wood" Akk. luhummû; qištu
tir [FORESTER] wr. lu2tir; tir "forester
منبع ePSD
---
----
kiri سومری، بینی : برابر qını ترکی، بینی
qını و qını-qını
واژه ی qını؛ قبل از پرداختن به آن، اول به قصه چند واژه توجه کنیم:
yan-dıq : سوختیم. به معنی yanmış : "سوخته " .
yandı : سوخت. yandı-yandı سوخته-سوخته (سوخت-سوخت، نام حرکتی ست) که« دل سوختگیِ » طرف مقابل را با آن نشان اش میدهند.
« عمداً دل کسی را سوزاندن»
yandı-yandı eləmək سوزاندن دل طرف مقابل، با حرکت خود.
yan-dıq vermək سوخته نشان دادن ( دل طرف مقابل با حرکت خود. یا سوزاندن دل طرف مقابل با سخن و رفتار خود): «سوزاندن دل دیگری»
*
!Yandı-yandı eləyir : دلم را می سوزاند، (منظور عمداً). با «حرکت» خود. حرکت را در پایین توضیح میدهم.
!Yandıq verir : دلم را می سوزاند ، ( منظور عمداً). با حرکت مخصوص.
شخص انگشت خود را « چند بار روی دماغ خود زده» و به طرف مقابل لبخند میزند.
او با این حرکت به دیگری میگوید « دماغ سوخته میخریم». با اصطلاحات:
yandı-qındı eləyir
یا
(yandıq verir (deyir
یا
qını-qını deyir
به معنی اینکه: او انگشت خود را روی بینی اش زده به دماغ سوختگی من می خندد.
*
اما معنی qını چیست؟ معلوم است « دماغ». ولی در ترکی دماغ را burun گوییم؛ پس این qını از کجا آمده است؟
واژه ی qın به معنی بینی به «ادبیات کودک و شفاهی» تعلق دارد. «حرکت« yandı-qındı»(علامت دماغ سوخته) نیز مخصوص کودکان است. دماغ سوخته در ترکی آذربایجان acı qını ; acı qıcıq ; na-nıq ; buyri ; ala; yandı-qındı گفته می شود. منبع فرهنگ بهزادی.
*
دماغ burun در سومری kiri گفته شده:
kiri [NOSE] wr. kiri3 "nose" Akk. appu
با تغییر یافتن k به q که در ترکی مرسوم است، و r به n ( مجاز)کلمه پدید آمده:
ki-ri , qi-ni
چگونه r به n تبدیل شده ؟
yazar=yazan ( نویسنده)
n=r
aça-r=aça-n ( آچار)
n=r
به عبارت دیگر:
yana-r ( فروزان)
yana-n( فروزان)
یعنی: صدای r به n هم تبدیل می شود.
و kiri به qını
از قرار معلوم، به احتمال زیاد، برای پیدایش واژه qını چنین حادثه ای رخداده است.
( tın : به خود آمدن، بیدار شدن، خردمند شدن، عقل و حواس شخص سرجای خود بودن) و در واقع خاصیت همان « فهم و درک داشتن، و چیزی را درک کردن.
an.na , tin سومری با معنی tın و anna ی ترکی قدیم و جدید در کل مطابق است.
به عبارت دیگر hən, həyə, hə گفتن. in-nu یا nu نیز منفی آن است (yox (demək.
an-na-tın یا an-na-dın اکنون در ترکی به معنی « فهمیدی؟» کاربرد دارد.
علت آن است که سومری و ترکی دو زبان مستقل اند. و سرگذشت مستقلی نیز دارند. و قواعد مستقل. اما با تمام این تفاوتها اشتراک کلمات و مفهوم و منظور نهفته در آنها،
اینجا، همان « درک کردن و فهمیدن و تأیید واقعیت و اعلام موافقت « بله həyə» گفتن است. کلمات و اصطلاحات و قواعد گرامری در زبانهای خویشاوند طبیعی ست که سرگذشت و معانی مستقلی دارند ،
ولی در عین حال، این عناصر، خویشاوندی آنها را هم به وضوح نشان میدهند. همین عبارات مذکور نشان میدهند که چگونه این دو زبان به هم گره خورده اند.
با توجه همه جانبه، به رابطه ی این دوزبان، باید گفت آنها چنان « تو در توی» همدیگر اند ، و چنان به هم کلید شده اند که، به هر گوشه یشان نگاه کنیم، جز « çal-geçıd»، تو-در-تویی- چیز دیگری نمی بینیم.
çal-geçid یا «çal-keçid» : تو-در-تویی ، توی هم فرو رفته:
çal-keçid budaqlar; çal-keçid fikirlər: شاخه های تو در تو، افکار درهم و تو در توی.
nə (Ton 57) “nə, hansı چه؟ ترکی قدیم ( گوی ترک)
اکنون به دو معنی « نه، و چه » به مفهمی که در فارسی وجود دارد، به کار می بریم.
ag2: تلفظ aq یا ag
za-e : تلفظ zae؛ z ز یا س
ki ag2 : love
za-e : you
http://www.iranglobal.info/node/66984
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید