خوانش زبان سومری به یاری زبان ترکی کاری ست که به آن نپرداخته اند. از اینرو در این مورد منابع نیز وجود ندارد.
در واقع این نوشته ها شاید نخستین کاری ست که صورت میگیرد. میکوشیم متد آنرا عملاً نشان دهیم.
به ناچار حاشیه روی ها و تکرار وجود دارد و لازم است تحمل کنیم و موضوع را از زوایای مختلف بررسی نماییم . باشد که راه هموار گردد...
نوشته های قبلی پیرامون این موضوع در آرشیو من موجوداند، علاقمندان میتوانند به آنها مراجعه کنند. توجه خواننده را به نسبیت خوانش جلب میکنم و نباید چیزی را مطلق گرفت.
میکوشیم با آزمایش و خطا به بخشی از مشکلات فائق آییم. جملات سومری اغلب با رنگ آبی مشخص شده اند. در جایی که نیاز به تلفظ کلمات احساس شده آنرا قید کرده ام.
ترجمه انگلیسی جملات برای آشنایی اولیه خواننده با معنی آنها نقل شده است. ولی ما معنی خودمان را از متن اصلی بیرون میکشیم. و فرض میکنیم که متن اصلی با متن میخی نسبتاً تطبیق دارد.
اشتباهات احتمالی برگردان خط میخی، در کل، اشکالی در کار ما ایجاد نمی کند.
انسان کنجکاو است، میخواهد خود و جهان را بشناسد. به گذشته و آینده سفر کند. تاریکی ها را با روشنایی بزداید.
«هستی یا هستی ها» از « خلاء با کمترین انرژی»، خود به خود پدید آمده و میرود که دگربار نیز به « خلاء با کمترین انرژی» تبدیل شود. شاید که به نوع ای تکرار گردد.
این آغار و انجام هستی هاست. به عبارت دیگر، از هیچ( خلاء) میاییم و به هیچ(خلاء) میرویم. اما اکنون ما در یکی از، انواع این هستی ها، موجودیم و زندگی میکنیم. متأسفانه خیلی ناآگاه. به همه چیز.
به خصوص به زندگی.
اجباراً بشر در تلاش است از برگ درخت زندگی به تنه و ریشه آن برسد. باNİN-TİL الهه ی زندگی و EREŠ.KI.GAL الهه دنیای
مرگ دیدار کند و آنها را در آرایش İN-AN-NA الهه ی دلباختگی به خدمت بگمارد. و جهان خود را زیبا سازد.از اینرو از برگ به ریشه ها میرسد و شناخت خود را جمع و جور میکند.
وقتی در حال با فقر و دیکتاتوری و پوشش اجباری و در آمیختگی دین و سیاست درگیر است، به گذشته چند هزار ساله خود رجوع میکند و ریشه مشکلات را می جوید.
او میاندیشد تنها با شناخت نسبی و همه جانبه چیزها میتوان بردشواریها پیروز شد. حداقل، شناخت دنیای یکی از اولین تمدنهای بشری میتواند در مسیر شناخت جامعه انسانی ما را اندکی یاری کند.
به خصوص که تمدن سومر و ایلام تمدن منطقه و زادگاه ماست. ما در گذشته، غیر از تمدن سومر و ایلام چیزی برای ارائه نداریم.
در قصه سومری Enmerkar and the Lord of Aratta به تمدن سومی نیز اشاره شده که در آن زمان درکنار دو تمدن نامبرده بود تحت عنوان « Aratta».
که روابط تجاری با سومر داشت و تجارش در روابط خود با همسایه به آن افتخار میکردند. و سومر Aratta را هم سطح خود میدید.
گفته میشود آن شامل کل آذربایجان در شمال و جنوب( به انضمام همدان) و بخشی از ترکیه که همسایه آذربایجان غربی ست، بود. مسکونی بودن اورمیه و جاهایی مثل آن در هزاره چهارم ق.م وجود این تمدن را تقویت میکند.
هرچند اثبات تمدن Aratta نیاز به باستان شناسی عمیق در این مناطق دارد. بهرحال وجود تمدن Aratta نیز مطرح است.
از اینها بگذریم با قی، تاکنون، همه بقایای آنهاست. منهای آنچه در عصر نوین از اروپا گرفته ایم. که البته در کل چیز قابل توجهی را تشکیل نمی دهند. ما چیزی از گذشته و جهان کنونی نیاموخته و کسب نکرده ایم.
و در تاریکی هزاره ها خود را زندانی کرده ایم. شاید این کنجکاویها دیدگان ما را اندگی روشن کند. آرزو.
انسانهای باستانی در منطقه ما نخست دولت-شهرهای مستقل را تشکیل دادند. بعد برای« زندگی بهتر و نیرومند» شدن راه « تسخیر سر زمین دیگران» راپیش گرفتند. میلیونها انسان از کودک و بزرگ سال، در جنگها نابود شدند.
به جای اینکه راه « اتحادیه ی داوطلبانه و صلح آمیز و دوستانه» را پیش گیرند. مسئله ایکه هنوز هم مشکل روی میزی ماست. بخشی از این مردمان نابود شدند بدون اینکه جامعه دستاورد مثبتی داشته باشد.
دریغ اینجاست که اکنون نیز این« سیاست تسخیر» ادامه دارد...
بکوشیم زبان یکدیگر را بفهمیم. شاید درک متقابل دشواریها را بزداید.
به نظر میرسد اگر فرهنگ « دیالوگ و همکاری داوطلبانه و برابر حقوقی و آزادی» کسب شود و پیاده گردد، میتواند بخش عظیمی از مشکلات جوامع منطقه ما را حل کند.
**
مقایسه جملات سومری و ترکی
هفت عامل معیار در مقایسه کلمات و جملات دو زبان:
برابری«1-واژه ؛ 2- معانی ؛ 3- تلفظ؛4- شئ؛ 5- گرامر؛ 6- تغییرات قانمند صدا؛ 7-حذف =0» یعنی چه؟
1- واژه:
واژه ها یا جملات از منابع استاندارد انتخاب میشوند.
2- معانی:
معانی دو کلمه یا دو جمله یا دو متن به دو زبان، لازم است یکی یا تقریباً یکی باشند.
3- تلفظ:
تلفظ کلمات در جریان آنالیز نزدیکی یا یکی بودن واژه ها یا جملات را نشان دهد.
4- هر دو واژه یا جمله به یک « عمل یا شئ» دلالت کند.
5- اصول گرامری که شامل دو کلمه یا دو جمله است یکی یا بسیار نزدیک باشد.
6- اصول فونتیک در تغییرات صدا ها نقض نشود. یعنی تغییرات صدا ها با اصول فونتیک مطابقت داشته باشد. یا مجاز باشند.
7- حذف=0:
افتادن حرف یا حروف ملاحظه شود و به حساب آید. و همینطور اضافه شدن آنها.
استعمال متد، یافتن برابری ها، توجه به تغییرات، بزرگ شده ی زبان ترکی بودن، آشنایی با لهجه ها و زبان شفاهی ترکی( منظور خانواده زبان ترکی) یا آذربایجانی مورد استعمال در منطقه ،
و زبان سومری، مشکل درک و خوانش را تا حد زیادی حل میکند.
بخشی از واژه ها در زبان ترکی منطقه ، در روستاها، وجود دارد که در لغت نامه ها نیامده است. زبان شفاهی روستاها در آذربایجان، بخصوص آذربایجان غربی، قشقایی، ترکمنی و مانند اینها از این جمله اند.
didli-ta eme ak didli-ta
یا
dili-dili-ta eme ak dili-dili-ta
One by one — making tongues — one by one
که یکی هستند.
معنی تحت اللفظی جمله به ترکی با رعایت نظم نسبی کلمات سومری:
bir-bir, dil eləmək , bir-bir
یا
bir-bə-bir, dil etmək, bir-bə-bir
یا
bir-bir də, əmmək , bir-bir də
منظوز
bir-bir də, öpdü , bir-bir də
ترکی جمله سومری با توجه به منظور سومری و کلمات برابر یا نزدیک به آنها:
dili-dili-ta eme ak dili-dili-ta
dil-dil-də əmə-k dil-dil-də
dilim-dilim , dil-dil eləmək=bir-bir eləmək
dilim-dilim-də əmə-k dilim-dilim-də
eme ak= əmə-k, əmm-ək
əmدرترکی : شیر بخور یا غیر مستقیم: ببوس ؛ به کارگیری عضو زبان. əm-ək یا eme ak به مفهوم سومری dil işlətmək ( استعمال عضو زبان) " به کار گیری زبان"= منظور بوسیدن .
--- توضیح
öpmək ترکی بوسیدن
əmmək شیرخوردن با حالت مکیدن، مانند حالت شیرخوردن کودک. در مکیدن شیر زبان را به طرز خاصی آماده میسازند.
عمل «دیل دوزه لتمک ، اشاره به اؤپمک» : to make tongue یا در سومری eme ak
1-دیل : عضوی که در دهان است و ابزار سخن گفتن می باشد.
2- دیل : زبان، مانند ترکی، فارسی و...
در سومری برای هر دو معنی eme استعمال میشود:
eme [TONGUE] wr. eme "tongue; language" Akk. lišānu
اینجا منظور از eme ak بوسیدن یا öpmək است. پشت سر هم
ta- به معنی
from در انگلیسی . در ترکی da, də , dən ,dan
ak اینجا معنی to do; to make دارد
همینطور ak- ( به عنوان وند) یا کوتاه آن k- برابر کسره ی حالت مضاف الیه است.a وقتی میافتد که قبل از ak، واژه خودش، حرف صدا دار داشته باشد. یعنی k- میگیرد. اما اینجا ak در جمله مورد بحث وند نیست.
ترجمه 1
جمله سومری:
didli-ta eme ak didli-ta
each of them in turn kissing with the tongue, each in turn
----
We analyze : "making/wielding (ak.# active participle in zero) tongue (erne.!! with zero mark
.of direct object) one after one (dili-dili-ta with abessive -~ in temporal use 'since', 'after')"
The phrase erne ... ak 'to make tongue' is not known to us from elsewhere and the meaning
.here suggested for it, 'to chat', is deduced from the context
ترجمه 2
dili-dili-ta eme ak dili-dili-ta
One by one — making tongues — one by one
eme ak ('tongue making') usually implies speaking, chatting (the
proverbial 'sweet nothings'?). But it could also have, as Alster duly
.noted, a double meaning, and imply lovemaking
ترجمه 3
dili-dili-ta eme ak dili-dili-ta
Einer nach dem anderen - Zungen machen - einer nach dem anderen
eme ak" ("Zungenherstellung") bedeutet normalerweise zu sprechen, zu plaudern
("das sprichwörtliche "süße Nichts)
---------- آنالیز جمله:
dili-dili-ta eme ak dili-dili-ta
didli-ta eme ak didli-ta
dili [SINGLE] wr. dili; di-il5 "(to be) single, unique, sole; (to be) alone" Akk. dēlu; ēdu
dili-dili-ta
یا didli-ta
هر دو کلمۀ بالا، شکلی از همدیگراند و به یک معنی.
که توضیح اش میاید.
عدد یک یا bir در ترکی به سومری aš یا diš گفته میشود. آن، به شکل میخ چوبی یا gələ( ترکی) و دندان یا دندانه است.
aš [ONE] wr. aš "one" Akk. išten
diš [ONE] wr. diš; de-eš-šu2; di-id; di-t- "one" Akk. ištēn
سومری dili یا dil در ترکی همان bir است در اصطلاح bir-bir ، و معنی تک را میرساند. همینطور در bir -bə -bir . ولی با عدد یک فرق دارد.
کلمه ی dil سومری را در لغت dil-im یا bir dil به معنی بیر قاچ ( مثلا در هندوانه و خربزه) داریم. شکل شئ یا قاچ ( بُرش) معنی تک را هم در خود پنهان نموده است.
dilim-dilim که اکنون استعمال میکنیم از یک زاویه bir-bir eləmək است. ولی ما آنرا به معنی قاچ-قاچ کردن میاوریم. تغییر معانی در طی زمان طبیعی ست. ولی نزدیکی مفهوم هنوز باقی ست.
eme عضو زبان ، زبان صحبت
ak به معنی etmək , eləmək یا düzəltmək
ak [DO] wr. ak; a "to do; to make; to act, perform; to proceed, proceeding (math.)" Akk. epēšu
eme ak سومری به معنی تحت اللفظی dil etmək ,dil eləmək یا dil düzəltmək
میتواند شکلی از əmmək کنونی باشد. قید شد که منظور بوسیدن است.
منابع :
1
The Sister's Message
THORKILD JACOBSEN
Harvard University
2
MESOPOTAMIAN
LITERATURE
Gwendolyn Leick
3
ePSD
4
ETCSL
***
کلمات جانبی "جملات" که میتوانند مطرح باشند:
sub مکیدن
sor-maq یا sor ترکی
در انگلیسی:to suck
در سومری
sub سورماق
sub [RUB] wr. su-ub; sub; sub6 "to suck; to rub" Akk. naşābu
گوساله ( dana)ی شیرخوار در سومری : amarga [CALF] wr. amar-ga "suckling calf"
---
ama مادر، ana
amar شیرخوار
amar [YOUNG] wr. amar "calf; young, youngster, chick; son, descendant" Akk. būru; māru
در ترکی əmər
---
در سومری
eme زبان؛ ama مادر؛ و amar شیر خوار، کلمات خویشاند اند
در ترکیəmə مکیدن شیر
əmər; ana نیز همین خویشاوندی را دارند.
---
sor در ترکی میتواند تغییر یافته sub سومری باشد.
--
در زبان سومری برای شیر خوردن بچه انسان و حیوانات، واژه های مختلف استعمال میشود.
در جمله نخستین
dili-dili-ta eme ak dili-dili-ta
به معنی:
bir-bir, dil eləmək، bir-bir
در موضوع« دموزید و ایناننا »،منظور:
dal-ba-dal öpdü
biri- birinin ardınca öpdü
«یکی پس از دیگری(پشت سرهم)بوسید».
«دیگری»، اشاره به«بوسه»هاست.
(با بوسه هایی که به دنبال هم نثار میکرد، بوسید)
-- بوسیدن
kiss در سومری ne sub
ne sub [KISS] wr. ne su-ub; še su-ub "to kiss" Akk. našāqu
ne [STRENGTH] wr. ne3 "strength; force" Akk. emūqu
sub [RUB] wr. su-ub; sub; sub6 "to suck; to rub" Akk. naşābu
ne نیرو و sub مکیدن = ne sub بوسیدن
بخواهیم öpüş را از «معنی» دو واژه سومری درست کنیم در ترکی میشود « sor-güc» یا
« güc ilə sormaq» که به آن öpüş یا öp-mək گفته میشود. غیر مستقیم "eme ak"؛ و دقیقاً مفهوم əmmək ترکی را دارد.
dil eləmək غیر مستقیم öpümək در انگلیسی به درستی kissing ترجمه شده است.
اکنون dil eləmək یا همان اصطلاح سومری eme ak را غیر مستقیم yalamaq (لیسیدن)یا əmişmək
همدیگر را مکیدن،یا از همدیگر"شیرخوردن"،به مفهوم"بوسیدن"میاوریم:
O onu yalırdı می بوسید.
Onlar əmişirdi می بوسیدن( همدیگر را شیر میدادند).
-- توضیحات جانبی:
dili-dili-ta eme ak
در این جمله D به B
وL به R تبدیل شود و همینطور ta به də
و "eme ak" به əmək (مکیدن در ترکی)ترجمه جمله حاصل میشود:
biri-biri -də, əmək
(bir-bir- də, əmdi (öpdü
(biri- birinin ardınca əmdi (öpdü
dal-ba-dal öpdü
--پُستان
əmcək یا məmə یا döş در سومری gaba گفته میشود:
gaba [CHEST] wr. gaba "breast, chest; frontier" Akk. irtu
به معنی«بسته ایکه چیزی درون آن وجود دارد).در ترکی ظرف را Qab گویند. در واقع نگاه سومری پستان را « ظرف qab می بیند. اما خود ظرف کلمه دیگری دارد:
dishانگلیسی، ظرف؛ در سومری dilimgal؛ šeria
dilimgal [DISH] wr. ĝešdilim2-gal "dish, shallow bowl" Akk. mākaltu
šeria [DISH] wr. še-ri-a "dish" Akk. şirpētu
jug انگلیسی کُوزه؛ سومری. emerah
emerah [JUG] wr. emerahx(|UD.SAL.HUB2|); emerah "jug, can" Akk. kûtu
eme+rah از زبان +شکستن درست شده
( تلفظ کلمات سومری توسط لغت نامه های اکدی کشف شده است)
ترسیم شئ ، لغت، و تلفظ لغت
دهان+ آب= معنی آب خوردن دارد. اما لغت اش: naĝ است. تلفظ nang یا nan ؛ اینجا صدای گ g ضعیف است.
KA+A : mouth+water = naĝ : to drink
KA+NINDA : mouth+bread = gu7: to eat'
NÍĜIN+A : encircled area+water = ambar: marsh
کلمه am-bar در ترکی به همین شکل باستانی استعمال میشود.
KA+ME : mouth+me = eme : tongue*
طرز تشکیل کلمه زبان را نشان میدهد
me [REFINE] wr. me : to wash, refine
دهان+ریز-ریز کردن ( در ترکی incələ-mək)
--
an-ne ; ana; nə-nə ; ən-nə ترکی ، مادر(در مقاله «قصه کلمات»به ارتباط و داستان این دو واژه با زبان سومری پرداخته شده؛ رجوع به آرشیو) . اشکال یک کلمه اند و ریشه در eme (عضو زبان) دارند.
---نام پستان، توضیح: gaba
mə-mə; əm-cək ترکی، پستان
eme سومری، زبان
əm-mək ; əm ترکی، شیر خوردن یا مکیدن
اسم پستان در ترکی məmə یا əmcək از عمل یا فعل əmmək حاصل شده است.
ریشه این کلمات، واژه باستانی eme زبان، است .
در ترکی عمل شیر خوردن əm-mək،مکیدن sor-maq (در حالت شیر خوردن) با
"eme ak"به کار گیری عضو زبان و sub مکیدن ، در سومری، دارای مفاهیم مساوی هستند.
آنها«با اندکی تفاوت تلفظ ،که طی زمان رخداده، در واقع، تقریباً ، هم تلفظ، هم معنی،و هم شئ » هستند.
--زبانها
زبانهایی که در«گرامر کلی، تلفظ کلمات، معنی کلمات، شئی مشخص،نزدیک یا مشترک اند»(با تغییرات آوایی در طی زمان) در «یک دسته بندی» قرار میگیرند،و هم خانواده به حساب میایند.
طرز نوشتن و خوانش سومری:naĝ
KA+A : mouth+water = naĝ : to drinkنوشتن
دهان+آب،از چپ نوشته شده.نوشیدن.تلفظ nang یا nan
گفتیم کشف تلفظ به کمک لغتنامه های اکدی صورت گرفته. «خوانش و تلفظ» حد اقل بخشی از کلمات تا حدودی نسبی ست.
--
*منبع:
-“Introduction to Sumerian Grammar
Daniel A. Foxvog
***
کودک uşaq یا کلمه ای که منظور سومری بود: «do-ğu-mu» ترکی، مانند toxumu
--1:
du5-mu
ترکی
tö(rü)-mü
tö(rü)-m
mü=m=mən
برابر گذاری قانمند:
t=d
ö=u
rü=0
mü=mu
d-u-0-mu
نتیجه:
du-mu
child; the son
با کلمه do-ğu-mu هم میتوان چنین برابر گذاری قانمندی را انجام داد که نتیجه یکی ست. و واژه ها نیز هم معنی.
--2
«do-ğu-mu» ترکی مانند toxumu
.du5-mu [do-ğ-ma]-ın dəyişiyi olabılər
və
do-ğu-mu به معنی uşaq . با حذف ğu
dumu حاصل میشود.
من در پایین do-ğ-ma را به کار برده ام ولی do-ğu-mu دقیق تر است. همینطور:
du5-mu تشکیل شده از دو ایده و فکر: dü-(zəltmək)+mən
یا tö-(rü)-mü ( زاده اش) که راحت در طی زمان با تغییرt به d و حذف rü
du-mu حاصل میشود.
mü اینجا müm-همان mən است. tö-(rü)-mü-m
mənim törü-m
dü- و -tö در ریشه به معنی ساختن و کاشتن و زادن و مانند اینهاست. و در واقع یک بن اند.
dü-zəltmək منظور doğmaq , yaratmaq; tö-rü-mü
doğma ya doğulmuş və törənmiş ya törəmə ya do-ğu-mu
tor ; tora = kiçik
----
:Parçalama آنالیز
dumu [CHILD] wr. dumu; du5-mu "child, son, daughter" Akk. māru
----
du [BUILD] wr. du3 "to build, make; to do, perform" Akk. banû; epēšu
du [PLANT] wr. du3 "to plant; to fix upright, erect; to impregnate; to drive in, fix; a
designation of grain" Akk. retû; zaqāpu
----
du3 "to plant (1
du3 "to build (2
1 ; 2 : əkmək; du-zəltmək ; törət-mək( کاشتن)
I : mu : ĝa2-e; ĝe26 من
du-mu : do-ğ-ma : do-ğ-mu:uşaq;bala
do(u)-(ğ)-ma(u)= du-mu
dumu+Ø > dumu
törü-mü
törü-m
doğma
do-(ğu)-mu
'the son'
dumuدر اصل به معنی uşaq və bala ( دختر یا پسر) . کودک
------
dumu+(a)ni+Ø > dumu-ni
'his/her son'
( do(ğu)mu-nı (do-ğ-ma-nı
törü-mü-ni
törü-mü-nü
törü-mü-(si)-ni
---
dumu+(a)ni+e > dumu-né
'by his/her son'
do(ğ)u-mu-na به معنی:
do-ğ-ma-sın-dan معنی تغییر یافته
törü-mü-n-dən
---
dumu+bi+e > dumu-bé
'by that son'
doğma-dan
törü-m -dən
dumu+(e)ne+Ø > dumu-ne
'the sons'
do-ğ-ma-lar
törü-m- lar
dumu dumu+Ø > dumu dumu
'all the sons'
با تکرار اسمdumuجمع بسته شده
do-ğ-ma do-ğ-ma
uşaqlar ; oğul-lar ; balalar
törü-mü törü-mü
törü-m törü-m
dumu tur+ra > dumu tur-ra
'for the small son'
do-ğ-ma tor-(r)u-na
törü-m tor-u-na
dumu tur+(a)ni+Ø > dumu tur-ra-ni
'his/her small son'
onun balaca uşağ-ı
do-ğ-ma tor- ru-nı
törü-m(ü) to(r)-ru-nu
dumu tur+bi+ra > dumu tur-bi-ra
'for that small son'
o doğma tor-ra
törü-m tor-ra
dumu tur+(e)ne+ra > dumu tur-re-ne-ra
'for the small sons'
doğma tor-la-ra
törü-m -tor-la-ra
dumu+(a)ni+(e)ne+ra > dumu-né-ne-ra
'for his/her sons'
törəmə-ləri-nə
törü-m -ləri-nə
doğma -ları-na
dumu tur+bi+(e)ne+da > dumu tur-bé-ne-da
'with those small sons'
doğma tor-ları-da
----tur=tor=tora
dumu + tur} small son
törü-mü tor
do-ğ-ma tor
---
dumu + tur + bi} that small son
do-ğ-ma tor-dı
törü-mü tor-dı
tor و tora و törə کوچک، نوزاد(ترکی); törənmiş; törəmə
dumu + tur} + bi + (e)ne} those small sons
bu do-ğ-ma tor-lar
doğma tor olmuş-lar
törü-m(ü) tor-lar
bi = olmuş= idi
dumu + tur + bi + (e)ne} + da} with those small sons
törü-m(ü) tor-lar-da
do-ğ-ma tor-lar-da
---
dub-sar tur-re-ne} the junior scribes
tur-re-ne در ترکی : törəni
dub-sar törə-lər
tora dubsar-lar
kiçik yazıçılar
---
An : sky; god اسم خدای آسمان یا an آسمان
an-d : tanrı
----
ama ad-da-ni } his mother and father
ana ata-nı
ana ata-sı-nı
---
iri Lagaš ki-a} in the city Lagaš
iri در ترکی yeri ; yer : اینجا منظور city
yer Lagaš
Lagaš şəhəri yerin-də
---
é iri-a dù-a
the house built in the city
ev yerə du-ra
ev yerdə du-zə-lə
ev yerdə dur-du
ev şəhər-də du-zəl-di
lú é dù-a-ra
For the man who built the house
ol ev qu-ra
kişi-(yə), ev qu-ra
adam-a ki, ev qu-ra
kişiyə ki, ev qu-ra
ev quran kişi-yə
kişi ki, ev dur-du-ra
ama nu-tuku-me, ama-ĝu10 zé-me
!I am one having no mother - you are my mother
ana yokum, ana-m sən mənim
anam nə, tək-əm, sən mənim anam
ĝ=ng
a nu-tuku-me a-ĝu10 zé-me
!I am one having no father - you are my father
a-am (ağam) yokum, a-am sən
(Gudea Cyl A 3:6-7 Ur III)
---
اشتباه نشود، tuku به معنی tək نیست. əldə bir şey olmaq «حاصل»،اینجا «داشتن» .
tuku معنی ازدواج، تکیگاه یا صخره و بافتن ، arxa ; qaya ؛ toxumaq نیز دارد.
tuku با معنی بافتن ، در ترکی toxu؛ toku بافتن ؛ میتوانند یکی باشند. رجوع شود به ePSD
alone
tək; yalqız
dili [SINGLE] wr. dili; di-il5 "(to be) single, unique, sole; (to be) alone" Akk. dēlu; ēdu
saĝdili [LONE] wr. saĝ-dil "lone, single; batchelor; noble" Akk. gitmalu; ēdēnû
ušu [ALONE] wr. ušu "alone" Akk. ēdiššu
منبع:
1-
INTRODUCTION TO SUMERIAN GRAMMAR
DANIEL A FOXVOG
UNIVERSITY OF CALIFORNIA AT BERKELEY
2-
ePSD
---در باره رنگین کمان tir an-na
tirana [RAINBOW] wr. tir-an-na "rainbow"
tir : کمان؛
İn-an--na :an-na
tir an-na: کمان ایناننا: الهه ی عشق و مبارزه. اکنون nə-nə eşi طناب مادر یا nənə erişi تارهای مادر: بعد از مسیحیت و اسلام به این نام مریم یا فاطمه نیز اضافه شده است.
nənə eşini uzadib مادر طناب اش را پهن(دراز) کرده است. eş طناب. کوتاه eş-mə
---
[ĝen [GO سومری. تلفظ ngen یا nen یا nyen
در ترکی: gedin ; get یا yeri و yeri-yin ; یا !yeyin ( با معنی تند برو ؛ گویشی yein) با کلمه « nen» برو ، [ĝen [GO هم معنی و هم آهنگ اند. که با کمی تغییرات صدایی (gedin یا yeyin ) میتواند حاصل شود.
کوتاه yeri-yin در تلفظ شفاهی به صورت yerin نیز استعمال میشود.
***
ama nu-tuku-me, ama-ĝu10 zé-me
ana-m yo-kum , ana-m zén-mé-nim
توضیحات
tuku
tuku [ACQUIRE] wr. tuku "to acquire, get; to marry" Akk. rašû
tuku [BEAT] wr. tuku5 "to beat, strike of cloth; to weave" Akk. mahāşu
tuku [ROCK] wr. tuku4; tu-ku "to rock, shift" Akk. nâšu
ama nu-tuku-me ama-ĝu10 zé-me
تلفظ جمله:zسومری: z ز یا تسts یا سs( معمولا ز یا س)
نگĝ =ng در برخی جا ها n یا ny نی
ngu :ĝu10: صدای g در صدای n تقریباً شنیده نمی شود. مثل صدای n در قشقایی،ترکمنی، لهجه چونقارالو ( از لهجه های اورمیه).
معادل آن:MU (من) است.تلفظ جمله:
ama nu-tuku-me ama-ngu zé-me
ama nu-tuku-me ama-MU zé-me
معنی:
!I am one having no mother - you are my mother
ana-ya toku-ş-mamışam; ana-m zén-mənim
tuku در معنی های tok(k)uşmaq; برخورد کردن(tok(k)u
toxu-maq بافتن( toku)
و tokuşmaq به معنی əldə etmək حاصل کردن یا « داشتن»
( برخورد کردن که نتیجه اش به دست آوردن چیزی ست، یا صاحب شدن، حاصل شدن).
مانند:
داشتن:
xoş günə tokuş-mamışam
حاصل و صاحب شدن:
yaxşı dosta tokuş-maşışam
evlənmək: ازدواج
(bir qadına tokuş-mamışam(rast gəlməmişəm
این معانی می توانند در جمله ama nu-tuku-me مد نظر باشند: با nu منفی شده که اکنون yo کوتاه yok یا yox استعمال میشود.
ana yo-ku-m
ana(ya) toku-ş-mamışam
ana, toxu(toku)-mamışam
ana nə arxa-m
ana nə hasil
منظور: ana yokum
--- با توجه به نگاه مردم باستانی به پدیده ها و منظورشان:
tuku در واقع همان toku در toku-şmaq است(برخورد کردن، بدست آوردن، حاصل شدن، ازدواج کردن، داشتن...) و به معانی «حقیقی و مجازی» مختلف toku-şmaq در متون باستانی استعمال شده است.
* اما اکنون عبارات به اشکال دیگر تبدیل شده اند:
nu-tuku-me
اکنون تبدیل شده به yo-ku-m یا yokum
ama=ana
zé-me= sən məim
ama-mu : ama-ĝu10
تبدیل شده به ana-m
é=ə
ana-m yo-kum , ana-m zén-mé-nim
***
dusa
dos : dus: yol-daş
dusa [FRIEND] wr. du10-us2-sa; du10-sa; du-us2-sa; du2-us2-sa "friend, companion" Akk. ru'u
--- راه ، باریک راه
dus [PATH] wr. du10-us2; du-us2 "path" Akk. kibsu
---تلفظ:
ĝiriĝena
ĝiriĝena: تلفظ: nirin-gena
یا
ngir= nir
تلفظ: d Nin-ĝir-su تلفظ : d Nin-nir-su : d Nin-nyr-su
اما
diĝer خدا
di-ng-er: din-ger بین دو حرف صدادار: ĝ ؛ g تلفط میشود.
------
مقایسه:
ĝiriĝena [PATH] wr. ĝiri3-ĝen-na "path" Akk. tallaktu
گ g
(yeri-ginə)
yol ; yolaq راه ، کوره راه
---
kiĝiri [ROAD] wr. ka-giri3; ki-giri3 "road, path" Akk. padānu
footprint
dus [PATH] wr. du10-us2; du-us2 "path" Akk. kibsu
-------
[ĝiri [FOOT تلفظ:niri; nyiri پا ؛ پا زدن
ترکی : yeri جایش ( جایگاهش، که اتوریته پذیرفته)، و ( ayaq ) ، قدم
ĝiri [FOOT] wr. ĝiri3; me-ri; ĝiri16 "via, by means of, under the authority of someone; foot; path" Akk. šēpu
-----
kur :زمین، کوه
kürə
(کره) : زمین ; zəmi زمین yer
کلمه kur امروزه kürə
ترکی kürə : yer
مانند yer kürə-si
ĝiri kur تلفظ: niri kur
yeri kur
---
dab
همان tap ترکی امروزی ست در حالتهای مختلف و به معانی گوناگون استعمال میشود:yol tap-maq و tap-tap eləmək و tap-maq
ələ keçirmək, götürmək, tutmaq, bağlamaq, sarılmaq, çırpmaq, seçmək (çaşqınlıqla) qəbul etmək
dab [SEIZE] wr. dab5; dab; dab5-dab5; dabx(|LAGAB×GUD|) "to seize, take, hold; to bind; to envelop, overwhelm; to choose (by extispicy); to accept; to take charge of" Akk. sahāpu; tamāhu; kamû; şabātu
ĝiri kur dab [TAKE AN UNFAMILIAR PATH] wr. ĝiri3 kur2 dab5 "to take an unfamiliar path"
ĝiri kur dab
تلفظ
niri kur dab
معنی:
yeri kürə tap
yeri yer tap
ayaq vur (dolan, gəz) yer tap
---
friend دوست
dusa [FRIEND] wr. du10-us2-sa; du10-sa; du-us2-sa; du2-us2-sa "friend, companion" Akk. ru'u
---ترکی :آن، او Ol ) O )؛ bu این * آنها on-lar یا o-lar دراشاره به شئی و موجود زنده:
این ، آن، آنها: در سومری، شکل کمی تغییر یافته یا برابر این کلمات را در ترکی داریم :
this در ترکی bu
gu'e [THIS SIDE] wr. gu2-e "this side" Akk. annânum
mu'ua [THIS YEAR] wr. mu-u2-a "this year"
nen [THIS] wr. ne; ne-en; ne-e "this"
ul [PRONOUN] wr. ul-la; ul "a demonstrative pronoun" Akk. annû; ullû *
ur [HE] wr. ur5; ur "he; that, this same; maid, female slave; one; corresponding (to one another); like (one another)" Akk. amtu; ištēn; mithāru; šû
that در ترکی o ; ol شئ و شخص
lu [PERSON] wr. lu2; mu-lu; mu-lu2; lu10; lu6 "who(m), which; man; (s)he who, that which; of; ruler; person" Akk. amēlu; ša
re [THAT] wr. re "that"
še [THAT] wr. še "that"
ul [PRONOUN] wr. ul-la; ul "a demonstrative pronoun" Akk. annû; ullû* در ترکی ol
ur [HE] wr. ur5; ur "he; that, this same; maid, female slave; one; corresponding (to one another); like (one another)" Akk. amtu; ištēn; mithāru; šû
they on-lar یا o-lar
anene [THEY] wr. e-ne-ne; a-ne-ne "they"
منبع: ePSD
----
ریشه türk قریب به یقین "dumu"
ریشه واژه türk همان dumu ی سومری ست.
چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید.
نخست مجبوریم توضیحات dumu را مرور کنیم و بعد به نام türk بپردازیم:
"dumu":
تغییرات فونتیکی Phonetic ، از حال به گذشته یا بر عکس:
do-ğu-mu
doğ-ma
در استعمال ( لهجه ای): do-ğ-mu
با حذف شدن ğ حاصل dumu
یا با حذف شدن یکباره ğu نتیجه: dumu
-- incələmə : analysis
do-ğu-mu به معنی bala; balası ; onun doğması; onun doğumu
balası به معنی balam : mənim balam اکنون استعمال میشود:
!Bala-sı qaç به معنی balamsan: mənim balam یعنی sı به جای m: ma: و mən : mənim می نشیند.
در گذشته mu به جای ma-ی کنونی، یعنی mən کاربرد داشت.
اکنون mu اشاره به o دارد. در حالی که در زبان سومری mu اشاره به mən دارد.
اکنون sı دو اشاره دارد : o : مانند onun balası ؛ m مانند mənim bala-m در جمله ی :
Qaç bala-sı
sı امروزی با اشاره به m یا mən ; برابر mu در سومری ست. یعنی امروز نیز اشاره به O را به جای اشاره به mən به کار میگیریم. مانند ma در جمله Bala-ma qurban
یعنی "mu" در سومری که به mən اشاره دارد برابر همان ma -ی کنونی ست. تبدیل u به a صورت گرفته است. از اینرو برابر dumu را doğma و doğumu بنویسیم صحیح است. هر چند که -mu به O هم اشاره میکند.
---
همینطور است در برابرگذاری tö(rü)-mü که با تبدیل فونتیکی dumu نتیجه میشود:
بر طبق قوانین فونتیک:
t=d; ö=u ; ü
rü=0
و نبود و پیدایش rü در مقایسه دو واژه :
dumu: یعنی:
tö(rü)-mü
tö(rü)-m
---
do-ğu-mu
doğ-ma
child
در این آنالیز چگونگی پیوند واژه ها در دو زبان به دقت مسخص میشود، و مسیرشان را می بینیم.
----
türk
با پژوهش من، türk شکل تغییر یافته törük است -زاده doğma- که ریشه اش همان dumu در سومری ست:
türk: törük: tö-rü-m: tö(rü)-mü: do-ğu-mu: doğ-ma: dumu
این واژه ها همه با dumu پیوند ریشه ای دارند.
----
توضیح:
در قسمت اول مقاله حاضر نوشته ام:
« اصطلاحات tayfa-törük یا tayfa -törüh یا tayfa-tırıx
در زبان امروزی مصطلح اند. که به یک معنی اند: törük
کلمهtörük به اسم خاص Türk تبدیل شده است.باستانی ترین شکل آن نیز می تواند Turukkum باشد.و بعدTürüx یا Türxi.
در تورات کلمات« توقارمه/ توغارمه (توگرماه/توجرمه نوادة يافث بن نوح) نیز نشان میدهند که واژه ی «ترک» به معنی törəmə است.
- اقوام اتصالی زبان منطقه و آذربایجان:
گفته میشود زبان Turukkumبه زبان HU-ur-ri نزدیک بود.اینها بعدها با اورارتو ها در هم آمیختند که زبان شان با هم پیوند داشت. نمونه هایی از زبان هوری و اورارتو موجود است. اتصالی زبان اند و رگه های ترکی را میتوان در زبان اورارتویی دید.
قوتی ها و لو لوبی ها دو قومی هستند که در آذربایجان ساکن اند.زبان لولوبی ها طبق اخبار گل-نوشته های آن زمان، به عیلامی ها نزدیک است.
سومر،«خوری؛ توروک کوم؛ اورارتو ...»،« لولوبی؛قوتی؛ توریخ ...ایلات و اقوام مختلف دیگر که زیاد اند؛ و عیلام» همه زبانهای مختلف دارند ولی کم و بیش به هم نزدیک اند. همه اتصالی اند و دارای رگه های ترکی امروزی و باستانی. »
---
برای اینکه اثبات شود dumu ربطی به türk ندارد باید «7 عامل معیار» را رد کنیم، که ممکن نیست.
7 عامل معیار که در مقاله بالا قید شده چنین است:
برابری«1-واژه ؛ 2- معانی ؛ 3- تلفظ؛4- شئ؛ 5- گرامر؛ 6- تغییرات قانمند صدا؛ 7-حذف =0»
همه ی این شرایط در مورد « مقایسه و ریشه یابی türk و dumu صادق است. که به یک چیز مشترک با معنی و تلفظ و تغییرات فوتیکی یگانه دلالت دارد.
من به نقض مستدل آنها کوشیدم ، ولی ممکن نیست.
واژه های türk و dumu به دو زبان خویشاوند و نزدیک دلالت دارند. ریشه ها یا بن ها هم
(tü=dö=du) آنرا نشان میدهند. همینطور وند های mü=ma=m=mu .
ز زاویه دیگرrü=ğu است. تبدیل r به ğ از نظر تبدلات فونتیکی مجاز است. و عملی.
حالا این رابطه و پیوند چقدر نزدیک یا دور است، فعلاً می ماند.
--------
http://www.iranglobal.info/node/66984
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید