من این مقاله راحدود شش سال پیش در روزنامه های اینترنتی منتشر کرده بودم. اما اخیرا چندین نامه در یافت کرده ام که از من خواسته اند، در باره تهمت زدن و توهین بی جا کردن به انسانهای بی گناه بیشتر بنویسم. لذا من این مطلب رابرای آن عزیزان که برایم نوشته اند وعزیزان خواننده ای که اصلافرصت نکرده اند که مطالب بنده را ببینند، با اضافاتی مجددا منتشر می کنم. امیدوارم که جوانان هوادار رژیم کمی توی خود بروند و کمی بیشتر فکر کنند که چه چیزی را ماتوهین و تهمت می دانیم؟! اخیرا یکی ازروزنامه های ایران استناد مرا به کتاب مقدس توهین بیک میلیارد و اندی مسلمان دانسته ومرا تهدید کرده است! خود آقای سردبیر آن روزنامه می داند چیزی که از قلم من تراوش می کند، مطلقا دور از تهمت و توهین است. این حضرات فحش دادن بازاری وبی حرمتی را تهمت و توهین نمی دانند، اما استناد مرا توهین می دانند!! عمامه از کثافت (مدفوع انسان) را درست کرده و برسر آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب گذاشته اند توهین نیست و به پیامبر اسلام دروغگو و عیاش گفتن (با عکس و نوشته) توهین نمی دانند، اما چون واقف اند که اکثر مردمان ملتهای ایران اهل مطالعه نیستند و متعصب اند و احساساتی، آنگونه که اشاره شد، استناد مرا به نهج الفصاحه پیامبر و قرآن مجید توهین به باور یک میلیارد ونیم مسلمان می دانند و مکررا در روزنامه آکام نیوز تکرارش می کنند. مانند خبر زیر که اخیرا در آکام نیوز برای دومین بار منتشر شده است. شما خواننده عزیز تشخیص دهید، چرا؟:
همه با کلمه "شیطان"آشنا هستند! “
اما براستی شیطان کیست؟ شیطان همین دشمن ها هستند، همین امثال گلمراد مرادی ها هستند که آشکارا در سایتهایی نظیر ایران گلوبال،روژهه لات تایمز،سایتهای کومله و دمکرات و...به مقدسات و دین و مذهب میلیاردها مسلمان و مذهبی اهانت و فحاشی می کنند،بدون آنکه این سایتها حاضر به انتشار جوابیه دیگران در این ارتباط باشند !
{گلمراد مرادی در یک برنامه در حال فحاشی به مذهب و مقدسات مردم جهان}إِنّ الشّیطانَ کانَ لِْلإِنْسانِ عَدُوّا مُبینًا. (سوره اسراء: 53) شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است”.
این مسئله چیزی نیست جز از نظر روانی انسان را آزار دادن. بارها من پرسیده ام: در کجای مطلب توهین شده؟و یا من فحاشی کرده ام که اگرفرستاده شود، حتما درج می گردد؟ چرا دروغ می گوئید؟ بهرحال تاکنون پاسخی دریافت نکرده ام. همین عکس را که منتشر کرده و نوشته اند: “گلمراد مرادی در یک برنامه در حال فحاشی به مذهب ومقدسات مردم جهان”!! این عکسی است در مصاحبه روزنامه “کردپا” با من در باره کتاب دستنویس زبور حقیقت کرده اند. من درکجای مطلب وگفته هایم فحاشی کرده ام؟ شرمتان باد آدمهای دروغ گو. بعلاوه در شأن و قلم من نیست که فحاشی کنم و حرف رکیک و تهمت بزنم.
عالی دل و دست و لب خود پاک توان داشت ++ تهمت زدن مدعیان را چکند کس
چه خوب گفته است نعمت خان عالی، اگر انسان خودرا پاک و منزه نگهدارد، تهمت زدن و توهین کردن مدعیان را چه کند وچگونه پاسخ دهد؟ ناصر خسرو روشن تر می گوید:
“اگر تهمتم کرد نادان چه باک از آن بس که گنگ است و کور و اسم”
پس بنا به این گفته ناصر خسرو تهمت زنان و توهین کنان گنگ و کور و نادان هستند. به دیگر سخن نباید آنان را زیاد جدی گرفت، آنگونه که نعمت خان عالی با نگرانی می پرسد. گویند، گر طلائی پاک باشد، چه باکش زخاک باشد. و نهایتا نظامی گنجوی می گوید: “عاقبت چون زکینه شد سرمست ++ تهمتی از دروغ بر من بست”
بنا به این گفته که بعدها درباره آن بیشتر توضیح می دهیم، توهین که یک بی احترامی است، آنگونه از این شعر نظامی فهمیده می شود، ازکینه، تهمت سرچشمه می گیردکه اگر انسان نسبت به کسی کینه ورزد، هیچ باک ندارد که تهمت های فراوان به طرف ببندد. در واقع تهمت زدن و دروغ گفتن و نوشتن بدترین توهین ها هستند.
در فرهنگهای مختلف بسیاری نکات گوناگون گنجانده شده اند که اگر به اجرای آنها توجه نشود، توهین هستند. به عنوان مثال، "در میان چینی ها آروغ نزدن بعد از غذا خوردن، اهانت به میزبان است. درمیان ایرانیان نشستن با پاهای دراز روی زمین درجمع اهانت آمیز است و درمیان آنگلو ساکسونها نشان دادن انگشت میانه به طرف مقابل بسیار اهانت آمیز است. نقل قول از مقاله آرش، زیر عنوان: "چرا به مقدسات باورمندان توهین می کنید؟" و یا در آلمان تف روی زمین و جلو پای کسی انداختن یک توهین سنگین است. در حقیقت، گویند حتا بکار گیری واژه توهین درمکالمات روزمره خودش یک توهین است. ازهمه اینها بگذریم، در اصل معنی لغوی توهین چیست؟ آن چه که در واژه نامه ها آمده است، عبارت است از سست، ضعیف، محقر و خوار شمردن کسی. درواقع بی احترامی کردن، حرف رکیک زدن و فحش دادن نیز توهین های معمولی اند.
حالاچه کسانی توهین کن و تهمت زن هستند؟ این خود تعریف توضیحی دارد. معمولا اگر کسی برای اثبات مطلبی، چیزی برای گفتن و توضیح نداشته باشد و دربحثهای دو جانبه یا چند جانبه، به بن بست بر بخورد، به تهمت زنی و اهانت و فحش و در صورت شنیدن پاسخ، حمله و حتا کتک زدن، روی می آورد. در نتیجه اگر طرف متمدن تر، برای ممانعت از درگیری فیزیکی هیچ پاسخ ندهد، طرف دیگر، راهی ندارد، جز اینکه با او حرف نزند و این خود بهانه ای برای قطع رابطه می شود که از شر این چنین بن بستی خلاص گردد. لذا می توان به سادگی متوجه شد که این شیوه بسی آسان است که خودرا ازقید واقعیت رهانید. مانمونه های فراوانی مانند افراطیون، درعالم سیاست داریم که دشمنی بین نیروهای دارای یک هدف، ایجاد می کنند و حتی درصورت امکان قصد سر به نیست کردن و نابودی طرف را دارند.
آن کاری که درسیستم ها وحکومت های دیکتاتوری انجام می گیرد. علاوه براینها، نزاع های خانوادگی، انشعاب سازمان ها و احزاب وجدائی گروه های گوناگون ازیکدیگر درجوامع عقب نگهداشته شده به مراتب بیشتر ازجوامع پیش رفته ومتمدن است، چرا؟ زیرا مردمان کشورهای، ازنظر اجتماعی وفرهنگی، کم توسعه یافته، زود تر در بن بست گیر می کنند وکمتر بدنبال راه چاره برای رهائی از این بن بست، می گردند. بهمین دلیل دراین کشورهای به اصطلاح جهان سومی، اغلب قهر و جدائی بهترین نوع حل این مشکلات است. پدران و فرزندان و خواهران و برادرانی هستند که بیش از سی سال است که باهم حرف نمی زنند و یا رهبران سیاسی وجود دارند، هنگامی که اجبارا از کنار هم می گذرند، اگر عملا قادر باشند، چشم همدیگر را در می آورند! اینهمه نفرت از هم، فقط به این خاطر است که آنها نمی خواهند درباره موضع خود باهم حرف بزنند و راه حل درستی بیابند، زیرا نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند.
این ها هیچ دلیلی نمی تواند داشته باشند، مگر کمبود در استدلال و بی منطقی و یاحس قدرت طلبی و رهبری جریان دردست خود. نهایتا ترس از سرزنش. دراین میان یکی از دو طرف که ناحق است، بحق نمی خواهد تحقیر بشود و یا توهین و سر زنش بشنود. چون می داند این در فرهنگ شرقی ها است، اگر طرفی به اشتباه خود اعتراف کند و برای مصالحه آمادگی نشان دهد، باید ترس از سر زنش داشته باشد که واقعا در دنیای امروز سر زنش کار درستی نیست. تازه آن کسیکه اشتباه خود را اعتراف می کند وحاضر به مصالحه است، ارزش و احترام خودرا بالا می برد وهیچ درخور سر زنش نباید باشد.
در جهان کنونی انواع و اقسام توهین ها وجود دارند. هر چه انسان پیشرفت کند و با واژه های بیشتری سر و کار داشته باشد درکنار توهین هائی که در میان قبایل و ملت های مختلف بوجود آمده است و رسم شده، واژه ها و شیوه های دیگر توهین، افزوده می شوند. مثلا توهین در جهان متمدن، فقط محدود به خوار کردن و ضعیف نشان دادن طرف وچند واژه دگر نبوده ونیست، ما پیش ازاین چند نمونه رابعلاوه توهین های مرسومی، نقل قول کردیم، بلکه اگر قردی به کسی دگر دروغ بگوید یا قصد کلاهبر داری داشته باشد و یا به حرفهای طرف باور نکند و نظیر اینها، خود بزرگترین توهین به طرف مقابل کرده است. پس رو راست بودن، باور داشتن و وفا داربودن بطرف یعنی احترام قایل شدن برای طرف خود در مقابل احترام قایل شدن برای خود است و درتضاد با توهین. این شیوه رفتار اصطحکاک هارا کم می کند وجلو هرگونه دروغ بافی وکینه وتهمت زنی که به توهین منجر می شود را می گیرد.
انواع توهینها و درجه بندی و ارزیابی آنها در فرهنگ های متفاوت:
در بخش پیش چند نمونه توهین و مفهوم آن را بیان داشتیم. اکنون مقایسه کنیم که چه نوع دشنامهائی و تهمتهائی نیز توهین بحساب می آیند؟ مثلا شمای نوعی اگر به فرد دیگری دروغ بچسبانید و یا چیزی نقل قول کنید که طرف نگفته باشد، نه اینکه یک نوع تهمت است وبا آبروی طرف بازی می کنید، بلکه توهین نیزمحسوب می شود. مثلا اگر فردی به فرد دگری بگوید که مطلب یا اشیاء اورا دزدیده است و یا بگوید مادر یاخواهرش قحبه هستند وخودش جاکش است. گرچه تن فروشی ودلال محبت بودن در بعضی ازفرهنگها شغل هستند، اما هنوز با یک درجه تخفیف (شغلی که طرف نمی خواهد نامش را ببرد) و توهین هم مانده است. نظیر اینها دربرخی از فرهنگهای دیگر بسیار بد و ناهنجار هستند.
پس نه فقط فحش و تهمت اند، بلکه توهین هائی بسیار سنگین خواهند بود. در میان فرهنگهای متفاوت نسبت به این گونه توهین ها واکنشهای متفاوتی نشان داده می شوند. برای مثال اگر به یک اروپائی گفته شود دزد، مادر قحبه یا جاکش، او خون سردانه خواهد گفت: "اطمینان دارم که من دزد و جاکش نیستم و مادرم نیز قحبه یا خود فروش نبوده و نیست. در نهایت، اگر او آدم انتقام جوئی باشد، به خاطر توهین علیه توهین کن به داد گاه شکایت خواهد برد وادعای حیثیت وشرف می کند که طرف باید در دادگاه از شاکی معذرت خواهی کند و مبلغی حدود 1250 یورو، جریمه گفتن این جملات توهین آمیز را به صندوق دولت بپردازد.
اما اگر طرف همین توهین را به یک خاور زمینی بکند، پرمسلم است که طرف، در صورت قادر بودن، او را خواهد کشت و در آن لحظه هیچ ترسی از زندان ومرگ هم نخواهد داشت. پس توهین کردن وتهمت زدن اغلب خطرناک هستند، زیرا گاهی اوقات انسان بویژه درمیان شرقی ها باجان خودش بازی می کند. یک خطر دیگر آنست که در این راه دست سوء استفاده جویان باز می شود و جان بسیاری از انسانهائی که حتا قصد توهینی هم به کسی نداشته اند، درمعرض خطر قرار خواهند گرفت. نمونه زنده آن سلمان رشدی، هندی الاصل، که سالیان درازیست با ترس و لرز و زیر شمشیر دمکلاس است و ستاندن جانش به یک تار موی بند است. البته این، سلمان رشدی در کتاب آیات شیطانی رسما توهین به زنان پیامبر و سلمان پارسی کرده است، اما دیگران اتهامات بازاری هم نزده اند و فقط استناد کرده اند، متهم به تهدیدات فوق شده اند.
سوء استفاده از واژه توهین برای رسیدن به هدف خاصی:
من امروز که به موسیقی و یک آهنگ و آواز گوش می دادم، توجهم به یک خواننده جوان عربی خوان مصری، سمیر علی، در یوتیوب جلب شد که آهنگ پرفروشی را درباره توهین روزنامه های دانمارکی به پیامبر اسلام، خوانده است. تیتر آهنگ این است: "ای سرورم من اجازه دادم به تو اهانت کنند". احتمالا این خواننده محترم فقط برای فروش بیش از حد سی دی خود به مردم پاکدل و متعصب، این آواز تحریک کننده را خوانده است. یا شاید نا آگاهانه و از روی تعصب اش بوده! نمی دانم.
با این توصیف، بنده مانند برخی از مسلمانان افراطی قصاص قبل از جنایت نمی کنم، بلکه به فیلم ویدئوئی این آهنگ تکیه دارم که در آن گاه گداری بلیارد جوانان و مشروب روی میز آنان را نیز نشان می دهد. پس بر این مبنا می توان ادعا و قضاوت کرد. آخر بلیارد و مشروب در اسلام حرام هستند و یک نوع قمار و مسکرات بحساب می آیند. حالا دیگر از مکروه بودن موسیقی و آواز می گذریم! به علاوه خواننده هرگز اشتباه خود را نمی بخشد که اجازه داده به پیامبر اسلام توهین شود. او می خواند: "ای طه، جان و روحم را فدایت می کنم. ای نسیم امنیت در این روز که قلبهایمان به خاطر تو زخمی است عمرم را فدایت می کنم”.
این درواقع یک پیام جدی برای انتحار و در راه پیامبر مردن است! یعنی به زبان دیگر به هواداران خود و افراطیون تشنه عزیمت به بهشت پیام می فرستد که چرا معطلید؟ این بهترین شانس رفتن تو به بهشت است، اگر این کافر توهین کن را سر به نیست کنید! حالا احتمالا خود این خواننده حتا حاضر نباشد یک هفته برای این نوع انتقام گیری به زندان برود تا چه رسد به مردن که آیا به بهشت برده خواهد شد یا نه؟ آن وعده معامله ایست نسیه و نامعلوم.
اما فروش سی دی آواز معامله ای است نقد! پس او خوب می داند که چگونه کاسبی بکند و در میان جوانان احساساتی نیمه مسلمان محبوبیت به دست آورد! می گویم نیمه مسلمان، زیرا کسی که در کافه طرب بلیارد بازی کند و گاهی مشروب هم بخورد و دختر رفیق محجبه هم داشته باشد و در ملاء عام با او عکس بگیرد، و در این مورد به اصطلاح توهین به رسول الله تعصب هم نشان بدهد، می شود گفت: تقریبا نیمه مسلمان! جالب تر از همه این است که این آواز تحریک کننده را گردانندگان جمهوری اسلامی بسی خوش آمده و آن را ترجمه کرده اند و در همه جا و در همه سایتهای اسلامی پخش و تبلیغ اش می کنند. خوب با وصف اینکه احتمالا جمهوری اسلامی این گونه اسلام پناهی سمیر علی را قبول ندارد و رد می کند، اما چه عوامفریبی و سوء استفاده ای بهتر از این تبلیغات می تواند باشد؟ طرح این نوع توهین ها به مقدسات و مقابله با آن ها را، اول پاکستانی های متعصب ریختند وبعد آیت الله خمینی توبره کش آنها شد و سلمان رشدی را به خاطر توهین به زنان پیامبر و توهین به سلمان پارسی در آیات شیطانی، محکوم به مرگ دانست و میلیونها دلار برای قتل او جایزه گذاشت.
من اینها را سوء استفاده از این سوژه می دانم، چرا؟ برای اینکه اگر خدا و پیامبر او قادر مطلق باشند، هیچ نیازی به حمایت و دفاع بنده مخلوق و ضعیف و نا توان ندارند. به قول دختر آن زمان کوچک و تازه پا به مرحله تین ایجری گذاشته ام: "اگر خدا و پیامبری آن قدر نا توان باشند که نتوانند از خود دفاع کنند و نیاز به کمک من ضعیف دارند و باید من به خاطر توهین به آنها، جان توهین کن رابستانم، چنین خالق و چنین پیامبری بهیچ وجه لایق ستایش و پرستش من نیستند”.
در دنیای اینترنت که به دنبال مفهوم و بکار گیری واژه توهین می گشتم، چشمم به مقاله دراز یک هم میهن افتاد به عنوانی که درپیش به آن اشاره کرده ام. مقاله در مجموع اگر از تند روی و رادیکال برخورد کردن نگارنده بگذریم، بسیار وزین و با ارزش است. لذا من لازم دانستم که بخشهائی از آن را دراینجا بیاورم. و نظر خودم را نیز بیان کنم. آرش، نگارنده ی مقاله آورده است: "من معتقدم درخواست احترام به مقدسات درخواست بی جایی است و اساساً احترام به مقدسات اسلامی کاری غیر اخلاقی و نادرست است”.
اولا، بنده مسلمان نیستم و هیچ نیازی هم ندارد که از این آئین غیر قابل دفاع، دفاع کنم، دوما، درمقابل باید این جمله را نیز گفت: "نباید درخواست توهین به مقدسات را هم کرد”.
اگر غیر این باشد پس چه فرقی بین دانائی و نادانی هست؟ به نظرمن این گونه رادیکال بر خورد کردن و سیاه و سفید نشان دادن قضیه، یعنی مطلقگرائی و این خود کار درستی نیست. بهترین راه برای مبارزه تعلیم وتربیت درست و نشان دادن سند و فاکت است. این کاری که خود نگارنده دربعضی جاها درمقاله ذکر شده کرده اند. دررابطه بامقدسات اسلام و توهین به آنها، نویسنده یک تعداد مسایل با اسناد مطرح کرده اند و درست هستند. از جمله از قول خود سردمداران رژیم اسلامی آورده اند: "آیت الله سیداحمد خاتمی نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان رهبری سه شنبه گذشته درجمع هیئتهای مذهبی واقشار مختلف مردم و عزاداران پیامبر اعظم این شهربا اشاره به توهین محمد مجتهد شبستری از روشنفکران دوم خردادی به ساحت مقدس پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) گفت: این فرد سابقه اظهارات نا درست زیادی دارد و در گذشته گفته بود برای رشد و تعالی کشور راهی جز روی آوردن به دمکراسی غرب نداریم و باید دست ازمبانی فقهی اسلام برداریم. وی که سابقه طلبگی داشت، خودش را خلع لباس کرد. خاتمی درادامه با اشاره به گفته این روحانی نمای دوم خردادی در دانشگاه اصفهان که معصومیت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) را رد کرده است بیان داشت: جای بسی تعجب است، فردی که سابقه طلبگی دارد این چنین سست حرف می زند، عصمت پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) از بدیهیات دینی است و این را آیات قرآن تصریح می کنند و از اعتقادات شیعه است". این که اسلام حتا با واژه دمکراسی مخالف است هیچ کسی در آن شک ندارد. منتها اینان یک غربی را به آن چسبانده اند که ردش قانونی باشد. اما ما دمکراسی غربی و شرقی نداریم. دمکراسی فقط یک تعریف دارد و بس. در جای دیگر در همین رابطه نقل قولی دارد که آوردنش بد نیست.
خبرگزاری حکومتی آفتاب درمورد خبری مرتبط نوشته است: “مجتهد شبستری همزمان با رحلت پیامبرگرامی اسلام با حضور در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان با توهین به عصمت پیامبر گرامی اسلام اظهار داشته بود که تنها رسالت پیامبر دعوت مردم به سمت خدا بوده و آنان تنها در این امر عصمت داشته اند و از لحاظ گناهان باتوجه به روایات معتبر و سخنان بر جای مانده از آنان نمیتوان عصمت برایشان در نظر گرفت. وی همچنین در بخشهایی از سخنان خود پای را از این امر فراتر گذاشته بود و حتی قرآن و جنبه علمی بودن آن را نیز زیر سوال برده بود". گویند آش به قدری شور است که آشپز صدایش بالا آمده است. ما انسانهای خارج از گود خوشحالیم که خود این آقایان مطلع تفسیر درست تر از کتب مقدس می دهند و در مورد امامان و پیامبران اظهار نظر می کنند. من اکنون می فهمم که چرا استنادم به کتب مقدس توهین بحساب آمده است. در حالی که این آقای محمد شبستری اصلا توهین نکرد است، بلکه واقعیت را گفته است. پس هرکسی دهان باز کند و واقعیت را بگوید، این حضرات آن را توهین می دانند
در پایان تفسیر کامل، خود این پرسش را مطرح کرده اند: "آیا دیگران باید به این مقدسات احترام بگذارند و به آن توهین نکنند"؟ درپاسخ بنده می گویم: نه احترام بگذارید و نه توهین بکنید. البته اگر نویسنده مانند مسلمانان انتقادرا توهین می دانند، که هرگز اواین مسلمان بودن را نخواهد پذیرفت و احتمالا آنرا اهانت بدانند و بدون شک فرقی بین توهین و انتقاد قایل اند، پس باید این حرف را پذیرفت وگر نه پس گرفت و شدیدا از کار و قوانین نا شایست انتقاد کرد. ما فقط با آموزش ممتد و ترک عادتهای کهنه و مضر به مرور زمان می توانیم به اهداف عالی انسانی برسیم. اگر در باره این موضوع بخواهیم ادامه دهیم خود یک کتاب می شود که آرزو دارم در آینده در باره واژه های دیگر قادر بنگارش باشم و در اینجا کوتاه می آیم.
هایدلبرگ، آلمان فدرال 15. 6. 2017 دکتر گلمراد مرادی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید