من که نامم گشته زن پرورده ام مردان خوب
غزلی در رسای مقام والای زن
من که نامم گشته زن همپای مردان می روم
کمتر از مردان چرا تا آسمان ها می پرم
من که نامم گشته زن سازنده ی یک کشورم
چرخ این دنیا بچرخانم جهان را رهبرم
در بلندای زمین و آسمان جای من است
پس نگوئیدم نگوئیدم ز مردان کمترم
من که نامم گشته زن آبستن مرد و زنم
امتیازم بیشتر از مردان بود پس برترم
من که نامم گشته زن پرورده ام مردان خوب
یک جهان دارم پسر با اینکه من یک دخترم
یک جهان دارم پسر دارم جهانی پر ز زن
نطفه ی این کودکان را در وجودم پرورم
در وجودم شور هستی عشق و مستی می تپد
لایق یک بوستان گل باشد این مه پیکرم
آتش سوزان شوم در وقت دل بردن ز عشق
گر شوم عاشق بسوزانم ز عشقم بسترم
گر شوم دیوانه ی تدبیر خود غوغا کنم
یک جهان را می زند بر هم همین فکر سرم
من که نامم گشته زن ظلمت برایم روشن است
مادرانه کلبه را روشن کند خاکسترم
من برای زندگی تا پای جان ایستاده ام
پس چنین بار گرانی می برد چشم ترم
در جهان هرجا نشان ازجنگ و جنگیدن بود
جای پای مرد ها عریان بود باخبرم
خیره سر بر من مشو ای مرد خیره سر ببین
من مساوی با توام اما کمی عاقل ترم
مهناز هدایتی
7/1/2
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید