پيش درآمدی از عبدالباری عطوان بر پايان جنگ حلب
عبدالباری عطوان، در تازه ترين سرمقاله ی «رأی اليوم»، پيش درآمدی بر پايان جنگ حلب نوشته است و در آن با تب و تابی که آشنايان با فرهنگ اين روزنامه نگار و تحليلگر برجسته ی فلسطینیِ زاده شده در اردوگاه آوارگان در نوار غزه، معنايش را بهتر می فهمند، بار ديگر بر حاکمان عربستان سعودی و قطر و امارات و همانندانشان در منطقه برشوريده است که شما خدعه گران و نيرنگ بازانی بوديد و هستيد که مردم سوريه و جنبش مسالمت آميز آن ها را با وعده ی پيروزی، به سوی جنگ داخلی و برادرکشی رانديد، اما در هنگام هنگامه ها، دامن برچیديد و تنهايشان گذاشتيد.
چه شد؟ کجا مدفون شده ايد شمايی که زورتان را به مردم بی دفاع یمن می رسانيد و عمليات «توفان قاطعيت» عليه شان به راه می اندازيد و شبانه روز از زمين و هوا بر آن ها می باريد و قتل عام می کنيدشان و هواپيما های جديد آمريکايی تان را به رخشان می کشيد؟
عدم اشاره ی عبدالباری عطوان، در اين مقاله ی کوتاه، به نقش نظام ملايان و يا روسيه، البته به معنای فراموش کردن اين نقش نيست.
و نبايد هم که چنين باشد.
پيش از اين، و از همان آغاز پرپر شدن «بهار عربی» سوريه عمدتاً توسط خنازير خليج فارس و حول و حوش آن، که از گام های پرشتاب انقلاب نوين توده های هميشه سرکوب شده ی عرب که به دارالخلافه های آن ها نزديک می شد به وحشت افتاده بودند، به تناسب مقاطع مختلف، در اين باب و در اين ابواب، بسيار نوشته ام.
اما، به خصوص با توجه به ورود فعال تر از پيش دارالخلافه ی جماران ـ پاستور در اين ماجرا، که بر عکس ادعاهای عوامفريبانه و ظاهراً «موجه» ولی فقيه و سرسپردگان و ایضاً سروران پيدا و پنهان آن حضرت در سپاه و خارج از سپاه، تأثيرات شوم و جبران ناپذيری بر سرنوشت ميهن ما گذاشته است و خواهد گذاشت، و نيز به طور اخص با توجه به تغييرات واقع و يا در حال وقوع صحنه ی سياسی آمريکا و ـ به زودی زود ـ فرانسه به عنوان دو نقش آفرين مهم در منطقه ی خاورميانه، نانوشته های بسياری هنوز باقی مانده اند.
و از آنجا که نانوشته ها هميشه از نوشته ها عقب می مانند ـ و اگر چنين نبود، نانوشته نمی بودند و نوشته می بودند ـ در اين مجال اندک، علی الحساب، به ترجمه ی مقاله ی عبدالباری عطوان، اکتفا می کنم.
اين مقاله، در شماره ی ديروز، ۱۵ دسامبر ۲۰۱۶ «رأی اليوم»، منتشر شده است، و مثل بقيه ی اين گونه مقالات عبدالباری عطوان تيتر جمع و جوری ندارد!
۲۶ آذر ۱۳۹۵
۱۶ دسامبر ۲۰۱۶
آن هايی که تهدید می کردند و وعده ی سقوط اسد را می دادند و حالا شاهد وخيم تر شدن فاجعه ی حلب هستند، چرا سکوت کرده اند؟ ارتش ها و عمليات «توفان قاطعيت» شان چه شد؟
مسؤوليت اين کشتار ها و ويرانی ها، بر عهده ی آن ها هم هست، و بايد بهايش را بپردازند.
اين، حق بخشی ازمردم سوريه است که خشم خود را متوجه بشار اسد و حکومت او کنند؛ اما خشم بزرگتر، به اعتقاد ما، متوجه دولت ها و کانال های تلویزيونی يی است که مردم را به فتنه ی جاری در سوريه تشويق و تحريض کردند، واقعيت ها را ديگرگون جلوه دادند، مردم سوريه را گمراه ساختند و به انقلاب فراخواندند و مسلحشان کردند و به آن ها وعده دادند که نظام حاکم، ظرف چند ماه ساقط خواهد شد؛ و حالا ایستاده اند و آنچه در حلب می گذرد را تماشا می کنند، در حالی که لشگر ها در خدمت خود دارند و مجهز به هواپيما های جديد آمريکايی هستند.
اين ها می کوشند خود را از جنایتی که در حق مردم سوريه مرتکب شده اند، تبرئه کنند، و از اين رو، رياکارانه تباکی می کنند و خودشان را به گريه کردن برای قربانيان و مجروحان و آوارگان می زنند.
اين را که اين ها صاحب امپراتوری های عظيم رسانه يی هستند، و ارتش های الکترونيکی يی مسلط بر وسايل ارتباط جمعی را در اختيار دارند می دانيم؛ اما اين هرگز نمی تواند نقش آلوده ی محوری اين ها در نابود کردن منطقه ی عربی، و پراکندن بذر اختلافات قومی، و به راه انداختن جنگ در يمن و قتل هزاران يمنی و گرسنگی دادن به ميليون ها یمنی ديگر را از ديده ها پنهان بدارد.
حلب توسط ارتش سوريه بازپس گرفته شده است، و جنگجويان از آن خارج می شوند، و اين ها سرشان را در خاک فرو می برند [خودشان را پنهان می کنند] و کلامی در همبستگی با اهالی شهر نمی گويند و وظيفه ی گريه وزاری را بر عهده ی دستگاه های تبليغاتی گذاشته اند.
پادشاه عربستان سعودی، ملک سلمان، طی سخنانش در نشست شورا، نامی از حلب نبرد و کلمه ی «سوريه» هم بر زبانش جاری نشد؛ و عادل الجبير، وزير خارجه ی او که مرتباً شب و روز تکرار می کرد که چه با مسالمت و چه با زور، اسد بايد کنار برود، حتی يک بيانيه هم در اين مورد نداد.
این، نشانه ی وحشت اين ها از وقايعی است که از اين پس پيش خواهند آمد.
ملت سوريه، با بزرگترين خدعه و نيرنگ در تاریخ خود مواجه شد: او را به سوی ويران کردن سرزمين خودش و قتل هزار ها تن از فرزندان خودش و برادرکشی در دو سوی جبهه کشانيدند.
اين ها، که با او چنين خدعه يی کردند، آخرين کسانی هستند که می توانند حق سخن گفتن از دموکراسی و حقوق بشر را داشته باشند.
بشار اسد، به نوبه ی خود، مسؤوليت فجايعی را که در سوريه رخ داد به گردن دارد، و خودش هم به وجود تجاوزات و خطا ها و جرايم، اعتراف کرده است. اعترافی که موثق است. اما مسؤوليت کسانی که مردم سوريه را از سر کينه های شخصی و انتقام کشی های خود در دريای خون فرو بردند بزرگتر است.
آن ها در امور يک دولت عربی دخالت کردند و آتش جنگ را شعله ور ساختند در حالی که هيچ دخالتی را در امور خود روا نمی داشتند و روا نمی دارند.
جنگ حلب به پايان رسيد؛ ولی جنگ در سوريه تمام نشده است و جنگ های دیگری در پيش هستند. در ادلب، رقه، باب، و نقاط ديگر.
اين را می دانيم. اما در هر صورت، به حال خود وانهاده شدن و خذلانی که مردم سوريه، آن را زندگی کردند و زندگی می کنند، همچنان لکه ی ننگی خواهد بود بر پيشانی کسانی که با اين مردم چنين کردند، و بر پيشانی آن هايی که روی چنان کسانی شرط بستند.
هر روز بيش از روز پيش آشکار می شود که آمريکا و همپیمانان او، عرب ها و مسلمان ها را خوش ندارند و همه ی مداخلات نظامی اشان به منظور پاره پاره کردن عرب ها و مسلمان هاست و پراکندن بذر فتنه های قومی در صفوف آن ها، و برافروختن آتش جنگ هايی که عرب ها و مسلمانان هيزم های آن باشند.
آن که در امور سوریه دخالت کرد، و هزاران تُن سلاح و مهمات و ميليارد ها دلار به اين دخالت خود اختصاص داد، هموست که بايد تمام صورت حساب بازسازی ها را، و بهای جنايات خود در سوريه را بپردازد، و بخش بزرگی از مسؤوليت ريخته شدن خون شهيدان و کشته شدگان و مجروحين را بر گردن بگيرد.
ما برای مردم سوريه، دموکراسی و مساوات و حقوق بشر را مطالبه کرده ايم و همچنان مطالبه خواهيم کرد. و رنج ها، از سوی نظام حاکم بر سوريه، در همان زمانی که این دولت های مدعی، از وحشت آن نظام به خود می لرزيدند و سرانشان در پيش پای رهبران آن، فرش قرمز می گستردند، بر ما روا داشته شده است.
ملت عرب، و خود مردم سوريه، بر جرم اين مدعيان، واقف هستند، و روز حسابرسی، به زودی فرا خواهد رسيد. حسابرسی از هر کسی که خون انسان سوری و کودکان سوری را بر زمين ريخت و يا به ريختن خون اینان ياری رسانيد.
همچنان که اين مردم، هرگز کسانی که خون برادران یمنی را بر زمین می ريزند و يا با کسانی که چنين می کنند همدست هستند را از ياد نخواهند برد.
آن ها به زودی بهای بسیار گرانی برای جنايات خود خواهند پرداخت.
سوريه از نو زاده خواهد شد و سر بر خواهد آورد، و مردم آن با يکديگر مصالحه خواهند کرد، و این محنت ها تمام خواهند شد. مثل مورد جنگ هایی ديگر در منطقه.
اپوزيسيون سوريه، با پذيرش دوباره ی گفتگو، برداشتن نخستين گام در اين مسير را آغاز کرده است.
آن هنگام که اين گرد و غبار ها فرو بنشينند، و آرزو می کنيم که به زودی چنين پيش آيد، و کار سرکردگان اين فتنه و تحريک کنندگان به تخريب و انهدام ساخته شود، هرگز ترسی به خود راه نخواهيم داد و سکوت نخواهيم کرد.
و روز ها پيش روی ما هستند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید