آقای روح الاامینی، واقعیت مبارزات مردم ایران چون پتکی سنگین بر مغز تک تک مسئولان این نظام به ویژه شخص خامنه¬ای که خود را رهبر این مردم جا زده، فرود آمد. آنچنان که شقاوت و خوی "حجاج ابن یوسف ثقفی" در پیکر فرسوده¬شان تنیدن گرفت و همچون گرگ¬های وحشی آدمخوار به جان مردم افتاده و چون "مختار"، هولوکاستی به وجود آورده¬اند که برنامه¬ریزان آن همفکران وهمرزمان شما هستند! و این بار یورش وحشیانه¬ی دیگری دامن پاک محسن شما را نیز گرفت، شما که برای حفظ نظام خونین¬تان فداکاری¬ها کرده و می¬کنید! شمایی که در اشتباه به اسلامی خدمت می¬کنید که سی سال مختار گونه مردم را به شلاق کشیده و حکم خدا را بر گرده این شیرزنان و شیرمردان حک کرده است!
آقای روح الامینی، عمر شما وهمفکران شما به سر آمده و شرم آور است که شما با دیدن مرگ به ناحق عزیزتان حتی به مصلحت نظام تن دادید و قدرت وشهامت و لیاقت آن را نداشتید که نام تان در تاریخ به نیکی ثبت شود.
رفسنجانی در قتل آقای لاهوتی وفرزندش که داماد ایشان بود سکوت کرد، ملا حسنی و گیلانی فرزندان خود را برای مصلحت نظام به دست این جلادان سپردند. شما چرا؟ برای کدام مصلحت نظام؟ نظامی که میلیون¬ها انسان سرزمینش، از جمله محسن شما عدم صلاحیت آن را با خون خود نوشته¬اند؟
پدرجان باخته، سکوت شما تنها ازسر منفعت طلبی یا بهتر بگویم آلودگی به این نظام است وگرنه چگونه ممکن است که شیوه¬ی قتل فرزندتان را ببینید و باز در مقابل امثال سردار ضرغامی¬ها برای حفظ مصلحت نظام سرخم کنید. چرا؟
اگر محسن دهان باز کرد، فقط برای به زیر سئوال کشیدن "شما" بود! و این اعتبار شما و امثال شماست که موجب می¬شود جسد فرزندتان را با دهان خرد شده تحویل بگیرید. آیا برای حفظ نظام بازهم می¬خواهید سکوت کنید؟ شمایی که خواهان مجازات عاملان قتل عام¬ها شده¬اید؟ راستی چه کسی را می¬خواهید مجازات کنید؟ سردار رادان یا خامنه¬ای، کدامیک را؟
در اوج پستی و بی شرمی، وقتی به فرزندان این سرزمین تجاوز می¬کنند و"ترانه"¬ی ما را را پس از پاره شدن رحم ومقعد به آتش می¬کشند، چه تضمینی برای خود دارید که با محسن شما آن نکرده باشند؟
پدر جان¬باخته، مردم ایران با مبارزات خود هرگز آب در هاون نمی¬کوبند که شما مدعی شده¬اید: « تلاش¬های دشمنان مردم، نظام، امام، رهبری و شهدا برای مصادره فرزند عزیزم آب در هاون کوبیدن است و امروز همه وظیفه داریم دست در دست هم با وحدت خانواده بزرگ انقلاب اسلامی در راه پیشرفت نظام حرکت کنیم و فرصت¬طلبان را مأیوس کنیم».
واقعاً تأسف¬بار است که مردم ایران را در خانه¬ و کاشانه¬ی خودشان دشمن فرض می¬کنید. حتی اگر فرض شما را یقین بگیریم، پس این دشمنان هستند که به خونخواهی فرزند شما برخاسته¬اند. شرمت باد!
ای کاش قدری از شهامت و شجاعت مادر "ندا" در وجود شما بود که گفت:« ندا به ما تعلق ندارد، به مردم و این جنبش تعلق دارد».
شما که به عنوان دبیر کل "حزب توسعه وعدالت" که تاکنون نه توسعه¬ای داشته¬اید ونه عدالتی برقرار نموده¬اید، بهتر است به دبیر کلی خود مشغول باشید و سعی نکنید که از خون محسن برای حفظ نظام تان ومصلحت اندیشی برای بقای خود وهمفکران تان استفاده کنید. محسن نیز همچون دیگر مردم ایران، به خاطر توهینی که به او شده بود و به خاطر آزادی برای مردم و سرزمینش و نه برای حفظ نظام شما به خیابان آمد و به مردم پیوست و خونش در راه آزادی ریخته شد! بدانید که خون نداها و سهراب¬ها و بسیار خون¬های دیگری که ریخته شد، برای حفظ نظام نبود! بدانید که این شما و یاران¬تان هستید که دشمن این مردم محسوب می¬شوید!
راستی چگونه در مقابل خدای خود می¬ایستید و نماز شکر می¬خوانید؟ شکر برای چه؟ برای بقای نظامی که جوانان این خاک را و محسن شما را وادار به لیس زدن توالت¬ها می¬کند، به آنها تجاوز می¬کند و آنها را به آتش می¬کشد! این همه لطف و مهر و عطوفت اسلامی را ما چگونه جبران کنیم؟
پدر جان¬باخته، بروید و در خلوتی تنها، وجدان و شرف خود را اندکی ازریابی کنید، کمی فکر کنید، آیا صدای محسن را می¬شنوید که زیر شکنجه، خدا را به زمین می¬خواند تا شاهد جنایت¬های شما باشد! جرم محسن، سهراب¬ها، نداها وصدها جوان دیگر چه بود؟
آقای روح الامینی، به خاطر فریاد آزادیخواهی محسن¬ها، همچون یک انسان والا، مقام¬تان را پیشکش همان¬هایی کنید که شما را به عزای فرزند دلیرتان نشاندند. این جنایتکاران را رسوا و به صف مردم و جنبش بپیوندید. مصلحت نظام دیگر حتی در ذهن ساده اندیش¬ترین مردمان مشروعیتی ندارد که شما برای حفظ آن مدعی آب در هاون کوبیدن هستید! از موقعیت اجتماعی ـ سیاسی خود بهره¬ بگیرید و نگذارید خون محسن¬ها پایمال شود. اکنون بهترین موقعیت است که به بهانه¬ی خون محسن با اعلام برائت از این نظام، حداقل در برابر روح معترض وی سرفراز باشید. این نظام بی ریشه¬تر از آن است که با خون سرخ محسن¬ها آبیاری شود.
برای شادی روح فرزندتان به رفقایش و به مردم روزبه¬خیر بگویید، چرا که نور آزادی به بلندای دماوند در راه است............
ی. صفایی
6 آگوست 2009
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید