اسراییل و نئوکانهای آمریکایی از رفتار ماجراجویانه و تحریکآمیز جمهوری اسلامی در مناقشه هستهای سود برده و گزینه نظامی را برجسته کردهاند. آیا جنبش دمکراسیخواهی ایران برای بازداشتن این تهدید، سیاست وبرنامهای دارد؟
واکنشهای پرخاشجویانه و بزرگنمایانه جمهوری اسلامی در برابر تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی، خطر جنگ با ایران را محتملتر از پیش کرده است. این شرایط بحث پرهیز از جنگ و چگونگی آن را در میان روشنفکران و فعالان سیاسی دامن زده است. برخی راه گریز از جنگ را در نرمش و توافقی قطعی با جهان غرب میجویند و گروهی دیگر از روشی میانه میگویند که منافع ملی را نیز در برابر سلطهجویی و نظامیگری تامین کند. دغدغه هر دو گروه، جنبش مدنی کنونی و تعمیق دستاوردهای آن است.
دویچهوله: با توجه به امکان حمله نظامی آمریکا و اسراییل به ایران بحثی میان تحلیلگران وجود دارد که باید به خواستهای غرب در همان چارچوب تعیینشده گردن نهاد چون جنگ موجب تضعیف جنبش مدنی و دمکراسی خواهی در ایران میشود. نقاط ضعف این استدلال در چیست؟
مهرداد مشایخی: استقلال کشور در میان ارزشهای اپوزیسیون دمکراتیک ایران جای ویژهای دارد. این برای اپوزیسیون مهم است که جامعه ایران برای خود تصمیم بگیرد و روی پای خود باشد. مسلما استقلالخواهی دیگر آن نقشی را ندارد که در دهه پنجاه و شصت و هفتاد میلادی داشت و در نتیجه در صدر بحث قرار نمیگیرد، اما تدبیر مورد نظر در پرسش شما، موضعی ضعیف در قبال غرب است. جنبش دمکراسیخواهی و اپوزیسیون باید در عین پذیرش خواست اصلی غرب که توقف غنیسازی است، آلترناتیوهای پیشنهادی خود را نیز ارائه کند.
جنبش سبز که اینک سمبل اپوزیسیون دمکراتیک است میتواند در مقابل طرح غرب، پیشنهاد موراتوریوم ( تعلیق داوطلبانه) را بدهد. مثلا بگوید که برای ده سال این بحث مختومه اعلام شود تا بعد در این باره در شرایطی دمکراتیک در ایران صحبت شود. راه حلهایی از این دست که در کوتاه مدت و میان مدت میتواند غرب را راضی کند، قابل تامل هستند. به این ترتیب، نیازی نیست که اگر مسئلهای اصولی در برنامههای اتمی هست، تسلیمی یکسره صورت بگیرد.
شما در باره تدابیر جنبش دمکراسیخواهی صحبت میکنید اما رشته امور در مذاکره یا رویارویی با غرب در حال حاضر با جمهوری اسلامی است که با رجزخوانی و زبانی تحریکآمیز صحبت میکند. چه تدبیری میتواند برای این رفتارها چالشآفرین باشد؟
ما جایی گیر کردهایم که نمیتوانیم حرف از ایدهآل بزنیم. سه نیرو در بحث جاری وجود دارند که عبارتند از کشورهای غربی و روسیه و اسراییل، دولت جمهوری اسلامی و سوم جنبش مدنی و دمکراتیک ایران. تنها کاری که از دست ما بر میاید این است که جنبش را در مسیری بیندازیم که جنگ را جدی بگیرد و راه حلی ارائه دهد. مهم این است که یک نوع اپوزیسیون ضد جنگ ایجاد شود. این اپوزیسیون باید مسئولیت جنگ را به گردن جمهوری اسلامی بیندازد و نوک حمله را متوجه آن سازد. این کاری است که در حال حاضر از اپوزیسیون بر میآید.
و فکر میکنید با توجه به انسدادها و سرکوبهای جاری در ایران، جنبش مدنی در داخل کشور ظرفیت این را دارد که چنین وظیفهای برعهده گیرد؟
راه دیگری نیست. نقش مردم ایران در بازداشتن جنگطلبان آمریکایی و اسراییلی بسیار محدود است. این فکر که ما میتوانیم در خارج از ایران جلوی جنگ را بگیریم، فکری خام است. شعار و تظاهرات علیه جنگ اثر بسیار اندکی دارد. در جنگ عراق هم مجموعه کشورهای اروپایی و جنبش ضد جنگ درجهان نتوانستند آمریکا را از حمله نظامی به این کشور بازدارند. اگر سلاحی در دست ما باشد، جنبش سبز است. این جنبش باید با گفتمان جنگطلبی جمهوری اسلامی و با ناسیونالیسم کاذب مرزبندی داشته باشد.
این گفتمان باید در عین حال مبلغ عدم تسلیم بیرویه به غرب هم باشد. جنبش میتواند بگوید که ما فعلا غنی سازی و سلاح اتمی را کنار بگذاریم تا زمانی که جامعه ایران دمکراتیک شود و مردم ایران خودشان تصمیم بگیرند. این مسئله را مثلا برای ده سال عقب بیندازیم. تحلیلگران سیاسی و اجتماعی نیز باید سعی کنند با نوشتن مقالاتی در این زمینه، جنبش مدنی و فعالان آن را به تامل بیشتر در این مورد دعوت کنند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید