این کشورها باید لحظه به لحظه شرایط دمادم متحولشونده منطقه و سود و زیانهای احتمالی خود از این تحولات را ارزیابی کنند؛ تاثیر آنها بر یاران، متحدان، رقبا و دشمنان خود را بسنجند و پیوسته برای یارگیریها و رویکردها و مواضع جدیدی آماده باشند.
جزئیات و اهداف رویکردهای عربستان و اسرائیل در قبال تحولات منطقه میتواند موضوع نوشتاری جداگانه باشد.
موضوع محوری این نوشتار رویکردهای ترکیه و ایران در قبال این تحولات، به ویژه لیبی و سوریه و تفاوتها و شباهتهای این رویکردهاست.
ایران و دوگانگی در برابر تحولات لیبی
هم ترکیه و هم ایران برای اتخاذ موضع در قبال تحولات لیبی با مشکلاتی مواجه بودهاند.
ایران از یک سو، بنا به خاطرات هاشمی رفسنجانی، برخی از موفقیتها در برابر حملات صدام حسین در دوران جنگ ۸ ساله را مدیون "کمکهای بیدریغ" موشکی رژیم لیبی بوده است.
این که این رژیم به رغم نزدیکیهای اخیر به غرب کماکان جزیی از این مجموعه به حساب نمیآمده نیز برای جمهوری اسلامی محملی بوده که لزوماً سودی در سرنگونی آن نبیند.
با این همه، محافل قدرتمندی در جمهوری اسلامی ایران عمدتا از روزنه سرنوشت امام موسی صدر به لیبی نگاه میکنند و با مقصر دانستن رژیم قذافی در ناپدیدشدن وی، از تحولات جاری در این کشور ناخشنود نیستند.
هم ترکیه و هم ایران برای اتخاذ موضع در قبال تحولات لیبی با مشکلاتی مواجه بودهاند
گرچه همین انگیزه عاملی برای همراهی یا حداقل سکوت در برابر تلاش آشکار دولت هوادار حزبالله در لبنان برای تصویب قطعنامه منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی بوده است، ولی رویکردها و مواضع جمهوری اسلامی در قبال تحولات جاری در لیبی، نوعی دوگانگی را به نمایش میگذارد: مخالفت آشکار با "مداخلهجویی نظامی" کشورهای غربی در لیبی و در عین حال خشنودی از شکست نیروهای قذافی در برابر مخالفان.
ظاهراً بیم جمهوری اسلامی در این است که تحرکات نظامی غرب در لیبی که بنا به مصوبه شورای امنیت انجام میشود در موارد دیگری هم کاربرد بیاید و در شرایطی معین در مورد متحدانی مانند سوریه و یا حتی خود ایران هم به کار گرفته شود.
از این رو نگاه ایران به تحولات لیبی بیشتر بار سیاسی و ایدئولوژیک داشته و عمدتاً هم در عرصه تبلیغات و موضعگیریهای رسانهای محدود مانده است.
اما در مورد ترکیه مجموعهای از منافع اقتصادی و تاملات سیاسی و استراتژیک راهنمای موضعگیریهای رهبران آن در قبال تحولات یادشده بودهاند و این کشور در راستای ارتقای موقعیت منطقهای خود در عرصههای گوناگونی برای تاثیرگذاری بر روندهای درون و پیرامون مصر و لیبی و سایر کشورهای بحران زده منطقه فعال بوده است.
انطباق گام به گام مواضع ترکیه با تحولات لیبی
نقش منطقهای ترکیه در سالهای اخیر از رهگذر ثبات سیاسی نسبی، اصلاحات اجتماعی، رشد چشمگیر اقتصادی و برجستهترشدن موقعیت این کشور به عنوان حلقه اتصال غرب با خاورمیانه، قفقاز و آسیای میانه در زمینههای سیاست و انرژی بیش از پیش ارتقاء یافته است.
دولت حزب عدالت و توسعه برای برجستهکردن نقش یادشده، تاکید ویژهای هم بر مدل خاص خود در ارائه "ترکیبی موفق" از اسلام و دموکراسی دارد.
دولت ترکیه از این نکته نیز غافل نبوده است که موضعگیری فعال در قبال تحولات منطقه می تواند افکار عمومی داخلی را بیش از پیش به سود حزب حاکم بسیج کند و شانس موفقیت این حزب در انتخابات پارلمانی خردادماه را افزایش دهد.
ایران و ترکیه در باره برخی از جنبههای جنبشهای جاری در منطقه دیدگاهها و نگرانیهای نسبتا مشابهی دارند، ولی رویکرد و موضع آنها در قبال این تحولات تفاوتهای زیادی نشان می دهد
ترکیه در ابتدا از بالاگرفتن موج مخالفتها در لیبی ناخشنود بود زیرا شرکتهای ترک در بیش از ۲۰۰ پروژه به ارزش ۱۵ میلیارد دلار در این کشور فعال بودهاند و بیش از۲۰ هزار نیروی کاری و متخصص ترک نیز در لیبی اقامت داشتند.
علاوه بر این، این بیم در آنکارا افزایش یافته که در سیر شتابانی که تحولات منطقه پیدا کرده ابتکار عمل از دست برود، ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای رژیمهای دوستی مانند سوریه را هم از دست بدهد و در رقابتی که برای تاثیرگذاری بر تحولات منطقه در جریان است هم، از قافله عقب بیافتد و نتواند مهر منافع و مصالح خود را بر آنها بکوبد.
با این همه، دولت طیب اردوغان به رغم مخالفتخوانیهای اولیه با تحریم رژیم لیبی یا برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز این کشور، با رویکردی پراگماتیستی پا به پای تحولات پیش آمده و به ویژه با تعاملات فعال خود در چارچوب ناتو، سعی کرده است که بخشی از دیدگاههای خود را در رویکرد جامعه جهانی در قبال تحولات لیبی ادغام کند.
اصرار ایالات متحده بر انتقال هر چه سریعتر فرماندهی عملیات نظامی در لیبی به ناتو محملی شد که ترکیه به عنوان تنها کشور مخالف با این امر، موافقت خود را به تحقق برخی شروط حتی به طور سمبلیک پیوند بزند و به آنها دست بیابد؛ منتفیشدن قطعی هرگونه حضور زمینی نیروهای خارجی در لیبی، ادامه تسلط لیبیاییها بر منابع و درآمدهای نفتی کشورشان و نقش برجسته سازمان ملل و اتحادیه عرب در تصمیمگیریهای سیاسی آتی در باره لیبی.
هم اینک نیز ترکیه چه در رایزنیهای دوگانه و چندگانه با کشورهایی مانند ایتالیا و آلمان و چه با آمادگی برای حضور فعال در اجلاس گسترده لندن برای تعیین روندهای بعدی در لیبی، در فعل و انفعالات مربوط به این کشور حضوری محسوس دارد و منافع و مصالح خود را در زمینههای گوناگون پی میگیرد.
سوریه و ایران و سکوت
سوریه تنها کشور متحد ایران در منطقه است
واکنش در برابر موج ناآرامیها در سوریه برای ایران به هیچ وجه آسان نبوده است.
در واقع کشوری که در حمایت از ناآرامیها و نهضتها در سایر کشورهای منطقه تمام امکانات رسانهای خود را به کار گرفته و سعی داشته که آنها را در امتداد انقلاب اسلامی ایران معرفی کند، در قبال اعتراضها در سوریه سیاست سکوت پیشه کرده یا عمدتاً به بازتاب مواضع رسمی دولت این کشور و تاکید بر "نقش خارجی" دربروز اعتراضها روی آورده است.
چنین سیاستی بیشباهت با رویکردهای جمهوری اسلامی در قبال تظاهرات اعتراضی پس از انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸در خود ایران نیست و نگرانی عمیق این دولت از روندها در سوریه را بازتاب میدهد.
سوریه تنها کشور متحد ایران در منطقه است. این که در میان ۲۲ کشور عرب، تنها همین یک کشور، چه در زمان جنگ ایران و عراق و چه در سالهای بعد از آن در کنار ایران ایستاده، حساسیت و وزن رابطه تهران و دمشق را بیشتر آشکار میکند.
عامل مهمتر این که، جمهوری اسلامی، سوریه را هم "سپری مقاوم" در چالش خود با اسرائیل و غرب تلقی میکند و هم از این کشور به عنوان پل ارتباطی با سایر نیروهای طرفدار خود در لنبان و فلسطین و محملی برای گسترش "عمق استراتژیک" خود در این مناطق بهره میگیرد.
برخی از رهبران جمهوری اسلامی ایران به صراحت گفتهاند که اگر این "عمق استراتژیک" وجود نمیداشت، آسیبپذیریشان در برابر فشارهای بینالمللی، از جمله در مورد مناقشه اتمی بسیار بیشتر میبود.
همه این عوامل نقش سوریه را در معادلات منطقهای جمهوری اسلامی چنان عمده کردهاند که موضعگیریهای گاه و بیگاه رهبران دمشق در حمایت از ادعای ارضی امارات متحده بر سه جزیره خلیج فارس یا تفاهم آشکار دولت سوریه نسبت به ورود نیروهای عربستان به بحرین را در نگاه رهبران ایران فاقد اهمیت کرده است.
با بروز نوسان در موقعیت رژیم حاکم بر سوریه، ایران همه "امتیازهایی" یادشده را در خطر میبیند. این خطر و نگرانی ناشی از آن، فلج و انفعالی را در مواضع علنی جمهوری اسلامی نسبت به تحولات سوریه به وجود آوردهاند که بالاتر به آنها اشاره شد.
توصیه های پیاپی و استقبال از اصلاحات
دولت ترکیه به رغم مخالفتهای اولیه با تحریم رژیم لیبی یا برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز این کشور، با رویکردی پراگماتیستی پا به پای تحولات پیش آمده است
برای ترکیه نیز فعل و انفعالات درون سوریه بسیار مهم است و نگرانیها و حساسیتی هم وزن تحولات لیبی را در آنکارا دامن زده است.
مناسبات سوریه و ترکیه تا همین یک دهه پیش در هالهای از خصومت و تیرگی قرار داشت. انضمام بندر اسکندرون سوریه به ترکیه در سال ۱۹۳۹ و قرارگرفتن دو کشور در جریان جنگ سرد در دو جبهه متخاصم منشایی برای تیرگی و سردی مناسبات بود.
در واپسین دهه قرن گذشته، سوریه پناهگاهی شد برای جنگجویان حزب کارگران کردستان ترکیه (پ کا کا) که با دولت مرکزی این کشور در حال نبرد بودند؛ به گونهای که دو کشور سال ۱۹۹۸ در آستانه یک جنگ قرار گرفتند.
پس از این تهدید اما مناسبات دو کشور رو به گرمشدن رفت ولی تاکنون هیچ دولتی همچون دولت طیب اردوغان در بسط مناسبات با دمشق جدیت و پیگیری به خرج نداده است.
به ویژه با نشستن احمد داوداوغلو، طراح سیاست خارجی جدید ترکیه، در راس وزارت خارجه، این کشور توجه ویژهای را معطوف به دو همسایه شرقی خود یعنی سوریه و عراق کرده است.
هدف استراتژیک آنکارا آن است که بازار این دو کشور با ۴۵ میلیون جمعیت را به گسترهای برای بسط مناسبات اقتصادی و تجاری ترکیه بدل کند و از این طریق ثبات سیاسی پایداری را در منطقه و در مرزهای شرقی خود پدید آورد.
برداشتن شرط ویزا برای سفر سوریها به ترکیه و بالعکس؛ تشکیل یک بانک مشترک و به خصوص میانجگیری مخفیانه میان سوریه و اسرائیل از جمله نشانههای توجه بیشتر آنکارا به همسایه شرقی خود و تلاشی برای ارتقای نقش منطقهای ترکیه تلقی شدهاند.
استفاده از همه امکانات
بروز ناآرامی در سوریه این نگرانی را در آنکارا به وجود آورده که بیثباتی در این کشور چندقومی و چندمذهبی دامنگستر شود و طرحهای ترکیه نیز برای ایجاد ثبات و ارتقای بیشتر نقش خود در منطقه به محاق تعویق بیافتند.
با این همه، دولت ترکیه بدون آن که همچون مورد مصر با صدای بلند وارد مناقشه درونی سوریه شود، آشکارا بشار اسد را فراخوانده که به گردباد تحولات در منطقه واکنش مناسب نشان دهد و کشور را به سوی دمکراتیک شدن هدایت کند.
توصیههایی از این دست موضوع گفتوگوهای تلفنی مکرر اردوغان با بشار اسد در این روزها بوده است.
روز جمعه گذشته (۵ فروردین) هم که دولت سوریه قول انجام اصلاحات سیاسی و اجتماعی را داد، بلافاصله وزارت خارجه ترکیه با صدور بیانیهای از این که دولت دمشق آماده پاسخگویی به خواست و مطالبات مشروع شهروندان شده، اظهار خشنودی کرد و افزود که دولت سوریه وقتی برای از دست دادن ندارد و به سرعت باید اقدام کند.
در مجموع به نظر میرسد که ترکیه و ایران اینجا و آنجا نگرانیهای مشابهای از روند ناآرامیها در منطقه دارند.
ولی بر خلاف ایران که عمدتاً با تبلیغات وسیع رسانهای و مانور روی پررنگنشان دادن جنبه اسلامی مخالفان و مطالبات آنها (در مورد یمن و بحرین و ...) و یا سکوت نسبی (در مورد سوریه) عمل میکند، دولت آنکارا با بهرهگیری از همه اهرمهای دیپلماتیک و سیاسی و رسانهای خود و با انعطافی محسوس در صدد تاثیرگذاری بر روندها به سود مصالح و منافع خویش است.
توصیه مکرر به رهبران کشورهای ناآرام برای انجام اصلاحات اجتماعی و دمکراتیک از شاخصههای اصلی تحرکات دیپلماتیک ترکیه در قبال تحولات منطقه است، رویکردی که جمهوری اسلامی ایران به دلیل وضعیت درونی خود و سیاستی که در برابر مخالفان دارد به سختی قادر به ایفای آن است.
هماهنگی و همراهی با کشورهای غربی و قدرتهای منطقهای برای افزایش دامنهی تاثیرات خود بر روند تحولات نیز دررویکرد دولت ترکیه در قبال تحولات اخیر برجسته است.
جمهوری اسلامی ایران با توجه به چالشهای منطقهای و بینالمللیاش، در قیاس با ترکیه از امکانات و اهرمهای کمتری در این زمینه برخوردار است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید