کتاب برادران کارامازُف را داستویفسکی نویسنده نامدار روسی در سال های 1880- 1878، قبل از انقلاب معروف روسیه نوشته است. این کتاب بخشی از میراث ادبی جهان است. رُمانی خانوادگی جنایی در ارتباط با قتل پدرتوسط یکی از فرزندان و اشتباه دستگاه قضایی است. داستان، از جدال افکار و عقاید گوناگون و سرنوشت سه برادر(دمیتری، ایوان و الیوشا) به روزگار قدرت و وحشت کلیسای مسیحی در روسیه حکایت می کند
حکایتی است روشنگرایانه و انتقادی از تاریکی و روشنایی (بد و خوب، حق و باطل)،قتل و جرم و گناه، حسادت، دروغ و ریاکاری، درد و همدردی و عشق و آشتی.
در پایان داستان، برداشت خواننده می تواند این باشد که: انسان خود بایستی؛ حق آزادی انتخاب بین تاریکی و روشنایی (بد و خوب، حق و باطل) را داشته باشد. یکی از برادران (ایوان) بر این باورباقی می ماند که: این جهانی را که خدای کلیسا خلق کرده رد میکنم و بلیط ورودی به این جهان را به او(خالقش) پس می فرستم!؟ 37 سال بعد، 1917 انقلاب کمونیستی روسیه آغاز می گردد.
و امّا، برادران لاریجانی آمُلی؛
شاید نوشتن رُمانی- فامیلی، جنایی و آیت الله ای- به نام "برادران لاریجانی درجهنم " نیز زیاد خالی از لطف نباشد. داستانی ادبی انتقادی مانند برادران روسی نخواهد شد امّا احتمالا داستانی مانند حکایت حسین کرد و یا کلثوم ننه خواهد شد.
بر خلاف داستان برادران کار آمازُف که یکی نظامی، یکی روشنفکر و دیگری طلبه دینی بودند، برادران لاریجانی (عل، صادق و محمد جواد) هر سه فرزندان یک طلبه دینی و خود نیز از طلبگان دینی بوده اند. سناریوی نمایش جهان الله را محمد رسول الله نوشته است، کارگردان نمایش جمهور آیت الله ها نیزفعلا برعهده سید علی آقای فقیه تارزن گزارده شده. به علی، حرفه رئیس مجلس الواط ، به صادق؛ قاضی القضات بیت علی و به محمد جواد کارشناسی امور حقوق بشران شیعه اسلامی داده اند.
به هر روی از میان این سه برادر، آن آخری یعنی محمد جواد لاریجانی بازیگر رقاص تری به نظر می رسد. مدتی در پشت سحنه، بازی علم نجوم و حقوق بشر اسلامی می کرده و به تازه گی که سینفونی حکومت جمهوری آیت الله ها با طبل و دُهل و ساز سید علی آقا به پایان خود نزذیک می شود، روی سحنه پر جنجال ظاهر شده و به دانشجویان آموزش ارزشهای ولایت فقیه و فدایی شدن می دهد . وی دیروز و بنا به گزارش اینسنا، 12 مهر ماه 1388 در دانشگاه صنعتی شریف تهران سُرنا را از ته شروع به نواختن کرده تا آهنگ سینفونی را خوش خراشتر و هم طبل تر سازد. گوشه ای از آنرا می شنویم: »
» لاريجانی با اشاره به ولايت و شان حکومتی مقام معظم رهبری و با بيان اين که وجود ايشان برکات عظيمی دارد، گفت: در واقع فهم و تيزبينی ايشان يک سرمايه عظيم نه تنها برای ملت ايران بلکه برای جهان اسلام است. در واقع بايد بگويم آقای خامنهای و آقای هاشمی رفسنجانی در تيزهوشی برجسته هستند. زمانی که آقای خاتمی در ايران رييسجمهور شدند، اربکان هم در ترکيه رييسجمهور شد که در ترکيه ظرف دو ساعت نيروهای مسلح او را پايين کشيدند و در ايران کسی که پشت اين نظام ايستاد آقای خامنهای بود که اين از دورانديشی اين مرد بزرگ است. اين هنر که کسی بيايد خود را رييسجمهور اعلام کند مخصوص ميرحسين موسوی نيست. در واقع بايد گفت اگر اين پروژه به توفيق میرسيد اسلام پيشکش، از دموکراسی هم چيزی باقی نمیماند. اگر کسی سيد را خوب بشناسد دلش هم پر از محبت او میشود و دولت، مجلس، قوه قضائيه (احمدی نژاد و دو برادردیگر لاریجانی)، هنرمندان و افراد ديگر نيز بايد از وجود ايشان استفاده کنند.
کودتا چيزی بود که ميرحسين موسوی انجام داد ولی ناکام ماند!؟. به درجات مختلف در مقابل ولی امر ايستادند و در ادبيات خود حرفهای تندی زدند مانند اينکه به دولت مشروع تهمت فحاشی، آدمکشی و غيره دادند. وی افزود که "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ايران" شعار چندان مهم نيست و ما بايد سر چيزهای مهمتر بحث کنيم هرگز مقابل ولی امر نايستيم و توجه کنيم که اين از انحرافات مهم است. برخی کهريزک را علم کردند و از آن خيانت بزرگ که خود را يک طرفه رييسجمهور اعلام کردند، حرفی زده نشد. ندا آقاسلطان قربانی يک توطئه خبيث و کثيف شد. اخوی من (علی لاريجانی)، هوش سرشاری دارد و از مريدان سرسخت ولیامر است. اين علی که من میشناسم فدای رهبری است و اقدامات وی به هيچ وجه خارج از مصالح نظام نيست و ........«.( خط کشی ها از نویسنده است).
اینگونه چابلوسیها ورواج بربریت نه تنها هنر برادران لاریجانی آمُلی است، بل که از زمان های دور و بخصوص از دوران صفویه و شیعه گری در ایران رایج گشته است. فدایت گردم، غلام و غلام زاده، نوکر حلقه بگوش، خاک پا و حان نثار و.....همواره ورد زبان نوکران قدرت و قلم زنان و مداحان چابلوس ودین فروش بی دین بوده است. مردمان و بویژه دانشجویان و آزادی خواهان ایران را یک مشت آدمهای نادان، نوکر بیگانه و گوسفند قلم داد کردن و سید علی آقای تارزن را (رفیق پوتین، ون جیابائو وکیم جونگ ایل بی دین و لامذهب) بعنوان نماینده الله و ولی امر دانستن، همان آمیزه های خوی بیابانی و آئین تازی است یعنی؛ بیخردی، یاغی گری، چپاول و اختناق و خونحواری و زن ستیزی است
دیروز، طایفه ای فدایی ازهمین دسته برادران شمالی بودند که با ناجوانمردی و نیرنگ افشین وبابک خرم دین را به بیت ولی امر، خلیفه الله در بغداد بردند و سر بریدند و امروز قبیله دیگری ازنوع آمُلی آن، تک نوازآهنگ سمفونی مرگ شده اند و قلب وجان جوانان دلیر ایران را بخاطر استقلال و آزادی خواهی نشانه رفته اند
هر انسانی آزاد است که از بلیط ورودی خود به این حهان مضحک جمهور آیت الله ها استفاده کند و یا اینکه آنرا پس بفرستد !؟. برادران لاریجانی آمُلی شدن کار آسانی است، دشوار امّا، بابک، افشین، ندا وسهراب و......و حتّا یرادران کارآمازُف شدن است!؟.
حنای این برادران حامی بربریت؛ " سخن سید علی تار زن، سخن خدا است "، دیگر رنگی ندارد. فرهیختگان و آزادی خواهان جوان ایرانی مدنیّت و خرد انسانی را بر استبداد دینی پیروز خواهند کرد، تردید نکند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید