بافراط ار کنی شهوت، زیانست
ضعیفی تنست و قطع جان است
براستی این شاه سلطان علی بن قاجار بن صفوی خامنه، نشانه الله بر روی زمین است؟ الله را چه نیازی به نشانه (نمونه؟) فرستادن با سایز های مختلف کوچک، استاندارد ایکس ایکس ایکس ال (فقیه عظمی و علامه) دارد؟ مگرالله انسان را بی خرد و حیوان خلق کرده است؟ وخلق الانسان اشرف مخلوقات.....یا خلق الانسان الاشرف و آیت الله الجن؟
آن محمد عرب (ص) که به سرزمین ایرانیان گبر خدا پرست نی (شمشیر؟) انداخت می گفت؛ من انسانی هستم مانند شما واز غیب و روح نیز چیزی نمی دانم اما، امروزه 124 نشانه استاندارد الله و سی هزارامام زاده جمع شده اند و می گویند: یافتیم یافتیم، کشف کردیم، این سید علی آقا نشانه اکبر الله است. چندین معجزه هم دارد:
یکی اینکه برای نماز خدا خود را ازپنجرۀ قطار آهنی افقی به بیرون پرتاب کرد، دو دیگر اثرات بمب رادیوی ژاپنی را یک دستی (دست راست؟) خنثی نمود و سوم اینکه تمام فتنه های خیالی استکبار و دشمن انقلاب ولی فقیه را (فتنه سبزها ؟) تنها با 72 تن شهید بسیجی موتورسوار دفع کرد. گزافه گویی و افراطی گری قابل درمان است؟ القرآن کاذب بن علی یا عادل بن علی!؟
آی مردم فراموش کرده اید؟ افراط و تفریط، رفتار و پنداریکی از فرقه های شیعه است که بعضی از ائمه خود را بمانند خداوند و بعضی خداوند را به یک تن مخلوق تشبیه می کنند. گزافه گویی و غلو را می بینید!. آش را یا چنان شور که نتوان قورتش داد ویا چنان بی نمک که.......
روشنفکران ایرانی
یادش بخیرمجّله شهیرفکاهی سیاسی اجتماعی توفیق شادروان توفیق، یک زمان که توقیفش کرده بودند، یک صفحه مجله را سفید و مزّین به عکس بند تنباش چاپ کرده و نوشت: بند تنبان توفیق، بوی روغن نباتی می دهد!؟.( قدیما آدم های بزرگ و گُنده گُُنده روغن کرمانشاهی گران و بی چیزها و فقرا روغن نباتی در آشپزخانه مصرف می کردند). اگر توفیق امروزه زنده می بود شاید می نوشت: » بند تنبان توفیق هم سبز رنگ شد «!؟
مارسل موس، جامعه شناس فرانسوی نوشته: » هیچ پدیده ای در جامعه یک مرتبه به وجود نمی آید و یکشبه نیز از میان نمی رود، زیرا در وقوع پدیده های اجتماعی عوامل فراوانی دخیل هستند و از یک علت خاص ناشی نمی شوند«. اگر این نظریه را باور کنیم، از آنجمله است پدیده روشنفکری (هادی سیاسی یا دماغیون؟) در ایران.
سه گونه آنرا تجربه کرده و می شناسیم، روشنفکر شریک قدرت، روشنفکر خادم قدرت و روشنفکر خادم مردم. این آخری به افسانه و دلاوران مردم تبدیل گشته و آن دو اولی را خود می شناسید. نمونه؟ روشنفکرانی که سی سال پیش به طمع شریک شدن در قدرت به تنبان روغن نباتی آیت الله ها چسبیدند وخادم شدند، شاه را در کفن، خمینی را در ماه وخود و مردمان را آواره و خونین جگر راهی بهشت زهرا و خاوران کردند و نمونه های بسیار دیگر.....افراطی گری وتفریط کُنی؟. اینبار آش جنبش سبز مردم را ضایع خواهند کرد؟
بنام نامی شاه، سلطان، فقیه، روشنفکر افراط و تفریط و مردمان اسیر ایران. تا شاه کفن نشود، وطن وطن نشود. خمینی بت شکن در ماه دیده شود، حزب فقط حزب الله رهبر همان روح الله، جمهوری نه بیشتر ونه کمتر و.... دوباره از اول: شاه مُرد، زنده باد شاه. جانم فدای رهبر، ما اهل کوفه نیستیم علی کوره نباشد، جمهوری اسلامی نه بیشتر ونه کمتراز قانون اساسی.و......و دوباره مردمان اسیر؛ مرگ بردیکتاتورو مرگ بر استبداد وجانم فدای ایران جمهوری ایرانی و جمهوری یا پادشاهی.......و روشنفکران دو باره سر بلند شدند و.......دو باره....و...
چرا سیصد نفر از این خادمین مردمان ایران ( دموکرات، سوسیالیست، ناسیونالیست و سوپر شمیر بدستان سکولار و...) نمی توانند دورهم جمع شوند و کنگره ای تشکیل دهند، خواسته های انبار شدۀ به حق مردمان را فهرست و به اضطراب و نگرانی ها پایان دهند؟ اگر امروزه قادر نیستید، فردا چهخواهند کرد؟ باز افراط و تفریط و ایران و ایرانی را......؟ هر گاه بین هدف و خرد جمعی و وسیله رسیدن به آن فاصله و چاه و درّه بیافتد، چه می شود؟.
با نیکدلی و همدلی جمعی می توان ایرانی آباد و سر افراز ساخت، با افراط و تفریط هر گز. ( گر بوبری زین روشنی آتش بخواب اندرزنی، خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد، مولوی).
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید