فتنه فضل علی، دختری که پسر را می دزدد!؟

در دانشگاه‌های دوجنسيتی همه‌چيز از اين آغاز می‌شود که دختر و پسر در يک کلاس کنار يکديگر درس می‌خوانند، دختر با يک لبخند پسر را می‌دزدد و از همين روابط است که به جاهای خطرناک می‌رسند. دختران و پسران جوان دارای غريضه، غضب و شهوت هستند بنابراين هيچ وقت روابط آنها عادی نمی‌شود پنبه در کنار آتش سالم نمی‌ماند و می‌سوزد بنابراين با اختلاط دختر و پسر در دانشگاه‌ها مخالفيم.

این شاه سلطان علی خامنه که از بچه محلهای امام رضای مشهد است را دست کم نگیرید. اجداد وی که گویا از طایفه ترکان صفوی یا قاجار می بوده اند را در کنار کُردهای کردستان بنا بر سیاستهای حکومتگران وقت به زوربه استان خراسان کوچانیده اند.

از زندگی در کوچه پس کوچه های فقیرنشین اطراف بارگاه رضای غریب ولیعهد مامون، خلیفه عباسی به شاه سلطانی ممالک بی صاحب امام زمان ایران رسیده است. و هر ساله بمدت چند هفته در قصر باغ ملک مشهد که نشیمنگاه آن شاه محمد رضای پهلوی می بوده به ییلاق و هوای بهار می رود. در آنجا به اموال و املاک بیکران آن شاه رضای غریب پناهنده عرب شخصا رسیدگی و خراسانیان و کُرد ها را با اُ لدرم بُلدرم (میکُشم، پاره میکنم؟) می ترساند.

آن شاه عباس صفوی نیز هفت بار از اصفهان پایتخت صفوی پای پیاده (1500 کیلومتر؟) بزیارت همین رضا می رفته و خود را " کلب علی " می نامیده. یک معنی کلب بفارسی می شود سگ هار و دیوانه!؟

آرامگاه همیشه شاه ایران، علی بن موسی الرضا ی غریب عرب در خراسان ایران، آرامگاه آن رضا شاهان پدر و پسرپهلوی بی پدر و مادر(؟! ) ایران در غربت، ایرانیان آواره و سرگردان و بارگاه این شاه سلطان علی بن حسین در قصر قاجار الرضای مشهد و تهران. و آن کورش ذوالقرتین حقوق بشری هم در اصل شیعه علی بن عرب می بودی!. هذا حدیث الغریب! چرا روشنفکران و سیاسیون پر دانش و کیاست ایران زمین دق نمی کنند، حیرانیم! ز یزدان بترس و ز ما شرم دار، نگه کن بدین گردش روزگار.

و امّا، داستان یک علی دیگری بنام " فضل علی ":

داستان آخوند " فضل علی " که نماینده همین شاه سلطان علی فقیه در دانشگاه خواجه نصرالدین طوسی است که ابداع ‌کننده راه‌اندازی مراکز همسريابی در دانشگاه‌ها است با طرح تک‌جنسيتی کردن دانشگاه‌ها موافقت کرده است. او امروز به خبر گزاری ایلنا گفته است که: » تحصيل دانشجويان دختر و پسر به صورت مختلط در دانشگاه‌ها باعث به وجود آمدن دوستی‌هايی ( جنبش سبز؟) می‌شود که عوارض خطرناکی به دنبال دارد و البته اين عوارض اجتناب‌ناپذير است زيرا اگر گوشت را جلوی گربه بيندازی غيرممکن است که گربه گوشت را نخورد«. ( بخوانید اگر ملا، ملا خورش نکند!).ا

او ادامه داده: » در دانشگاه‌های دوجنسيتی همه‌چيز از اين آغاز می‌شود که دختر و پسر در يک کلاس کنار يکديگر درس می‌خوانند، دختر با يک لبخند پسر را می‌دزدد و از همين روابط است که به جاهای خطرناک می‌رسند. دختران و پسران جوان دارای غريضه، غضب و شهوت هستند بنابراين هيچ وقت روابط آنها عادی نمی‌شود پنبه در کنار آتش سالم نمی‌ماند و می‌سوزد بنابراين با اختلاط دختر و پسر در دانشگاه‌ها مخالفيم. «.

نگارنده نمی داند، چطور می توان مردمان با شرف این سر زمین را از چنگال این سگان هار و درنده نجات داد. اما می داند که یکی از این آخوند ها کافی است که دانشگاه سُربن و هاروارد و..... به خاک و خون بکشد. این همه علم و دانشی که با پنبه و آتش و گوشت و گربه خطرناک بدست آمده را ولش کن، علی بن فاضل الرضا را عشق کن!؟ و آیت الله های نود ساله مومیایی را به دستگاه های علمی که این گوشت و گربه ها ساخته اند وصل کن!؟

آی روشنفکران و سیاسیون بزرگ قلم و ایراندوست، روی سخن با شماست. اینقدر ندا ندا نکنید، ندا شوید!؟