تا پیش از انتخابات شیوا را از دور می شناختم و تا آنزمان فعالیت مشترکی نداشتیم. تا اینکه پس از چندماه حبس با وثیقه سنگین آزاد شد و بازهم تلاش را از سر گرفت. این بار بدنبال حکم چهارسال حبس برای عاطفه نبوی که به جرم شرکت در تجمع 25 خرداد برایش صادر شده بود، کمپین من عاطفه ام راه افتاد تا نامه های کسانی که به این حکم ناعادلانه اعتراض داشتند با مضمون «من هم عاطفه ام»، جمع آوری و برای قوه قضاییه ارسال شود تا بلکه این حکم سنگین شکسته شود.
این کمپین یکی دیگر از تلاش های بشردوستانه و مسالمت آمیز شیوا بود که من هم سعی کردم همراه باشم. من به شخصه در این فعالیت مشترک هدفمندی و تلاش صادقانه شیوا را دیدم. تازه فهمیدم وقتی میگویند شیوا یک فعال حقوق بشر تمام عیار است یعنی چه! تازه فهمیدم وقتی میگویند شیوا نایاب است در این دوران، یعنی چه! نه اینکه دیگر فعالان حقوق بشر اینگونه نباشند. اما افکار و تلاشی که می دیدم یکی از ستودنی ها بود. اینکه تازه از پشت میله های زندان با وثیقه سنگین آزاد شوی و بازهم تلاش فقط و فقط برای نجات کسی که پشت میله هاست. تلاشی از نوع بی چشمداشت، بی حاشیه و به دور از رنگارنگی تبلیغ و هیاهو تنها برای آزادی دختری که یک روز در تجمع سکوت همراه مردم بوده است.
اینها که میگویم معنای واقعی هدفمندی است و قطعا دلیل حساسیت بیشتر و ویژه حاکمیت در مورد شیوا و تلاش برای به زانو درآوردن اوست. آنها کسی که صادقانه تر و مسئولانه تر در مسیر عنوانی که کنار اسم اش قرار میگیرد تلاش میکند را بایستی بشکنند و البته این کار ساده ای برایشان نیست و دست به دامان ترفند میشوند و فشار برای برچسب محارب بودن در مورد شیوا یکی از همین ترفندهاست.
اینروزها وقتی کنار اسم شیوا بحث شیوا محارب نیست و چه و چه را می بینم با خودم میگویم آیا بازجو علوی یا قاضی پیرعباسی اینقدر ساده لوح هستند که واقعا این اتهام را رسما در پرونده قید و در دادگاه مطرح کنند؟ و یا اینکه اینقدر آب از سر آنها و خصوصا دستگاه قضا گذشته که بر اساس این اتهام مضحک شیوا را محکوم کنند؟
آقای بازجو علوی!
خطاب به شما میگویم چطور قلم را در دست شیوا انکار میکنی؟ چگونه تلاش مسالمت آمیز شیوا را در جهت کمک به تروریست تفسیر میکنی و با چه استدلالی کلام صلح آمیز شیوا را همراستای آنها که کلام شان کلام خون است تعبیر میکنی؟
آقای بازجو!
شنیده ام دستگاه امنیتی و اطلاعاتی ایران دقیق است و مو لای درزش نمی رود. بر همین اساس میدانم که بعنوان کارکشته همین سیستم، مطمئنی که شیوا آنچه که تلاش میکنی از او نشان بدهی، نیست و فقط راه به زانو درآوردن این دختر جسور و فعال دلسوز و متعهد حقوق بشر را در این میدانی. در همین ترفندها... اما اینها همه در این دنیاست. آن دنیایت را به چه واگذار کرده ای؟
آقای علوی!
برخلاف خیلی از نوشته های وبلاگی از یکی از روزنامه نگاران زندانی که چند سال پیش بازجوی پرونده اش بودی، شنیده ام در قیاس با بقیه همکارانت منطقی برای بحث داری. اما اینروزها با جدی تر شدن بحث محاربه به این نتیجه رسیده ام که تغییر انسانها همیشه بسوی بهتری نیست و حرفهای آن روزنامه نگار را دیگر جدی نمیگیرم!
من نمی نویسم «شیوا را فورا و بدون قید و شرط آزاد کنید» چون از این خفقان و از این دیکتاتوری حاکم ، چنین برنمی آید. وقتی شیوا فورا و بدون قید و شرط آزاد میشود که خیلی اصلاحات در مملکت مان صورت گرفته باشد. ساده ترین اش اینکه روزنامه نگاری به جرم انجام وظیفه اش در زندان نباشد و ...
اما خطاب به شما میگویم دنیای خود را با این ترفندها و شیوه های حرفه ای تان آذین نبندید که آخرتی هم در پیش است.
آقای علوی!
شیوا محارب نیست چون کلامش بوی خون نمی دهد، کردارش رنگی از خشونت ندارند و او یک انسان ارزشمند و سرشار از انسانیت است. شیوا یک فعال تمام عیار حقوق بشر است، چیزی که از امثال من برنمی آید تا فارغ از ایده سیاسی از زندانیان دفاع کنیم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید