مصاحبه توسط کیانوش توکلی
سئوالات به قرار زیر می باشد:
- 1- بنظر شما ،آیا در ایران مشکل تبعیض ملی _ فرهنگی وجود دارد؟ و یا به عبارتی دیگر، آیا ما مشکلی بنام مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی در ایران داریم؟ اگر آری چگونه و اگر خیر چرا؟
فکر میکنم که بخش اول پرسش صحیحتر باشد و به نظرم من غیر از تبعیض ملی- فرهنگی انواع تبعیض مذهبی، جنسی، طبقاتی نیز وجود دارد. در رابطه با مشکل، متاسفانه همیشه اینگونه به ایرانیان تلقی شده که کردها مشکل دارند و یا مشکل ملی- قومی کردها، در صورتی که هرچند از یک طرف درخواست یا مبارزه تاریخی کردها خود دلیل بر وجود تبعیض و نقض حقوق کردها بود، از طرفی دیگر به باور من باید از مشکل حاکمیت مرکزی نسبت به حوزههای ملی یاد کرد. به زبانی ساده آنچه که کرد و ترک و عرب و ... میگویند تنها و تنها حق و حقوق است و آنچکه نام مشکل بر آن میتوان نهاد حاکمیت غیر دمکراتیک مرکزی یا مشکل نظام سیاسی ایران است. تبعیض ملی- فرهنگی ( نه مشکل) هم، از معرفت و متد تکساحتی، غیر دموکراتیک و توتالیتر حاکمیت مرکزی نشات گرفته است.
2--
ایا در صورت حاکم شدن ، یک حکومت دمکراتیک در ایران فردا و برقراری حقوق شهروندی در کشور؛ مشکلات اتینکی_ ملی ما قابل حل هستند؟اگر پاسختان منفی چرا؟
نه قابل حل نیستند، بدلیل اینکه عملیکردن دمکراسی بهخودی خود در کشوری متکثر به لحاظ فرهنگی، زبانی، آداب و رسوم، آیینی و غیره به معنای دخالت و تعبیهی مکانیزم اجرایی عناصر برخاسته از ساختارهای فرهنگی اجتماعی متفاوت از هم میباشد، خوب با این اوصاف بعنوان نمونه مکانیزم اجرایی برابری در آموزش زبانهای ایرانی به عدم تمرکز در سیستم آموزش نیاز دارد. در دیگر موارد نیز به همین شیوه. اساسا رابطه مستقیمی میان فرم حقوقی- سیاسی و ساختار اجتماعی- فرهنگی وجود دار که در پیمان یان قانون سراسری باید تبلور پیدا کند. برقراری حقوق شهروندی بخشی از مشکلات را رفع خواهد کرد ولی دمکراسی را به تمامه عملی نخواهد کرد.
3- - آیا تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی وهمچنین تدریس زبان مادری در مدارس کشور، می تواند قدمی در جهت حل مشکلات ملی – قومی در ایران باشد؟
- آیا تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی و همچنین تدریس زبان مادری در مدارس کشور، میتواند قدمی در جهت حل مشکلات ملی_ قومی در ایران باشد؟
تقسیمات کشور خواه ناخواه در میان مردم اتنیکی است، بعنوان نمونه اگر شما از یک کرد ساکن یکی از شهرهای کرد نشین استان آذربایجان غربی بپرسید کجایی هستید؟ در جواب میگوید، اهل کردستانم، نه به معنای استان کردستان بلکه منطقه یا جغرافیایی فرهنگی و زبانیای که اکثریت آن را کردها تشکیل میدهند. اما توسط رژیمهای گذشته و فعلی تقسیمبندی دیگری تحمیل گشته که بحث دیگری است. تدریس زبان مادری هم یکی از حقوق ملی است که گروههای فرهنگی غیر فارس طلب مینمایند و اجرای این اصل قدم مثبت و مفیدی است ولی تنها قدمی در خهت حل مشکلات است نه همهی راه.
4- نظرتان در باره جریانات هویت طلبی آذربایجان و جنبش کردان ، بلوچها ، عرب ها ، ترکمن ها چیست؟
من هر جریان، سازمان یا حزبی را که ریشه در بطن و بستر اجتماعی خود داشته باشد دمکراتیک دانسته و برای آن اهمیت قایلم، و بعکس هر جریانی هم که ریشه در خاک و ساختار اجتماعی- فرهنگی خود نداشته باشد به باور من محکوم به فناست و من شخصا از آن دوری میکنم.
- 5- به نظر شما چه رابطهای می تواند میان جنبش سبز و جنبش های اتنیکی در سراسر ایران به وجود آید؟
به باور من رابطه یا دلایل وجود رابطه میان جنبش سبز و جنبش های اتنیکی در سراسر ایران بسیار زیاد است و من با انتشار مقالاتی در همین سامانه از چرایی و چگونی پشتیبانی و ایجاد ارتباط با جنبش اخیر را به بحث گذاشتهام. کوتاه اینکه من با توجه به بستر و ساختار اجتماعی، ظرفیت و توانایی مناطق مختلف و تناسب میان قالب و محتوا یا معرفت و متد به بررسی جنبش سبز و جنبشهای ملی میپردازم. تحلیل من از پتانسیل سیاسی و اجتماعی کردها در ایران با اهالی اصفهان یا شیراز نتیجه یا فرمول همسانی را بدست نمیدهد. پس اساسا یکی انگاشتن ظرفیتها ما را به اشتباه در تحلیل و نتیجه گیری خواهد کشاند. ولی من شخصا معتقد به "" سیاست حرکت موازی"" با جنبش سبز هستم، یعنی در عین داشتن استقلال کارکردی به موازات جنش سبز حرکت کنیم و حتی آن را در عمق و سطح تقویت نماییم.
6- نظر شما در باره سیستم فدرال چیست؟ آیا سیستم فدرال تضمینی برای تمامیت ارضی ایران فرد است و یا منجر به تجزیه کشور خواهد شد؟
برای ایجاد فرم نوین سیاسی ایران و از گوشه نگاه دمکراسی و آزادی، اراده انسان و رضایت و توافق او اهمیت، نقش و جایگاه اول را دارد، بر همین اساس فکر میکنم که بهترین و سهلترین مکانیزم اداره و همچنین یکپارچگی ایران یک سیستم فدرال باشد. از سویی دیگر سیستم فدرال ظرفیت و امکان شرکت همهی گونههای ایرانی در ادارهی ایران را فراهم خواهد آورد، در غیر اینصورت به باور من تاریخ مصرف اداره ایران با مسکن مرگزگرایی به سر رسیده است. در رابطه با تجزیه ایران بدون تردید آنچه که ایران را تجزیه خواهد کرد، انکار، مالکیتطلبی، عدم دخالت ملیتها در اداره کشورو منطقه خود، سنت قیممابی و سنترالیزم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است نه فدرالیزم به معنای تشکیل دولت سهامی، مشارکت همه جانبه در اداره ایران، توزیع قدرت در سراسر ایران و همزیستی مسالمت آمیز و برابر.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید