براساس آخرین آمار وزارت بهداشت، 09/11 درصد جمعیت 15 تا 64 سال شامل 13/21 درصد مردان و 81/0 درصد زنان به طور روزانه مصرف کننده مواد دخانی در کشور هستند. به گزارش مهر، دبیرخانه ستاد کشوری کنترل و مبارزه ملی با دخانیات وزارت بهداشت اعلام کرد: استعمال دخانیات از عوامل اصلی مرگ در جهان بوده و میزان مرگ سالانه براثر مصرف مواد دخانی تا سال 2030 به 8 میلیون نفر میرسد. در حال حاضر 3/1 میلیارد نفر از جمعیت جهان سیگاری هستند که 84 درصد آنها در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند. بنابراین گزارش در کشورهای در حال توسعه 4/3 درصد افزایش مصرف سالانه مواد دخانی دیده میشود و استعمال سالانه این مواد کشنده باعث مرگ 4/5 میلیون نفر انسان در سال بر اثر سرطان ریه، بیماریهای قلبی و دیگر بیماریها میشود، که انتظار میرود این رقم تا سال 2030 به بیش از 8 میلیون نفر در سال برسد. این گزارش حاکی است بیش از 80 درصد مرگ و میرهای ناشی از مصرف مواد دخانی در کشورهای در حال توسعه رخ میدهد و همه گیری استعمال دخانیات در کشورهایی با رشد اقتصادی کمتر بیشتر مشاهده میشود. این گزارش میافزاید: در ایران سالانه بیش از 60 میلیارد نخ سیگار دود میشود که این میزان رقمی بیش از هزار و 700 میلیارد تومان را در بر میگیرد. براساس آخرین آمار مربوط به بررسی عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر که در سال 1387 منتشر شده است 09/11 درصد جمعیت 15 تا 64 سال شامل 13/21 درصد مردان و 81/0 درصد زنان به طور روزانه مصرف کننده مواد دخانی در کشور هستند. این گزارش در پایان تاکید میکند 10 میلیون ایرانی سالانه هزار و 100 میلیارد تومان سیگار دود میکنند که منجر به قربانی شدن 60 هزار ایرانی در سال میشود. علیرغم آگاهی از خطرات شدید جانی و سلامتی که کشیدن سیگار به همراه دارد، فروش سیگار در جهان افزایش یافته و سود کمپانیهای دخانیات بیش از گذشته شده است. به گفته منابع بینالمللی، اکنون اگر مرگ و میر ناشی از مصرف الکل، مواد مخدر، بیماری ایدز و تصادف و خودکشی را روی هم بگذاریم، مرگ و میر ناشی از کشیدن سیگار از مجموع آنها هم بیشتر است. اما مصرف سیگار در تمام کشورها یکسان نیست. در کشورهای غربی آگاهیرسانی سازمانهای غیرانتفاعی و سازمانهای غیردولتی و فشارهایی که این سازمانها بر دولتهایشان وارد میکنند، دولتها را وادار کرده است که مصرف سیگار را در تمام اماکن عمومی ممنوع کنند و از تبلیغات کمپانیهای سیگار جلوگیری کنند. به همین خاطر میزان مصرف سیگار در غرب به مراتب کاهش یافته است. اما همزمان شرکتهای دخانیات، تبلیغات و فروش خود را در کشورهای در حال توسعه یا حکومتهای بیتوجه به سلامت شهروندانشان افزایش دادهاند. بنا بر آمار بینالمللی، ۳۸ درصد مصرف سیگار در سال ۱۹۹۰ در کشورهای غربی بوده است. اما این میزان در سال ۲۰۰۹ یعنی دو سال پیش، به ۲۴ درصد رسیده است. در حالی که مصرف سیگار در کشورهای در حال توسعه به شدت بالا رفته و در سال ۲۰۰۹ به ۷۶ درصد مصرف کل جهان بالغ گشته است. هفتهنامه بریتانیایی ایندیپندنت در پژوهشی در این زمینه نشان میدهد که چگونه شرکتهای دخانیات از عدم پاسخگویی دولتهای در حال توسعه و در بسیاری موارد در زد و بند با دولتهای فاسد، فروش سیگار در این کشورها را افزایش دادهاند. این شرکتها نه تنها زیانشان از کاهش فروش در کشورهای غربی را جبران کردهاند، که سود بیشتری نیز نصیبشان شده است. اما در برابر هر واحد پولی که به جیب شرکتهای دخانیات میرود، جان یک نفر به مخاطره میافتد. بنا بر تخمین سازمان جهانی بهداشت، مصرف سیگار که در قرن بیستم منجر به مرگ ۹۰۰ میلیون نفر شد، اگر به همین منوال ادامه یابد، در قرن بیست و یکم افزایش یافته و باعث مرگ یک میلیارد انسان خواهد شد. امسال سازمان جهانی بهداشت روز امتناع از کشیدن سیگار را به تشویق هر چه بیشتر کشورها به امضای پیمان جهانی بر تعهد حفاظت از جان شهروندان از بلیه سیگار اختصاص داده است. اگرچه تا حال ۱۷۲ کشور این پیمان را که شش سال پیش تنظیم شده امضا کردهاند، ۲۰ درصد این کشورها هنوز هیچ قدمی در این راه برنداشتهاند. دو کشور آمریکا و اندونزی هم هنوز این پیمان را امضا نکردهاند. با این حال در کشورهایی مانند آمریکا که سازمانهای فعال غیردولتی نقش مهمی را در جامعه ایفا میکنند، مصرف سیگار با کشورهای در حال توسعه قابل مقایسه نیست. عامل دیگری که در کشورهای غربی جلو تبلیغ و گسترش مصرف سیگار را میگیرد، بیمههای بهداشت و طب ملی در برخی از این کشورهاست. از آنجا که هزینه بیماریهای ناشی از مصرف سیگار بر دوش آنها سنگینی میکند، به نفع این کشورهاست که در مبارزه با مصرف سیگار فعال باشند و روز «سیگارنکشیم» را تداوم بخشند. ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اهل سیگار و «سیگاریان» نیک می دانند که شوقِ سیگار چه وسوسه ای در جان آدم می اندازد. سیگاری، مانند هر معتاد دیگری، می داند که با هر نخ سیگار به خودش ضرر مالی و جانی می رساند، اما نه می تواند و نه شاید هم بخواهد از این لحظه وصال دست بکشد. وسوسه و ترک وسوسه، داستان مرکزگرایی و مرکزگریزی است. اما وسوسه چیزی است که به این راحتی دست از سر گرفتارش برنمی دارد. سیگاری می داند که هر نخ سیگار و هر پُکی که می زند چقدر برای او گران تمام می شود. اما لذت وسوسه و قدرت اشتیاق را نه اراده یارای هماوردی است و نه توانستن. «سیگاری» نماد تمام عیار آن است که انسان عصر مدرن «ماشینِ میل» و «اراده معطوف به لذت بردن تا سرحد مرگ» است.
بااین حال، چه بسا ربط دادن سیگار و اعتیاد به پدیده مدرنیت عجیب نماید. اما شگفت نیست. در پدیده سیگار چند مساله نهفته است. ازسویی، تولیدی است میلیاردی، که اشتغال ایجاد می کند. ازسویی، ازطریق تولید و توزیع و فروش سیگار مالیات زیادی نصیب دولت می گردد. ازطرفی میلیون ها دلار صرف تبلیغات سیگار می شود که از طریق آن حوزه مطبوعات، ورزش و غیره سود سرشاری می برند. ازطرف دیگر میلیون ها دلار صرف علاج عوارض سیگار می گردد و هزینه هنگفت بهداشتی بر دولت تحمیل می کند. ازطرفی جوانان تحریک می شوند سیگار بخرند و بکشند، هرچند دولت فروش سیگار به افراد زیر شانزده سال را ممنوع اعلام کرده است. اما روال کار چنین است که هر فروشنده ای به جوانان سیگار می فروشد، تا این که جریمه شود. ازطرف دیگر دولت میلون ها یورو صرف تبلیغات می کند تا ضررهای سیگارکشیدن را خاطرنشان سازد و از گسترش بی رویه سیگارکشیدن جلوگیری کند. تصویب می کند در برخی میادین و اماکن عمومی، یا وسایل نقلیه سیگارکشیدن قدغن شود. حتا فضای عمومی و حوزه کاری نیز به دو بخش سیگاری و غیرسیگاری تقسیم می شود. ازطرف دیگر صنعت سیگارسازی به دنبال جذب بازارهای جدید و افراد بیشتر از طریق عرضه انواع و اقسام پاکت های سیگار است. همین اواخر برای مثال در اروپا در مدل سنتی و کلاسیک سیگار که بسته 20تایی است تحول و نوآوری ایجاد شد. بسته هایی 10 نخی سیگار وارد بازار شد. این نوآوری هم نشان از انعطاف پذیری این صنعت و هم حاکی از تسخیر اقشار جدید در میان مردم به خصوص اقشار جوان بود. هم این که آدم سیگاری، به خصوص سیگاری غیرحرفه ای، امکان پیدا کرد به جای مثلا یک بسته سیگار 20تایی از سیگار 10تایی با نصف قیمت و کمتر استفاده کند. این بسته بندی جدید سیگار این را به دنبال داشت که بر تعداد خریداران سیگار افزوده شد. در وهله اول این جوانان بودند که از این نوآوری سود بردند! زیرا می توانستند با پول کمتر هم سیگار بخرند. برای دولت هم خوب بود. اما برنده اصلی صاحبان کارخانجات سیگار بودند. البته رشد بی سابقه مصرف کنندگان سیگار باعث شد که این نوع بسته بندی از سیگار دیگر تولید نشود. اما «سیگار» و کشیدن سیگار به این طریق کاهش نمی یابد.
به بیان دیگر: در یک عمل انضمامی مانند سیگارکشیدن کلیت نظام مدرنیت به چشم می خورد. این پدیده پرده از پارادوکس بودن پدیده مدرنیت برمی دارد و تنگناي مدرنیت را به تصویر می کشد. درهمآمیزي روابط اقتصادي، حقوقي، سیاسي و بهداشتي به بهترین وجهی در پدیده سیگار نمایان می شود. به همین جهت هم است که اگر بر روی پاکت های سیگاری که برای مثال در اروپا یا آلمان تولید می شود حک شده است: کشیدن سیگار به سلامتی شما ضرر می رساند! یا: سیگارکشیدن مرگ بار است! پاکت سیگار به این طریق به یک پارادوکس تام بدل می شود. جهان مدرن از سویی تمام توش و توان خود را به کار می برد تا «مرگ» و هر آن چه را که نشانه ای از تباهی و افول به ذهن تداعی کند از بیخ و بن ریشه کن سازد و «زندگی» و زیستن را پیروز مطلق و بلامنازع یعنی پیروزی «مدرن» بدل سازد و نوید نوسازی دائم را مدام تولید و بازتولید کند اما پاکت سیگار که هم نماد پیروزی «لحظه» بر «آن چه در آینده خواهد آمد» است و هم پیروزی «میل» و اراده معطوف به لذت است و هم تلقی بهینه سازی زیستن از مجرای تجربه یِ «میل خویشتن» است، در عین حال، حاکی از فانی بودن، فورانی بودن و دود شدن این «لذت» است که به همین جهت نیز اراده معطوف به خواستن را به بازگشت دائمی بدل می کند و انسان را به مثابه «ماشین میل» می آفریند. آفرینشی که با هر پُکی دود می شود و به هوا می رود مانند «مدرنیتی» که هر لحظه ناگزیر است دود شود و به هوا رود تا استمرار یابد.
اگر لحظه ای دراین جملات تامل کنیم چند نکته بر ما روی می گشاید. پارادوکس مدرنیت هم در همین است. درواقع رمز مدرنیت همین پارداوکس آن است. می گویم پارادوکس نه تضاد! پارادوکس و تضاد از یک جنس نیستند. تضاد معمولا به فرارویی می انجامد، به تغییر و گذار از حالتی به حالت دیگر. اما پارادوکس مهار وضع موجود است چونان وضع موجود. اگر پدیده ای را چون متضاد یا متناقض دانست، تلاش می کنیم که آن را رفع کنیم. اما در یک پدیده پارادوکس چنین راه حلی موجود نیست. زیرا پارادوکس مبتنی بر روش مدرنیت است و بر کلیت درهمتافته مدرنیت استوار است، که صفت مشخصه آن تفکیک سپهرهااست.
پاکت سیگار و آن چه بر روی آن نقش بسته است روایت از درهمتافتگی مدرنیت چون پارادوکس دارد. ازیک سو نظام اقتصادی است که باید تولید کند، در بازار توزیع کند و بفروشد تا سود برد. ازسویی جامعه و اعضای جامعه هستند که در این نظام نیازها زندگی می کنند چونان مصرف کنندگانی که هر روز در بازار کار، بازار مصرف، بازار سیاست، بازار فرهنگ در نقش های متفاوت ظاهر می شوند. اگر بنیان مدرنیت را روشنگری بگذاریم، آن گاه جملاتی مانند «سیگارکشیدن برای سلامتی شما مضر است!» یا «سیگارکشیدن مرگبار است!» حاکی از همان اصل هستند، که گویی بنیان آزادی آگاهی است! اگر این را ترجمه کنیم در این متن و درباره سیگار کشیدن، چنین می نماید که آدم سیگاري با این که می داند سیگار به وی ضرر می رساند آگاهانه سیگار می خرد و می کشد! به این ترتیب هم بر اصل آگاهی و هم بر اصل آزادی فرد تاکید می شود، که هر دو از بنیان های مدرنیت هستند! و هم براین اصل، که گویی تولید اقتصادی نه نظام نیازها را ایجاد می کند نه خریداران را به مصرف کنندگان این یا آن کالا بدل می کند! رابطه اقتصاد و آزادی در مدرنیت به ظریف ترین وجهی خود را در بسته سیگار نشان می دهد! ایدئولوژي یا توهم یا فرض من-محوري مدرنیت در این جمله نقش می بندد که مصرف کننده می تواند از مصرف سیگار صرف نظر کند. اما او تصمیم می گیرد که این سیگار را بخرد. رابطه آگاهی و تصمیم در مدرنیت هنوز بر همان پاشنه روشنگری می چرخد. البته غیر از این هم ممکن نبود. زیرا آن وقت سنگپایه توهم خلاق و بازده آفرین جهان مدرن، یعنی من، واژگون و ویران می گشت. به هرحال این من هستم که سیگار می کشم! این من هستم که آگاهانه و آزادانه به مغازه می روم یا از دستفروشي سیگار می خرم.
رابطه سیگار و مدرنیت نیز درست در همین امر است. در وسوسه کشیدن که خط بطلانی است بر آزادی و آگاهی، یعنی روشنگري مستتر در مدرنیت. یا شاید هم پیروزی بی بازگشت ایدئولوژی لیبرالیسم، که انسان مختار خویش است! اما در کنشِ سیگاري عاملی است که گویا آرخائیک می نماید، وسوسه ای است که وانمود می کند آزاد است و به معادله آزادی و آگاهی بها می دهد. و از این طریق به مدرنیت چونان پایان می اندیشد. اما او فقط وانمود می کند. آیا چنین است؟
خود این جملات نشان می دهند که ذهنیت ما نیز ذهنیت مبتنی بر تضاداندیشي نیست، که ذهنیت مبتنی بر پارادوکس اندیشي است!
ازهمین روی رابطه سیگار و مدرنیت مانند رابطه ما و مدرنیت است. رابطه ای که بر بستر آگاهی و آزادی می نماید. اما زیرساخت آن وسوسه است. وسوسه کشیدن یا کِشیدن
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید