* مهرانگیز کار حقوقدان و فعال حقوق زنان در آمریکاست.
انتخابات پیش رو البته آزاد نیست. مگر پس از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی اساسا برخورداری از انتخابات آزاد میسر بوده است؟ با این وصف و با علم به آزاد نبودن انتخابات و نقش حذفی شورای نگهبان، ایرانیان برخلاف خواست مخالفان رادیکال، همواره کم و بیش در انتخابات شرکت داشته اند. حتی در برخی موارد مطالبات خود را با چنان مشارکت بالایی به گوش حاکمان محافظه کار رسانده اند که این حاکمان ناچار شده اند با قبول هزینه های بسیار زیاد از مطالبات مردم که با گرایش های ارتجاعی و استبدادی آنان در تعارض بوده سرباز بزنند.
انتخابات هفتمین و هشتمین دوره های ریاست جمهوری و انتخابات مجلس ششم و انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، تحولاتی مثال زدنی هستند که بر کل شرایط سیاسی، اقتصادی تاثیرگذار بوده و در پی هریک، چالش های جناحی، علنی و پر حادثه شده است.
رویارویی خشونت بار سیاست های ارتجاعی و افراطی و محافظه کارانه با واقعیات اجتماعی و نابردباری نسبت به ظهور زنان و جوانان پرشورکه با مطالبات دموکراتیک در این چند انتخابات حضور یافته اند، جایی برای آشتی با جمعیت های سرخورده باقی نگذاشته و بیش از آن، بحرانی که در روابط حاکمیت وانبوه مردم خشمگین و سرخورده ایجاد شده، به درون حاکمیت راه یافته و اینک درون را پر تنش ساخته است. اکنون با تنش در جمع محافظه کاران که درون حاکمیت را به انحصار خود در آورده اند روبه رو شده ایم. می شود با سهل انگاری در تحلیل گفت که "سر و ته یک کرباسند"؛ و می توان از داوری های قطعی پرهیز کرد، صحنه را از این زاویه نگریست که بازتاب منازعات محافظه کاران حکومتی در نتیجه انتخابات در چه صورت ممکن است قدری از شدت طوفان ها که ایران را محاصره کرده است بکاهد . به این وجه از اهمیت انتخابات در وقت دیگری پرداخته می شود .
اما سوای اهمیت این انتخابات از حیث چگونگی هدایت کشتی طوفان زده ایران توسط کسانی که به مجلس راه می یابند، انتخابات پیش رو به مشروعیت کلی نظم سیاسی حاکم و نیز به صورت شگفت انگیزی به حیثیت مخالفان که اراده کرده اند تا به خونخواهی قربانیان جنبش دموکراسی خواهی که از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ شروع شده، مردم را از صندوق های رای دور کنند، گره خورده است . چگونه؟
حاکمیت فرصتی بی نظیر به دست آورده بود تا بر پایه مشارکت غیر منتظره مردم و در پناه حمایت پر انرژی جوانان و زنانی که قدرت خود را با برگه های رای در سال ۱۳۸۸ به رخ می کشیدند، مشروعیت کسب کند. اما خردمندانه عمل نکرد و با سوء مدیریت و شاید بهتر است بگوئیم با سوء ولایت که بر آن تاکید دارد، مشروعیت خود را از دست داد . در یک حرکت شتابزده، رهبر در برابر مردمی که فقط سیاست های احمدی نژادی را نشانه گرفته بودند، موضع گیری کرد و از آن پس دیگر نتوانست با استناد به نرخ بالای مشارکت مردم در انتخابات، آنچه را از دست داده بود به دست آورد. اینک رهبر، دیگر آن رهبری نیست که دست کم از حضور مردم در خیابان ها برای مشارکت در انتخابات نمی ترسید و بلکه رهبری است که حتا به حضور وفادارانه مردم در خیابان به دیده شک می نگرد. هر چند دستگاه امنیتی را به نیروی پول و تاکید بر قانون شکنی در جایگاه "مصلحت نظام" بیش از پیش توانمند ساخته و قوه قضاییه را از کمترین گرایش به قانونمندی منع کرده، با این وصف ترجیح می دهد نرخ مشارکت پایین باشد و نامزدها به پر و پای هم نپیچند و انتخابات به سبک دوران پیش از خاتمی جمع و جور بشود . نرخ مشارکت در همان حدود راضی اش می کند و به همان قانع است؛ به یک انتخابات خاموش و متکی بر تعداد کمی رای سنتی که میراث محافظه کاران از انقلاب بود .
با اجرایی شدن این فرض، اگر دست دهد، کلیت حاکمیت که رهبر نماد بی چون و چرای آن است، یک پیچ خطرناک را از سر می گذراند. اما آیا این همه ماجراست ؟ آیا اگر نرخ ۴۰ میلیونی مشارکت سال ۱۳۸۸ به شدت افت کند به سود حاکمیت است؟ آیا در ایران و جهان، طرح این پرسش که نظم سیاسی ایران از رمق افتاده، راه را برای تغییر نظم موجود هموار نمی کند؟ بی گمان چنین است. بنابراین انتخابات پیش رو واجد اهمیت است و رهبر نمی تواند در سطح ایران و جهان حق تحلیلگران برای مقایسه نرخ مشارکت در دو انتخابات با فاصله زمانی کمتر از سه سال را از آنها سلب کند. بنابراین آقایان با هر درجه از انکار که در صحنه بحث ها و چالش های پس از انتخابات ظاهر بشوند و هرچند بخواهند وجه سلبی مقایسه را به نفع خود توجیه کنند، خطر بحران مشروعیت بیش از آنکه تا کنون بوده تهدیدشان می کند. لذا انتخابات پیش رو از این زاویه پر اهمیت است.
اما بحران مشروعیت در انتخابات پیش رو فقط حاکمیت را تهدید نمی کند. اپوزیسیون از هر دسته و گروه نیز، از احتمال اینکه با مشارکت انبوهی از مردم در انتخابات پیش رو روبه رو بشود، احساس نگرانی می کند . به عبارت دیگر نیاز مخالفان به مشروعیت، کم از حکومت نیست. این نیز علت دیگری است بر اهمیت انتخاباتی که پیش رو داریم. نخستین بار است که هرچند اعضای اپوزیسیون داخل و خارج از کشور فاقد سازماندهی و استقرار در یک مجموعه با شاخه های متفاوت هستند، ولی در یک موضوع خاص همگی با یکدیگر اشتراک نظر دارند.
اصلاح طلبان، دستجات با هویت جنبش سبز، چپ های دینی و غیر دینی، ملی گراها، خرده رهبران جنبش های اجتماعی و اپوزیسیون فعال خارج از کشور، بند ناف شان به این انتخابات بسته است. نه از حیث ترکیب مجلس آینده و بلکه از حیث درجه مشارکت مردم در انتخابات. چنانچه با هر درجه از مداخله حاکمیت و با هر شگرد آشکار و پنهان ، این نرخ بالا برود، اپوزیسیون مشروعیت از دست می دهد. البته طبیعی است که از بین نمی رود، اما این هم طبیعی است که تحلیلگران مستقل ناگزیر وارد این بحث کلیدی خواهند شد که اساسا اپوزیسیون ایران از طیف های گوناگون چه اندازه در ایران همراه و همدل دارند و تا چه اندازه می توان آنها را جدی گرفت. اینجاست که ممکن است به بی برنامه بودن اپوزیسیونی که نمی داند در صورت مشارکت بالای مردم در این انتخابات، گام بعدی اش چه خواهد بود، به صورت جدی خرده بگیرند. بنابراین انتخابات پیش رو حیثیت مخالفان از هر دسته و گروه را می تواند خدشه دار کند .
اینها همه را داشته باشیم و به آن علاوه کنیم حق ملتی را که در این سه دهه ثابت کرده نه تنها در شاعری، که در رفتار اپوزیسیونی و مخالفت سیاسی با حاکمیت هم رند و نازک اندیش است. سوای باری که از آقای خمینی فرمان برد و دل شکسته شد، به غریزه بر آن شده تا از درون خود بجوشد و از خویشتن خویش فرمان ببرد . شاید بی آنکه اعلام کند، دیگر بار به راهی برود که برای ما قابل پیش بینی نیست. اما به هر شیوه که با این انتخابات برخورد کند، گویای حقیقتی می شود که در حال حاضر پنهان است. از یک سو بر باقیمانده ای از مشروعیت نظم موجود تاثیر می گذارد که حکایتی است از اهمیت آن، و از دیگر سو ممکن است بخصوص بر اعتبار طیف های اپوزیسیون بر آمده از جنبش اعتراضی پس از خرداد ۱۳۸۸ موسوم به جنبش سبز تاثیر بگذارد: بر آن بیافزاید یا از آن کم کند.
در هر صورت، انتخابات بی همتایی است که ممکن است تبدیل بشود به ترازویی که حاکمیت و اپوزیسیون را همزمان و متناسب با نرخ مشارکت در آن ، وزن کند. این وزن کشی، یک وزن کشی تاریخی است که از اهمیت آن خبر می دهد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید