رفتن به محتوای اصلی

امپراتوري جهاني و اپوزيسيون ايراني!/ حمله امريكا به عراق و مروري بر مواضع احزاب ايراني

امپراتوري جهاني و اپوزيسيون ايراني!/ حمله امريكا به عراق و مروري بر مواضع احزاب ايراني

مقدمه

در باره بحران عراق و حمله امريكا در قبل وپس از جنگ، هزاران مقاله ، كتاب ، گزارش و فيلم تهيه شده واين كار همچنان تا سالها ادامه خواهد يافت ! از اغاز بحران عراق ، ميليونها نفر با انگيزهاي متفاوت و متضاد سياسي از بينيادگراهاي اسلامي ، سوسيال دمكرت ها، كمونيست ها گرفته تا نو جوانانی كه قعطا با انگيزها ي صلح طلبي در تظاهرات شركت كردند!

كشورهاي مخالف جنگ ( فرانسه ، آلمان و روسيه )، در برپايي چنين تظاهراتي طبعا نقش محوري و مهمي را ايفا نمودند ؛ هر چند اين كشورها در قرارداد هاي نفتي و تسليح نظامي عراق، نقش اصلي را نيز به عهده داشتند. فرانسه از يک طرف، بمب افكن هاي مدرن خود را در اختيار عراق گذاشته و در ساختن دو نيروگاه اتمي، شركت كرده، طوريکه تا دستيابي صدام به بمب اتمي فاصله چنداني نمانده بود. آلمان از طرف ديگر، هزاران ليتر مواد شيميايي (1) در اختيار ديوانه بغداد گذاشته بود. شوروي سابق و بدنبالش روسيه فعلي، متحد ديرينه اي است كه از صدام در تمام حيات ننگين اش حمايت سياسي ـ نظامي كرده بود و حتّا طبق گزارشهاي منابع آمريكايي، در آخرين روزهاي سقوط رژيم صدام در مقابل ميلياردها دلار قرارداد نفتي توانسته بود که مدرن ترين سلاح (2) را تحويل عراق بدهد.

امريكا كه دردروان جنگ سرد، خط سبز بينادگرايي را لازم داشت تا جلوي پيش روي شوروي را بگيرد! گروگان گيري و بعد حمله صدام به ايران پيش آمد ، امريكا سياست ”مهار دوگانه“ را در پيش گرفت . در حساس ترين لحظات كه قواي ايراني در تدارك تسخير بغداد بودند(3) به صدام كمك كرد كه شكست نخورد ، نه اينكه عراق پيروز شود!

صدام كويت را به اشغال خود در آورد به خيال اينكه غرب و شرق جهان را بدنبال دارد ولي با ضد حمله 32 كشور جهان مواجه شد . نيروهاي امريكايي در حال پيشروي به بغداد بودند تا صدام را سرنگون سازند كه از واشينگتن خبر رسيد كه بر گرديد چرا كه دولت هاي سعودي و تركيه مخالف سر نگوني صدام بودند. البته خود امريكايي ها از ترس بر پايي جمهوري اسلامي ديگر ونبود آلترناتيو قابل قبول براي غرب (4) عقب نشستند و به مناطق پرواز ممنوع و تحريم اقتصادي بسنده نمودند تا در فرصت ديگر !

11 سپتامبر خيلي از مسايل را تغيير داد و برخي برنامه را جلو انداخت ! پروژه نظم نوين دوباره در دستور قرار مي گرفت و اين طور عنوان شد که امينت ملي امريكا حكم مي كند كه جغرافياي سياسي خاورميانه، بسود جريان هاي دست کم با ظاهر سكولار ـ دمكرات و به زيان بنياد گراي اسلامي تغيير يابد، روشن است که امريکايي ها و اروپاها به خوبی از محدوديت های دموکراسی در سرزمين هايي که هنوز در آن ها اسلام چيره گی دارد اطلاع دارند ، کشوری مثل عراق يا عربستان را نمی توان با آلمان و ژاپن يکی گرفت که در آن ها فشار و کمک آمريکا در راستای دموکراتيزاسيون تعين کننده بود . همچنين شايد ”امريكا براي يك خاورميانه يكپارچه كه به لحاظ اقتصادي بتواند نقش يك بازار هماهنگي را داشته باشد. براي اين منظور اولا رژيم هاي منطقه خواه نخواه بايد ليبرال ـ دمكرات بشوند.“(5) بهرحال امريكا” علاوه بر مبارزه با تروريسم انگيزهاي ديگري از جمله كنترل خليج فارس ومنابع سوختي آن و همچنين تحكيم سلطه امريكا بر جهان.“(6) در سرمي پروراند!. طرح ها و بر نامه های امريکا درمنطقه بهر حال در راستای منافع اوست. همچنان که طرح ها و منافع هر کشور ديگری نيز در رابطه با منافع ملی آن کشور تعريف شدنی است.

 

جنگ و مواضع جمهوري اسلامي!

سياست رسمي حكومت اسلامي ” در قبال بحران عراق از همان ابتدا اعلام بي طرفي بود. اما پوشش خبري رسمی جمهوری اسلامی به تنها چيزي كه شباهت نداشت روايت بي طرفانه جنگ بوده است.“ (7) و تلويزيون العالم جمهوري اسلامي که با صرف 80 ميليون دلار راه اندازي شده بود ، در طول جنگ وظيفه پخش تبليغات سرا پا دروغ رژيم عراق را بر عهد گرفت . هم اكنون عليرغم هشدارهاي امريكا، العالم مردم عراق رابه مبارزه با امريكا و برپايي جمهوري اسلامي تحريك مي كند!

جنگ كه آغاز شد و مقاومت اوليه صداميان ظاهر شد ، برخي از مرتجع ترين جناح رژيم آشكارا خواهان مقابله نظامي با امريكا شده بودند. با پايان سريع جنگ رهبران اصلي رژيم سر عقل امده خواهان مذاكره با امريكا شد ه اند . طرح رفسنجاني فشار در داخل و نرمش در خارج از آن جمله است !

با وضيعتي در مناطق شيعه نشين وتوافقي كه مابين مجاهدين و امريكا پيش آمده است ، شايد دو طرف را به موضع گيري هاي حادي عليه يكديگروادارد و كار را بجاهاي باريكي بكشاند و با توجه به اهرم هاي فشاري كه دوطرف در اختيار دارند در كوتاه مدت بسود شان خواهد بود كه در اين مقطع زماني، تنش زاديي كنند وگرنه همه چيز مي تواند يك شبه تغيير يابد .از سوي ديگر همه شواهد حاكي از آن است كه بعد از عراق نوبت رژيم اسلامي خواهد بود! چراكه هيج چشم اندازمثبتي در مناسبات عادي ما بين ابن دوكشور موجود نيست . بنظر نمي رسد كه خللي در عزم قاطع امريكا در سركوبي تروريسم و تغيير نظام كشورهاي حامي آنان پديد آمده باشد. شكاف عميق ملت ـ دولت و نااميدي مردم از اصلاح طلبان حكومتي ، پراكنده گي اپوزيسيون ايران، خوش بيني اكثرمردم به دخالت امريكا و نبود پشتيباني منطقه اي و جهاني از رهبران كشور، حكومت اسلامي را لقمه چرب و نرمي براي امريكا ساخته است!

در هر حالت سقوط صدام و حضور امريكا در مرزهاي ايران به زيان استبداد ديني در ايران تمام شده است. اين همسايگي فشار بر رژيم را افزايش خواهد داد تضاد داخلي حكومت تشديد خواهد شد . رژيم دست به هر اقدامي بزند به ضد خود مبدل خواهد شد. فضا باز سياسي عزم مردم در مبارزه عليه دستگاه ولايت فقيه راسخ تر خواهد ساخت و دمكراتيزه شدن نسبي مرگ نظام اسلامي رادر پي خواهد داشت . بگير وبند ها و بستن فضاي سياسي زمينه دخالت امريكا را فراهم خواهد ساخت!

اين ديگر بر عهده اپوزيسيون ايران است كه فرصت ايجاد شده را دريابد و در هر سطحي كه تشخيص مي دهد در جهت همگامي ، اتحاد و ائتلاف گام عملي بر دارند و يا در وقت كشي و تفرقه بمانند و شاهد حذف خود از صحنه سياسي ايران باشند!

 

اپوزيسيون نيمه قانوني نظام

بيش از يكصد تن از فعالين سياسي داخل كشور با صدو بيانيه اي نوشته اند: ”...مراتب اعتراض و مخالفت شديد خود را با استفاده از جنگ و اعمال سلطه نظامي به عنوان ابزار حل مشكلات داخلي و استقرار مردمسالاري در عراق اعلان مي نمائيم...و با جدي دانستن تهديد هاي خارجي عليه ايران اميدواريم مسئولان نظام جمهوري اسلامي نيز با توجه كامل به شرايط حساس كنوني اين واقيعت انكار ناپذير را مورد قبول قرار دهند كه با پذيرش و اعمال قواعد دمكراسي مهمترين اقدام براي مقابله با وسوسه نقص حاكميت ايران از سوي دولت هاي خارجي و هر گونه تجاوز است ..“

همچنين بيانيه ديگري نزديك به هزار نفر از از روشنفکران مذهبی و ضد امپرياليست به اتخاذ موضع حاد ضد آمريکاي و صلح طلبانه پرداختند. اما متاسفانه اين گروه از روشنفکران ، درست در زمانی که بايد در راستای همگرايی برای فشار بر جمهوری اسلامی و همسو کردن اين فشار، با فشار خارجی گام برداشت ، درست در زمانی که عباس امير انتظام به خاطر طرح شعار رفراندم به زندان باز گردانده می شود ، نشان داده اند که بعد ازاين همه سالها از بيماري ضد امپرليستي نجات نيافته اند، شجاعت مدنی و تيز بينی لازم برای دريافت ضرورت اين روز های حساس کم بهره اند!

بر خلاف اين دو گروه بالا كه همچنان تلاش مي ورزند كه با تاكيد بر اجراي قانون اساسي و در چارچوب ولايت فقيه به منظور كاهش تشنجات سياسي كشور و بلا موضوع شدن برنامه هاي دخالت خارجي ضرورت وفاق ملي را طرح مي كنند !

گروههاي دانشجويي و كلا جرياناتي كه از بطن جنبش دانشجويي بر خواسته اند اوضاع را بگونه اي ديگرمي بينند حشمت طبرزدي دبير جبهه دمكراتيك ايران در فراخواني اپوزيسيون ايران براي تشكيل شوراي ائتلاف ياد آور مي شود كه: ”واقيعت اين است كه طالبان حاكم بر ايران تحت هيج شرايط با اندرز و هشدار و سخنراني و امثال آن حاضربه انتقال ارام قدرت نخواهد شد.طالبان حاكم بر ايران مايل هستند همان راهي را بروند كه طالبان حاكم بر افغانستان طي نموده است يا ايران را به ورطه اي بكشانند كه حزب بعث و ديكتارتور عراق ، مردم و كشور عراق را كشانيد.“

تنها جريان ايراني كه بطور اشكار از حمله امريكا به رژيم بعثي عراق دفاع كرد مربوط به ” جمعي از دانشجويان و دانش آموختگان دانشگاه صنعتي امير كبير “ مي باشد انان در بيانيه اي تحت عنوان حمله امريكا به رژيم قرون وسطايي كه در داخل ايران منتشر شد ، چنين استلال كرده اند:

” اعراب با تكيه بر خوي قبيلگي و نژداي مدعي اند كه به زير كشيده شدن يك حاكم عرب ، بار خفت آنان را سنگين تر مي كند، خاورميانه از اين كه يك زلزله نظم مانوس آن را در هم ريزد خوفناك است، حكومت هاي غير دمكراتيك منطقه از آن ترسانند كه خلع يك ديكتاتور و سپردن كار به دست مردم تبديل به يك سنت شود، جهان سوم بر آن است كه حمله به عراق نمونه ديگري از دست اندازي قدرت هاي شمال به منابع جنوب است، اروپاي قديم نگران است كه متحد قديمي او، امريكا ، در سروري جهان بر او سبقت گيرد، محور پكن ـ مسكو هنوز يادگار هاي مبارزات ضد امپرياليستي را از خاطره خود پاك نكرده است ، ناسيوناليست ها معتقدند كه صدام هر چه در عراق كرده ، در ملك خصوصي خود انجام داده است و بيگانگان را نمي رسد كه در اين كار دخالت كنند، و قس عليهذا“

 

بيگانه ستيزي و بيگانه گزيني !

براستي ايران تنها كشوري بود كه در ان تظاهرات ضد جنگ از جانب مردم صورت نگرفت(8) برعكس مي گويند” در كوچه پس كوچه هاي تهران ، بوش را امام زماني مي دانند كه ظهور كرده است “(9)

خانم افسانه بصير پور خبر نگار ديپلماتيك لوموند كه به مدت دوماه در ايران اقامت داشته است مي گويد:” ..مردم كوچه و بازار و روشنفكران و فعالان سياسي كه وي با آنها مصاحبه كرده يكصدا خواهان نجات ايران از حكومت اسلامي ، توسط آمريكا بوده اند .“ چنين گزارشي را هم شريف گزارشگر راديو سوئد مقيم ايران مخابره كرده است .

مسافراني كه از ايران مي ايند چنين گزارشاتي را تائيد مي كنند! مي گويند ”..بعد از سقوط صدام ،مردم اميد وار شده اند كه رژيم بزودي خواهد رفت“ مسئله آنقدر طرح شده است كه بحث بيگانه گزيني مردم ايران به مطبوعات دو جناح رژيم هم كشيده شده است و برخي نشريات داخل كشور به بررسي بيگانه گزيني در نزد ايرانيان و بطور مشخص به تحليل بست نشيني در سفارت خانه هاي خارجي در زمان انقلاب مشروطه پرداخته اند!

مسئولان ايران هم باور دارند كه پروژه اي بنام ايران در مراكز تصميم گيري امريكا موجود است!همچنين علوي تبار تئوريسين جناح خاتمي مي نويسد كه : حكومت نبايد كاررا به جايي برساند كه مردم آرزوي دخالت خارجي براي نجات خود را بنمايند.

ابن در حالي است كه فضاي كاملا متفاوتي در خارج از كشوردر ميان بخشی از روشنفکران و عموما چپ گرايان ايرانی حكم فرماست . بسياری از روشنفكر ـ سياسي هاي ايراني ساكن غرب دچار بيگانه ستيزي كه عمدتا بشكل امريكا ستيزي تجلي مي يابد، هستند!

اينكه دو روحيه چگونه ايجاد شد و كدام يك از انها مانعي در مقابل دمكراسي در ايران محسوب مي شود و ايا اصولا تفاهمي ميان اين دو روحيه مي تواند صورت گيرد به يك كار تحقيقي جداگانه اي نياز مند مي باشد كه در حوصله اين نوشتار نيست!

 

جنگ و مجاهدين!

مجاهين مثل جنگ اول خليج، موضع بي طرفي اتخاذ كرده بودند. آنان كه بنظر مي رسيد سرنوشت شان با صدام گره خورده با شد بر خلاف تصور و پيش بيني همگان با سقوط بغداد ، در 15 آوريل مجاهدين با نيروهاي امريكايي توافق نامه اي را امضاء كرده اند . بر طبق آن مجاهدين ضمن حفظ سلاح هاي خود به مبارزه عليه رژيم اسلامي در خاك عراق ادامه خواهند داد ، هر چند سلاحهاي سنگين انان تحت كنترل در خواهد آمد و مجاهدين هم تعهد كرده اند كه در مقابل به نيروهاي امريكايي آسيبي نرسانند! هنوز ابعاد و چگونگي اين توافق و اينكه اخبار بمباران پايگاه مجاهدين ساختگي بوده و يا اينكه زد و بندي مابين امريكا و جمهوري اسلامي بر سر مجاهدين صورت گرفته بود و يا اينكه در شرايط فعلي آمريكا با توجه دخالت ايران در عراق به سياست صدام حسين روي آورده و از آنان بعنوان اهرم فشارسود خواهد بردو يا اينكه اين توافق نامه مي تواند به يك امر اشتراتژيك مبدل شود، موضوعاتي است كه بعد ها رو شن خواهد شد!

شايان ذكر است كه امريكايي ها تصور قدرت نمايي شيعيان عراقي را حدس هم نمي زدند و رژيم اسلامي هم تصور نمي كرد كه توافقي مابين مجاهدين و امريكا صورت بگيرد! هرچند اين موضع گيري امريكا در رابطه با مجاهدين با مخالفت عراقي ها روبرو شده است .آنان معتقدند كه مجاهدين بخشي ازماشين سركوب صدام بوده اند و بايستي از عراق خارج شوند!

بنظر مي رسد، نمايش قدرت شيعان عراقي و نفوذ جمهوري اسلامي در بين انان و همچنين فشار برخي طرفداران مجاهدين در گنگره امريكا موجب شد كه امريكا برخلاف نظرات گذشته خود كه 6 سال پيش ، اين سازمان را در ليست سازمانهاي تروريستي جا داده بودند ، در اين باره تجديد نظر نمايند و يا بنابه مصلحت روز اين توافق بدست آمده باشد ! بنظر من استراتژيك و يا تاكتيكي بودن اين توافق نامه به وضيعت شيعيان عراقي و به ميزان نفوذ جمهوري اسلامي و سرانجام به ميزان درك و همخواني رهبري مجاهدين با اوضاع پس از 11 سپتامبر بستگي خواهد داشت. بايستي در نظر داشت كه بعد از 11 سپتامبر در استراتژي امريكا نسبت به خاورميانه تغييرات اساسي ايجاد شده است وبنابه اين تغيير سر سازشي با جريانات اسلامي تروريستي وجودنخواهد داشت !

بهرحال اين توافق حسابي رژيم اسلامي را ترسانده است! وضيعت عراق هر روز پيجيده تر مي شود و عدم هم گامي نيروهاي سكولار منطقه با نيروهاي ائتلاف موجب نزديكي امريكا به برخي نيروهاي اسلامي كه حاضر به سازش با امريكا هستند ، خواهد شد!

پيش بيني تحولات آتي بسيار مشكل شده است . بنظر من مجاهدين تحت حمايت امريكا طبعا با دوران صدام متفاوت خواهد بود. بهرحال مي شود گفت صدام رفت و امريكا در همسايگي ايران قرار گرفته است و مجاهدين جاي ديگري را براي ادامه مبارزه خود ندارند. ايا مجاهدين تحت فشار امريكا دست به اصلاحاتي درساختار سياسي ـ ايدولوژيك خود خواهند زد وبطور مشخص چادر اسلامي ارا از سر مجاهدين بر خواهند داشت وجدايي دين و دولت را در برنامه هاي خود خواهند آورد و با نبروهاي ايراني دوست امريكا چگونه بر خورد خواهند كردو..؟!پاسخ به اين سئولاتي است كه به بود و نبود مجاهدين در عراق بستگي خواهد داشت . طبعا تحولات آتي منطقه وعراق ،تصميم درست رهبري مجاهدين سرنوشت اين سازمان را رقم خواهد زد !

 

 شكاف در اپوزيسيون اصلاح طلب !

مي دانيم ايران تنها كشوري در جهان بود كه در آن از جانب مردم تظاهراتي عليه جنگ مشاهده نشد(10) مردم بطرز اشكاري بي تفاوت بودند. همزماني شروع جنگ ، با مراسم چها شنبه سوري و عيد نوروز اين بي تفاوتي را عريان ترمي ساخت ! بنابر گزارش خبر گزاريها ، خيلي از مردم آشكارااز امريكا حمايت مي كردند !

در خارج از كشوردر ميان بخشی از ايرانيان جوسياسي بشدت عليه جنگ و آمريكا بود و بسياری از سياسيون ـ روشنفكران ايراني فعالانه در تظاهرات جنگ شركت كردند و كسي را ياري سخني غير ازصلح نبود و تنها جريان اپوزيسيون ، حزب مشروطه ايران بود(11) كه آنهم بطور ضمني از جنگ امريكا عليه صدام حمايت كرد!

قبل از شروع جنگ بنظر مي رسيد كه كليه اپوزيسيون اصلاح طلب رژيم مخالف جنگ است ولي جنگ كه شروع شد بتدريج عناصر شناخته شده اصلاح طلبان، مقالاتي انتشار دادند كه به نتيجه مندي جنگ خشنود (12) و معتقد شدند كه با سقوط صدام دومينويي آغاز خواهد شد كه بجاي ديكتاتورها ي خاورميانه، صندوق راي كاشته خواهد شد! هر چه به پايان جنگ نزديك شديم شكاف دربين اصلاح طلب هاي اپوزيسيون آشكار تر شده است!

اگر اصلاح طلب هاي غير چپ، مبنا را منافع ملي قرار داده و نتيجه مندي جنگ به لحاظ تاثيراتي كه بر ژئو پلتيك خاورميانه خواهد داشت، مد نظر گرفتند ولي چپ هاي اصلاح طلب شعار صلح طلبي و امريكا ستيزي را، بعنوان يك شعار محوري در نظر گرفته و از اين ديدگاه به مسايل داخلي پرداخته اند !

در قسمت دو مقاله به بررسي نظرات چپ هاي ايران در قبال جنگ و صلح در خاورميانه اختصاص خواهد داشت!

 

زير نويس ها:

1ـ مواد شميايي اوليه كه آلماني ها به صدام فروختند بر اي توليد 6000 ليتر گاز خردل مورد استفاده قرار گرفت كه تنها 2000 ليتر آن بر سر سربازان ايراني ريخته شد. هم اكنون يكصد هزار مجروح شمييايي در ايران وجود دارند كه روزانه بين 3 تا 5 نفراز آنان، جان خودرا از دست مي دهند!

2ـ مقامات امريكايي اعلان كردند كه روسيه قبل از شروع جنگ دستگاههاي پيشرفته منحرف كنده بمب به صدام فروخته اند.

3ـ بر طبق اعتراف يك ژنرال عراقي كه قبل از جنگ به قطر گريخته بود در يك مصاحبه مطبوعاتي گفته بود كه كليه سازمانهاي اطلاعاتي غرب و شرق در زمان جنگ ايران و عراق اطلاعات سري در باره نقل و انتقالات ارتش ايران را در اختيار عراق قرار مي داده اند . بطور مثال امريكا درست 20 دقيقه قبل از حمله سراسري ارتش ايران ، عراق رااز اين حمله با خبر ساخته بود كه همين موضوع موجب شد نقشه ايران ناكام بماند!

4ـ به نقل از نوري زاده

5 مصاحبه با دكتر احمد زيد ابادي با صداي المان يك روز پيش از آنكه به زندان رود!

6ـ به نقل از بنيان گذار ATTAC آقاي ايناسيو رامونه استاد تئوري ارتباطات در دانشگاههاي پاريس در مقاله اي تحت عنوان ” عصر جنگ مداوم“

7ـ دكتر صادق زيبا كلام به نقل از روزنامه همشهري

8ـ تنها در مناطق عرب نشين به تحريك ناسيوناليست هاي عرب ايراني تظاهراتي در دفاع از صدام با پرچم و تصوير ديكتاتورير پا شد!

9ـ به نقل از مقاله نكته هاي باريك معصوم زاده از مجله راه ازادي شماره 93

10ـ بغير از تظاهرات حزب الهي هاكه جلوي سفارت انگليس بر پا داشتند ، هيج خبري مبني برتظاهرات مستقل از جانب مردم مخابره نشد ه است!

11ـ يك روز قبل از شروع جنگ ، داريوش همايون در مصاحبه با راديو پژواك جنگ را بطور ضمني تائيد كرده بود و در مقاله ”جنگ و صلح در خاورميانه “ نوشت : خاورميانه مردابي است كه در آن هيج چيز مگر به بدي دگر گون نمي شود

12 ـ ابتدا مرتضي مرديها، نيما راشدان، سپس مسعود بهنود، محسن حيدريان ، علي كشتگر و.... ديگر اصلاح طلبان اپوزيسيون نظراتشان بسرعت تغيير كرد و هر چه به پايان جنگ نزديك شديم بر تعداد انان اضافه شد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید