
پیام تبریک «حزب تضامن دمکراتیک اهواز» (که از این پس آن را «حزب… اهواز»مینامم) به چهارمین کنگره حزب چپ ایران، فرصتی به من داد تا ابعاد گوناگون اینموضوع را از منظر خودم مورد بررسی قرار دهم. بهنظر من، پیام این گروه چندنفرهموسوم به «حزب… اهواز» هدفی چندوجهی دارد و برای گمراه کردن افکار عمومی،اهداف سمی و ضدایرانی خود را پشت واژههای ظاهراً زیبا و فریبندهای همچوندموکراسی و سکولاریسم پنهان میکند.
از سوی دیگر، دعوت حزب چپ ایران از چنین گروههای کوچک قومی، مانند همینحزب عرب و بلوچ برای شرکت در کنگره، برای من جای پرسش دارد و امیدوارم درفرصتی مناسب، این دعوت مسئلهدار را با دقت بیشتری به چالش بکشم.
اما بپردازم به اصل موضوع؛ از نظر من، چیدمان عبارات پرطمطراق در پیام تبریکبه کنگره، در حالیکه هیچگونه پایگاه مردمی در خوزستان ندارد، نشان میدهد که اینگروه چندنفره موسوم به «حزب… اهواز» با تأکید بر ایستادگی در برابر جمهوریاسلامی، اهدافی فراتر از صرف مبارزه با حکومت را دنبال میکند. اهدافی که تا مرزتجزیه ایران پیش میرود.
البته بگذریم از اینکه این جماعت، چه با حزب چپ ایران و چه بدون آن، اساساً توانو ارادهای برای ایستادگی در برابر جمهوری اسلامی ندارند. آنچه برای من مهمتراست، این پرسش است که چرا چنین گروههای قومی، هر از چندی، مثل قارچهایسمی سر برمیآورند؟
بهنظر من، پاسخ ساده است: هر زمان ایران دچار تنشهای مقطعی میشود، اینقارچهای سمی دوباره رشد میکنند و بحث قدیمی و منسوخ «استقرار فدرالیسم» (کهدر واقع اسم رمز تجزیه ایران است) را پیش میکشند. از همین منظر، برخی گروههایسیاسی مثل حزب چپ ایران را فرا میخوانند تا آنها را در اجرایی کردن الگویفدرالیسم در مناطق قومی یاری کنند.
اگرچه مدتی بود خبری از این مدعیان فدرالیسم قومی نبود، اما حالا دوباره سر وکله جریانهای تجزیهطلب پیدا شده است. «حزب… اهواز» هم بهوضوح بخشی ازهمین پروژههای استعماری است که هدفشان تضعیف یکپارچگی ملی ایران است و ازحمایت برخی دولتهای خارجی، بهویژه بریتانیا، برخوردارند.
اصرار آنها بر ادعای حمایت از مردم عرب خوزستان، تلاشی است برای جلب نظرگروههای اپوزیسیون خارج از کشور و یارگیری برای پروژههای تجزیهطلبانهشان.
این بار هم «حزب… اهواز» با پوشش شعارهایی مثل «جمهوری فدرال سکولاردمکرات»، میخواهد قدمی فراتر از مخالفت با جمهوری اسلامی بردارد و ایرانیکپارچه را تجزیه کند. به گمان من، این گروه کوچک نه تعهدی به حفظ یکپارچگی،تاریخ و تمدن ایران دارد و نه ارزشی برای میراث فرهنگی این کشور قائل است. آرزویدیرینه آنها، جدا کردن اقوام ایرانی از هم بوده است؛ اقوامی که هزاران سال است درکنار یکدیگر زندگی مسالمتآمیز داشتهاند.
من معتقدم که گروههای خواهان تجزیه ایران، زیر بار وطنفروشی و سیاستهایضدملی خود نمیروند و همیشه تلاش میکنند چهره واقعی خود را پشت شعارهایفریبنده مانند دموکراسی، سکولاریسم و فدرالیسم پنهان کنند. اما شواهد روشنی وجوددارد که نقش «حزب… اهواز» را در تجزیه خوزستان از ایران بهطور علنی ثابتمیکند. خود این گروه، در خارج از کشور، بدون هیچ ابایی، برای جدایی خوزستانفعالیت میکند و با دیگر گروههای قومگرای تجزیهطلب نیز همسویی دارد.
این را هم نباید از نظر دور داشت که «حزب… اهواز» از طریق رسانهها وسایتهای چندزبانه، تلاش میکند مردم عرب ایرانی را تحریک کرده و از حمایتهایبینالمللی بهرهبرداری کند. بهعلاوه، برخی منابع تأیید میکنند این گروه برای اعتراض،شورش و ایجاد ناآرامی در خوزستان فعالیت میکند و به دنبال جلب نظر ومشروعیتبخشی به گفتمان جداییطلبی در محافل بینالمللی است.
به باور من، فعالیتهای این گروه تجزیهطلب خوزستان، با تکیه بر کمکهای مالیدولتهای عربی منطقه و حمایت رسانهای غربیها، بخشی از همان پروژههایاستعماری است که برای تضعیف یکپارچگی ملی ایران طراحی شده. آنها با استفادهاز شعارهای حقوق بشری و قومیتی، تلاش میکنند موضوع خوزستان را در سطحبینالمللی مطرح کنند و از دولتهای خارجی، بهویژه بریتانیا، حمایت بگیرند. در همینراستا، در رسانهها و مجامع بینالمللی حضور پیدا میکنند و تلاش دارند به گفتمانجداییطلبی مشروعیت بدهند.
گرچه به قول قدما، «نرود میخ آهنین در سنگ»، من خود را مسئول میدانم – همانطور که سقراط میگفت، مانند خرمگسی برای بیداری و هشیاری – تا یادآوریکنم ایران با وجود تنوع قومی و زبانی، یک ملت واحد است.
پژوهشها ایران را «چنداتنیکی» (multi-ethnic) میدانند: از فارس و آذربایجانیگرفته تا کرد، بلوچ، عرب، ترکمن، گیلک، مازندرانی و دیگران. این اقوام هر یک زبان وهویت خود را دارند، اما در طول تاریخ در کنار هم زیستهاند. من باور دارم که ایران،کشوری است با هویت ملی تاریخی و سیاسی مشترک و در عین حال، تنوع قومی وزبانی چشمگیر. یعنی وحدتی در عین کثرت.
خلاصه کنم: ایران، هم یک ملت سیاسی واحد است و هم مجموعهای از اقوام. نیرویی که ۲۵۰۰ سال این مردم را در کنار هم نگاه داشته، امروز هم و فردا هم،میتواند وحدت ملی را حفظ کند. در نهایت، به نظر من هیچیک از این جماعتهایتجزیهطلب مدعیِ نمایندگی اقوام، حتی نمیتوانند بر مسند راهبری اقوام خود بنشینند.
در پایان، نکتهای که باید به آن تأکید کنم این است که گروهها و فعالان ملیگرا، ازهر جریان و گرایشی، باید در برابر تلاشهای تجزیهطلبی، صدای خود را رساتر کنند. من بر این باورم که اتحاد و ائتلاف نیروهای وطنپرست، میتواند تمامی این توطئههایتجزیهطلبانه را خنثی و بیاثر سازد.
مهرزاد وطنآبادی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
.ساواکی ضد چپ.
این پرویز یک نام مستعار، یک سلطنت طلب، یک ترک قشقایی شیرازی ساواکی زاده است که با 9 نام مستعار در این صفحه بدون رابط با موضوع مقاله ها، مدام چرندیات علیه چپ ها قرار میدهد و حتی اطلاعات درست از سازمامها و احزاب چپ در پیش از انقلاب ندارد.
...................................
......................................
به خوبی بیان کردید:احزاب چند…
به خوبی بیان کردید:احزاب چند نفره.این جماعت بیسواد پس از خروج از ایران برای اخذ پناهندگی ادعای قومیت میکنند .بعد از استقرار در کشورهای غربی برای اینکه پولی به جیب بزنند حزب قومیتی تشکیل میدهند و هنگام لم دادن و قهوه نوشیدن ،نسخه برای آزادی خلقهای تحت ستم!می پیچند.این جماعت را شوخی فرض کنید.ا.............
.مغزهای پوک بیگانه پرستی!
هر عرب یا ترک یا کرد یا بلوچی که در بحث های هویتی، ایرانیان را تهدید به جدایی و تجزیه و جنگ داخلی بنامید، یک تجزیه طلب است. با او نباید بحق نمود و در رور موعود او را باید سرکوب نمود چون غلبن ستون پنجم دشمن یا همسایه گان هستند.
این نظر و حکم و سیاست و تئوری، در مورد کسانیکه فارس را فاشیست بنامند،نیز معتبر است.
در ایران، زبان مردم فارسی است. قوم و ملت فارس وجود ندارد. یونانی ها و اعراب به اشتباه، مردم استان فارس را, که پرسپولیس در آن قرار دارد، ایران نامیدند و زبان آنها را اتنیک و قوم ثبت کردند.
95 درصد تجزیه طلبان این سایت، فاقد حداقل اطلاعات و سواد و تئوری پیرامون" فدارالیسم و سنترالیسم و سپاراتیسم هستند و اغلب راسیت و فاشیست های ضد ایرانی و ضد پارسیان میباشند.
تجزیه ایران شعار چپ.
هربار که به تاریخ حزب توده باز میگردیم، مشاهد میشود که حزب توده همواره از کشور کثیرالملل ایران و
یا خلقهای ایران نام میبرد.
این یک شعار نیست بلکه یک برنامه استعماری دولت روسیه میباشد که اکنون دولت اسرائیل برای اهداف
سیاسی خود با کمک مالی به تجریه طلبان از آن حمایت میکند. جای تعجب ندارد که همین جریانات تجریب طلب
در قتل عام مردم غزه توسط اسراییل سکوت کردند، ماننداحزاب کرد.
جریان چپ همواره جریانی استعماری است که درخدمت بیگانه با شعار عدالت واردمیدان شده است.
هرگونه نا آرامی و ایجاد جنگ داخلی و آشوب وبلوا ناشی از تحریک چپ در ایران است.
سازمانهای میهن پرست ایرانی موظف هستند همراه و همگام مردم عوامل تجزیه طلب چپ را افشا کنند.
هر گونه مماشات با تجزیه طلب و مدافع تجزیه ایران خیانت به کیان کشور است.
جریان چپ در ایران تنها جریانی در جهان است که تن به تجزیه کشور داده است.
افزودن دیدگاه جدید