
بعد از چرخش به راست رضا پهلوی و خروج او از گروه جرج تاون ، امیر حسین اعتمادی به مقام مشاور ارشد سیاسی، رئیس دفتر و آجودان مخصوص او برکشیده شد و در مقام مقایسه، دو پست ورزارت دربار و نخست وزیری پادشاه آینده را عهده دار شد.
اعتمادی پیشینه پر و پیمانی ندارد. عضو فعال یک تشکل دانشجویی ، موسوم به دانشجویان لیبرال بود. در جریان اعتراضات دانشجویی بازداشت شد. مدت کوتاهی را در بازداشت به سر برد. در انتخابات سال ۱۳۸۸ در ستاد کروبی فعالیت کرد و سپس به خارج کوچ کشید. اینها تمام دوسیه سیاسی او در داخل کشور است. در خارج، از مسولین تشکل نوبنیاد فرشگرد بود. استعدادش در جدل های پرخاشگرانه را رسانه هایی نظیر ایران اینترناشنال و من و تو کشف کردند و به او فرصت دادند تا در مقام مدافع سرسخت سلطنت، خودی بنمایاند و راهش را به دربار رضا پهلوی بگشاید.
تصادفی نبود که چرخش به راست شدید رضا پهلوی با برکشیدن اعتمادی به مقام همه کاره دفتر او همزمان شد. اعتمادی جوان، تلاش کرد تا جان تازه ای به دفتر پهلوی بدمد. او که در سفر به تل آویو، ملازم رکاب بود، توانست رضا پهلوی را قانع کند که تردید هایش را کنار بگذارد و خود را « رهبر انقلاب ملی » بنامد. پس از اعلام پذیرش این رهبری، اعتمادی کار مارکتینگ و بازار یابی را آغاز کرد. عدم دعوت از رضا پهلوی برای حضور در جلسات جنبی کنفرانس امنیتی مونیخ، نخستین شکست جدی دولت اعتمادی بود. او برای جبران این شکست، همزمان با کنفرانس امنیتی مونیخ، گردهمایی چند صد نفره هواداران مقیم اروپای پهلوی در میدانی در شهر مونیخ و تشکیل اجلاسی زیر نام « کنفرانس مونیخ» را برنامه ریزی کرد تا هم با جعل نام «کنفرانس امنیتی مونیخ»، مخاطب ساده را بفریبد و هم موقعیت جدید پهلوی را جا بیندازد. در جلسه مونیخ، شماری از گروهها و گروهگ های سلطنت طلب ، گرد هم امدند تا در یک صحنه سازی برنامه ریزی شده، به سند ده ماده ای اعتمادی، تفویض مقام « رهبری انقلاب ملی» به رضا پهلوی را به عنوان ماده یازدهم، اضافه کنند تا این رهبری «قطعی» و «مشروع» به حساب بیاید.
با پرواز به ژنو و سخنرانی در سالنی که ربطی به محل جلسات شورای حقوق بشر نداشت، اما به عنوان سخنرانی شاهزاده در همایش حقوق بشر فروخته شد، نمایش ها و «مارکتیگ تقلب محور» اعتمادی تکمیل شد تا رهبر انقلاب ملی بتواند با دست پر به آمریکا برگردد.
با روی کار آمدن مجدد ترامپ در آمریکا و معلوم شدن این نکته که او فعلا قصد قطعی برای جنگ و رژیم چینج را ندارد، رویا های اعتمادی که پهلوی را در فاز نهایی ماراتون قدرت تصور می کرد، بر باد رفتند. تظاهرات واشنگتن، نقطه عطفی بود که باد بادکنک های بسیاری را خالی کرد. شهرام ماکویی که برگذار کننده اصلی این میتینگ بود، در حالی که نمی توانست علل نیامدن بسیاری از سلطنت طلبان به محل تظاهرات را درک کند، بدون لکنت زبان، شکست آنرا اعلام کرد و فرصتی به اعتمادی و دستگاه پروپاگاندای او نداد که این تجمع شکست خورده را به عنوان تظاهرات شکوهمند و ده ها هزار نفره، فتو شاپ کنند و به هواداران بفروشند.
سلطنت طلبان استخواندار واشنگتن و اطراف، که شامه ای آزموده تر و قوی تر از آجودان جوان اعلیحضرت دارند، پیام های ترامپ را سریع تر دریافت کردند و متوجه شدند که فعلا باید ماست ها را کیسه کنند!
آیا شکست واشنگتن می تواند رضا پهلوی را به بازبینی همه نمایشات غم انگیزی که اعتمادی برایش تدارک دید و او را به سوی ادعای محیرالعقول «رهبری انقلاب ملی» راند، وادار کند؟ دولت اعتمادی علاوه بر همه برنامه های نامربوطی که ذکرشان رفت، ظاهرا سازمانگر اصلی چماقداری ها و فحاشی ها و تلاش برای « رهبر چپان کردن» جامعه هم بوده است. شاید عمر این دولت هم مثل عمر سیاسی خامنه ای به سر رسیده و آقای پهلوی باید فکر دولت دیگری باشد که حداقل، دشمن سینه چاک مشروطه نباشد!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
برخی از لغزشهای نگارشی
"ورزارت" ==> وزارت
"دانشجویی ،" ==> دانشجویی،
« رهبر انقلاب ملی » ==> «رهبر انقلاب ملی»
« کنفرانس مونیخ» ==> «کنفرانس مونیخ»
"سلطنت طلب ،" ==> سلطنت طلب،
"نمایشات" ==> نمایشها؛ واژهی نمایش عربی نیست
افزودن دیدگاه جدید