آقای کریمی شما میگوئید « آن موقع دوره گروههای همجوار بود، یعنی گروههای مستقل از یکدیگر تشکیل میشدند » و « هسته اصلی محفل آذربایجان، بچههای فارغالتحصیل دانشسرا بودند که بیشتر در دهات اطراف تبریز آموزگار بودند و از ۱۳۳۸-۱۳۳۹ متأثر از مبارزات گذشته بهویژه فرقه دموکرات بودند و در دو خط مبارزات سیاسی و فرهنگی کار میکردند، درعینحال در پرورش و دفاع از زبان آذربایجانی فعال بودند. محفل بسیار گستردهای بودند که با هم ارتباط داشتیم، ولی استقلال گروهی هم داشتیم. » یعنی مسئله ملی آذربایجان مسئله گروه صمد – بهروز هم بود و به نظر من مسئله ملی تنها مربوط به اینها نمیشد بلکه مسئله مبارزان آندوره زنده یاد دکتر فرزانه ، ساعدی ، بهروز حقی و کلی از روشنفکران و مبارزان آذربایجان بوده و هست یعنی فرق چپ مرگزگرای ایرانی فارس محور و چپ آذربایجان.
بازجو-خبرنگار احمد غلامی و کریمی
تقی شهرام لغزشهای فراوانی داشت. اما بر خلاف توده-اکثریت هیچگاه جانیان حاکم و دادگاه هایش را به رسمیت نشناخت.
آخرین نوشته های تقی شهرام بعد از دستگیری در تیر ۵۸ و قبل از اعدام در مرداد ۵۹: “خمینی میخواهد بدست این قبیل لیبرال ها اساسی ترین کارهای اولیه دوران گذار را انجام دهد و آنگاه بطور قطعی، قدرت را بدست کسانیکه واقعاً مورد اعتماد و اطمینان ایدئولوژیک او هستند بدهد.بنابراین بدون شک کابینه بازرگان رفتنیست و در حالیکه نیروهای چپ نیز دارای هیچگونه تشکل متحد و یکپارچه نبوده و نفوذ قابل اهمیتی را در میان پرولتاریا هنوز بدست نیاورده اند، وقوع فاجعه تقریبا حتمی است.” مقایسه فرمایید با نظر ” فلاسفه؛دکترها و”دانشمندانی” که ۲۵ سال در اروپای شرقی به تحقیق؛نگارش؛ترجمه دهها کتاب پرداختند و چریکهایی که از زندان رها و رهبری سچفخا را در دست گرفتند (و ان را به زایده "حزب" "توده" تبدیل کردند)و در بهمن ۵۷ در مورد حاکمان جانی فاشیست شیعی چنان تحلیلهایی از انبان خود در آوردند که از عواقب آن همگی آگاهند. .
دیدگاهها
مومنت مومنت
سرنوشت نسلی که با ایدئولوژی کور شد
فرق چپ مرگزگرای ایرانی فارس محور و چپ آذربایجان.
آقای کریمی شما میگوئید « آن موقع دوره گروههای همجوار بود، یعنی گروههای مستقل از یکدیگر تشکیل میشدند » و « هسته اصلی محفل آذربایجان، بچههای فارغالتحصیل دانشسرا بودند که بیشتر در دهات اطراف تبریز آموزگار بودند و از ۱۳۳۸-۱۳۳۹ متأثر از مبارزات گذشته بهویژه فرقه دموکرات بودند و در دو خط مبارزات سیاسی و فرهنگی کار میکردند، درعینحال در پرورش و دفاع از زبان آذربایجانی فعال بودند. محفل بسیار گستردهای بودند که با هم ارتباط داشتیم، ولی استقلال گروهی هم داشتیم. » یعنی مسئله ملی آذربایجان مسئله گروه صمد – بهروز هم بود و به نظر من مسئله ملی تنها مربوط به اینها نمیشد بلکه مسئله مبارزان آندوره زنده یاد دکتر فرزانه ، ساعدی ، بهروز حقی و کلی از روشنفکران و مبارزان آذربایجان بوده و هست یعنی فرق چپ مرگزگرای ایرانی فارس محور و چپ آذربایجان.
گفتوگوی احمد غلامی با بهزاد کریمی
بازجو-خبرنگار احمد غلامی و کریمی
تقی شهرام لغزشهای فراوانی داشت. اما بر خلاف توده-اکثریت هیچگاه جانیان حاکم و دادگاه هایش را به رسمیت نشناخت.
آخرین نوشته های تقی شهرام بعد از دستگیری در تیر ۵۸ و قبل از اعدام در مرداد ۵۹: “خمینی میخواهد بدست این قبیل لیبرال ها اساسی ترین کارهای اولیه دوران گذار را انجام دهد و آنگاه بطور قطعی، قدرت را بدست کسانیکه واقعاً مورد اعتماد و اطمینان ایدئولوژیک او هستند بدهد.بنابراین بدون شک کابینه بازرگان رفتنیست و در حالیکه نیروهای چپ نیز دارای هیچگونه تشکل متحد و یکپارچه نبوده و نفوذ قابل اهمیتی را در میان پرولتاریا هنوز بدست نیاورده اند، وقوع فاجعه تقریبا حتمی است.” مقایسه فرمایید با نظر ” فلاسفه؛دکترها و”دانشمندانی” که ۲۵ سال در اروپای شرقی به تحقیق؛نگارش؛ترجمه دهها کتاب پرداختند و چریکهایی که از زندان رها و رهبری سچفخا را در دست گرفتند (و ان را به زایده "حزب" "توده" تبدیل کردند)و در بهمن ۵۷ در مورد حاکمان جانی فاشیست شیعی چنان تحلیلهایی از انبان خود در آوردند که از عواقب آن همگی آگاهند. .
افزودن دیدگاه جدید