The Journal of International Security affairs
2008 - Number 15
David M. Denehy
چکیده:
پراکَنده شُدن ِ ایرانیان در سراسر گیتی یکی از بُزُرگترین سرمایه هایی است که میتواند کارایی [138] سود رسانی به آنهایی را داشته باشد که در درون ایران بدُنبال دگرگونی هایِ مردمسالارانه هَستند. ولی این سرمایۀِ بُزُرگ به شَوَندِ [85] گرایِش هایِ ناهمگون ِکشورمداریک [5] و مَنِشی ِ ایرانیان برونمرز و همچنین رخنه کردن ِ مُلاها در آنها، خُرد و کوچک شُده است. ایرانیان برونمرز بجایِ بکارگیریِ توانایی هایشان و تلاش در دستیافتن به راه هایی برایِ کُمک در بسرانجام رساندن دگرگونی هایِ مَردمسالارانه در ایران، در کشور میزبان گُدازیده شُده اند [91 ] و به ِکُنشگرانِ آزادیخواه در درون ایران پُشت کرده اند. جُدا از هَمِۀِ گویتازی هایی [92] که این گروه از ایرانیان برایِ کشورشان ایران میکُنند، همۀِ آنها به این دلخوش کرده اند که گرهگاه نبودِ دمکراسی در ایران را دیگران برایِ آنها بگُشایند.
سرآغاز
از زمان ِانقلاب ایران در 29 سال پیش تا به امروز، ایرانیان در تلاش بوده اند که سِرشتِ پیوستگی ِ[137] خود را با سامان ِسَررشته داری کشور [1] دِگَرگون کُنند. این تلاش ها به هر هال [2] تاکنون ناامید کُننده بوده اند؛ یک سُهِشی [3] از بی بهره بودن از هودۀِ [4] کشورمداریک [5]، که به آن اُمیدِ نادُرُست گِره خورده است که هنوز میتوان رازمان [6] دینی ایران را از درون دِگَرگون کَرد، کوشِش هایِ کسانی را که در جُستجویِ راه هایی برای پیشبردِ آزادی در ایران بوده اند، از کار انداخته است. پژواکِ آن فَریادهایِ بیباکانه ای که برایِ پیشبُردِ آزادی در ایران کشیده شُده اند، به گوش هایِ ناشنوا در باختر ، و هتا [7] به گوش ِکشورمدارهایِ [8] آنها نیز، رسیده است.
ولی براستی، آیا نهادینه کردن ِسامان مَردمسالاری در ایران از کِرامندی [9] برخوردار است؟ جُدا از جُستارمند [10] بودن ِنیاز ِفَرخویی [11] و فَرزانی [12] آن، پُرسشی که اندیشۀِ کارشناسان را بخود سَرگَرم میکُند این است که چرا کمک به پیشبُرد مَردمسالاری و هوده هایِ هُومَن [13] در ایران باید که از کِرامندیِ [9] جهانی برخوردار باشد. پاسخ ساده میباشد: ایران امروز یک پَتِستِ [14] هَستی بَرباد دَهنده ای را در ناسازگاری با همبودگاهِ [15] جهانی، نمایندگی میکُند. در اینچنین نِهِشی [29] آزادی هایِ ترازداریک [16] و کشورمداریک [5] در ایران میتوانند همانند یک پادزهَر نیرومند، بیشتر بر جُمهوری اسلامی هَنایش داشته باشند [17].
پَتِستِ [14] ایران
همساز با اَرزیابی هایِ دولتِ آمریکا، ایران کانون ِپُشتیبانی از تِرُریسم ِجهانی است (1). کُمک هایِ این کشور به شورشیان و سِتیزه جویان ِبیگانه در عراق، همچنین به حزب الله، حماس و دیگر گُروه هایِ تِرُریستی مَهین [47]، همکنون بخوبی دَفتَرینه شُده اند [19]. دَامَنِۀِ این هَمکاری ها، هتا [7] شاید که به القاعده برَسَد؛ چُکاچُکِ هایِ[20] زیادی در هال [21] دور زدن هَستند، که جُمهوری اسلامی به رهبران ِالقاعده در ایران پَناه داده است، تا شاید در آینده از آنها بجایِ اهرم ِفشار در چانه زنی با دیگر گروه هایِ تروریستی و یا هَدف هایِ دیگر بهره بگیرد.
ایران هَمچِنین خودش را در خاستگاهِ یک نیرویِ بَرتَر ِبَرزَنی [22] میبیند، و در پاسداری از این باور، این کشور بدُنبال ِبَرتَری گیتامداریک [23] در سَرتاسر کَندآب پارس [24] و آسیایِ وَندساری [25] میباشد. همنوا با این هَدَف، ایران در هال ِادامۀِ یک نغش [26] ناسازَنده در عراق میباشد، و در بَرانگیزاندن ِشیعیان در کشورهایِ سُنی مَذهب، همانند عربستان سعودی، اِماراتِ عربی و بحرین، دَستِ درازی دارد. و بااینکه ایران در بار ِنُخُست از یک افغانستان ِآزاد و پایدار، پُشتیبانی کَرد، کارتاری هایِ [27] واپَسین تهران (که دربرگیرَندۀِ کُمک به جُنبش طالبان است) بگونۀِ هَراس اَنگیزی در هال تُهی کردن ِزیر ِپایِ ناتو و خَنزَکاندن [28] کوشِش هایِ آن در اَفغانستان، میباشد. در این میان، پَتِست هایِ [14] پیوستۀِ ایران در بستن ِتَنگِۀِ هُرمُز، دستیازیدن بر چاه هایِ نفت در عراق و در تیررس گِرفتَن کارخانه ها و پالایشگاه هایِ فَرآوریِ نفت در کَندآب پارس، به هَدَفِ خود رسید، که همانا بالابُردن ِبهایِ نفت در بازارهایِ جهانی و بهبود بَخشیدن به نِهِش [29] پولی این کشور بود.
واپَسین نهاده [101] که کمتر از نهادۀِ نُخُستین مَهین [47] نیست، پُرسُمان ِ [139] تلاش هایِ هَسته ای ایران میباشد. با وجود آن گُزارشی که "سازمان ملی ارزش یابی داده ها" [(National Intelligence Estimate (NIE]، در دسامبر (December) 2007، بیرون داده بود، که گویا بنا بر آن، نگرانی ِجهان را از پَژمَرگ [134] ایران در ساختن بمب هسته ای کُند میکرد، آرام آرام این بیگُمانی بَرجسته میشود که ایران در هال دنبال کردن ِبرنامه ای است که با شایمندی [30] به وَخشارش [31] جَنگ ابزار ِهَسته ای رَهنمون میشود. جُدا از اینکه هَدَفِ ایران از این برنامه رسیدن ِشِتابزده به گُنجایشی از فَنآوری هَسته ای باشدکه بتوان از آن در خاستگاهِ یک دگرگونی نوین در این فَنآوری، نام بُرد، و یا اینکه این برنامه برایِ فَرآوری [32] جَنگ ابزارهایِ هَسته ای، ساماندهی شُده است، هر دو نمایشنامه، هَمبودگاهِ [15] جهانی را به یک چالش ِبُنیانی فراخواسته اند. بدون ِبَرخی پادرمیانی هایِی که به دور از پیوس [33] هستند، بنَگر میآید که شایش هایِ [34] کمی برایِ پیشگیری ایران از تلاش هایِ چند دهۀِ این کشور در رسیدن به توانایی هایِ هسته ای، وجود دارد. تنها همکنون، که ایران به آستانۀِ دَستیافتن به توانایی هَسته ای، رسیده است، همبودگاه جهانی، سراَنجام آمادۀ واکُنش نشان دادن شُده است. ولی، همانگونه که رهبران ِجهان دریافته اند کوتاهی و خوارکاریِ [35] تاریخی آنها در برابر ایران را نمی شود با درخواست هایِ ِواپَسین دَم [36] آنها از این کشور و یا بکاربستن شتابان ِآروایش هایِ [37] ترازداریک [16] تازه در برابر ایران، نادیده گِرفت.
انقلاب، نه فَرگشت [38]
راهبُردهایِ [104] زیادی برایِ بَرخورد با نِگِرانی هایِ پَدیدار گَشته از سوی تهران وجود دارند، ولی بکارگیریِ هیچکُدام از این راه ها نمی تواند به اندازۀِ مهار ِنیرویِ خودِ مردم ِایران، برایِ کسانی که خود را در تهران رهبر نامیده اند، نِگران کُننده باشد. پاسُخ به این پُرسش که چگونه گُستاخی هایِ جهانی ِایران را مهار کُنیم؟ به گونۀِ بُنیادین ساده میباشد: سِرشتِ پیوستگی میان مَردم ِایران با رهبران ِآنها را دِگرگون کُنید. نِگَرسَنجی هایِ هَمِگانی با بُنمایه هایِ [39] گوناگون به روشنی نشان میدهند که مردم ِایران خواهان پیوستن به همبودگاهِ جهانی هستند، بجایِ اینکه بخواهند گوشۀِ تنهایی بَرگُزینند، و اینکه آنها بدُنبال آزادی و ژایش هایی [40] هَستند که مردم کشورهایِ دمکراتیک، از آنها برخوردار میباشند. این آرزوها رُک و پُوست کنده در رویارویی با بُلندپروازی هایِ دَستگاه رهبری در تهران، ایستاده اند.
این گُسَستِگی بُنیادین در میان بَلندپَروازی هایِ دَستگاهِ رهبری و آرزوهایِ مَردم، بازتاب دَهَندۀِ جُدایی و نیشامی [41] در میان ِرازمان [6] اسلامی و خواستِ مردم میباشد. بر پایۀِ نگرسنجی ایکه از سوی یک سازمان ِشهروندی بنام "آیندۀِ بدون ترس" که پیش از گُزیدمان ِ [42] گُزینِستان ِ [43] ایران در ماه مارس، 2008 بَرگُزار شُد، دیدگاهِ هَمِگانی مردم ِ ایران از یک سامان ِباز و مردمسالارانه در ادارۀِ کشور، پُشتیبانی میکَرد. پیش از 86 % از هُماسندگان [44] بَرتَری را به آن شیوه از سامان ِکشورمداریک [5] دادند که در آن کشورمداران [45] و رهبران کشور، از راه گُزینش ِراستۀِ [46] مَردم بر سر کار آیند و بکنار بروند (2). راستی اینکه، همساز با برآیندِ این نگرسَنجی، مَهین ترین [47] خواسته هایِ مَردم از سامان سررشته داری کشور [48] سوایِ بهبودِ ترازداریک [49]، آزادی ِگُزیدمان [42] و آزادی رسانه هایِ گُروهی بود.
ولی این نیروهایی که باید دگرگونی هایِ مَردمسالارانه را در ایران به پیش ببرند کُدامند؟ برایِ دگرگون کردنِ رازمان ِ [6] اسلامی ایران دو دیدمان ِ [50] گوناگون وجود دارد. در نُخستین دیدمان که میتواند " مُدل فَراگشتی [38]" نامیده شود، رازمان ِاسلامی خودش را بَهینه میکُند [51]. به هر روی، پس از نَزدیک به سه دهه فَرمانروایی ِ بسامد گونۀِ [132] همان رهبران ِگُذشتۀِ دینی، و با نِگَروَرزی [52] به تلاش ِبیهودۀِ محمد خاتمی در گُشایش ِ گُنجایِ [53] بَستۀِ کشورمداریکِ [5] در ایران، دیدگاهی که هنوز به بَهینه شُدن این رازمان ِاسلامی از درون باور دارد، بگونۀِ آرَسته [54] دیدگاهی بی پایه و بی ارزش است.
این بازیافت [55] آن راهکاری را به ما واگُذار میکُند که شاید به "مُدل انقلابی" ویچارده شود [56]. دِگرگونی ِ انقلابی به چَم [57] انقلابِ خونین نیست؛ ونکه [58] این دیدمان [50] را روشن میکُند که بدون ِیک جُنبش آزادیخواهانۀِ بومی که ناوابسته به رازمان اسلامی دینی در ایران باشَد، هرگونه بَهینش [59] سامان ِ اسلامی، نابیوسان [60] است – و هتا شایش ناپَذیر[61] میباشد.
کسانیکه بر این دیدگاه خُرده میگیرَند، میداوند [62] که ایران همکنون یک کشور ِدمکراتیک است. آنها گُزیدمان هایِ دَستکاری شُده ای را که بگونۀِ دوره ای در این کشور برگُزار میشوند، بجایِ فَرنود [63] خود میآوردند. ولی بُنیانِ یک سامان ِمردم سالارانه را تنها یک گُزیدمان [42] نمی سازد؛ ونکه [58] آزادی سُخن، آزادی گِردِهمایی، و آزادی اَندیشه از پایه هایِ نهادین یک سامان ِمَردمسالارنه هَستند. با هر ابزاری که ما داوش [64] مَردمسالار بودن ِ رازمان ِ اسلامی در ایران را بسَنجیم، این رژیم آن آزمون را میبازد. زمینۀِ هایِ فرآهم آوردن ِگُزیدمان در ایران، در یک جوّ آزاد و دادگرانه انجام نمی گیرند. رسانه هایِ گُروهی آزاد نیستند، و باورهایِ دینی ِفرمانپاد ها [65] روند و سویِ رویدادهایِ کشورمداریک [5] را نشاخت میکُنند [66]. با شایمندی [30] بسیار، دَستگاه رهبریِ کشور در یک گُزینش ِآزاد برگُزیده نخواهد شُد. رهبر دینی ایران، آیت الله علی خامنه ای، بدون اینکه از سویِ مَردم بَرگُزیده شده باشد، مَجد [67] را در دستِ خود نگه داشته است – مَردم نه میتوانند از او خُرده بگیرند و نه او را کنار گُذارند. توانایی بی کران و نغش [68] رهبر، هَستۀِ رازمان اسلامی را میسازد، برای اینکه او رَهبَر است و نه فَرنِشین دولت که به نمایندگی از مَردم در یک زمان ِکَرانمندی [69] انجام خویشکاری [70] میکُند. برآیندِ رای گیری سازمان "آیندۀِ بدون ترور" که در بالا از آن نام برده شد، نشان میدهد که 9 تن از 10 تنی که در رای گیری هُماسیده بودند [71] خواهان ِکشورمدارانی [8] بودند که خود را در برابر مَردم، خویشکار [70] بدانند. و این جایِ بَسی افسوس است که این رای دهندگان نمیتوانند با رایِ خود، رازمان ِ اسلامی را که همکنون در ایران فرمانروایی میکُند، دگرگون کُنند.
سنگِ بَنایِ دمُکراسی در ایران
چگونه میتواند این دگرگونی با کامگاری [72] به سَرانجامد؟ زمانیکه کارشناسان، ایران را از برونمرز مینِگَرند، نشانه ها و فَرنودهایِ [63] زیادی را برایِ پُشتیبانی از دگرگونی هایِ مَردمسالارانه، میتوانند به بینند.
نُخُست اینکه، نزدیک به نیمی از مَردم ایران (48.8%) کمتر از 24 سال دَندان [73] دارند (3). بازدۀِ این راستینگی [واقعیت] این است که این جوانان هیچگونه وابستگی یا پیوستگی به آن پیشآمدها و رویداهایِ بُنیادین، همچون انقلاب اسلامی 1979، ندارند، آن رویدادهایی که سامان اسلامی کنونی، به آنها پُشتگرمی دارد. دیدگاهِ گُستَرده بر این باور است که نبودِ جوش و خروش و نبودِ پیوندِ فَرنامِشی [74] به آن دوران انقلابی، ایرانیان را بیشتر آمادۀِ دِگرگونی هایِ مَردمسالارانه کَرده است. اَفزون بر آن، این گروه از جوانان، بیشتر سُهِش پَذیر [75] در برابر نِگِرانی هایِ ترازداریک [16] هَستند؛ داده هایِ [76] مَهینی [47] گواهی میدهند که این جوانان دلواپسی هایِ فَزاینده ای در برابر پَریشانی هایِ ترازداریک [16] ایران دارند.
دوم اینکه، ایران از شُمار ِفَرهیختگان ِبسیار بالایی برخوردار است. نزدیک به 18% از ایرانیان آموزش هایِ والایِ پس از دوران دبیرستان را به پایان رسانده اند (4). شُمار باسوادان در ایران 77% میباشد (5). این بویژه در پیوند با زنان درست میباشد، چیزی به اندازۀِ 73% از آنها از دانش اندوزی هایِ تراز ِبالا برخوردارند (6). اَفزون بر آن، ایرانیان از دسترسی ِگُسترده به اَبزارهایِ فَنآوریِ مدرن برایِ دریافتِ داده هایِ [76] نو برخوردارند. کِرامَندی [9] این شایش ها [34] نبایستی که نادیده گِرفته شود. بنا بر نِگَرسنجی تازه ای که از سوی " بُنیاد پُشتیبانی برای دمکراسی" برگُزارشُده است، 58% از ایرانیان همکنون به اینترنت دسترسی دارند. در پیوند با آنهایی که از آموزش هایِ دانشگاهی برخوردارند، این آمار بر رویِ 80% جَهش میکُند. همان نگرسنجی ارزیابی کرده است که بیش از نیمی از ایرانیان به تلوزیون هایِ ماهواره ای دسترسی دارند که دسترسی به آن ها از سویِ شهروندان در ناسازگاری با دات هایِ [77] بهنجار [78] سامان اسلامی است (7). باآنکه دولت، دسترسی به اینترنت را دشورا کرده است و تلاش میکُند که از بکارگیریِ ماهواره ها جلوگیری کُند، به پاس اینکه ایرانیان تشنۀِ گوش فرادادن به گُزارش هایِ جهان آزاد در برونمرز میباشند، در دور زدن ِ این گِرفتاری، کامگار [72] بوده اند.
سوم اینکه، سَنگِ بَنایِ گوناگونی ِاندیشه در همبودگاهِ ایران گُذاشته شُده است [79]. با آنکه بَخشِ بُزُرگی از مَردم از دَستگاه هایِ دولتی بیرون رانده شُده اند، آن گرانیگاهِ [مرکز] کشورمداریک [5] و اَپَرماندیک [80] که مَردم را بخود اندرمیکشد [140] – و دربَرگیرَندۀِ هَنگَمِه هایِ کارگَری [81]، دانشجویان و اَندَکشُمارهایِ [82] هَمبودگاهی، زنان، گروه هایِ تباری [83] و اَندکشُمارهایِ دینی میباشد— به هَستی خود اِدامه میدِهَد. نِگَر به نغش [26] تاریخی آنها، میتوان از این گُروه هایِ سازمان داده شُده بیوسید [84] که به جُنبشِ آزادیخواهی مَردم ایران کُمک کُنند. گروه هایِ اَپَرماندیکِ [80] دیگر نیز، مانند بازاریان و بازرگانانَ، گویا با چشم اندازه هایِ کشورمداریک [5] و ترازداریکِ [16] تبهکارانۀِ دولتِ کنونی گِرفتاری پیدا کرده اند.
در پایان، ناخُرسَندی هایِ هَمگانی از بَرنامه هایِ دولتی در هال [21] اَفزایش هَستند. از ماه آوریل (April) 2008، دیدگاهِ همگانی بگونِۀِ هیجان انگیزی چَرخش کرده است. 57% از پُرسش شَوَندگان در یک نِگَرسَنجی که بتازگی در شهر تهران برگُزار شُد، بر این باور هستند که بَرنامه هایِ دولت بسانِ "رَفتن بسوی کَژ راه " میباشند. ترازداری [16] وَرشِکَستۀِ ایران بنَگَرمیآید که شَوَندِ [85] نهادین [86] در چَرخِشِ دیدگاهِ هَمِگانی بوده است؛ نزدیک به 79% از هُماسندگان [44] در نگرسنجی بر این باور بودند که گرفتاری هایِ ترازداریک [16]، مهین ترین [47] فراپُرش هایی [87] هستند که ایران امروز با آن رو در رو است، و نزدیک به 80% از پُرسش شَوَندگان در رای گیری گفته اند که ترازداری [16] کشور خیلی نابسامان است (8).
اکنون شُماری راهبند وجود دارد که باید زُدوده شوند، که مهین ترین [47] آنها، نیروهایِ جایگُزین ِ [88] پراکنده و سازماندهی نَشُده هَستند که به دُنبال دگرگونی هایِ مَردمسالارانه میباشند و همکنون سربرآورده اند. آن شُمار کمی از نیروهایِ راستین ِجایگُزین [اپوزیسیون] که میهَستند [89]، از وجود یک رهبَر ِکشورمدار ِ [8] شناخته شُده که از سویِ همه پَذیرفته شده باشد، بی بهره میباشند، آن رهبری که بتواند دگرگونی ها را به هَناید [90]. در نبودِ آن رهبِر یا سازمان ِشناخته شُده ای که مَردم بدور او یا آن گِرد بیایند، شایش [34] سر برآوردن ِجُنبش هایِ پویا و پُر انرژی در پیکر ِ نیروهایِ راستین برایِ دگرگونی، کم میباشد.
پراکَنده شُدن ِ ایرانیان در سراسر گیتی یکی از بُزُرگترین سرمایه هایی است که میتواند کارایی [138] سود رسانی به آنهایی را داشته باشد که در درون ایران بدُنبال دگرگونی هایِ مردمسالارانه هَستند. ولی این سرمایۀِ بُزُرگ به شَوَندِ [85] گرایِش هایِ ناهمگون ِکشورمداریک [5] و مَنِشی ِ ایرانیان برونمرز و همچنین رخنه کردن ِ مُلاها در آنها، خُرد و کوچک شُده است. ایرانیان ِبرونمرز بجایِ بکارگیریِ توانایی هایشان و تلاش در دستیافتن به راه هایی برایِ کُمک در بسرانجام رساندن ِدگرگونی هایِ مَردمسالارانه در ایران، در کشور میزبان گُدازیده شُده اند [91 ] و به ِکُنشگرانِ آزادیخواه در درون ایران پُشت کرده اند. جُدا از هَمِۀِ گویتازی هایی [92] که این گروه از ایرانیان برایِ کشورشان ایران میکُنند، همۀِ آنها به این دلخوش کرده اند که گرهگاه نبودِ دمکراسی در ایران را، دیگران برایِ آنها بگُشایند.
آنچه که همکنون برجسته مینَماید، "خستگی مَردم از انقلاب" میباشد. امروز بسیاری از ایرانیان ِآزادیخواه دلسرد از باور کَردن به گُفته هایِ فَرنِشین دولتِ پیشین، محمد خاتمی هَستند و ناکام و ناامید از پیمانی میباشند که او در نهادینه کردن ِدمکراسی در همبودگاه [15] ایران و ترازداری [16] آزاد، نتوانست نِگه بدارد. هَشت سال فَرمانپادیِ [65] خاتمی بدون هرگونه پیشرفتِ راستینی در سال 2005 به پایان رَسید. هَواداران محمد خاتمی میداوند [64] که او شایش [34] بسیار کم داشت و یا از هیچگونه شایشی برایِ به سراَنجام رساندن بَهینش هایی [59] که او در نِگَر داشت، برخوردار نبود. آنها که محمد خاتمی را کمتر میبَخشند، بر این باور هَستند که او هیچگاه آهَنگِ [93] نگه داشتن پیمان هایِ خود با مردم و یا دنبال کردن آنها را نداشته است. به هر روی، دوران خاتمی با نابودیِ اُمید مَردم برایِ رَسیدن به آزادی هایِ همبودگاهی [15] نِگاریده شُده است [94]، و این دوران، هَمبَخشی ِ [95] بُزُرگی در بیرون آوردن آزادیخواهان از تیناب [96] دگرگون کردن رازمان اسلامی از راه هَنایش گَذاشتن [17] بر آن داشت، که میبایستی به زور و نیروی ِ خودشان انجام میگرفت . پیآمدِ پَرهیز ناپَذیر این دوره، بسیاری از کوشِش هایِ آزادیخواهانه و تلاش هایی را که پس از آن برایِ پیشبُردِ جُنبش هایِ مَردمسالارانه دُنبال میشُدند، زمینگیر کَرد.
ترازداری [16] یک نغش [26] کلیدی در این تَنبلی هَمگانی بازی میکُند. با آنکه بهایِ 140$ برایِ هر بُشکه ِ نفَت، توانست دولتِ محمودِ احمدی نژاد را بر رویِ آب نگه بدارد، ولی آن ترازداری ای [16] که دارد برای زنده ماندن دَست و پا میزند، در هال [21] نابودیِ زندگی روزمَرۀِ خیلی از ایرانیان است. "فَرآوردۀِ هایِ ناسَرۀِ میهنی" [97] برایِ هر تن ایرانی سالانه نزدیک به 2% افزایش یافته است (9)، ولی این هنوز نرخ بسیار پایینی در سنجش با آن در کشورهایِ همسایۀِ ایران میباشد. آن آماس ِ [98] سر به آسمان کِشیده، که بگونۀِ رَستادی [99] 25% میباشد (10) و به بیکاریِ 12% گره خورده است (11)، به درآمد خودویژۀِ [100] مَردم آسیب شایانی رسانده است. در نِگَرسَنجی ایکه بتازگی از شهروندان ِتهرانی شُده است، 77% از هُماسندگان گفُته اند که آنها این سُهِش [3] را ندارند، که از نِگَاه ِترازداریک [16] در نِهِش ِ[29] بهتری از سال پیش باشند (12). تنها از راه گُشاده دَستی ِسامان ِسَرشته داری کشور [1] است که بَرخی از هواداران آن اینچنین ژایشی [40] و توانایی را پیدا میکُنند تا بر رویِ نهاده هایی [101] که در آنسویِ پُرسُمان هایِ [مشکلات] ترازداریک جای میگیرند، بوَندسارند [102]، زیرا که سامان ِسررشته داری کشور با بخشِش هایِ فراوان، گرایش ِهواداران ِخود را در دُنبال کردنِ نابسامانی هایِ ترازداریِ [16] کشور به کمترین اندازه میرساند.
این رَوَند هماهنگ با هِرم ماسلو میباشد (Maslow’s hierarchy) که بر پایۀِ آن هرکس تلاش میکُند که گِرفتاری هایی را که به مَرگ و زندگی گِره خورده اند، نُخُست بزُداید؛ همینکه گرفتاری های رَدِۀِ نُخست زُدوده گَردیدند، پُرسُمان هایِ مَهین ِدیگری در دستورکار گُذاشته میشوند. زمانیکه شما نگران ِآماس [98] هَستید، پَرداختِ کرایه خانه یا نان آوردن به خانه، و یا خواسته هایِ کشورمداریک [5] از بَرتَریِ کمتری بَرخوردار میشوند. در این نِهِش [29]، ناامیدی هایِ ترازداریک [16] و بی بهره شُدن ایرانیان از هوده هایِ [103] شهروندیشان، بیدادِ دو برابر است. این نِهِش ها ناخورسندیِ مردم را از رژیم اسلامی، برمیاَنگیزانند، ولی بُلند پَروازی هایِ کشورمداریک [5] خیلی ها را پا برجا نگه میدارند.
جُمهوری اسلامی همچنین با چیره دَستی بَرگِ میهن پَرَستی را بازی کَرده است. بویژه، دولتِ احمدی نژاد گرایش هایِ میهن پرستانه را بکارگرفته است تا بتواند پُشتیبانی ِهَمگانی را برایِ پیشبُرد برنامۀِ اَتُمی خود بدست آورد، برنامه ای که در نافرمانی از همبودگاهِ جهانی دونبال میشود. ولی بکارگیریِ راهبُردیِ [104] رازمان ِاسلامی از این نهاده [102] بسیار ژرف تر میباشد؛ سَررشته داریِ [1] مُلاها پیگیریِ راه هایی را که به نهادینه شُدنِ آزادی در ایران می سَرانجامند، نشانی از دَغایش [105] نامیده است، و پُشتیبانی از هودۀِ هایِ هومَن [106] را همانند کُمک کردن به دُشمن در زمان جَنگ پنداشته است. مُلاها همچنین به آتش ِیک تَرفَندِ آشوبگرانۀِ دیگری در میان ِایرانیان دامن زده اند که بنا بر آن تا زمانیکه کسی هوادار ِرازمان ِاسلامی نباشد، دُشمن آن است. این شیوۀِ بخش بَندیِ نادُرُستِ مَردم بدست مُلاها در پیوند با نیرویِ سَرکوبگر ِهَراسناکی که آنها در دسترس دارند – که فَراهَمیده شُده است [107] از شُمار زیادی از کارگُزاران آگاهی و گُماشتگان [108] رستادی [99] و نارستادی که برایِ پاسداری از سامان اسلامی بکارگرفته شُده اند-- دگراندیشی و گوناگونی اندیشه در درون کشور را زیر فشار بُرده است.
کُمک کَردن به ایرانیان
در این پیوند، همبودگاهِ جهانی ناگُزیر است که یک نغش مَهینی [47] را بازی کُند: بیشتر از همه بایستی که کُمک هایِ هَنگُفتی به بِهینشگران [109] ایران از راه پراکندن ِبیانیه هایِ همدَردی با آنها و فِشار بر مُلاها برایِ ارج گُذاشتن بر هوده هایِ هومَن [106] انجام پَذیرد. کشورهایِ باختر بایستی که بتنهایی و با یکدیگر، برایِ مُلاها روشن کُنند که نگرانی از گُزارش هایِ زیر پا گُذاشته شُدن ِهوده هایِ هومن در ایران، یک نهادۀِ [102] ساده ای نیست که تنها فراپُرسِش ِدرونی این کشور باشد، ونکه [58] رسیدگی به آن یک نگرانی ِرو به افزون ِهمبودگاه جهانی است.
این گُفته ها بایستی که با کردار همخوانی [110] داشته باشند. همبودگاه جهانی یک پهنِۀِ گُستَرده ای از ابزارهایِ کشورمداریک [5] و ترازداریک [16] در دسترس دارد که بکُمک آنها میتواند بر مُلاها به شَوَندِ [85] زیر پا گُذاشتن هوده هایِ هومن [13] فشار وارد آوَرَد. این فَراپیشی ها [111] بایستی که خَردورزانه انجام بگیرند، وگرنه آنها ارزش و هَدَف خود را از دست میدهند. انجام ِ این فراپیشی ها [111] میتواند رژیم مُلاها را از آسیب هایِ هراسناکی که همکنون به هوده هایِ هومن [13] و آزادی هایِ خودویژۀِ [112] شهروندان ِایرانی وارد میآورد، بازدارد، و همزمان خودآگاهی و سُهَندگی [113] جهانی را در برابر ِگُزارش هایی که نمایانگر بدرفتاری هایِ مُلاها با آزادیخواهان در ایران میباشند، بالا میبرد. بی آبرو کردن ِدَستگاهِ رَهبَریِ ایران در جهان، که باید همراه با پَتِست کردن [14] آنها از راه واکُنش هایِ جهانی انجام پَذیرَد، میتواند در این پیوند بسیار مَهین [47] باشد. این واکُنش ها میتوانند به فَراهم آوردن ِیک چَتر پُشتیبانی از دُمکرات هایِ ایران، و کُنشگران ِهوده هایِ هومن در درون ِ ایران، کُمک کُنند، تا در آینده آنها هَدَفِ ساده و بدون پَدافندِ بدرفتاری هایِ رژیم مُلاها نگردند.
برایِ اینکه همبودگاهِ ایران را با گُزارش هایِ دُرُست و بی پَرده آگاه سازیم، این خیلی بایسته [114] است که گُنجایش ِ گُزارش هایی که بدون پیشداوری هَستند، بالا بُرده شَوَند. رسانه هایِ گروهی در ایران همکنون در زیر مهار سفت و سخت مُلاها هَستند، که با هَدف هایِ ویژه، برنامه ریزی میشوند. همبودگاه جهانی بایستیکه کُمک کُند تا این تُهیگی ِ [115] گُزارش رسانی از راه بکارگیری شُمار زیادی از شایش ها [34]، همانند اینترنت، رادیو، تلوزیون تلفن و فَنآوری هایِ تازه، پُر شود. هَدَفِ این برنامه ها بایستی که گُزارش رسانی و سرگرمی مردم از راه دادن ِ گُزارش هایِ بدون پیشداوری به آنها در بارۀِ بَرداشت جهان آزاد از دستگاهِ رهبری ایران باشد و همچنین برایِ رو در رو کردن مردم با این راستینگی [واقعیت] که چه دیدگاهی جهان آزاد در بارۀِ آنها دارد.
مردم ایران نیاز به ژایش هایِ [40] بیشتر برایِ هنایش هایِ دوسویه [116] با همبودگاهِ جهانی دارند. از دیدگاهِ تاریخی، مراوده و داد و سِتدها در میان مَردم جهان، سَنگِ بنایِ پُشتیبانی از دمکراسی بوده است. این مراوده ها، رهبران ِنوپای جهان را در برونمَرز با اندیشه هایِ مَردمسالارانه و بها دادن به ارزش ها و پاسداشت از هوده هایِ هومن آشنا ساخته است. در هنگامیکه خیلی ها این چنین برنامه هایِ مراوده ای را بسنده برای پُشتیبانی از دمکراسی در ایران نمی دانند، پیشوازی از رهبران آیندۀِ یک کشور این شایش [34] را بدست میدهد، تا سُهِش ِ [3] ترس از بیگانگان کمتر شود، چیزیکه میتواند هنایش [17] مَهینی [47] در سوی گیری [117] دوران گُذر به دمکراسی داشته باشد (13).
در این ارزیابی ها، آن گامی که به بیشترین ناسازگاری ها دامن میزَند، شیوۀِ رساندن ِابزارهایِ کُمَکی به جُنبش هایِ گوناگون ِمَردمسالارانه در ایران میباشد. این راستین [118] نیست که به انگاریم که آزادیخواهان ایران بتوانند بدون یک بُردنمایِ [119] پهنی از کُمَک هایِ فَرخویی [120] و سرمایه ای، در همبودگاهِ زیر فشار ِترس و دلهُرۀِ ایران، دگرگونی هایِ بُنیادینی را به سراَنجامند.
با این وجود، چنین کُمَکی نبایستی که بدون چشمداشت و آزاد باشد. این کُمک ها بایستی که به پَذیرش ِخویشکاریِ [70] از سویِ آزادیخواهان ایرانی در برابر ارجگُزاری بر هوده هایِ هومن، آزادی هایِ کشورمداریک [5] و آزادی سُخن، گره زده شوند. کُمک به نیروهایِ ستیزه جو [همانند نیروهایِ اَندَکشُمار ِتباری (اقلیت قومی) و یا سازمان هایی که گُناه تروریست بودن به آنها بسته اند] شاید بتواند در زمانی کوتاه سودبخش باشد، ولی این در پارادُخش [121] با هَدَف هایِ آمریکا و همپیمان هایِ آن میباشد که: همانا نهادینه کردن یک سامان ِکشورمداریک مَردمسالارانه است که به اندیشه و دیدگاه هایِ گوناگون ِشهروندان در ایران ارج نهد و آنها را در سامان ِکشورداری اندرکشد.
این روشن است که دگرگونی هایِ کشورمداریک [5] در ایران بایستی که ریشه در نیرهایِ بومی [122] این کشور داشته باشند. همانگونه که روشن است، به هر روی، باختر نباید از بکارگُماشتن ِدگراندیشان ایرانی در برونمرز در چارچوبِ بخشی از کمک هایِ آن در به سرانجام رساندن [123] کوشش هایش کمرویی کُند. ایرانیان پراکنده در برونمرز میتوانند یک نغش بسیار نهادین [86] در پرماس کردن [124 ] با مَردم ایران در درون کشور و با بَرخی از بهینشگران، انجام دهند. همبودگاهِ جهانی که خویشکاری [70] رسیدگی به ایرانیان پراکنده را میپَذیرد، میتواند آنها را به انجام کارهایِ بسیار بُزُرگی وادار کُند.
فَرنود هایی [63] که در زیر میآیند، پاسخ هایی به چند پُرسش هَستند که چرا باختر بایستی با این دگراندیشان به پَرماسد [124]. نُخُست، پَرماس کردن با گروه ها و دگراندیشان در درون ایران برایِ همبودگاهِ جهانی دشوار میباشد، بدون نگرورزی [52] به اینکه آیا کارگُزاران آنها در ایران باشند و یا در برونمرز، ولی ایرانیان پراکنده در برونمرز، همیشه با دگراندیشان در پرماس [124] هستند، چه از راه گفتگو با خانواده و چه از راه گفتگو با دوستان خود در ایران. دوم اینکه، با نگرورزی [52] به سُهَندگی [113] ایرانیان کُنِشگر در پیوند با همکاریِ راسته [125] با همبودگاه جهانی، بکارگیریِ ایرانیان ِپراکنده در برونمرز در خاستگاهِ میانجیگر، میتواند یک سپر پَدافَندی برایِ کُنشگران در ایران در برابر ِخَشم تهران فراهم آورد. اینچنین پُشتیبانی ای، به هر روی، بایستیکه سنجیده باشد و سِفت و سخت زیر نگر گرفته شود. این کُمَک بایستیکه به آنها برسد که همانند ما می اندیشند و براستی به یک ایرانی آزاد باور دارند و نه آنها که تنها در اندیشۀِ جانشینی ِیک رژیم با رژیمی دیگر هَستند و یا اینکه میخواهند تنها مَجد [126] را بدون وجود هرگونه هماوردِ [127] کشورمداریک [5] و هَمالش ِ [128] مَردُمسالارانه، در چنگ خود نگه بدارند.
تا اینجا، به هر روی، همبودگاهِ جهانی در همخوان کردن [129] کُمَک هایِ گُفتاریِ خود در گُذر دادن ایران به یک سامان ِ مَردُمسلارانه و سُهِش پَذیر [75]، کوتاهی کرده است. بجایِ آن، کشورمدارهایِ [8] سراسر جهان—هتا [7] خوشبین هایِ آنها با نگرورزی به رسیدن به یک سازش با جمهوری اسلامی—تلاش هایِ نوپا برایِ پُشتیبانی از آزادی در ایران را سَتَرون کرده اند [130] تا در ادامۀِ تلاش های پیوستۀِ خودشان به یک نَزدیکی با تهران برسند.
این شیوۀِ بَرخورد با ایران تنها نمایشگر ِیک سودایِ [131] از دست رفته میباشد. تاریخ، بسامد گونه [132] نشان داده است که تنها زمانیکه سودِ ایران و بهرۀِ هم-سوداگر ِ [133] آن کشور بهم نزدیک میشوند، ایران پیمان هایِ بسته شُده در گفتگو ها را نگه میدارد. اینچنین نزدیکی با ایران ولی این پَژمَرگ [134] را در بر دارد که ما در برونمرز سِزاواری [حقانیت] به دولتی به بخشیم که از دید مَردمش شایستگی فرمانروایی ندارد.
هَزینۀِ بازگشت از آرمان هایِ مردمسالارانه برایِ باختر بسیار بالا خواهد بود. با پُشت کردن به پیمان هایِ خودمان در راستایِ پُشتیبانی از دگرگونی هایِ مَردمسالارانه در ایران، ما آبروی خود را در جایگاه کسانی که از آزادی پُشتیبانی میکُنند، از دست خواهیم داد، نه تنها در ایران ونکه [58] در سراسر خاورمیانه. ما با این کارمان، آن دیدگاهِ تاریخی ای را می اُستوانیم [135 ] که هر شهروندِ بَهِنجار [78] ایرانی در اندیشه هایِ خود در بارۀِ "دست داشتن آمریکا در ساخت و پاخت هایِ پنهانی و پشت پرده"، می انگارد. چونکه، با آگاهی دادن از آمادگی ِآمریکا برایِ گُفتگو با دولتِ کنونی ِتهران، ما این اِنگاشت [136] را پَروَرده ایم که آمریکا بدور از درگیر شُدن با خودکامگان ِدینی در تهران، با شیفتِگی فراوان در بدست آوردن خُرسَندی آنها میکُوشد.
بُنمایه ها:
1. Iran Called ‘Central Banker of Terrorism,’” Associated Press, August 28, 2006, http://www.msnbc.msn.com/id/14560064/.
2. “Results of a New Nationwide Public Opinion Survey of Iran,” Terror Free Tomorrow, March 2008, http://www.terrorfreetomorrow.org/upimagestft/TFT%20New%20Iran %20Survey%20Report%20March%202008.pdf.
3. Statistical Centre of Iran, Vice-Presidency for Strategic Planning and Supervision, Islamic Republic of Iran, n.d., http://www.sci.org.ir/portal/faces/public/sci_en/sci_en.Glance/sci_en.p…..
4. “UNESCO’s World Education Indicators,” World Education Report 2000 (New York: United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization, 2000), http://www.unesco.org/education/information/wer/htmlENG/tablesmenu.htm.
5. “Iran,” CIA World Factbook, July 24, 2008, https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html
6. “UNESCO’s World Education Indicators,” World Education Report 2000 (New York: United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization, 2000), http://www.unesco.org/education/information/wer/htmlENG/tablesmenu.htm.
7. “Quarterly Iran General Population Poll,” Foundation for the Promotion of Democracy, June 17-July 1, 2007, http://www.ffpd.org.
8. Ibid.
9. “Economic Indicators – Islamic Republic of Iran,” EarthTrends Country Profiles, World Research Institute, n.d., http://earthtrends.wri.org/pdf_library/country_profiles/eco_cou_364.pdf.
10. “Iran’s Inflation Rate Accelerates to 25.3%,” Bloomberg, June 9, 2008, http://www.gulfnews.com/BUSINESS/Economy/10219726.html.
11. “Iran,” CIA World Factbook, July 24, 2008, https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html
12. “Quarterly Iran General Population Poll,” Foundation for the Promotion of Democracy, June 13-17, 2008, http://www.ffpd.org.
13. Michael McFaul, “Transitions from Post-Communism,” Journal of Democracy 16, no. 3 (July 2005).
فهرست واژگان:
[1] حکومت
[2] به هر حال
[3] سُهِش: احساس
[4] حق
[5] سیاسی
[6] رژیم
[7] حتی
[8] سیاستمدار
[9] اهمیت
[10] قابل بحث بودن
[11] اخلاقی
[12] فلسفی
[13] حقوق بشر
[14]پتِست: تهدید
پتِست کردن: تهدید کردن
[15] اجتماع، جامعه
[16] ترازداریک: اقتصادی
ترازداری: اقتصاد
[17] هَناییدن: تأثیر گُذاشتن
هَنایش: تاثیر
[18] تهدید
[19] ثبت شدن یا ثبت کردن
[20] شایعه
[21] حال
22] منطقه ای
[23] ژئوپولیتیک
[24] خلیج پارس
[25] مَرکَزی
[26] نقش
[27] فعالیت
[28] پارسی تازی گَشته: خُنثی ساختن
[29] وضع
[30] احتمال
[31] توسعه
[32] تولید
[33] انتظار
[34] امکان
[35] سهل انگاری
[36] دقیقه آخر
[37] تحریم
[38] تکامل
[39] منبع
[40] فرصت
[41] فاصله
[42] انتخابات
[43] مجلس، پارلمان
[44] شرکت کنندگان
[45] سیاست مداران
[46] مستقیم
[47] مهم
[48] حکومت
[49] اقتصادی
[50] تئوری
[51] اصلاح کردن
[52] توجه
[53] فضا
[54] کامل
[55] استنتاج، نتیجه گیری
[56] ویچاردن: تعبیر کردن،
تشخیص دادن
[57] به معنی
[58] بلکه
[59] رفرم، اصلاح
[60] غیرمحتمل، نا محتمل
[61] غیر ممکن
[62] داویدن: ادعا کردن
[63] دلیل
[64] داوش: ادعا
داویدن: ادعا کردن
[65] حاکمیت
[66] نشاخت کردن: تعیین کردن
[67] قدرت سیاسی
[68] نقش
[69] محدود
[70] وظیفه، مسئول
[71] هُماسیدن: شرکت کردن
[72] موفقیت
[73] سن
[74] عقیدتی، ایدیولوژی
[75] حساس
[76] اطلاعات
[77] قانون
[78] عادی
[79] باشنده بودن: وجود داشتن
[80] سُنتی
[81] اتحادیه
[82] اقلیت
[83] قومی
[84] انتظار داشتن
[85] علت
[86] اصلی
[87] مشکلات
[88] نیروهای جایگُزین: اپوزیسیون
[89] هستیدن: وجود داشتن
[90] تحت تاثیر قرار دادن
[91 ] دوب شدن
[92] رجز خوانی
[93] قصد
[94] نقش بستن
[95] سهم
[96] رویا
[97] تولید ناخالص ملی
[98] تورم
[99] رسمی
[100] خصوصی
[101] موضوع
[102] وندساریدن: تمرکز کردن
وندسارش: تمرکز
[103] حقوق
[104] استراتژی
[105] خیانت
[106 ] حقوق بشر
[107] تشکیل شدن
[108] مامور
[109] اصلاح طلبان
[110] مطابقت
[111] اقدام
[112] خصوصی
[113] حساسیت
[114] ضروری
[115] خلاء
[116] تأثیر متقابل
[117] جهت گیری
[118] واقعی
[119] طیف
[120] اخلاقی
[121] تناقض
[122] محلی
[123] به پایان رساندن
[124 ] پرماس کردن: تماس گرفتن
پرماسیدن: تماس گرفتن
[125] مستقیم
[126] قدرت سیاسی
[127] حریف
[128] رقابت
[129] مطابقت دادن
[130] عقیم کردن
[131] معامله
[132] به تکرار
[133] طرف معامله
[134] خطر
[135 ] محکم کردن
[136] تصور
[137] رابطه
[138] نقش، تأثیر، استفاده
[140] اندکشیدن: جذب کردن
[139] مشکل
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید