رفتن به محتوای اصلی

ایران در نقطه عطف سیاسی؛ مسئولیت تاریخی ما

ایران در نقطه عطف سیاسی؛ مسئولیت تاریخی ما

 

 

جمهوری اسلامی در بحرانی‌ترین وضعیت خود طی چهار دهه گذشته قرار دارد. مشروعیت آن کاملن از دست رفته، اقتصاد به مرحله فروپاشی‌ نزدیک شده، جایگاه منطقه‌ای‌ آن بشدت متزلزل شده و در مقابل تهدیدهای امریکا، با دست های خالی، فرتوت و ورشکسته، پای میز باج دهی از کیسه ملت و میهن نشسته است. ایران و ملت ایران در جامعه جهانی، فاقد نمایندگی سیاسی ملی و میهنی است، هرچند جامعه ایرانی در پی فرصتی هستند تا با دیکتاتوری در ایران تعیین تکلیف کنند. اما هیچ نظامی صرفاً بواسطه بحران‌هایش سقوط نمی‌کند؛ این نیروی جایگزین است که سرنوشت مردم و میهن را رقم می‌زند.

ایران امروز، بیش از هر زمان، از فقدان یک بدیل دموکراتیک، سازمان‌یافته و قابل اعتماد رنج می‌برد. متأسفانه، نوعی هم‌پیمانی نانوشته میان حکومت و بخش‌هایی از اپوزیسیون خارج از کشور، مانع شکل‌گیری یک آلترناتیو مؤثر شده است.

در شرایطی که امیدی به جریان‌های فرقه ای، موج‌سوار و خودرهبرخوانده نیست، بدیل اجتماعی و سیاسی و نیز راه‌حل از دل جامعه می‌جوشد. آنچه می‌تواند به شکل‌گیری یک بدیل سیاسی واقعی بیانجامد، هم‌پیمانی ملی، دموکراتیک و لائیک با تکیه بر نیروی درون کشور و حمایت ایرانیان در تبعید است.

پایه‌ریزی اتحاد ملی برای برچیدن حکومت اسلامی و استقرار یک رژیم سیاسی نوین، نمی‌تواند بر محور امتیازدهی به یک گرایش سیاسی، مذهبی، قومی یا ایدئولوژیک باشد. تنها بر بستری فراگیر، متنوع و شهروند‌محور می‌توان آینده‌ای دموکراتیک ساخت. تجربه نشان داده که سیاستی برخاسته از منافع و علائق گروهی، به‌جای آنکه جامعه را متحد کند،هراس افکنی نموده و ترس از احیای دیکتاتوری شاه و جنگ های قومی، راه را برای تکوین اراده سیاسی و اجتماعی دشوار می کند.

ایران نیازمند پرچمی مشترک است؛ پرچمی که بازتاب‌دهنده تنوع اجتماعی و فرهنگی آن باشد و اراده شهروندان را در تعیین سرنوشت سیاسی کشور نمایندگی کند.

انقلاب «زن زندگی آزادی» نشان داد که جامعه ایران از دوران قومگرایی، قیم‌سالاری و رهبری‌های فرمایشی عبور کرده است. مردم، بویژه نسل جوان، مصمم‌اند که خود، مسئولانه در ساختن آینده‌ میهن مشارکت کنند.

کنشگران این انقلاب با هویت «شهروند ایرانی» وارد میدان شدند. آن‌ها اهداف سیاسی خود را در هیچ فرد یا گروهی محصور نکردند. تلاش آنان برای شکل‌دادن به نظمی نوین، چیزی جز «جمهوری شهروندان ایران» نمی‌توانست باشد.

اما اپوزیسیون از جامعه جدا افتاده است. در محدوده رسانه‌ای و مجازی، و گرفتار جاه‌طلبی‌های شخصی، قومی و ایدئولوژیک، هزینه‌هایی به بار آورده که به زیان همگرایی ملی بوده است. اگر این نیرو بخواهد همچنان نام «اپوزیسیون» را یدک بکشد، باید به‌جای منیت، مسئولیت بپذیرد؛ مسئولیت سیاسی، تاریخی و اخلاقی در قبال ملت و میهن.

راهکار، در پیوند اندیشه «جمهوری شهروندان ایران» با آرمان‌های انقلاب «زن زندگی آزادی» نهفته است. ما هنوز این فرصت را داریم که با اتکا به عزم شهروندان، در داخل و در دیاسپورا، آینده‌ای دموکراتیک را بنا کنیم. اما اگر امروز اقدام نکنیم، فردا دیر خواهد بود و آینده تیره و تاریک را دیگران در معاملات خود ترسیم خواهند کرد.

آینده متعلق به شهروندانی است که خود در ساختن آن پیشقدم می‌شوند؛ آینده‌ای بر پایه جمهور مردم، بدون هیچ پیشوند و پسوندی، جز ایران و شهروندان آن.

جنبش اقدام در خیابان، امروز می‌تواند در بستر انقلاب «زن زندگی آزادی» پرچم بدیل جمهوری شهروندان ایران را برافرازد و چشم‌انداز سیاسی برچیدن حکومت اسلامی و سدسازی برای تکوین دیکتاتوری در اشکال دیگر را تحقق بخشد. این وظیفه‌ی تاریخی ماست؛ وظیفه‌ای برای جلب گسترده‌ترین طیف مدافعان آزادی ملت و میهن، و گامی برای برچیدن حکومت اسلامی، به سوی یک جمهوری واقعی.

اقبال اقبالی

12.04.2025

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید