
سرانجام فشارهای سیاسی و اقتصادی، درونی و بیرونی، مردمی و درون حکومتی جواب دادند و اقدامی که به فرموده، قرار بود ناشرافتمندانه، ناعاقلانه و خفتبار باشد، در کمتر از دو ماه عاقلانه و شرافتمندانه شد و مذاکرات ایران و آمریکا در عمان آغاز گردید. قبل از هر چیز این پیروزی کوچک را باید به جامعه مدنی، رسانههای ملی، همه نیروهای سیاسی گذارطلب، اصلاحطلبان بیعرضه! و اصولگرایانی که دماغ حضرت آقا را گرفتند و قطره تلخ را در کامش چکاندند تبریک گفت.
حالا اصلا مهم نیست که آقا کجاست، خجالت میکشد یا نمیکشد، تا کی سرش را میدزدد، اصلا دوباره آفتابی میشود یا از غصه دق مرگ میشود. مهم فهم این مساله است که فقط یک قدم کوچک از جنگ دور و یک قدم کوچکتر به حل مساله نزدیک شدهایم و اگر گام بعدی و گامهای بعدی برداشته نشوند، به سرعت به جایی بدتر از دیروز باز خواهیم گشت.
پروژه اتمی، به مثابه کمربند انتحاری بر کمر ایران، طبعا عاجلترین خطری است که موجودیت کشور را تهدید میکند. بیحیایی علی لاریجانی و پیشتر از او بیشرمی کمال خرازی، دست محور مقاومتیهای چپ و راست را رو کردند و برای همه هممیهنان باورمندی که آرزو داشتند قصه بمبسازی دروغ باشد هم، ثابت کردند که نه بمبسازی بلکه «انرژی اتمی حق مسلم ماست!» از روز اول دروغ بود و حکومت اسلامی، برای یک لیوان شیر دنبال تاسیس گاوداری نرفته و چند هزار میلیارد دلار را پودر نکرده است. این پول هزینه شد تا نظام ولایت فقیه با دستیابی به قدرت اتمی، هم به بازدارندگی دست یابد و هم بتواند در منطقه نسق بگیرد، قلدری کند و انقلاب خود را تا تاسیس امت واحد اسلامی پیش ببرد.
حالا بعد از چهل سال بازی موش و گربه و بز رقصاندن برای کسانی که به صلاحیت روحانیون حاکم در داشتن بمب اتمی باور نداشتند، بازی به مرحله آخر رسیده است. پر و بال حکومت در منطقه، یکی بعد از دیگری چیده شدهاند. چند دهه تحریم رمق اقتصاد ما را کشیده و مردم ایران در اکثریت بالای ۹۰ در صد، به اشکال مختلف، به خامنهای و حکومتش کارت قرمز نشان دادهاند.

در آن سوی عالم هم، جریان راست افراطی آمریکا به ریاست دونالد ترامپ، پس از تسخیر قوای مقننه و اجراییه و کنترل قوه قضاییه آمریکا، به هر دلیل تصمیم گرفته است که به این بازی پایان بدهد و حکومت اسلامی را برای همیشه از داشتن دندان اتمی محروم کند.
واقعیت این است که جدای از آنکه آمریکاییها چه میخواهند یا نمیخواهند، بمب اتمی برای ایران، به جای امنیت، فقط ناامنی به ارمغان میآورد، همانگونه که تا کنون آورده است. بحث آن را در این چهل سال بسیار کردهایم و هر کس قصد فهمیدن داشت، حتما فهمیده است و اگر هنوز کسانی بمب اتم را بخشی از قدرت دفاعی ایران تصور میکنند، حتما خودشان را به کری زدهاند! باید از آنها گذشت و رفت و این را بر سر هر کوی و برزنی جار زد که خلع سلاح اتمی جمهوری اسلامی به سود ایران است و این بساطی که برایش چند هزار میلیارد دلار هزینه و عدمالنفع به بار آوردند، برای ایران به دو پول سیاه هم نمیارزد و ما ایرانیان از جهان سپاسگزار خواهیم شد اگر همه این بساط را برای بازیافت از ایران خارج کنند، ولی برای رضای خدا، صورت حسابش را خودشان پرداخت کنند و ملت ایران را تا ابد زیر بار قرض جدیدی نبرند.
پس گام دوم کاملا معلوم است! آقایان ظریف، عراقچی، لاریجانی، خرازی، ولایتی و...! هر کدام که به نمایندگی از طرف حضرت آقا پشت میز مذاکره مینشینید، این جام شراب خوشگوار را لاجرعه و به سرعت سر بکشید و پیش از آنکه از عمان به تهران برگردید، برای صرفهجویی در هزینههای بازیافت، از «رسانه ملی!» جلیلی و شرکا اعلام کنید که فردو، نطنز و بقیه مراکز بمبسازی، به موزههای عبرت تبدیل میشوند تا ار نوروز آینده فشار گردشگران بر تخت جمشید و حافظیه کاهش یابد! این بزرگترین خدمتی است که شما میتوانید به ایران و نیز به نظام منحوس ناجمهوری اسلامی بکنید.
البته شما اهل این کار نیستید و برایتان پست و مقام از سرنوشت ایران مهمتر است. شما سعی میکنید که دل آقا را نشکنید و با «جلیلی بازی» زمان بخرید تا شاید مهلت فعال شدن مکانیسم ماشه بگذرد و بتوانید این را به عنوان دستاورد بزرگ دیپلماسی اسلامی به آقا هدیه بدهید. اما مطمئن باشید که این اتفاق نخواهد افتاد! هم مردم ایران و هم طرفهای ۵+۱ دست شما را خواندهاند و حالا دیگر از چم وخم پدرسوخته بازیهای آخوندی سر در میآورند و به شما فرصت وقت خریدن نخواهند داد. مطمئن باشید که کارد به استخوان اکثریت بزرگی از مردم ایران رسیده است و این فکر که «اینها برن، هر چه میخواد بشه، بزار بشه!» هر روز طرفدار بیشتری پیدا میکند. شما مردم را به اینجا رساندهاید!
جامعه مدنی ایران، سیاسیون ملیگرا و ایراندوست و همه آزادیخواهان تلاش میکنند که این خشم ملی و مقدس را مدیریت کنند.
باشد که شما هم این بار از خود شهامت مدنی نشان بدهید و پیش از آنها جنگ یا سیل بنیانکن مردمان خشمگین، بنیادهای ایران را به نابودی بکشانند، گام دوم را بردارید تا برای گامهای سوم و چهارم و... آماده شویم! اگر تاخیر کنید، در کنار متهم ردیف اول، پروندههای خود را برای دوران عدالت انتقالی، بسیار سنگین خواهد کرد و کسی شفاعت شما را نخواهد کرد. آقایان! باور کنید! خیلی زود دیر میشود!
احم پورمندی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید